جوانی که در شهر «کوار» در نزدیکی شیراز مادرش را تحت تأثیر ماده مخدر شیمیایی با شلیک گلوله به قتل رسانده بود، در عذاب وجدان از شهری به شهر دیگر گریخت – تا اینکه سرانجام در مشهد دست به خودکشی زد.
به گزارش شهدای ایران؛ کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی که ردپای جوان 30 ساله فراری را در یکی از خانههای اجارهای مشهد یافته بودند، سرانجام پی بردند وی در حال مرگ به یکی از بیمارستانها منتقل شده و پزشکان نجاتش دادهاند.
علیرضا، که در نخستین بازجوییها به قتل مادرش اعتراف کرده بود، به مأموران گفت: 10 سال قبل به خاطر شرکت در یک سرقت مسلحانه دستگیر و زندانی شدم، 3 ماه قبل که مدت محکومیتم به پایان رسید از پشت میلهها رهایی یافتم و آزاد شدم ولی از همان روز آزادی به دنبال مواد مخدر رفتم و دوباره مصرف مواد را از سر گرفتم.
حدود 18 روز قبل از قتل مادرم بود که خانوادهام مرا به مرکز ترک اعتیاد معرفی کردند تا حداقل مصرف مواد را کنار بگذارم.
درحالی که من در این مدت به خاطر مصرف انواع قرصها نمیتوانستم حتی یک ساعت بخوابم. به همین دلیل هم از مرکز ترک اعتیاد بیرون زدم تا اینکه براثر بحران روانی صبح دهم شهریور اسلحه شکاری دو لول را برداشتم تا به باغی بروم که روبهروی خانه ما قرار داشت. ولی مادرم مقابلم ایستاد و گفت: اجازه نمیدهم بروی! من که از این کار مادرم بشدت عصبانی شده بودم سعی کردم او را از خودم دور کنم ولی مادرم دستبردار نبود چرا که میترسید حادثه ناگواری رخ دهد.مشاجره شدید بین من و او ادامه داشت تا اینکه در اوج عصبانیت گلولهای هوایی شلیک کردم اما نمیدانم چگونه گلوله به مادرم خورد و او هم خونآلود نقش زمین شد. من هم از ترس دستگیری از شیراز به اصفهان، قم و تهران و از آنجا به مشهد رفتم.
چون میترسیدم در مراکز اقامتی مجاز شناسایی شوم به همین خاطر در یکی از خانههای اجارهای مخفی شدم ولی عذابوجدان یک لحظه هم رهایم نمیکرد و آرامش روحی خودم را از دست داده بودم. به همین خاطر تصمیم به خودکشی گرفتم و با خوردن مقدار زیادی قرص سعی کردم خودم را از عذاب روحی نجات دهم. ولی چند نفر مرا نیمهجان به بیمارستان رساندند و پزشکان هم نجاتم دادند.
پرونده متهم با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری ارسال شد تا بزودی محاکمه شود.
علیرضا، که در نخستین بازجوییها به قتل مادرش اعتراف کرده بود، به مأموران گفت: 10 سال قبل به خاطر شرکت در یک سرقت مسلحانه دستگیر و زندانی شدم، 3 ماه قبل که مدت محکومیتم به پایان رسید از پشت میلهها رهایی یافتم و آزاد شدم ولی از همان روز آزادی به دنبال مواد مخدر رفتم و دوباره مصرف مواد را از سر گرفتم.
حدود 18 روز قبل از قتل مادرم بود که خانوادهام مرا به مرکز ترک اعتیاد معرفی کردند تا حداقل مصرف مواد را کنار بگذارم.
درحالی که من در این مدت به خاطر مصرف انواع قرصها نمیتوانستم حتی یک ساعت بخوابم. به همین دلیل هم از مرکز ترک اعتیاد بیرون زدم تا اینکه براثر بحران روانی صبح دهم شهریور اسلحه شکاری دو لول را برداشتم تا به باغی بروم که روبهروی خانه ما قرار داشت. ولی مادرم مقابلم ایستاد و گفت: اجازه نمیدهم بروی! من که از این کار مادرم بشدت عصبانی شده بودم سعی کردم او را از خودم دور کنم ولی مادرم دستبردار نبود چرا که میترسید حادثه ناگواری رخ دهد.مشاجره شدید بین من و او ادامه داشت تا اینکه در اوج عصبانیت گلولهای هوایی شلیک کردم اما نمیدانم چگونه گلوله به مادرم خورد و او هم خونآلود نقش زمین شد. من هم از ترس دستگیری از شیراز به اصفهان، قم و تهران و از آنجا به مشهد رفتم.
چون میترسیدم در مراکز اقامتی مجاز شناسایی شوم به همین خاطر در یکی از خانههای اجارهای مخفی شدم ولی عذابوجدان یک لحظه هم رهایم نمیکرد و آرامش روحی خودم را از دست داده بودم. به همین خاطر تصمیم به خودکشی گرفتم و با خوردن مقدار زیادی قرص سعی کردم خودم را از عذاب روحی نجات دهم. ولی چند نفر مرا نیمهجان به بیمارستان رساندند و پزشکان هم نجاتم دادند.
پرونده متهم با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری ارسال شد تا بزودی محاکمه شود.