جوانهای عزیر، برادر و خواهر خود را از گناهان حفظ کنید، مقام انسانیّت خود را شریف بشمارید، خود را با گناه ساقط نکنید، نامهی عمل خود را پر از گناه نکنید، سعادت خود را به یک نظر نفروشید، آخرت خود را به لذّتهای دنیا مصالحه نکنید
به گزارش شهدای ایران به نقل از حوزه،مرحوم آیت الله مشکینی درسلسله گفتارهایی اخلاقی خود، راهکارهای پیشگیرانه از افتادن انسان در گناهان ،خاصّه در گناه جنسی و انحراف جنسی را تبیین نموده که در ادامه تقدیم می شود.
اسلام برای حفظ انسان از غریزه جنسی که در غرایز مخالف شرع قرار نگیرد پیشگیریها ،مراقبتها و حفاظتهایی را تعیین کرده است به این معنا که انسان از ابتدای جوانی باید چطور محافظت بشود تا در انحرافات جنسی غرق نشود.
پیشگیری در هفت سالگی
اوّل آنها که از کودکی شروع میشود مثلاً در اسلام این دستور را داده است که میفرماید بچّهها پس از آنکه به هفت سال رسیدند جایگاه آنها را از هم جدا کنید که پیامبر گرامی (ص) فرموده است: «فَرِّقُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ فِي الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِين»[1] مردم، پدرها، مادرها میان فرزندان خود در رختخواب آنها پس از آنکه سن آنها به هفت سال رسید، جایگاه و رختخوابهای آنها را از هم جدا کنید. لحاف و تشک و متکا را جدا قرار بدهید. این چه دستوری است که اسلام داده؟ چه میخواهد بکند؟ چه انگیزهای برای این دستور است؟ جز اینکه میخواهد از حالا برای اینکه انحرافات جنسی و این گناه در انسان وجود پیدا نکند.
تقسیم کار بین مرد و زن
پیشگیری دیگری که اسلام در این باره قرار داده است تقسیم کار بین مرد و زن است که خود تقسیم کار یک مسئلهای است. اسلام کارها را دستور داده است که مردها یک نوع کار انجام بدهند و زنها یک نوع دیگر از کارهای اجتماعی را انجام بدهند . البته تقسیم کار از دو بُعد حساب میشود. یک وقت کارها را در جامعه بین مرد و زن باید تقسیم کرد از نظر اینکه کارهای مشکل و طاقتفرسا را بر عهدهی مرد گذاشت و کارهای آسان که به تناسب روح و جسم زن است آن کارها را بر عهدهی زن گذاشت. این یک نوع تقسیم کار است و بسیار خوب می باشد. راندن تریلیها، نشستن در سنگرها، برداشتن مسلسلها و حمله کردن به دشمنها زدن و کشتن و بردن و غارت کردن و امثال اینها و امثال این مطالب برای مرد است. برای اینکه این نیروی بدنی و فکری او قویتر است امّا نشستن و رفتن و شستن و دوختن و تزئینات و امثال اینها این با روحیّه و جسم زن تناسب دارد. این یک نوع تقسیم کار بسیار خوب است .
اگر یک کشوری واقعاً بتواند در این تقسیمات برنامهریزی کند، دولت کارهایی را که ملّت متکفّل است زیر برنامهی دقیق قرار بدهد، کارهای متناسب با روحیهی زن را به زن واگذار کند. کارهای متناسب با روح مرد را به مرد واگذار است این یک تقسیم عاقلانه و عادلانه خواهد بود، علاوه بر این، اسلام یک تقسیم دیگری انجام داده است، کارهایی که متناسب اجتماع است، کارهایی که درحیطه کار مردانگی است ولازمه آن زیاد تماس داشتن با مردم است اینها یک رقم کار می باشد و در مقابل یک کارهایی وجود دارد که چنین تماس با اجتماع را لازم ندارد، آن کارها را به زن واگذار کند، این هم یک تقسیم دیگر است. کارها را از نظر اینکه تماس با مردان زیادتر در آنها لازم است از کارهایی که تماس با مردم خیلی در آن لزوم ندارد جدا کنند. آن کارها را بر عهدهی مرد و این کارها را بر عهدهی زن بگذارد خود این یک دستور الهی و شرعی است و این برای همین است که تماس نزدیک این دو جنس را از هم یک مقداری قطع کند.
در روایتی دارد که «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ، وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة»[2] زن یک جنس لطیفی است که با کارهای مشکل تناسب ندارد. پهلوانی نمیتواند بکند. او را باید به کار تناسب با خود واداشت. روایت دارد پیغمبر گرامی اسلام وقتی که ازدواج حضرت زهرا با علی بن ابیطالب(علیهم السّلام) تحقّق پیدا کرد، روزی وارد خانهی زهرا و علی شد تا به حال آنها رسیدگی بکند. پیامبر گرامی با دخالت در کارهای آنها جهت تقسیم کار سعی نمودند با این کارآنان را سرمشق برای عالم انسانیّت قراردهد، خلاصهی مطلب را در روایت اینطور بیان می کنند که حضرت بین علی و زهرا تقسیم کار کرد. فرمود علی جان از در حیاط لا درون منزل را به عهدهی دخترم زهرا میگذارم و از بیرون در حیاط کارهایی که لازم است انجام بگیرد برای ادارهی واحد خانواده آن کارها را به عهدهی شما قرار میدهم. بر علی است که برود کسب بکند،تجارت بکند بر علی است که زراعت کند، مقنیگری کند، چاه بکند، آب دربیاورد و بر زهرا است که در خانه با حسن و حسین زندگی کند، تربیت کند، تعلیم کند دستاس در دست بگیرد و گندم و جو را آرد کند و نان بپزد، کارها را تقسیم میکند. این تقسیم کار هم یکی از جهاتی است که اسلام برای جلوگیری از اینکه غریزهی جنسی در پسرها و دخترها سبب فساد نشود یک چنین دستوری را میدهد. این هم یک رقم دیگر از دستورات است.
نحوه علم آموزی بانوان
دستور سوم یک روایتی است که در اطراف این روایت باید دقّت نظر کرد«لَا تُعَلِمُوهُنَّ الْكِتَابَةَ وَ عَلِّمُوهُنَّ الْغَزْلَ»[3] برای زنها کتابت یاد ندهید، خط نوشتن یاد ندهید، دفتر و کتاب نوشتن برای دخترها و زنها یاد ندهید. البته ما نمیتوانیم بگوییم اسلام کتابت را بر زن حرام کرده است مسلّماً چنین نیست و من نمیگویم الآن در مدارس و غیر مدارس خواهران نوشتن نیاموزند و اسلام هم چنین نهی را مسلّماً نکرده است. بلکه لازمهی تعلیم و تعلّمی که بر هر دو طایفه است. لازمهی درس خواندن و علم آموختن که بر هر دو طایفه، بر مرد و زن است به ویژه در امروز این است که بنویسد. نوشتن لازمه است امّا نکتهای در اینجا است لکن نظر دقیق مشرّع اسلام و پیامبر و نظر صاحب آورندهی این دین میدیده است در آن روز این مطلب را خوب مشاهده میکرده است که این طایفه از راه کتابت ممکن است در خطر قرار بگیرند. همه میدانیم که روح زنها لطیف است و با اظهار محبّتها ولو دروغین تحت تأثیر قرار میگیرند به تعبیر ما سریع الجذب و الانجذاب هستند. یعنی هم زود جذب میکنند و هم تحت جاذبهی دیگران قرار میگیرند و بالاخره اسلام از این جهت نگرانی داشته است.
من نمیگویم اسلام گفته است زن ننویسد، دختر درس نخواند، کتابت نکند، قلم به دست نگیرد ولی این مطلب را میخواهم به شنوندهی محترم گوشزد کنم که مشرّع اسلام از نظر اینکه زن بتواند بنویسد و قلم به دست بگیرد یک نگرانی داشته است که نکند اینها از ناحیهی نوشتن و قدرت بر این در یک فسادهایی واقع بشود و این یک حقیقتی است، این را نمیشود منکر شد امّا معنای این حقیقت این نیست که زن درس نخواند، مثل مردان. شما حساب کنید در جامعهی ما از راه نوشتن خط و قلم و نویسندگی چقدر فساد در جامعه ایجاد میشود، این قابل تردید نیست که در جامعه از راه نوشتن فسادها ایجاد میشود. کتابهای فاسد نوشته شده است. نامههای فاسد ،پخش نامههای سری وهزاران فساد در جامعه پیدا میشود. همهی اینها درسایه نوشتن اتفاق می افتد. بیتردید، نوشتن مستلزم بعضی از این فسادها است. اسلام میفرماید مرد و زن درس بخوانند و بنویسند مانعی ندارد امّا پدرها، مادرها، استادها، معلّمها، انسانهای وارد و بصیر ملاحظه کنید که این طایفه از راه نامهنگاری در مفسده واقع نشوند. این یک حقیقتی است باید ملاحظه کرد. آن مردی که دختر او هر جا برود، هر چه بنویسد، به هر کسی نامه بنویسد و از هر کسی نامه تلّقی کند بیتفاوت باشد این انسان از نظر غیرت ناقص است. از نظر دستور اسلامی ناقص است. اسلام نگرانی از این جهت است و ما هم پیشبینی این مطلب را در این دستور میفهمیم.
یکی از پیشگیریهایی که اسلام از نظر جنسی بیان کرده است همین مسئله است که دربارهی کتابت بانوان دقّت بشود چنانچه برای کتابت دیگران هم مفاسدی تولید میشود باید کنترل کرد. پس باید در رأس قوایی که حاکم بر ملّت است همهی اینها مورد لحاظ و در دستور قوانین قرار بگیرد.
حرمت نگاه کردن به جنس مخالف
چهارمین نکته ای که اسلام به عنوان پیشگیری از مفاسد جنسی مطرح می کندحرمت نگاه کردن است ، یعنی نگاه کردن مرد به بدن زن غیر از صورت او و دستها و نگاه کردن زن به بدن مرد غیر از صورت و دستها مطلقا حرام است، مرد حق ندارد به بدن زن، به موهای زن به غیر از صورت زن به سایر اجزای بدن زن نگاه کند ولو نگاه او بدون ریبه و تلّذذ هم باشد. زن هم نگاه کردن به بدن مرد را نباید انجام بدهد حرام است.
حالا در اینجا اگر زن به صورت مرد به نظر شهوت و لذّت نگاه کند حرام است، چنانچه مرد هم به زن از نظر شهوت به صورت او هم نگاه کند حرام است. این تحریمها روی چه انگیزهای است؟ اینها برای چه حرام شده است؟ اینها برای این است که میخواهد از مفساد جلوگیری بکند. بله نگاه کردن عادی بدون ریبه و تلذّذ به صورت که لازمه و ضروری اجتماع است آن حساب دیگر دارد، خداوند در دو آیه 30و31سوره نور تکلیفی برای مردها و تکلیفی برای زنها مشخص می کند سورهی نور را شاید به واسطهی همین برنامهها نور مینامند، اینها دستورات نورانی است. به مردان مؤمن بگو «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» چشم خود را به صورت زنها زل نکنند، با دقّت و با لذّت به صورت زنها ننگرند بعد در یک آیهی دیگر می فرماید«قُلْ لِلْمُؤْمِنات» پیامبر به زنهای مؤمنه نیز بگو که آنها هم از نگاه به مؤمنین غض نظر نکنند. این دستورات در قرآن وارد شده است. اینها دستوراتی است تا غریزهی جنسی انسان را به سوی گناه نکشاند.
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند «اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى امْرَأَةٍ ذَاتِ بَعْلٍ مَلَأَتْ عَيْنَهَا مِنْ غَيْرِ زَوْجِهَا»[4] غضب خدا شدید است بر آن زنی که به چشم پُر به یک مرد نامحرمی نگاه بکند و در مقابل آن دیگری هم همینطور است، آن هم در یک روایات دیگر است و غضب خدا بر مردی است که به چشم دقیق و به نظر لذّت به قیافهی زنی نگاه کند. این مرض، مرضی است محل ابتلای همه مردم. از روزی که انسان جوانی پیدا میکند و نوجوان است و وارد مرحلهی تکلیف میشود با این گناه دوست است و توأم است تا روزی که بمیرد، انسان گرفتار این گناه است. من همه را توصیه میکنم که خود را از این گناه حفظ کنید. بسا میشود یک انسانی صبح از خانه بیرون رفته است و شب به خانه برمیگردد و در نامهی عمل او قریب هزار گناه از این گناه نوشته شده است. و یک انسانی که روزی هزار گناه کند وای بر چنین انسانی. «إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحيماً * وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَليما»[5] بشر ما عذابهای گوناگون داریم. بشر ما آتش داریم. اگر پوست انسانی محکم شد، پوست او را در جهنّم میکنیم که عذاب جهنّم را خوب درک کند.
آقایان والله آخرت درست است. من نمیدانم به چه مرضی دچار شدیم این همه دستورات خدا در ما تأثیر نمیکند. گاهی زین العابدین به خدا عرضه میدارد «الهِي فَقَد عَصَيْتُكَ وَ خَالَفْتُكَ بِجُهْدِي»[6] هر چه توانستم در عمر مخالفت کردم. «فَالْآنَ مِنْ عَذَابِكَ مَنْ يَسْتَنْقِذُنِي وَ مِنْ أَيْدِي الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ يُخَلِّصُنِي وَ بِحَبْلِ مَنْ أَتَّصِلُ إِنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنِّي فَوَا سَوْأَتَا عَلَى مَا أَحْصَى كِتَابُك» زین العابدین اینها را متوجّه میشود، گریه میکند.
سعادت خود را به یک نظر نفروشید
جوانهای عزیر، برادر و خواهر خود را از گناهان حفظ کنید، مقام انسانیّت خود را شریف بشمارید، خود را با گناه ساقط نکنید، نامهی عمل خود را پر از گناه نکنید، سعادت خود را به یک نظر نفروشید، آخرت خود را به لذّتهای دنیا مصالحه نکنید به هر حال یکی از پیشگیریها که اسلام کرده است «حُرمةٌ النَّظر» است. اینجا یک روایت از امام صادق (سلام الله علیه) است که من برای شما میخوانم زیرا که در یک روایتی است به یاد دارم حضرت توصیه میفرماید ای گویندگان به شیعیان ما از ما بگویید، زیرا که حرف ما در روح آنها اثر میکند. من هم به عنوان امانت این روایت را به شیعیان آن حضرت تقدیم میکنم. حضرت اینطور فرمود «مَا اعْتَصَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اعْتَصَمَ بِغَضِّ الْبَصَر»[7] هیچ انسانی از اینکه در بدبختی و در حفرهی گناه و در لجنزار گناه بخواهد واقع بشود هیچ انسانی راه نجات پیدا نمیکند، مثل این راه نجاتی که از ابتدا که چشم خود را مواظبت کند. «مَا اعْتَصَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اعْتَصَمَ بِغَضِّ الْبَصَر» چشم خود را ببیند. ابتدائاً چشم مقدّمهی وارد شدن در گناهان است. «فَإِنَّ الْبَصَرَ لَا يُغَضُّ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ إِلَّا وَ قَدْ سَبَقَ إِلَى قَلْبِهِ مُشَاهَدَةُ الْعَظَمَةِ وَ الْجَلَال» زیرا که اگر چشمی به نامحرم بیفتد و برای خدا پلکها روی هم بیفتد و گناه نکند قبل از آنکه او به جایی فکر کند، عظمت خدا را در دل خود مشاهده میکند، فوراً نور انوار الهی بر دل او میتابد، اثر آن را در خود میبیند. فرمود خود را حفظ کنید.
حفظ و رعایت حجاب
پنجمین پیشگیری ، تشریع حجاب است. در اسلام حجاب تشریع شده است و این هم برای همین است که این غرایز در انسان انحراف ایجاد نکند. حجاب برای چه کسی؟ حجاب برای خانمها، برای زنها که این حجاب بهترین راه برای حفظ انان از این مفاسد است و دربارهی حجاب آیه وارد شده است و در یک آیه، یک جمله را برای کسانی که شاید با عبارات قرآن خوب آشنا نباشند را عرض میکنم که این جمله چیست که در سورهی نور میفرماید «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِن»[8] این دستوری است به پیغمبر میدهد. پیغبر گرامی این خواهرها که از مدینه، از مکّه و یا از بیرون وارد شهر میشوند اینها را متذکّر به یک امری بکن. چه بوده است؟ خواهرها چارقد به سر میانداختند و گوشههای چارقد همینطور به پای او میافتد میرفت و این جلوی سینه و زیر چونه جلوی گردن باز بوده است، خدا دستور میدهد «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ» پیامبر بگو این چارقدها را زیر گلو بیاورند به هم بپیچند تا سینه و گلو معلوم نباشد. «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِن» این یک دستوری است. این کنایه است از اینکه حجاب را بهترحفظ کنند. آیهی شریفه یک لیَضرِب برای حفظ حجاب میگوید یک «وَ لا يَضْرِبْ» میگوید هر دو برای همین است. بزنند و نزنند امّا بزنند چه چیز؟ چارقدها را محکم زیر گلو بزنند تا سینه پیدا نشود.
بعد میگوید «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِن» پیامبر یک نزدن هم دارد. این را به خانمها بگو آن چیست؟ سابقاً زنهای عرب خلخال زیاد داشتند. مثل حالا خانمها النگو دارند و وسائل زینتی دیگر آن وقت خلخال در پا میکردند. خلخال از (قطع صدا) پای خود را یک مقدار محکمتر میزنند صدای خلخالها میآمد و کسانی که دل آنها مریض بود خیال میکرد زیر این خلخال، زیر این چادر یک فرشته و حور العینی است دارد راه میرود، اینها ناراحت میشدند آن وقت خدا میفرماید که «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِن» به اینها بگو که پاهای خود را محکم به زمین نزنند تا صدای خلخالهای آنها معلوم بشود. ببینید خدا با یک «لْيَضْرِبْنَ» و با یک «لا يَضْرِبْنَ» یک حکم محکم اساسی را بیان کرده است که برادر و خواهر را از بعضی از فسادها حفظ کند. وای به حال آن ملّتی که یک حکم ضروری الهی در میان اینها قدغن باشد اینها چه جوابی به خدا خواهند داد، امیدوارم هستم که خدا به ما توفیق بدهد قدر محیط خود را بدانید. برادر و خواهر ایرانی، دانشآموز ایرانی، دانشجوی ایرانی والله در بهشت دارید زندگی می کنید. برای شما هم اگر دنیا سخت باشد بعد از این انشاءالله راحت خواهد شد، دین شما محفوظ است قدردانی کنید.
[1]- مكارم الأخلاق، ص 223.
[2]- كافي، ج 11، ص 170.
[3]- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 259.
[4]- وسائل الشيعة، ج20 ، ص232.
[5]- سورهی مزمل، آیات 12 و 13.
[6]- بحار الأنوار، ج 95، ص 88.
[7]- همان، ج 101، ص 41.
[8]- سورهی نور، آیه 31.
* معاونت تهذیب حوزه
اسلام برای حفظ انسان از غریزه جنسی که در غرایز مخالف شرع قرار نگیرد پیشگیریها ،مراقبتها و حفاظتهایی را تعیین کرده است به این معنا که انسان از ابتدای جوانی باید چطور محافظت بشود تا در انحرافات جنسی غرق نشود.
پیشگیری در هفت سالگی
اوّل آنها که از کودکی شروع میشود مثلاً در اسلام این دستور را داده است که میفرماید بچّهها پس از آنکه به هفت سال رسیدند جایگاه آنها را از هم جدا کنید که پیامبر گرامی (ص) فرموده است: «فَرِّقُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ فِي الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِين»[1] مردم، پدرها، مادرها میان فرزندان خود در رختخواب آنها پس از آنکه سن آنها به هفت سال رسید، جایگاه و رختخوابهای آنها را از هم جدا کنید. لحاف و تشک و متکا را جدا قرار بدهید. این چه دستوری است که اسلام داده؟ چه میخواهد بکند؟ چه انگیزهای برای این دستور است؟ جز اینکه میخواهد از حالا برای اینکه انحرافات جنسی و این گناه در انسان وجود پیدا نکند.
تقسیم کار بین مرد و زن
پیشگیری دیگری که اسلام در این باره قرار داده است تقسیم کار بین مرد و زن است که خود تقسیم کار یک مسئلهای است. اسلام کارها را دستور داده است که مردها یک نوع کار انجام بدهند و زنها یک نوع دیگر از کارهای اجتماعی را انجام بدهند . البته تقسیم کار از دو بُعد حساب میشود. یک وقت کارها را در جامعه بین مرد و زن باید تقسیم کرد از نظر اینکه کارهای مشکل و طاقتفرسا را بر عهدهی مرد گذاشت و کارهای آسان که به تناسب روح و جسم زن است آن کارها را بر عهدهی زن گذاشت. این یک نوع تقسیم کار است و بسیار خوب می باشد. راندن تریلیها، نشستن در سنگرها، برداشتن مسلسلها و حمله کردن به دشمنها زدن و کشتن و بردن و غارت کردن و امثال اینها و امثال این مطالب برای مرد است. برای اینکه این نیروی بدنی و فکری او قویتر است امّا نشستن و رفتن و شستن و دوختن و تزئینات و امثال اینها این با روحیّه و جسم زن تناسب دارد. این یک نوع تقسیم کار بسیار خوب است .
اگر یک کشوری واقعاً بتواند در این تقسیمات برنامهریزی کند، دولت کارهایی را که ملّت متکفّل است زیر برنامهی دقیق قرار بدهد، کارهای متناسب با روحیهی زن را به زن واگذار کند. کارهای متناسب با روح مرد را به مرد واگذار است این یک تقسیم عاقلانه و عادلانه خواهد بود، علاوه بر این، اسلام یک تقسیم دیگری انجام داده است، کارهایی که متناسب اجتماع است، کارهایی که درحیطه کار مردانگی است ولازمه آن زیاد تماس داشتن با مردم است اینها یک رقم کار می باشد و در مقابل یک کارهایی وجود دارد که چنین تماس با اجتماع را لازم ندارد، آن کارها را به زن واگذار کند، این هم یک تقسیم دیگر است. کارها را از نظر اینکه تماس با مردان زیادتر در آنها لازم است از کارهایی که تماس با مردم خیلی در آن لزوم ندارد جدا کنند. آن کارها را بر عهدهی مرد و این کارها را بر عهدهی زن بگذارد خود این یک دستور الهی و شرعی است و این برای همین است که تماس نزدیک این دو جنس را از هم یک مقداری قطع کند.
در روایتی دارد که «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ، وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة»[2] زن یک جنس لطیفی است که با کارهای مشکل تناسب ندارد. پهلوانی نمیتواند بکند. او را باید به کار تناسب با خود واداشت. روایت دارد پیغمبر گرامی اسلام وقتی که ازدواج حضرت زهرا با علی بن ابیطالب(علیهم السّلام) تحقّق پیدا کرد، روزی وارد خانهی زهرا و علی شد تا به حال آنها رسیدگی بکند. پیامبر گرامی با دخالت در کارهای آنها جهت تقسیم کار سعی نمودند با این کارآنان را سرمشق برای عالم انسانیّت قراردهد، خلاصهی مطلب را در روایت اینطور بیان می کنند که حضرت بین علی و زهرا تقسیم کار کرد. فرمود علی جان از در حیاط لا درون منزل را به عهدهی دخترم زهرا میگذارم و از بیرون در حیاط کارهایی که لازم است انجام بگیرد برای ادارهی واحد خانواده آن کارها را به عهدهی شما قرار میدهم. بر علی است که برود کسب بکند،تجارت بکند بر علی است که زراعت کند، مقنیگری کند، چاه بکند، آب دربیاورد و بر زهرا است که در خانه با حسن و حسین زندگی کند، تربیت کند، تعلیم کند دستاس در دست بگیرد و گندم و جو را آرد کند و نان بپزد، کارها را تقسیم میکند. این تقسیم کار هم یکی از جهاتی است که اسلام برای جلوگیری از اینکه غریزهی جنسی در پسرها و دخترها سبب فساد نشود یک چنین دستوری را میدهد. این هم یک رقم دیگر از دستورات است.
نحوه علم آموزی بانوان
دستور سوم یک روایتی است که در اطراف این روایت باید دقّت نظر کرد«لَا تُعَلِمُوهُنَّ الْكِتَابَةَ وَ عَلِّمُوهُنَّ الْغَزْلَ»[3] برای زنها کتابت یاد ندهید، خط نوشتن یاد ندهید، دفتر و کتاب نوشتن برای دخترها و زنها یاد ندهید. البته ما نمیتوانیم بگوییم اسلام کتابت را بر زن حرام کرده است مسلّماً چنین نیست و من نمیگویم الآن در مدارس و غیر مدارس خواهران نوشتن نیاموزند و اسلام هم چنین نهی را مسلّماً نکرده است. بلکه لازمهی تعلیم و تعلّمی که بر هر دو طایفه است. لازمهی درس خواندن و علم آموختن که بر هر دو طایفه، بر مرد و زن است به ویژه در امروز این است که بنویسد. نوشتن لازمه است امّا نکتهای در اینجا است لکن نظر دقیق مشرّع اسلام و پیامبر و نظر صاحب آورندهی این دین میدیده است در آن روز این مطلب را خوب مشاهده میکرده است که این طایفه از راه کتابت ممکن است در خطر قرار بگیرند. همه میدانیم که روح زنها لطیف است و با اظهار محبّتها ولو دروغین تحت تأثیر قرار میگیرند به تعبیر ما سریع الجذب و الانجذاب هستند. یعنی هم زود جذب میکنند و هم تحت جاذبهی دیگران قرار میگیرند و بالاخره اسلام از این جهت نگرانی داشته است.
من نمیگویم اسلام گفته است زن ننویسد، دختر درس نخواند، کتابت نکند، قلم به دست نگیرد ولی این مطلب را میخواهم به شنوندهی محترم گوشزد کنم که مشرّع اسلام از نظر اینکه زن بتواند بنویسد و قلم به دست بگیرد یک نگرانی داشته است که نکند اینها از ناحیهی نوشتن و قدرت بر این در یک فسادهایی واقع بشود و این یک حقیقتی است، این را نمیشود منکر شد امّا معنای این حقیقت این نیست که زن درس نخواند، مثل مردان. شما حساب کنید در جامعهی ما از راه نوشتن خط و قلم و نویسندگی چقدر فساد در جامعه ایجاد میشود، این قابل تردید نیست که در جامعه از راه نوشتن فسادها ایجاد میشود. کتابهای فاسد نوشته شده است. نامههای فاسد ،پخش نامههای سری وهزاران فساد در جامعه پیدا میشود. همهی اینها درسایه نوشتن اتفاق می افتد. بیتردید، نوشتن مستلزم بعضی از این فسادها است. اسلام میفرماید مرد و زن درس بخوانند و بنویسند مانعی ندارد امّا پدرها، مادرها، استادها، معلّمها، انسانهای وارد و بصیر ملاحظه کنید که این طایفه از راه نامهنگاری در مفسده واقع نشوند. این یک حقیقتی است باید ملاحظه کرد. آن مردی که دختر او هر جا برود، هر چه بنویسد، به هر کسی نامه بنویسد و از هر کسی نامه تلّقی کند بیتفاوت باشد این انسان از نظر غیرت ناقص است. از نظر دستور اسلامی ناقص است. اسلام نگرانی از این جهت است و ما هم پیشبینی این مطلب را در این دستور میفهمیم.
یکی از پیشگیریهایی که اسلام از نظر جنسی بیان کرده است همین مسئله است که دربارهی کتابت بانوان دقّت بشود چنانچه برای کتابت دیگران هم مفاسدی تولید میشود باید کنترل کرد. پس باید در رأس قوایی که حاکم بر ملّت است همهی اینها مورد لحاظ و در دستور قوانین قرار بگیرد.
حرمت نگاه کردن به جنس مخالف
چهارمین نکته ای که اسلام به عنوان پیشگیری از مفاسد جنسی مطرح می کندحرمت نگاه کردن است ، یعنی نگاه کردن مرد به بدن زن غیر از صورت او و دستها و نگاه کردن زن به بدن مرد غیر از صورت و دستها مطلقا حرام است، مرد حق ندارد به بدن زن، به موهای زن به غیر از صورت زن به سایر اجزای بدن زن نگاه کند ولو نگاه او بدون ریبه و تلّذذ هم باشد. زن هم نگاه کردن به بدن مرد را نباید انجام بدهد حرام است.
حالا در اینجا اگر زن به صورت مرد به نظر شهوت و لذّت نگاه کند حرام است، چنانچه مرد هم به زن از نظر شهوت به صورت او هم نگاه کند حرام است. این تحریمها روی چه انگیزهای است؟ اینها برای چه حرام شده است؟ اینها برای این است که میخواهد از مفساد جلوگیری بکند. بله نگاه کردن عادی بدون ریبه و تلذّذ به صورت که لازمه و ضروری اجتماع است آن حساب دیگر دارد، خداوند در دو آیه 30و31سوره نور تکلیفی برای مردها و تکلیفی برای زنها مشخص می کند سورهی نور را شاید به واسطهی همین برنامهها نور مینامند، اینها دستورات نورانی است. به مردان مؤمن بگو «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» چشم خود را به صورت زنها زل نکنند، با دقّت و با لذّت به صورت زنها ننگرند بعد در یک آیهی دیگر می فرماید«قُلْ لِلْمُؤْمِنات» پیامبر به زنهای مؤمنه نیز بگو که آنها هم از نگاه به مؤمنین غض نظر نکنند. این دستورات در قرآن وارد شده است. اینها دستوراتی است تا غریزهی جنسی انسان را به سوی گناه نکشاند.
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند «اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى امْرَأَةٍ ذَاتِ بَعْلٍ مَلَأَتْ عَيْنَهَا مِنْ غَيْرِ زَوْجِهَا»[4] غضب خدا شدید است بر آن زنی که به چشم پُر به یک مرد نامحرمی نگاه بکند و در مقابل آن دیگری هم همینطور است، آن هم در یک روایات دیگر است و غضب خدا بر مردی است که به چشم دقیق و به نظر لذّت به قیافهی زنی نگاه کند. این مرض، مرضی است محل ابتلای همه مردم. از روزی که انسان جوانی پیدا میکند و نوجوان است و وارد مرحلهی تکلیف میشود با این گناه دوست است و توأم است تا روزی که بمیرد، انسان گرفتار این گناه است. من همه را توصیه میکنم که خود را از این گناه حفظ کنید. بسا میشود یک انسانی صبح از خانه بیرون رفته است و شب به خانه برمیگردد و در نامهی عمل او قریب هزار گناه از این گناه نوشته شده است. و یک انسانی که روزی هزار گناه کند وای بر چنین انسانی. «إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحيماً * وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَليما»[5] بشر ما عذابهای گوناگون داریم. بشر ما آتش داریم. اگر پوست انسانی محکم شد، پوست او را در جهنّم میکنیم که عذاب جهنّم را خوب درک کند.
آقایان والله آخرت درست است. من نمیدانم به چه مرضی دچار شدیم این همه دستورات خدا در ما تأثیر نمیکند. گاهی زین العابدین به خدا عرضه میدارد «الهِي فَقَد عَصَيْتُكَ وَ خَالَفْتُكَ بِجُهْدِي»[6] هر چه توانستم در عمر مخالفت کردم. «فَالْآنَ مِنْ عَذَابِكَ مَنْ يَسْتَنْقِذُنِي وَ مِنْ أَيْدِي الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ يُخَلِّصُنِي وَ بِحَبْلِ مَنْ أَتَّصِلُ إِنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنِّي فَوَا سَوْأَتَا عَلَى مَا أَحْصَى كِتَابُك» زین العابدین اینها را متوجّه میشود، گریه میکند.
سعادت خود را به یک نظر نفروشید
جوانهای عزیر، برادر و خواهر خود را از گناهان حفظ کنید، مقام انسانیّت خود را شریف بشمارید، خود را با گناه ساقط نکنید، نامهی عمل خود را پر از گناه نکنید، سعادت خود را به یک نظر نفروشید، آخرت خود را به لذّتهای دنیا مصالحه نکنید به هر حال یکی از پیشگیریها که اسلام کرده است «حُرمةٌ النَّظر» است. اینجا یک روایت از امام صادق (سلام الله علیه) است که من برای شما میخوانم زیرا که در یک روایتی است به یاد دارم حضرت توصیه میفرماید ای گویندگان به شیعیان ما از ما بگویید، زیرا که حرف ما در روح آنها اثر میکند. من هم به عنوان امانت این روایت را به شیعیان آن حضرت تقدیم میکنم. حضرت اینطور فرمود «مَا اعْتَصَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اعْتَصَمَ بِغَضِّ الْبَصَر»[7] هیچ انسانی از اینکه در بدبختی و در حفرهی گناه و در لجنزار گناه بخواهد واقع بشود هیچ انسانی راه نجات پیدا نمیکند، مثل این راه نجاتی که از ابتدا که چشم خود را مواظبت کند. «مَا اعْتَصَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اعْتَصَمَ بِغَضِّ الْبَصَر» چشم خود را ببیند. ابتدائاً چشم مقدّمهی وارد شدن در گناهان است. «فَإِنَّ الْبَصَرَ لَا يُغَضُّ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ إِلَّا وَ قَدْ سَبَقَ إِلَى قَلْبِهِ مُشَاهَدَةُ الْعَظَمَةِ وَ الْجَلَال» زیرا که اگر چشمی به نامحرم بیفتد و برای خدا پلکها روی هم بیفتد و گناه نکند قبل از آنکه او به جایی فکر کند، عظمت خدا را در دل خود مشاهده میکند، فوراً نور انوار الهی بر دل او میتابد، اثر آن را در خود میبیند. فرمود خود را حفظ کنید.
حفظ و رعایت حجاب
پنجمین پیشگیری ، تشریع حجاب است. در اسلام حجاب تشریع شده است و این هم برای همین است که این غرایز در انسان انحراف ایجاد نکند. حجاب برای چه کسی؟ حجاب برای خانمها، برای زنها که این حجاب بهترین راه برای حفظ انان از این مفاسد است و دربارهی حجاب آیه وارد شده است و در یک آیه، یک جمله را برای کسانی که شاید با عبارات قرآن خوب آشنا نباشند را عرض میکنم که این جمله چیست که در سورهی نور میفرماید «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِن»[8] این دستوری است به پیغمبر میدهد. پیغبر گرامی این خواهرها که از مدینه، از مکّه و یا از بیرون وارد شهر میشوند اینها را متذکّر به یک امری بکن. چه بوده است؟ خواهرها چارقد به سر میانداختند و گوشههای چارقد همینطور به پای او میافتد میرفت و این جلوی سینه و زیر چونه جلوی گردن باز بوده است، خدا دستور میدهد «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ» پیامبر بگو این چارقدها را زیر گلو بیاورند به هم بپیچند تا سینه و گلو معلوم نباشد. «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِن» این یک دستوری است. این کنایه است از اینکه حجاب را بهترحفظ کنند. آیهی شریفه یک لیَضرِب برای حفظ حجاب میگوید یک «وَ لا يَضْرِبْ» میگوید هر دو برای همین است. بزنند و نزنند امّا بزنند چه چیز؟ چارقدها را محکم زیر گلو بزنند تا سینه پیدا نشود.
بعد میگوید «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِن» پیامبر یک نزدن هم دارد. این را به خانمها بگو آن چیست؟ سابقاً زنهای عرب خلخال زیاد داشتند. مثل حالا خانمها النگو دارند و وسائل زینتی دیگر آن وقت خلخال در پا میکردند. خلخال از (قطع صدا) پای خود را یک مقدار محکمتر میزنند صدای خلخالها میآمد و کسانی که دل آنها مریض بود خیال میکرد زیر این خلخال، زیر این چادر یک فرشته و حور العینی است دارد راه میرود، اینها ناراحت میشدند آن وقت خدا میفرماید که «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِن» به اینها بگو که پاهای خود را محکم به زمین نزنند تا صدای خلخالهای آنها معلوم بشود. ببینید خدا با یک «لْيَضْرِبْنَ» و با یک «لا يَضْرِبْنَ» یک حکم محکم اساسی را بیان کرده است که برادر و خواهر را از بعضی از فسادها حفظ کند. وای به حال آن ملّتی که یک حکم ضروری الهی در میان اینها قدغن باشد اینها چه جوابی به خدا خواهند داد، امیدوارم هستم که خدا به ما توفیق بدهد قدر محیط خود را بدانید. برادر و خواهر ایرانی، دانشآموز ایرانی، دانشجوی ایرانی والله در بهشت دارید زندگی می کنید. برای شما هم اگر دنیا سخت باشد بعد از این انشاءالله راحت خواهد شد، دین شما محفوظ است قدردانی کنید.
[1]- مكارم الأخلاق، ص 223.
[2]- كافي، ج 11، ص 170.
[3]- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 259.
[4]- وسائل الشيعة، ج20 ، ص232.
[5]- سورهی مزمل، آیات 12 و 13.
[6]- بحار الأنوار، ج 95، ص 88.
[7]- همان، ج 101، ص 41.
[8]- سورهی نور، آیه 31.
* معاونت تهذیب حوزه