دکتر محمود احمدی نژاد به دعوت شورای تبیین آرمان های انقلاب اسلامی و بازخوانی خط امام و رهبری، پنجشنبه (۲۴ تیرماه) در مسجد جامع خامس آل عبای شهرستان ملارد سخنرانی کرد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دکتر محمود احمدینژاد، متن کامل سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد در این مراسم به شرح ذیل می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه
خداوند بزرگ را سپاسگزارم که توفیق دیدار و زیارت شما مردم خوب و مومن و با صفا و عزیز را عنایت فرمود. مردمی که با دلهای پاک و اندیشه های بلند و دستان پر برکت در خدمت عزّتمندی جامعه و مفید برای کشور هستند. مردمی که همیشه قانع و شکرگزارند، هیچ گاه باری بر دوش کشور نبوده و نیستند و همواره بویژه در شرایط سخت، یاور کشور و انقلاب بوده اند و برای آرمان های انقلاب و دفاع از کشور فداکاری کرده و می کنند. سلام و درود خدا بر شما مردم عزیز و دوست داشتنی ملارد، شهریار و قدس.
از آنجا که رهبری معظم انقلاب همگان را به تبیین مبانی و آرمانهای انقلاب و بازخوانی خط امام فراخوانده اند در پاسخ به اوامر ایشان می خواهم مطالبی را در همین زمینه با شما در میان بگذارم. در مکتب انقلاب و در نگاه امام و رهبری همه امور و همه چیز از انسان شروع می شود و در خدمت تعالی و کمال انسان قرار می گیرد. معرفت انسان و شناخت حقیقت او، پایه همه برنامه ها و جهت گیری های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. انسان بالاترین مخلوق خداست و می تواند تا جایی بالا رود که در نگاه به او صفات خدا را ببینیم و بیابیم. انسان های کامل (معصومین علیه السلام) به این مقام که جانشینی خدا در عالم است نائل شده اند. از صفات گوناگون خداوند، امروز می خواهم درباره اسم عزیز و اهمیت کرامت انسانی و عزّت و عزّتمداری با شما سخن بگویم.
خداوند عزیز است. همیشه بزرگ و پیروز و حاکم و شکست ناپذیر است. ضعف و ذلّت و حقارت و پستی در بارگاه او راه ندارد. همه اراده، تدبیر، تقدیر و تجلیات او عالمانه، حکیمانه و برآمده از اوج عزّت است. اصل و همه عزّت و سرافرازی از آن خداوند و برای خداوند است.” فَلِلَّهِ العِزَّهُ جَمیعًا” انسان های کامل، صالحان، مومنان و مخلصان نیز عزیزند و از عزّت برخوردارند.” و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین”،” ان العزه لله و لرسوله و للمومنین” همین خداوند عزیز و کریم، انسان ها را با کرامت خلق کرده است.” وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ” به راستی و حتماً بنی آدم را کرامت بخشیدیم. انسان ذاتاً دارای کرامت است چرا که خداوند از روح خود در انسان دمیده است و روح خداوند عین کرامت و عزّت است. خداوند ضعف و ذلّت و پستی را برای انسان ها نمی پسندد. کرامت انسانی در حدی است که نمی توان و نباید حتی به فرد محکوم و در آستانه مرگ و یا جسم مرده یک فرد نیز اهانت کرد.
خداوند از انسان ها خواسته است که اولاً با کرامت زندگی کنند و تن به پستی و ذلّت ندهند. ثانیاً کرامت و عزّت سایر انسان؟ها را پاس بدارند. عزّت یک صفت و یک احساس درونی ناشی از عظمت، حکمت، علم، بزرگی و بی نیازی است که مانع از اعمال و رفتار سبک، بی بنیان، غیر حکیمانه، غیر عالمانه و بی ارزش می شود. رمز و راز عزّتمند زیستن، اولاً به معرفت خداوند، ثانیاً به ایمان و اعتماد مستحکم به او و عبودیت محض او و ثالثاً به توکل و تکیه به او در تمام حالات و شرایط وابسته است.
عزیزان من، با معیار عزّت و عزّتمداری می توان اعمال و رفتارها را ارزیابی کرد. اساساً دین، پیامبران و کتب آسمانی آمده اند تا کرامت و عزّت انسانی را به منصه ظهور برسانند و از آن صیانت کنند. همه آمده اند تا حقیقت انسانی را شکوفا کنند و از انسانیت انسان ها و کرامت ذاتی آنها دفاع کنند و مانع از سقوط انسانها به وادی ذلّت و پستی شوند. کسی که از عزّت برخوردار است همه چیز دارد و کسی که عزّت ندارد ولو همه ثروت و قدرت عالم تحت سیطره او باشد آیا می توان گفت چیزی دارد؟
می خواهم به چند نشانه و ثمره عزّتمداری و کرامت و سپس به چند نشانه و تبعات فقدان عزّت و کرامت اشاره کنم.
اول؛ نشانه ها و ثمرات عزّت مداری و کرامت انسانی
توحید و عبودیت
خداوندِ عزّت آفرین، از انسان ها خواسته است که جز او را نپرستند و جز در برابر او سر تسلیم فرود نیاورند. کرامت و عزّت انسانی اقتضاء می کند که جز در برابر بی نهایت و کریم و عزیز مطلق و اوامر و نواهی او تسلیم نباشیم و تبعیت نکنیم. این خود عین عزّت و کرامت و بزرگی است. تن دادن به عبودیت غیر خداوند– هر چه که باشد– در واقع ناسازگار با کرامت انسانی و پذیرش ذلّت و تسلیم در برابر مخلوق و عناصری است که خود در زمره نیازمندانند و از خود قدرت و توانایی برای اثرگذاری ندارند. کسی که طعم عزّت انسانی را چشیده است جز در برابر خدا تعظیم نمی کند و بندگی جز او را نمی پذیرد.
۲- آزادی و آزادی خواهی
آزادی اقتضاء کرامت انسانی است. کسی که آزاد نیست، عزّت و کرامتی ندارد و تصمیم و انتخاب او بی ارزش است. خداوند همه انسان ها را آزاد خلق کرده است و خواسته است که:
اولاً؛ قدر آزادی خود را بدانند و از آن صیانت کنند.
و ثانیاً؛ آزادی دیگران را به رسمیت بشناسند و از حریم آزادی انسانها صیانت کنند.
در سایه آزادی و حق انتخاب انسان ها است که عزّت و کرامت در وجود انسان ها شکوفا و متجلی می شود و اندیشه ها، تصمیمات و اعمال صالح ارزشمند می گردد. اگر یک قهرمان ملی، آزادانه و با اختیار، فداکاری در راه کشور را انتخاب نکرده باشد، عمل او حتی اگر به کشته شدن بیانجامد فاقد عنصر عزّت و عزّت آفرینی است و نمی تواند موجبات تکریم انسان ها را فراهم آورد. آزادی اراده و انتخاب، به عمل و تصمیم انسان ها ارزش می دهد و حس احترام و تکریم دیگر انسان ها را بر می انگیزاند.
آنچه موجب تکریم می شود، حقیقت کرامت و عینیّت پیدا کردن آن در اندیشه و عمل انسان هاست. زیبایی کار شهیدان، جانبازان، آزادگان و ایثارگران در آن است که آزادانه و با انتخاب خود این راه را بر می گزینند و به همین دلیل نیز، آنان عزیز و عزّت آفرین و موجب افتخار ابدی اند. اگر کسی حقیقتاً آزاد شده باشد و طعم عزّت را چشیده باشد و بر اساس عزّت و کرامت انسانی خویش تصمیم بگیرد و عمل کند، در هر شرایطی عزیز است. ذات او عزیز می شود و تمام اقداماتی که مبتنی بر این اصل انجام می دهد عزّتمدار خواهد بود.
حادثه کربلا را ببینید. چه کسی عزیز و چه کسی شکست خورده و ذلیل است؟ بدن ها زیر سم اسب ها تکه تکه می شوند اما در همان حال به اوج عزّت و سرافرازی ابدی نایل می شوند. انسان عزیز همیشه پیروز است. در کربلا چه کسی پیروز شد؟ معلوم است که پیروزمندان قطعی که هدفشان محقق و آرمانشان ثابت شده است، امام( ع) و یاران عزیزش بودند. اوج عزّت و کرامت انسانی در کربلا متبلور است و شکست خوردگان قطعی، انسان های حقیر و پستی بودند که به طمع نان و آبی در برابر همه حقیقت و در واقع در برابر خدا ایستادند. کسانی که عزّت انسانی خود را به گندم و جو و لختی امارت و صدارت میفروشند هرگز طعم عزّت را نخواهند چشید.
آیا کسی که در برابر خدا که عزّت مطلق و اصل عزّت است می ایستد، می تواند جز پستی و خواری را تجربه کند. محدود کردن آزادی اندیشه و اراده انسانی که در حقیقت از بین بردن عزّت و عزّتمداری و کرامت است، نتیجه ای جز ذلّت و رواج فساد و بحران های اجتماعی ندارد و به همین دلیل ناپسند و نادرست است. از نشانه های برجسته عزّت مداری، مجاهدت در راه آزادی و کرامت انسانهاست.
۳- عدالت و عدالت طلبی
عدالت ضامن عزّت انسانی است. آیا می توان تصور کرد که بدون استقرار عدالت بتوان عزّت انسانی را شکوفا و از آن صیانت کرد. عدالت مقوم آزادی و تامین کننده حقوق انسانی و دادن فرصت برای عزّتمداری انسان هاست. اصولاً مجاهدت در راه استقرار عدالت از نشانه های عزّتمداری و در حقیقت تلاش برای تکریم جامعه است. کرامت انسانی به انسان عزیز اجازه نمی دهد جز عدالت را بپذیرد.
۴- عشق و احترام به دیگران و حفظ حرمت و عزّت آنان
کرامت انسانی یک امر واحد است. خداوند بنی آدم را تکریم کرده است و ذات انسانی دارای کرامت است. نمی شود و نباید که عزّت و کرامت را فقط برای عده ای خاص بخواهیم و بپذیریم. انسان عزیز، اولاً عاشق دیگران است چرا که عاشق خداوند عزیزی است که او لطف و مهر و رافت مطلق است. و ثانیاً حرمت و عزّت نوع انسان را در همه جای جهان پاس می دارد. انسان عزیز نمی تواند به حریم عزّت دیگران تجاوز کند و یا از ذلّت دیگران شادمان باشد. چرا که این کار نشانه بی خردی و دوری او از عزّت است. ذلّت در نظر انسان عزیز مذموم است. به همین دلیل انسانهای عزیز، کریم و بخشنده و جوانمردند. برای احترام و حفظ عزّت دیگران از تقصیرات شان می گذرند و اجازه احساس حقارت و یا تحقیر شدن را به آنان نمی دهند.
۵- ایستادگی در برابر ظلم و زور و تحمیل و نهراسیدن از طاغوت ها و مستکبران و قدرت های مادی
انسان عزیز بر عزّت و قدرت خداوند تکیه دارد و مستکبران و دیگر سلطهگران را به عنوان قدرت به رسمیت نمی شناسد. پس ترس در وجود او معنا ندارد. انسان عزیز برای صیانت از عزّت خودش در برابر ظلم و زور و تحمیل می ایستد و جان و مال خود را فدا می کند. چرا که پذیرش ظلم و زور، پا گذاشتن روی عزّت انسانی و خلاف ناموس خلقت و نقطه مقابل خواست خداوند است. آیا می توان در جامعه تبعیض آلود و خالی از عدالت سخن از عزّت و کرامت انسانی راند. در این جوامع، هم ظالمان و هم کسانی که ظلم را پذیرفته اند جامه ذلّت پوشیده اند.
امام حسین( ع) را بین تسلیم در برابر ظلم و قطعه قطعه شدن مخیّر کردند. امام حسین( ع) پذیرش ظلم و نظام ظالمانه را عین ذلّت و قطعه قطعه شدن را عین عزّت می شمارد و فریاد میزند که” هیهات منّا الذله” یکی از درخشان ترین نشانه های عزّت، تواضع و خدمتگزاری در برابر مردم و توده های محروم و مستضعف و گردن فرازی و ایستادگی در برابر مستکبران و زورگویان و خودبرتربینان است. انسانهای حقیر کاملاً عکس این عمل می کنند. پیامبر( ص) فرموده اند:” تواضعوا مع المتواضعین فان التواضع مع المتواضعین صدقه و تکبروا مع المتکبرین فان التکبر مع المتکبرین عباده” در برابر فروتن، تواضع کنید زیرا فروتنی در برابر آنان صدقه است و در مقابل انسان های متکبر تکبر ورزید که تکبر کردن با ایشان عبادت خداوند است. امیرالمومنین( ع) فرموده اند:” التَّکَبُرُ علی المتکبِّرِ هُوَ التّواضُعِ بِعَیْنِهِ” تکبر در برابر شخص متکبر عین تواضع است.
۶- خودباوری و اعتماد به نفس فردی و ملی
انسانی که طعم عزّت را چشیده باشد به حقیقت انسانی و توانایی های ذاتی خود باور دارد و به خوبی از آنها استفاده می کند. انسان خود باور در دفاع از ارزش های الهی و انسانی و دفاع از حقوق دیگران و در مقابله با ظلم و بی عدالتی و برای بیان حق، هرگز احساس شرمندگی ندارد. او در برابر تبلیغات مستکبران و شیاطین برای تحقیر و در هم شکستن عزم و اراده او، کاملاً مقاوم و پیروز است. اعتماد به نفس، آرامش می آورد و فرصت بهره مندی از قدرت عقل و اندیشه را فراهم می کند. رمز و راز موفقیت و پیشرفت یک ملت، اعتماد به نفس ملی و خودباوری عمومی است.
مستکبران و شیاطین برای تسلط بر جوامع، به تحقیر داشته ها، فرهنگ و سنت ها و توانایی های آن جوامع می پردازند تا خودباوری و اعتماد به نفس عمومی و ملی را از آنان سلب می کنند. چنین جوامعی معمولاً بدون اینکه متوجه شوند، لباس ذلّت می پوشند و تحت سلطه قرار می گیرند.
دوم: عوامل و تبعات فقدان عزّت و عزّت مداری
۱- ظلم، تبعیض، بی عدالتی، خودبرتربینی و استکبار
ظلم و بی عدالتی و تبعیض اولاً برآمده از انسانهای غیر عزیز است و ثانیاً موجب تحقیر خود ظالم و همچنین انسان هایی است که ظلم را می پذیرند. ظلم جامعه را از تعادل خارج می کند و عده ای را به عنوان طبقات برتر و دیگران را فرودست قرار می دهد. ظلم ناشایست و بد است چرا که عزّت انسان ها را مخدوش می کند و لباس ذلّت بر آنان می پوشاند. نگاه طبقاتی به انسان ها بر آمده از نفس غیر عزیز و موجب تحقیر و ذلّت جامعه است.
اساساً نفس عزیز طالب و دوستدار عزّت در همه مظاهر زندگی فردی و اجتماعی است، همچنانکه بر خلاف این برای نفس حقیر صادق است. ایستادگی در برابر ظلم و تبعیض در حقیقت صیانت از عزّت و کرامت انسانی است. نفس اشغالگری، تجاوزگری، استکبار و وجود انبارهای بمب اتم و سلاحهای کشتار جمعی گرچه ابزار و نشانه و موجب تحقیر ملت ها است لیکن نشان دهنده حقارت صاحبان آن نیز هست. وجود و رفتار رژیم اشغالگر و تجاوزگر و جعلی صهیونیستی، توهین به همه بشریت و در واقع خدشه به عزّت همه انسان ها است.
خودبرتربینی و استکبار در واقع نفی عزّت دیگران است و تحقق اهداف آن جز با به ذلّت کشیدن دیگران ممکن نیست، به همین دلیل مذموم است و باید با آن مقابله کرد. ایستادگی تحسین برانگیز امام راحل(؛ره) و مقام معظم رهبری و ملّت بزرگ ایران در برابر مستکبران و سلطه گران بی فرهنگ در حقیقت صیانت از حریم عزّت و کرامت جامعه بشری است.
۲- فقر و نیازمندی به دیگران
فقر از آنجا که کرامت و عزّت انسانی را از بین می برد، شخصیت انسان ها را در نظر دیگران تضعیف و تخریب می کند و موجب اظهار عجز و درماندگی می گردد، غیر قابل قبول و مردود است. فرمودند:” کاد الفقر ان یکون کفراً” البته احساس و باور به فقر در برابر خداوند غنیِّ مطلق عین عزّت است لیکن همین امر در برابر غیر خدا عین ذلّت و خواری است و خداوند از آن نهی کرده است.
کسانی که با برنامه های استعماری و خودخواهانه، ثروت دیگران را غارت و فقر را به جوامع تحمیل می کنند در واقع عزّت ملت ها و افراد را مورد هجوم قرار می دهند. کسانی که در درون خود احساس عزّت نمی کنند با توهین و تحقیر دیگران و تحمیل فقر به آنان سعی می کنند عزّت ظاهری برای خود دست و پا کنند. اشرافی گری خوی کسانی است که احساس عزّت ندارند و به جای اصلاح نگاه و باور خود و توجه به منبع لایزال عزّت بخش، به اشیاء متوسل می شوند و با عناصر مادی و استفاده از تجهیزات و لوازم به ظاهر گرانقیمت و به رخ کشیدن آنها، نمایش عزّت می دهند.
کاخ نشینان مستکبر و خودخواه در طول تاریخ، عموماً انسان های خودخواه و کوچک و پستی بوده اند که با نمایش فیزیکی، مادی و زورگویی و یا تحمیل خود بر دیگران خواسته اند خود را عزیز جلوه دهند.
۳- تن دادن به پستی و گناه
گناه، عزّت انسانی را ملکوک می کند و او را از اوج کرامت به حضیض ذلّت پایین می کشد. به همین دلیل زشت است و نهی می شود. کسی که احساس عزّت دارد، بزرگی خود را با پستی آلودن به گناه از هر نوع که باشد معاوضه نمی کند. کسانی که به حقوق دیگران دست اندازی می کنند ابتدا عزّت درونی خود را منکوب می کنند و سپس به حقوق دیگران تجاوز می نمایند و بالاترین گناه را مرتکب می شوند.
۴- دروغ گویی و فریب کاری و دست اندازی به بیت المال
معلوم است که این رفتارها نمی تواند از عزّت نفس و انسان عزّتمدار صادر شود. این ها محصول کسانی است که در درون خود خوار شده اند و احساس عزّت خود را از دست داده اند ولو در ظاهر بسیار پر ادعا باشند. مگر می شود کسی که کرامت ذاتی خود را می فهمد و از آن صیانت میکند، خود را برتر از میلیون ها و میلیاردها انسان بشمارد و به خود اجازه دهد با استفاده از فرصت قدرت دست در جیب آنها بکند و منابع آنان را به خود اختصاص دهد و تصرف کند. مگر می شود کسی که خود را عزیز می پندارد از گرسنگی دیگران با خبر باشد و با شکم سیر و با خیال راحت چشم بر هم بگذارد و بدتر آنکه مسبب گرسنگی دیگران نیز باشد. این ها همه ناشی از نفوس ناساخته و غیر عزّت مدار و غیر کریم است.
۵- تخریب دیگران برای اثبات عزّت خود
از کارهای شیطانی که متاسفانه به واسطه طراحی های مستکبران در فضای رفتاری فعالان و سیاست ورزان وارد و نهادینه شده است، تخریب دیگران برای اثبات خود و دسته و گروه خود است. به جای بیان نقاط مثبت خود، دائماً دیگران را با بدترین روش ها و توهین ها و افترائات تخریب می کنند و نتیجه می گیرند که خودشان خوبند. مع الاسف امروزه کسانی با سوء استفاده از علوم و شبکه تبلیغاتی و جنگ روانی این عمل زشت را به صورت سازمان یافته انجام می دهند. برای تخریب آبروی دیگران طراحی و سازماندهی می کنند در حالی که آبروی انسان ها که نماد عزّت آنها می باشد، بسیار مهم است و حرمت آبروی مومن از حرمت خانه خدا نیز بالاتر است.
معلوم است که هیچ انسان عزّتمند و با کرامتی تن به چنین رفتاری نمی دهد و روشن است که در نتیجه این نگاه و رفتار چه بلایی بر جامعه وارد میشود. نگاه کنید به بدبینی ها و بی اعتمادی ها، فاصله های طبقاتی، جنگ ها، اشغالگری ها، کینه ها و کشتارهایی که هر روز در حال وقوع است. پایه گذار این اخلاق زشت، شیاطین، مستکبران و باند های قدرت و ثروتند.
به رفتار مستکبرانه دولت آمریکا و صهیونیسم بین الملل نگاه کنید که اصولاً دیگران را به حساب نمی آورند. خود را برتر می دانند و جان و مال و آبروی انسان ها برای آنها ارزشی ندارد و پایمال است. اینان انسانهای کوچک، حقیر و درمانده ای هستند که از علم و ثروت و قدرت و رسانه حداکثر سوء استفاده را می کنند. کسانی که دوره تاریک و ضد انسانی استعمار را به بشریت تحمیل کردند و امروز نیز با روش های جدیدی دست اندر کار چپاول ملت ها و تحمیل فقر و ذلّت به آنها هستند، نه تنها از عزّت و کرامت انسانی بی بهره اند بلکه بویی از انسانیت نیز نبرده و نمی برند. آنان زندگی زشت و عاقبت زشت تری در پیش دارند.
عزیزان و سروران، انقلاب عظیم اسلامی ملت ایران بر پا شده است تا عزّت انسان ها را در سراسر جهان احیا کند. عزتی که تحت سلطه نظام سرمایه داری و صهیونیسم بین الملل منکوب شده و در معرض هجوم شدید و همه جانبه و مستمر قرار گرفته است. توسعه و ترویج عزّتمندی و احترام به عزّت و کرامت دیگران، وظیفه ای عمومی و به ویژه مسئولیت سنگین کارگزاران حکومتی است.
از وظایف و مسئولیت های سنگین اجزاء حاکمیت، صیانت از کرامت و عزّت مردم و ساحت عمومی است. رفتار نهادهای حاکم و نحوه تعامل آنان با مردم باید موجب ارتقاء احساس عزّت و کرامت مردم و گسترش خودباوری و اعتماد به نفس عمومی باشد. مدیران جوامع باید خود عزّتمند و عزّتمدار و نماد عزّت و ضامن و مدافع آن باشند تا عزّت جامعه و آحاد مردم را ارتقاء بدهند و حفظ کنند. از عوامل سقوط و عقب ماندگی و بدبختی جوامع، حضور عناصر حقیر و خودخواه در راس مناصب مدیریتی است. خداوند فرموده است که:” زمانی که اراده کنیم قریه و قومی را زیر و رو کنیم به مترفین و افراد حقیر آن قوم فرصت می دهیم تا راه فسق و تبهکاری و ظلم در پیش گیرند”
اندیشه و نظام سرمایه داری با اصالت دادن به سرمایه، حقیقت و عزّت انسانی را مخدوش و با توسعه فقر و طبقاتی کردن جامعه، ذلّت را بر بخش وسیعی از مردم تحمیل می کند. مدرسه و نظام تعلیم و تربیت، اداره، دادگاه، فضای رسانه ای و خانواده و همه و همه باید انسان ها را عزیز بشمارند و از حریم عزّت افراد و جامعه صیانت کنند و درس عزّت مداری بدهند. عزّتمداری یک معیار برای سنجش برنامه ها و اقدامات ریز و درشت افراد، مدیران، کارگزاران و جوامع است.
بدترین افراد کسانی اند که قدر عزّت خود را نمی شناسند و حریم عزّت و کرامت دیگران را مخدوش می کنند. ستاریت خداوند نیز برای حفظ عزّت و آبروی انسان ها است. امر به معروف و نهی از منکر هم برای حفظ عزّت و کرامت انسان ها است.
خداوند بزرگ را سپاس که ملت بزرگ ایران و رهبری گرانقدر او قدر نعمت عزّت را می شناسند و با همه وجود و با افتخار از حریم کرامت و عزّت خود و جامعه انسانی پاسداری می کنند و نفشه های شیاطین را نقش بر آب خواهند کرد. بدخواهان ملت ایران، آرزوهای خود را به گور خواهند برد.
سلام و درود خداوند بر امام راحل( ره) و ملت بزرگ، شهیدان، جانبازان، آزادگان، ایثارگران و رهبری فرهیخته انقلاب که پرچم داران عزّت و کرامت انسان ها در دوره معاصرند. ازهمه عزیزانی که در برپایی برنامه زحمت کشیدند، امام جماعت محترم، کانون فرهنگی و هیات امنای مسجد، بسیج و همه شما بزرگواران و مردم عزیز تشکر می کنم.
ای خدای بزرگ یار و یاور مستضعفان و احیاگر عزّت و کرامت بشری را برسان.
او را با اراده و دست مردم حاکم کن.
در سایه حاکمیت او همگان را به اوج عزّت و کرامت و سلامت برسان.
با عنایت او ملت بزرگ ایران را حفظ کن و بر تمام بدخواهانش پیروز گردان.
رهبری هوشمند و عزیز انقلاب را در سایه عنایات حضرتش موفق و سالم و سربلند بدار.
موفق و سربلند باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه
خداوند بزرگ را سپاسگزارم که توفیق دیدار و زیارت شما مردم خوب و مومن و با صفا و عزیز را عنایت فرمود. مردمی که با دلهای پاک و اندیشه های بلند و دستان پر برکت در خدمت عزّتمندی جامعه و مفید برای کشور هستند. مردمی که همیشه قانع و شکرگزارند، هیچ گاه باری بر دوش کشور نبوده و نیستند و همواره بویژه در شرایط سخت، یاور کشور و انقلاب بوده اند و برای آرمان های انقلاب و دفاع از کشور فداکاری کرده و می کنند. سلام و درود خدا بر شما مردم عزیز و دوست داشتنی ملارد، شهریار و قدس.
از آنجا که رهبری معظم انقلاب همگان را به تبیین مبانی و آرمانهای انقلاب و بازخوانی خط امام فراخوانده اند در پاسخ به اوامر ایشان می خواهم مطالبی را در همین زمینه با شما در میان بگذارم. در مکتب انقلاب و در نگاه امام و رهبری همه امور و همه چیز از انسان شروع می شود و در خدمت تعالی و کمال انسان قرار می گیرد. معرفت انسان و شناخت حقیقت او، پایه همه برنامه ها و جهت گیری های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. انسان بالاترین مخلوق خداست و می تواند تا جایی بالا رود که در نگاه به او صفات خدا را ببینیم و بیابیم. انسان های کامل (معصومین علیه السلام) به این مقام که جانشینی خدا در عالم است نائل شده اند. از صفات گوناگون خداوند، امروز می خواهم درباره اسم عزیز و اهمیت کرامت انسانی و عزّت و عزّتمداری با شما سخن بگویم.
خداوند عزیز است. همیشه بزرگ و پیروز و حاکم و شکست ناپذیر است. ضعف و ذلّت و حقارت و پستی در بارگاه او راه ندارد. همه اراده، تدبیر، تقدیر و تجلیات او عالمانه، حکیمانه و برآمده از اوج عزّت است. اصل و همه عزّت و سرافرازی از آن خداوند و برای خداوند است.” فَلِلَّهِ العِزَّهُ جَمیعًا” انسان های کامل، صالحان، مومنان و مخلصان نیز عزیزند و از عزّت برخوردارند.” و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین”،” ان العزه لله و لرسوله و للمومنین” همین خداوند عزیز و کریم، انسان ها را با کرامت خلق کرده است.” وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ” به راستی و حتماً بنی آدم را کرامت بخشیدیم. انسان ذاتاً دارای کرامت است چرا که خداوند از روح خود در انسان دمیده است و روح خداوند عین کرامت و عزّت است. خداوند ضعف و ذلّت و پستی را برای انسان ها نمی پسندد. کرامت انسانی در حدی است که نمی توان و نباید حتی به فرد محکوم و در آستانه مرگ و یا جسم مرده یک فرد نیز اهانت کرد.
خداوند از انسان ها خواسته است که اولاً با کرامت زندگی کنند و تن به پستی و ذلّت ندهند. ثانیاً کرامت و عزّت سایر انسان؟ها را پاس بدارند. عزّت یک صفت و یک احساس درونی ناشی از عظمت، حکمت، علم، بزرگی و بی نیازی است که مانع از اعمال و رفتار سبک، بی بنیان، غیر حکیمانه، غیر عالمانه و بی ارزش می شود. رمز و راز عزّتمند زیستن، اولاً به معرفت خداوند، ثانیاً به ایمان و اعتماد مستحکم به او و عبودیت محض او و ثالثاً به توکل و تکیه به او در تمام حالات و شرایط وابسته است.
عزیزان من، با معیار عزّت و عزّتمداری می توان اعمال و رفتارها را ارزیابی کرد. اساساً دین، پیامبران و کتب آسمانی آمده اند تا کرامت و عزّت انسانی را به منصه ظهور برسانند و از آن صیانت کنند. همه آمده اند تا حقیقت انسانی را شکوفا کنند و از انسانیت انسان ها و کرامت ذاتی آنها دفاع کنند و مانع از سقوط انسانها به وادی ذلّت و پستی شوند. کسی که از عزّت برخوردار است همه چیز دارد و کسی که عزّت ندارد ولو همه ثروت و قدرت عالم تحت سیطره او باشد آیا می توان گفت چیزی دارد؟
می خواهم به چند نشانه و ثمره عزّتمداری و کرامت و سپس به چند نشانه و تبعات فقدان عزّت و کرامت اشاره کنم.
اول؛ نشانه ها و ثمرات عزّت مداری و کرامت انسانی
توحید و عبودیت
خداوندِ عزّت آفرین، از انسان ها خواسته است که جز او را نپرستند و جز در برابر او سر تسلیم فرود نیاورند. کرامت و عزّت انسانی اقتضاء می کند که جز در برابر بی نهایت و کریم و عزیز مطلق و اوامر و نواهی او تسلیم نباشیم و تبعیت نکنیم. این خود عین عزّت و کرامت و بزرگی است. تن دادن به عبودیت غیر خداوند– هر چه که باشد– در واقع ناسازگار با کرامت انسانی و پذیرش ذلّت و تسلیم در برابر مخلوق و عناصری است که خود در زمره نیازمندانند و از خود قدرت و توانایی برای اثرگذاری ندارند. کسی که طعم عزّت انسانی را چشیده است جز در برابر خدا تعظیم نمی کند و بندگی جز او را نمی پذیرد.
۲- آزادی و آزادی خواهی
آزادی اقتضاء کرامت انسانی است. کسی که آزاد نیست، عزّت و کرامتی ندارد و تصمیم و انتخاب او بی ارزش است. خداوند همه انسان ها را آزاد خلق کرده است و خواسته است که:
اولاً؛ قدر آزادی خود را بدانند و از آن صیانت کنند.
و ثانیاً؛ آزادی دیگران را به رسمیت بشناسند و از حریم آزادی انسانها صیانت کنند.
در سایه آزادی و حق انتخاب انسان ها است که عزّت و کرامت در وجود انسان ها شکوفا و متجلی می شود و اندیشه ها، تصمیمات و اعمال صالح ارزشمند می گردد. اگر یک قهرمان ملی، آزادانه و با اختیار، فداکاری در راه کشور را انتخاب نکرده باشد، عمل او حتی اگر به کشته شدن بیانجامد فاقد عنصر عزّت و عزّت آفرینی است و نمی تواند موجبات تکریم انسان ها را فراهم آورد. آزادی اراده و انتخاب، به عمل و تصمیم انسان ها ارزش می دهد و حس احترام و تکریم دیگر انسان ها را بر می انگیزاند.
آنچه موجب تکریم می شود، حقیقت کرامت و عینیّت پیدا کردن آن در اندیشه و عمل انسان هاست. زیبایی کار شهیدان، جانبازان، آزادگان و ایثارگران در آن است که آزادانه و با انتخاب خود این راه را بر می گزینند و به همین دلیل نیز، آنان عزیز و عزّت آفرین و موجب افتخار ابدی اند. اگر کسی حقیقتاً آزاد شده باشد و طعم عزّت را چشیده باشد و بر اساس عزّت و کرامت انسانی خویش تصمیم بگیرد و عمل کند، در هر شرایطی عزیز است. ذات او عزیز می شود و تمام اقداماتی که مبتنی بر این اصل انجام می دهد عزّتمدار خواهد بود.
حادثه کربلا را ببینید. چه کسی عزیز و چه کسی شکست خورده و ذلیل است؟ بدن ها زیر سم اسب ها تکه تکه می شوند اما در همان حال به اوج عزّت و سرافرازی ابدی نایل می شوند. انسان عزیز همیشه پیروز است. در کربلا چه کسی پیروز شد؟ معلوم است که پیروزمندان قطعی که هدفشان محقق و آرمانشان ثابت شده است، امام( ع) و یاران عزیزش بودند. اوج عزّت و کرامت انسانی در کربلا متبلور است و شکست خوردگان قطعی، انسان های حقیر و پستی بودند که به طمع نان و آبی در برابر همه حقیقت و در واقع در برابر خدا ایستادند. کسانی که عزّت انسانی خود را به گندم و جو و لختی امارت و صدارت میفروشند هرگز طعم عزّت را نخواهند چشید.
آیا کسی که در برابر خدا که عزّت مطلق و اصل عزّت است می ایستد، می تواند جز پستی و خواری را تجربه کند. محدود کردن آزادی اندیشه و اراده انسانی که در حقیقت از بین بردن عزّت و عزّتمداری و کرامت است، نتیجه ای جز ذلّت و رواج فساد و بحران های اجتماعی ندارد و به همین دلیل ناپسند و نادرست است. از نشانه های برجسته عزّت مداری، مجاهدت در راه آزادی و کرامت انسانهاست.
۳- عدالت و عدالت طلبی
عدالت ضامن عزّت انسانی است. آیا می توان تصور کرد که بدون استقرار عدالت بتوان عزّت انسانی را شکوفا و از آن صیانت کرد. عدالت مقوم آزادی و تامین کننده حقوق انسانی و دادن فرصت برای عزّتمداری انسان هاست. اصولاً مجاهدت در راه استقرار عدالت از نشانه های عزّتمداری و در حقیقت تلاش برای تکریم جامعه است. کرامت انسانی به انسان عزیز اجازه نمی دهد جز عدالت را بپذیرد.
۴- عشق و احترام به دیگران و حفظ حرمت و عزّت آنان
کرامت انسانی یک امر واحد است. خداوند بنی آدم را تکریم کرده است و ذات انسانی دارای کرامت است. نمی شود و نباید که عزّت و کرامت را فقط برای عده ای خاص بخواهیم و بپذیریم. انسان عزیز، اولاً عاشق دیگران است چرا که عاشق خداوند عزیزی است که او لطف و مهر و رافت مطلق است. و ثانیاً حرمت و عزّت نوع انسان را در همه جای جهان پاس می دارد. انسان عزیز نمی تواند به حریم عزّت دیگران تجاوز کند و یا از ذلّت دیگران شادمان باشد. چرا که این کار نشانه بی خردی و دوری او از عزّت است. ذلّت در نظر انسان عزیز مذموم است. به همین دلیل انسانهای عزیز، کریم و بخشنده و جوانمردند. برای احترام و حفظ عزّت دیگران از تقصیرات شان می گذرند و اجازه احساس حقارت و یا تحقیر شدن را به آنان نمی دهند.
۵- ایستادگی در برابر ظلم و زور و تحمیل و نهراسیدن از طاغوت ها و مستکبران و قدرت های مادی
انسان عزیز بر عزّت و قدرت خداوند تکیه دارد و مستکبران و دیگر سلطهگران را به عنوان قدرت به رسمیت نمی شناسد. پس ترس در وجود او معنا ندارد. انسان عزیز برای صیانت از عزّت خودش در برابر ظلم و زور و تحمیل می ایستد و جان و مال خود را فدا می کند. چرا که پذیرش ظلم و زور، پا گذاشتن روی عزّت انسانی و خلاف ناموس خلقت و نقطه مقابل خواست خداوند است. آیا می توان در جامعه تبعیض آلود و خالی از عدالت سخن از عزّت و کرامت انسانی راند. در این جوامع، هم ظالمان و هم کسانی که ظلم را پذیرفته اند جامه ذلّت پوشیده اند.
امام حسین( ع) را بین تسلیم در برابر ظلم و قطعه قطعه شدن مخیّر کردند. امام حسین( ع) پذیرش ظلم و نظام ظالمانه را عین ذلّت و قطعه قطعه شدن را عین عزّت می شمارد و فریاد میزند که” هیهات منّا الذله” یکی از درخشان ترین نشانه های عزّت، تواضع و خدمتگزاری در برابر مردم و توده های محروم و مستضعف و گردن فرازی و ایستادگی در برابر مستکبران و زورگویان و خودبرتربینان است. انسانهای حقیر کاملاً عکس این عمل می کنند. پیامبر( ص) فرموده اند:” تواضعوا مع المتواضعین فان التواضع مع المتواضعین صدقه و تکبروا مع المتکبرین فان التکبر مع المتکبرین عباده” در برابر فروتن، تواضع کنید زیرا فروتنی در برابر آنان صدقه است و در مقابل انسان های متکبر تکبر ورزید که تکبر کردن با ایشان عبادت خداوند است. امیرالمومنین( ع) فرموده اند:” التَّکَبُرُ علی المتکبِّرِ هُوَ التّواضُعِ بِعَیْنِهِ” تکبر در برابر شخص متکبر عین تواضع است.
۶- خودباوری و اعتماد به نفس فردی و ملی
انسانی که طعم عزّت را چشیده باشد به حقیقت انسانی و توانایی های ذاتی خود باور دارد و به خوبی از آنها استفاده می کند. انسان خود باور در دفاع از ارزش های الهی و انسانی و دفاع از حقوق دیگران و در مقابله با ظلم و بی عدالتی و برای بیان حق، هرگز احساس شرمندگی ندارد. او در برابر تبلیغات مستکبران و شیاطین برای تحقیر و در هم شکستن عزم و اراده او، کاملاً مقاوم و پیروز است. اعتماد به نفس، آرامش می آورد و فرصت بهره مندی از قدرت عقل و اندیشه را فراهم می کند. رمز و راز موفقیت و پیشرفت یک ملت، اعتماد به نفس ملی و خودباوری عمومی است.
مستکبران و شیاطین برای تسلط بر جوامع، به تحقیر داشته ها، فرهنگ و سنت ها و توانایی های آن جوامع می پردازند تا خودباوری و اعتماد به نفس عمومی و ملی را از آنان سلب می کنند. چنین جوامعی معمولاً بدون اینکه متوجه شوند، لباس ذلّت می پوشند و تحت سلطه قرار می گیرند.
دوم: عوامل و تبعات فقدان عزّت و عزّت مداری
۱- ظلم، تبعیض، بی عدالتی، خودبرتربینی و استکبار
ظلم و بی عدالتی و تبعیض اولاً برآمده از انسانهای غیر عزیز است و ثانیاً موجب تحقیر خود ظالم و همچنین انسان هایی است که ظلم را می پذیرند. ظلم جامعه را از تعادل خارج می کند و عده ای را به عنوان طبقات برتر و دیگران را فرودست قرار می دهد. ظلم ناشایست و بد است چرا که عزّت انسان ها را مخدوش می کند و لباس ذلّت بر آنان می پوشاند. نگاه طبقاتی به انسان ها بر آمده از نفس غیر عزیز و موجب تحقیر و ذلّت جامعه است.
اساساً نفس عزیز طالب و دوستدار عزّت در همه مظاهر زندگی فردی و اجتماعی است، همچنانکه بر خلاف این برای نفس حقیر صادق است. ایستادگی در برابر ظلم و تبعیض در حقیقت صیانت از عزّت و کرامت انسانی است. نفس اشغالگری، تجاوزگری، استکبار و وجود انبارهای بمب اتم و سلاحهای کشتار جمعی گرچه ابزار و نشانه و موجب تحقیر ملت ها است لیکن نشان دهنده حقارت صاحبان آن نیز هست. وجود و رفتار رژیم اشغالگر و تجاوزگر و جعلی صهیونیستی، توهین به همه بشریت و در واقع خدشه به عزّت همه انسان ها است.
خودبرتربینی و استکبار در واقع نفی عزّت دیگران است و تحقق اهداف آن جز با به ذلّت کشیدن دیگران ممکن نیست، به همین دلیل مذموم است و باید با آن مقابله کرد. ایستادگی تحسین برانگیز امام راحل(؛ره) و مقام معظم رهبری و ملّت بزرگ ایران در برابر مستکبران و سلطه گران بی فرهنگ در حقیقت صیانت از حریم عزّت و کرامت جامعه بشری است.
۲- فقر و نیازمندی به دیگران
فقر از آنجا که کرامت و عزّت انسانی را از بین می برد، شخصیت انسان ها را در نظر دیگران تضعیف و تخریب می کند و موجب اظهار عجز و درماندگی می گردد، غیر قابل قبول و مردود است. فرمودند:” کاد الفقر ان یکون کفراً” البته احساس و باور به فقر در برابر خداوند غنیِّ مطلق عین عزّت است لیکن همین امر در برابر غیر خدا عین ذلّت و خواری است و خداوند از آن نهی کرده است.
کسانی که با برنامه های استعماری و خودخواهانه، ثروت دیگران را غارت و فقر را به جوامع تحمیل می کنند در واقع عزّت ملت ها و افراد را مورد هجوم قرار می دهند. کسانی که در درون خود احساس عزّت نمی کنند با توهین و تحقیر دیگران و تحمیل فقر به آنان سعی می کنند عزّت ظاهری برای خود دست و پا کنند. اشرافی گری خوی کسانی است که احساس عزّت ندارند و به جای اصلاح نگاه و باور خود و توجه به منبع لایزال عزّت بخش، به اشیاء متوسل می شوند و با عناصر مادی و استفاده از تجهیزات و لوازم به ظاهر گرانقیمت و به رخ کشیدن آنها، نمایش عزّت می دهند.
کاخ نشینان مستکبر و خودخواه در طول تاریخ، عموماً انسان های خودخواه و کوچک و پستی بوده اند که با نمایش فیزیکی، مادی و زورگویی و یا تحمیل خود بر دیگران خواسته اند خود را عزیز جلوه دهند.
۳- تن دادن به پستی و گناه
گناه، عزّت انسانی را ملکوک می کند و او را از اوج کرامت به حضیض ذلّت پایین می کشد. به همین دلیل زشت است و نهی می شود. کسی که احساس عزّت دارد، بزرگی خود را با پستی آلودن به گناه از هر نوع که باشد معاوضه نمی کند. کسانی که به حقوق دیگران دست اندازی می کنند ابتدا عزّت درونی خود را منکوب می کنند و سپس به حقوق دیگران تجاوز می نمایند و بالاترین گناه را مرتکب می شوند.
۴- دروغ گویی و فریب کاری و دست اندازی به بیت المال
معلوم است که این رفتارها نمی تواند از عزّت نفس و انسان عزّتمدار صادر شود. این ها محصول کسانی است که در درون خود خوار شده اند و احساس عزّت خود را از دست داده اند ولو در ظاهر بسیار پر ادعا باشند. مگر می شود کسی که کرامت ذاتی خود را می فهمد و از آن صیانت میکند، خود را برتر از میلیون ها و میلیاردها انسان بشمارد و به خود اجازه دهد با استفاده از فرصت قدرت دست در جیب آنها بکند و منابع آنان را به خود اختصاص دهد و تصرف کند. مگر می شود کسی که خود را عزیز می پندارد از گرسنگی دیگران با خبر باشد و با شکم سیر و با خیال راحت چشم بر هم بگذارد و بدتر آنکه مسبب گرسنگی دیگران نیز باشد. این ها همه ناشی از نفوس ناساخته و غیر عزّت مدار و غیر کریم است.
۵- تخریب دیگران برای اثبات عزّت خود
از کارهای شیطانی که متاسفانه به واسطه طراحی های مستکبران در فضای رفتاری فعالان و سیاست ورزان وارد و نهادینه شده است، تخریب دیگران برای اثبات خود و دسته و گروه خود است. به جای بیان نقاط مثبت خود، دائماً دیگران را با بدترین روش ها و توهین ها و افترائات تخریب می کنند و نتیجه می گیرند که خودشان خوبند. مع الاسف امروزه کسانی با سوء استفاده از علوم و شبکه تبلیغاتی و جنگ روانی این عمل زشت را به صورت سازمان یافته انجام می دهند. برای تخریب آبروی دیگران طراحی و سازماندهی می کنند در حالی که آبروی انسان ها که نماد عزّت آنها می باشد، بسیار مهم است و حرمت آبروی مومن از حرمت خانه خدا نیز بالاتر است.
معلوم است که هیچ انسان عزّتمند و با کرامتی تن به چنین رفتاری نمی دهد و روشن است که در نتیجه این نگاه و رفتار چه بلایی بر جامعه وارد میشود. نگاه کنید به بدبینی ها و بی اعتمادی ها، فاصله های طبقاتی، جنگ ها، اشغالگری ها، کینه ها و کشتارهایی که هر روز در حال وقوع است. پایه گذار این اخلاق زشت، شیاطین، مستکبران و باند های قدرت و ثروتند.
به رفتار مستکبرانه دولت آمریکا و صهیونیسم بین الملل نگاه کنید که اصولاً دیگران را به حساب نمی آورند. خود را برتر می دانند و جان و مال و آبروی انسان ها برای آنها ارزشی ندارد و پایمال است. اینان انسانهای کوچک، حقیر و درمانده ای هستند که از علم و ثروت و قدرت و رسانه حداکثر سوء استفاده را می کنند. کسانی که دوره تاریک و ضد انسانی استعمار را به بشریت تحمیل کردند و امروز نیز با روش های جدیدی دست اندر کار چپاول ملت ها و تحمیل فقر و ذلّت به آنها هستند، نه تنها از عزّت و کرامت انسانی بی بهره اند بلکه بویی از انسانیت نیز نبرده و نمی برند. آنان زندگی زشت و عاقبت زشت تری در پیش دارند.
عزیزان و سروران، انقلاب عظیم اسلامی ملت ایران بر پا شده است تا عزّت انسان ها را در سراسر جهان احیا کند. عزتی که تحت سلطه نظام سرمایه داری و صهیونیسم بین الملل منکوب شده و در معرض هجوم شدید و همه جانبه و مستمر قرار گرفته است. توسعه و ترویج عزّتمندی و احترام به عزّت و کرامت دیگران، وظیفه ای عمومی و به ویژه مسئولیت سنگین کارگزاران حکومتی است.
از وظایف و مسئولیت های سنگین اجزاء حاکمیت، صیانت از کرامت و عزّت مردم و ساحت عمومی است. رفتار نهادهای حاکم و نحوه تعامل آنان با مردم باید موجب ارتقاء احساس عزّت و کرامت مردم و گسترش خودباوری و اعتماد به نفس عمومی باشد. مدیران جوامع باید خود عزّتمند و عزّتمدار و نماد عزّت و ضامن و مدافع آن باشند تا عزّت جامعه و آحاد مردم را ارتقاء بدهند و حفظ کنند. از عوامل سقوط و عقب ماندگی و بدبختی جوامع، حضور عناصر حقیر و خودخواه در راس مناصب مدیریتی است. خداوند فرموده است که:” زمانی که اراده کنیم قریه و قومی را زیر و رو کنیم به مترفین و افراد حقیر آن قوم فرصت می دهیم تا راه فسق و تبهکاری و ظلم در پیش گیرند”
اندیشه و نظام سرمایه داری با اصالت دادن به سرمایه، حقیقت و عزّت انسانی را مخدوش و با توسعه فقر و طبقاتی کردن جامعه، ذلّت را بر بخش وسیعی از مردم تحمیل می کند. مدرسه و نظام تعلیم و تربیت، اداره، دادگاه، فضای رسانه ای و خانواده و همه و همه باید انسان ها را عزیز بشمارند و از حریم عزّت افراد و جامعه صیانت کنند و درس عزّت مداری بدهند. عزّتمداری یک معیار برای سنجش برنامه ها و اقدامات ریز و درشت افراد، مدیران، کارگزاران و جوامع است.
بدترین افراد کسانی اند که قدر عزّت خود را نمی شناسند و حریم عزّت و کرامت دیگران را مخدوش می کنند. ستاریت خداوند نیز برای حفظ عزّت و آبروی انسان ها است. امر به معروف و نهی از منکر هم برای حفظ عزّت و کرامت انسان ها است.
خداوند بزرگ را سپاس که ملت بزرگ ایران و رهبری گرانقدر او قدر نعمت عزّت را می شناسند و با همه وجود و با افتخار از حریم کرامت و عزّت خود و جامعه انسانی پاسداری می کنند و نفشه های شیاطین را نقش بر آب خواهند کرد. بدخواهان ملت ایران، آرزوهای خود را به گور خواهند برد.
سلام و درود خداوند بر امام راحل( ره) و ملت بزرگ، شهیدان، جانبازان، آزادگان، ایثارگران و رهبری فرهیخته انقلاب که پرچم داران عزّت و کرامت انسان ها در دوره معاصرند. ازهمه عزیزانی که در برپایی برنامه زحمت کشیدند، امام جماعت محترم، کانون فرهنگی و هیات امنای مسجد، بسیج و همه شما بزرگواران و مردم عزیز تشکر می کنم.
ای خدای بزرگ یار و یاور مستضعفان و احیاگر عزّت و کرامت بشری را برسان.
او را با اراده و دست مردم حاکم کن.
در سایه حاکمیت او همگان را به اوج عزّت و کرامت و سلامت برسان.
با عنایت او ملت بزرگ ایران را حفظ کن و بر تمام بدخواهانش پیروز گردان.
رهبری هوشمند و عزیز انقلاب را در سایه عنایات حضرتش موفق و سالم و سربلند بدار.
موفق و سربلند باشید.