بنیاد مستضعفان هم پاداش 865 میلیونی جهانگیری و هیئت مدیره سیمان را تایید کرد!
به گزارش شهدای ایران، گزارش خبری و مستند کیهان و یک پرسش ساده درباره «سهم معاون اول رئیس جمهور از پاداش 865 میلیون تومانی سیمان تهران»تبدیل به ماجرایی دنبالهدار شد و باعث شد افراد و مجموعههایی با ربط و بیربط(البته نوعا بیربط)احساس تکلیف کنند و جوابیه بفرستند!بعد از سیمان تهران که در مقام دفاع از اسحاق جهانگیری برآمد،نوبت به بنیاد مستضعفان رسید که پروژه را دنبال کند !
با آنکه اسناد و توضیحاتی که در پاسخ به جوابیه سیمان تهران داده شد،موضوع را برای هر جویای حقیقتی روشن میکرد،بنیاد مستضعفان هم جوابیهای منتشر کرد و سهم خود را ادا نمود. گرچه این جوابیه بر خلاف عرف اخلاقی و قانونی به کیهان ارسال نشد(شاید از آن رو که آنها خود به خوبی به بیسمت بودنشان برای ارسال جوابیه واقف بوده اند)و صرفا در شبکههای اجتماعی و برخی خبر گزاریهای همسو با دولت منتشر شد،اما کیهان از این اقدام استقبال کرده و متن کامل جوابیه را با توضیحات و اسناد دقیقی به خوانندگان عزیز تقدیم میکند
ذکر این نکته را ضروری میدانیم که بنظر میرسد جریانی در داخل بنیاد،بدور از چشم ریاست محترم آن مجموعه خدوم، بدنبال تطهیر و سفید کردن برخی چهرهها و اقدامات هستند و شناخت ما از جناب سعیدی کیا،گویای این است که وی،فردی پاکدست و خدمتگزار است و بعید است در جریان چنین جوابیهای باشد و امیدواریم پیگیر این موضوع بشوند.
ضمن آن که احساس میکنیم یک جریان مرموز با ارسال جوابیههای پیدرپی و حتی جعل و انتشار فیش حقوق نجومی برای مدیر مسئول کیهان که میدانند در پاسخ به آن پای معاون اول هم به میان کشیده میشود، اصرار دارد ماجرای پاداش نجومی هیئت مدیره سیمان تهران که آقای جهانگیری نیز عضو آن بوده است، به گونهای مستمر در رسانهها مطرح باشد!
متن پاسخ بنیاد مستضعفان به روزنامه کیهان
احتراماً پیرو خبر مندرج در روز دوشنبه مورخ ۱۴ تیرماه ۱۳۹۵ با عنوان پاداش ۸۶۵ میلیون تومانی جهانگیری و هیئت مدیره سیمان تهران + اسناد به استحضار میرساند:
1- اعضای هیئت مدیره شرکت سیمان تهران طی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ اشخاص حقوقی و به شرح زیر میباشند.
همانگونه که ملاحظه میفرمایید تمامی اعضای هیئت مدیره اشخاص حقوقی میباشند و اشخاص حقیقی به نمایندگی از اشخاص حقوقی معرفی و جناب آقای دکتر جهانگیری به استناد ماده ۱۱۰ قانون تجارت به عنوان نماینده بنیاد مستضعفان در هیئت مدیره سیمان تهران معرفی شدهاند.
۲. پاداش تقسیم شده برای سالهای مالی ۱۳۸۹ لغایت ۱۳۹۳ (۵ سال مالی) در شرکت سیمان تهران به شرح جدول زیر میباشد که پاداش پس از تصویب مجمع به حساب اشخاص حقوقی که عضو هیئت مدیره میباشند واریز شده است یعنی پاداش به حساب بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی و سایر سهامداران واریز گردیده است.
مجدداً اعلام میشود تمامی مبالغ پاداش به حساب اشخاص حقوقی پرداخت میشود که سهم بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی عیناً به حساب خزانه بنیاد از طریق شرکت سیمان تهران واریز شده است. هرگونه حقوق و مزایا و پاداش به مدیران در بنیاد صرفاً براساس ضوابط و مقررات شرکتهای عضو و مصوبات آنها مرتبط با اشخاص حقوقی صورت میپذیرد و پس از تصویب ریاست محترم بنیاد پرداخت صورت میگیرد.
۳. آقای دکتر جهانگیری طی نامه شماره 10/46941 مورخ ۱۳۸۹/۴/۲۸توسط ریاست محترم بنیاد به عنوان نماینده بنیاد در شرکت سیمان تهران معرفی شدهاند
۴. آخرین جلسهای که ایشان به عنوان عضو هیئت مدیره در شرکت سیمان تهران حضور داشتهاند مورخ ۱۳۹۲/۲/۱۹ و جلسه شماره ۱۵۷۰ میباشد و از این تاریخ ایشان از هیئت مدیره شرکت سیمان تهران استعفاء نمودهاند و در هیچ جلسهای شرکت نکردهاند. استعفای مکتوب ایشان که به تأیید ریاست محترم بنیاد رسیده است در دبیرخانه حوزه ریاست به ثبت رسیده و موجود است. حال اگر اقدامات مربوط به جایگزینی ایشان در همان تاریخ صورت نگرفته مربوط به بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی است.
۵. آقای دکتر جهانگیری در مجمع عمومی عادی سالیانه برای سال مالی منتهی به ۱۳۹۲/۱۲/۲۹ حضور نداشتهاند و اینکه اشاره شده است مجمع عمومی عادی سالیانه سال ۱۳۹۲ روز دوشنبه مورخ 1392/4/23 به ریاست اسحاق جهانگیری برگزار شده است کاملاً اشتباه است و لذا علامتهای تعجب به اشتباه گذاشته شده است. ریاست مجمع سیمان تهران برای سال مالی منتهی به ۲۹ اسفند ماه سال ۱۳۹۲ به عهده آقای حمید عسگری بشکانی بوده است و برای سال ۱۳۹۳ نیز حتی یک ریال به ایشان پرداخته نشده است و لذا گزارش و مطالب مندرج در پاراگراف صفحه ۱۰ کیهان کاملاً اشتباه است.
لازم به توضیح است در هیچ سالی که ایشان ریاست هیئت مدیره شرکت سیمان تهران بودهاند ریاست مجمع را نداشتهاند و نمایندگان بنیاد ریاست مجمع را بر عهده داشتهاند.
۶. پرداختهای انجام شده به جناب آقای جهانگیری طی سالهای ۱۳۸۹ لغایت ۱۳۹۲ در چارچوب و دستورالعملهای بنیاد بوده و بسیار کمتر از ارقامی است که در آن جراید قید و اشاره گردیده است و برای سال ۱۳۹۳ نیز هیچگونه مبلغی به ایشان پرداخت نشده است.
حال مبنا و استناد گزارش کیهان و مبالغ نجومی پرداختی از کجا استخراج شده است نامشخص است.
مطلوب است در انتشار گزارشات براساس اسناد و مدارک مثبته اقدام شود و در هر اقدامی خداوند مهربان را ناظر بر اعمال خود قرار دهیم.
پاسخ کیهان
الف:جوابیه یا تاییدیه!؟
جوابیه در مجموع،یا تایید حرفهای کیهان بود، یا جواب دادن به چیزهایی که اساسا کسی درباره آن حرفی نزده بود! و یا ادعاهایی بیسند و مدرک!
در بند یک آمده است: «اعضای هیئت مدیره شرکت سیمان تهران طی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ اشخاص حقوقی ... میباشند» و بعد اضافه کردهاند جناب جهانگیری نماینده بنیاد بوده است. در گزارش کیهان هم دقیقا به همین موضوع اشاره شده بود و جوابیه حرفی جز تایید ندارد.
در بند 2 آمده است: «هرگونه حقوق و مزایا و پاداش به مدیران در بنیاد صرفاً براساس ضوابط و مقررات شرکتهای عضو و مصوبات آنها مرتبط با اشخاص حقوقی صورت میپذیرد و پس از تصویب ریاست محترم بنیاد پرداخت صورت میگیرد.» یعنی خواستهاند تاکید کنند که جهانگیری مستقیما پاداشی نگرفته بلکه این بنیاد بوده که گرفته و به جهانگیری داده است!در گزارش کیهان هم دقیقا همین موضوع ذکر شده بود و بازهم جوابیه بخش دیگری از گزارش را تایید کرده است. البته معتقدیم هیچ فرقی نمیکند که معاون اول رئیس جمهور، سهم خود از یک پاداش نجومی و کلان را مستقیم بگیرد یا به واسطه بنیاد !مهم اخذ پاداش و تبیین میزان آن است که همه از بیان آن طفره میروند!
در ابتدای بند دو، جدولی در متن جوابیه آمده و در آن ارقام پاداشها ذکر شده است.جمع ارقام 89 تا 92(ایام مورد بحث کیهان) دقیقا میشود 865 میلیون تومان! میبینید که این جدول هم عین متن خبر و تیتر کیهان است ومشخص نیست چه چیزی تکذیب شده است!؟باید پرسید اگر جوابیه نویسان قصد نوشتن تاییدیه داشتند چه مینوشتند!؟
ب: یک ادعای متناقض!
در بند چهارم جوابیه آمده است:« آخرین جلسهای که ایشان به عنوان عضو هیئت مدیره در شرکت سیمان تهران حضور داشتهاند مورخ 1392/2/19 و جلسه شماره ۱۵۷۰ میباشد و از این تاریخ ایشان از هیئت مدیره شرکت سیمان تهران استعفاء نمودهاند» ادعای استعفا در اردیبهشت 92 در حالی مطرح میشود که تنها چند روز قبل از این جوابیه،سیمان تهران مدعی شده بود :« آقای دکتر جهانگیری تا پایان خردادماه سال 1392 به عنوان عضو غیرموظف هیئت مدیره با شرکت سیمان تهران همکاری داشته و از تیرماه سال 1392 از عضویت در هیئت مدیره کتباً استعفا کرده»! این تناقض آشکار چگونه قابل جمع است !؟محل کار قبلی وی رسما اعلام میکند که وی تا پایان خرداد همکاری میکرده،بنیاد میگوید 19 اردیبهشت استعفا داده ! محل کار وی رسما میگوید وی در در تیر 93 استعفا داده است،بنیاد اعلام میکند وی 19 اردیبهشت استعفا داده!آیا میتوان پذیرفت که یک شخص برای یک شغل دوبار و در دوتاریخ مختلف و به فاصله دوماه استعفا داده است!؟ بنظر میرسد فشار برای نوشتن جوابیه از هر جایی و هر مکانی آنقدر زیاد بوده که جوابیه نویسان فرصتی برای تنظیم جوابیه در اختیار نداشتهاند و گرنه برای چنین گاف فاحشی فکری میکردند!
در بند 5 جوابیه آمده است: «آقای دکتر جهانگیری در مجمع عمومی عادی سالیانه برای سال مالی منتهی به 1392/12/29حضور نداشتهاند و اینکه اشاره شده است مجمع عمومی عادی سالیانه سال ۱۳۹۲ روز دوشنبه مورخ 1392/4/23 به ریاست اسحاق جهانگیری برگزار شده است کاملاً اشتباه است و لذا علامتهای تعجب به اشتباه گذاشته شده است. ریاست مجمع سیمان تهران برای سال مالی منتهی به ۲۹ اسفند ماه سال ۱۳۹۲ به عهده آقای حمید عسگری بشکانی بوده است» البته در چند جای دیگری از بند چهارم هم به اصطلاح زیرکانه از واژه «شرکت کرده و شرکت نکرده »استفاده شده است.
اولا کیهان درباره ریاست مجمع عمومی بحثی نداشته و مستندا گفته ایم و ثابت کردیم که آقای جهانگیری رئیس هیئت مدیره بوده است ثانیا عدم شرکت در جلسه با عدم تصدی یک سمت،از زمین تا آسمان تفاوت دارد و ممکن است کسی واجد عنوان و سمتی باشد و لی در جلسه شرکت نکند و زیبنده نیست از این قبیل ترفندها در جوابیه استفاده شود. در خصوص ادعای استعفا ،عدم حضور،تشکیل جلسه برای سال مالی 92 و ... نه سیمان تهران و نه بنیاد مستضعفان،هیچ سندی ارائه نکردهاند !و صرفا ادعایی کردهاند. اما کیهان هربار اسنادی به خوانندگان تقدیم کرده است. اکنون هم یک سند تازه تقدیم میکنیم. یک سند که در سایت سیمان تهران هم وجود دارد ؛جهانگیری را بعنوان رئیس هیئت مدیره در 21/2/93 نشان میدهد !(سند شماره یک)
یک سند دیگر نشان میدهد که جلسه سال مالی منتهی به اسفند 92، برخلاف ادعای بند پنج جوابیه، در حالی برگزار شده که نام جهانگیری بعنوان رئیس هیئت مدیره در آن درج شده است!( سند شماره دو)
یک سند دیگر هم نشان میدهد که رفتن جهانگیری و معرفی جایگزین براساس مصوبه 93/4/23مجمع عمومی بوده است!! (سند شماره سه)
آیا بنیاد مستضعفان و سیمان تهران و دیگر اجرام آسمانی،نیازمند اسناد دیگری هستند تا قبول کنند که اسحاق جهانگیری،مدتها بعد از احراز پست معاون اولی،عضو هیئت مدیره سیمان تهران بوده است!؟اسناد مالی و اداری سیمان تهران کافی نیست!؟
کاش بجای صرف وقت و انرژی برای دفاع از یک اقدام خلاف و از پاداشهای حرام و خلاف شرع،به فکر مردم و بازگرداندن اعتماد آنها بودید. قطعا این روش بهتری برای خدمت به مستضعفان است.
*کیهان
با آنکه اسناد و توضیحاتی که در پاسخ به جوابیه سیمان تهران داده شد،موضوع را برای هر جویای حقیقتی روشن میکرد،بنیاد مستضعفان هم جوابیهای منتشر کرد و سهم خود را ادا نمود. گرچه این جوابیه بر خلاف عرف اخلاقی و قانونی به کیهان ارسال نشد(شاید از آن رو که آنها خود به خوبی به بیسمت بودنشان برای ارسال جوابیه واقف بوده اند)و صرفا در شبکههای اجتماعی و برخی خبر گزاریهای همسو با دولت منتشر شد،اما کیهان از این اقدام استقبال کرده و متن کامل جوابیه را با توضیحات و اسناد دقیقی به خوانندگان عزیز تقدیم میکند
ذکر این نکته را ضروری میدانیم که بنظر میرسد جریانی در داخل بنیاد،بدور از چشم ریاست محترم آن مجموعه خدوم، بدنبال تطهیر و سفید کردن برخی چهرهها و اقدامات هستند و شناخت ما از جناب سعیدی کیا،گویای این است که وی،فردی پاکدست و خدمتگزار است و بعید است در جریان چنین جوابیهای باشد و امیدواریم پیگیر این موضوع بشوند.
ضمن آن که احساس میکنیم یک جریان مرموز با ارسال جوابیههای پیدرپی و حتی جعل و انتشار فیش حقوق نجومی برای مدیر مسئول کیهان که میدانند در پاسخ به آن پای معاون اول هم به میان کشیده میشود، اصرار دارد ماجرای پاداش نجومی هیئت مدیره سیمان تهران که آقای جهانگیری نیز عضو آن بوده است، به گونهای مستمر در رسانهها مطرح باشد!
متن پاسخ بنیاد مستضعفان به روزنامه کیهان
احتراماً پیرو خبر مندرج در روز دوشنبه مورخ ۱۴ تیرماه ۱۳۹۵ با عنوان پاداش ۸۶۵ میلیون تومانی جهانگیری و هیئت مدیره سیمان تهران + اسناد به استحضار میرساند:
1- اعضای هیئت مدیره شرکت سیمان تهران طی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ اشخاص حقوقی و به شرح زیر میباشند.
همانگونه که ملاحظه میفرمایید تمامی اعضای هیئت مدیره اشخاص حقوقی میباشند و اشخاص حقیقی به نمایندگی از اشخاص حقوقی معرفی و جناب آقای دکتر جهانگیری به استناد ماده ۱۱۰ قانون تجارت به عنوان نماینده بنیاد مستضعفان در هیئت مدیره سیمان تهران معرفی شدهاند.
۲. پاداش تقسیم شده برای سالهای مالی ۱۳۸۹ لغایت ۱۳۹۳ (۵ سال مالی) در شرکت سیمان تهران به شرح جدول زیر میباشد که پاداش پس از تصویب مجمع به حساب اشخاص حقوقی که عضو هیئت مدیره میباشند واریز شده است یعنی پاداش به حساب بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی و سایر سهامداران واریز گردیده است.
مجدداً اعلام میشود تمامی مبالغ پاداش به حساب اشخاص حقوقی پرداخت میشود که سهم بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی عیناً به حساب خزانه بنیاد از طریق شرکت سیمان تهران واریز شده است. هرگونه حقوق و مزایا و پاداش به مدیران در بنیاد صرفاً براساس ضوابط و مقررات شرکتهای عضو و مصوبات آنها مرتبط با اشخاص حقوقی صورت میپذیرد و پس از تصویب ریاست محترم بنیاد پرداخت صورت میگیرد.
۳. آقای دکتر جهانگیری طی نامه شماره 10/46941 مورخ ۱۳۸۹/۴/۲۸توسط ریاست محترم بنیاد به عنوان نماینده بنیاد در شرکت سیمان تهران معرفی شدهاند
۴. آخرین جلسهای که ایشان به عنوان عضو هیئت مدیره در شرکت سیمان تهران حضور داشتهاند مورخ ۱۳۹۲/۲/۱۹ و جلسه شماره ۱۵۷۰ میباشد و از این تاریخ ایشان از هیئت مدیره شرکت سیمان تهران استعفاء نمودهاند و در هیچ جلسهای شرکت نکردهاند. استعفای مکتوب ایشان که به تأیید ریاست محترم بنیاد رسیده است در دبیرخانه حوزه ریاست به ثبت رسیده و موجود است. حال اگر اقدامات مربوط به جایگزینی ایشان در همان تاریخ صورت نگرفته مربوط به بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی است.
۵. آقای دکتر جهانگیری در مجمع عمومی عادی سالیانه برای سال مالی منتهی به ۱۳۹۲/۱۲/۲۹ حضور نداشتهاند و اینکه اشاره شده است مجمع عمومی عادی سالیانه سال ۱۳۹۲ روز دوشنبه مورخ 1392/4/23 به ریاست اسحاق جهانگیری برگزار شده است کاملاً اشتباه است و لذا علامتهای تعجب به اشتباه گذاشته شده است. ریاست مجمع سیمان تهران برای سال مالی منتهی به ۲۹ اسفند ماه سال ۱۳۹۲ به عهده آقای حمید عسگری بشکانی بوده است و برای سال ۱۳۹۳ نیز حتی یک ریال به ایشان پرداخته نشده است و لذا گزارش و مطالب مندرج در پاراگراف صفحه ۱۰ کیهان کاملاً اشتباه است.
لازم به توضیح است در هیچ سالی که ایشان ریاست هیئت مدیره شرکت سیمان تهران بودهاند ریاست مجمع را نداشتهاند و نمایندگان بنیاد ریاست مجمع را بر عهده داشتهاند.
۶. پرداختهای انجام شده به جناب آقای جهانگیری طی سالهای ۱۳۸۹ لغایت ۱۳۹۲ در چارچوب و دستورالعملهای بنیاد بوده و بسیار کمتر از ارقامی است که در آن جراید قید و اشاره گردیده است و برای سال ۱۳۹۳ نیز هیچگونه مبلغی به ایشان پرداخت نشده است.
حال مبنا و استناد گزارش کیهان و مبالغ نجومی پرداختی از کجا استخراج شده است نامشخص است.
مطلوب است در انتشار گزارشات براساس اسناد و مدارک مثبته اقدام شود و در هر اقدامی خداوند مهربان را ناظر بر اعمال خود قرار دهیم.
پاسخ کیهان
الف:جوابیه یا تاییدیه!؟
جوابیه در مجموع،یا تایید حرفهای کیهان بود، یا جواب دادن به چیزهایی که اساسا کسی درباره آن حرفی نزده بود! و یا ادعاهایی بیسند و مدرک!
در بند یک آمده است: «اعضای هیئت مدیره شرکت سیمان تهران طی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ اشخاص حقوقی ... میباشند» و بعد اضافه کردهاند جناب جهانگیری نماینده بنیاد بوده است. در گزارش کیهان هم دقیقا به همین موضوع اشاره شده بود و جوابیه حرفی جز تایید ندارد.
در بند 2 آمده است: «هرگونه حقوق و مزایا و پاداش به مدیران در بنیاد صرفاً براساس ضوابط و مقررات شرکتهای عضو و مصوبات آنها مرتبط با اشخاص حقوقی صورت میپذیرد و پس از تصویب ریاست محترم بنیاد پرداخت صورت میگیرد.» یعنی خواستهاند تاکید کنند که جهانگیری مستقیما پاداشی نگرفته بلکه این بنیاد بوده که گرفته و به جهانگیری داده است!در گزارش کیهان هم دقیقا همین موضوع ذکر شده بود و بازهم جوابیه بخش دیگری از گزارش را تایید کرده است. البته معتقدیم هیچ فرقی نمیکند که معاون اول رئیس جمهور، سهم خود از یک پاداش نجومی و کلان را مستقیم بگیرد یا به واسطه بنیاد !مهم اخذ پاداش و تبیین میزان آن است که همه از بیان آن طفره میروند!
در ابتدای بند دو، جدولی در متن جوابیه آمده و در آن ارقام پاداشها ذکر شده است.جمع ارقام 89 تا 92(ایام مورد بحث کیهان) دقیقا میشود 865 میلیون تومان! میبینید که این جدول هم عین متن خبر و تیتر کیهان است ومشخص نیست چه چیزی تکذیب شده است!؟باید پرسید اگر جوابیه نویسان قصد نوشتن تاییدیه داشتند چه مینوشتند!؟
ب: یک ادعای متناقض!
در بند چهارم جوابیه آمده است:« آخرین جلسهای که ایشان به عنوان عضو هیئت مدیره در شرکت سیمان تهران حضور داشتهاند مورخ 1392/2/19 و جلسه شماره ۱۵۷۰ میباشد و از این تاریخ ایشان از هیئت مدیره شرکت سیمان تهران استعفاء نمودهاند» ادعای استعفا در اردیبهشت 92 در حالی مطرح میشود که تنها چند روز قبل از این جوابیه،سیمان تهران مدعی شده بود :« آقای دکتر جهانگیری تا پایان خردادماه سال 1392 به عنوان عضو غیرموظف هیئت مدیره با شرکت سیمان تهران همکاری داشته و از تیرماه سال 1392 از عضویت در هیئت مدیره کتباً استعفا کرده»! این تناقض آشکار چگونه قابل جمع است !؟محل کار قبلی وی رسما اعلام میکند که وی تا پایان خرداد همکاری میکرده،بنیاد میگوید 19 اردیبهشت استعفا داده ! محل کار وی رسما میگوید وی در در تیر 93 استعفا داده است،بنیاد اعلام میکند وی 19 اردیبهشت استعفا داده!آیا میتوان پذیرفت که یک شخص برای یک شغل دوبار و در دوتاریخ مختلف و به فاصله دوماه استعفا داده است!؟ بنظر میرسد فشار برای نوشتن جوابیه از هر جایی و هر مکانی آنقدر زیاد بوده که جوابیه نویسان فرصتی برای تنظیم جوابیه در اختیار نداشتهاند و گرنه برای چنین گاف فاحشی فکری میکردند!
در بند 5 جوابیه آمده است: «آقای دکتر جهانگیری در مجمع عمومی عادی سالیانه برای سال مالی منتهی به 1392/12/29حضور نداشتهاند و اینکه اشاره شده است مجمع عمومی عادی سالیانه سال ۱۳۹۲ روز دوشنبه مورخ 1392/4/23 به ریاست اسحاق جهانگیری برگزار شده است کاملاً اشتباه است و لذا علامتهای تعجب به اشتباه گذاشته شده است. ریاست مجمع سیمان تهران برای سال مالی منتهی به ۲۹ اسفند ماه سال ۱۳۹۲ به عهده آقای حمید عسگری بشکانی بوده است» البته در چند جای دیگری از بند چهارم هم به اصطلاح زیرکانه از واژه «شرکت کرده و شرکت نکرده »استفاده شده است.
اولا کیهان درباره ریاست مجمع عمومی بحثی نداشته و مستندا گفته ایم و ثابت کردیم که آقای جهانگیری رئیس هیئت مدیره بوده است ثانیا عدم شرکت در جلسه با عدم تصدی یک سمت،از زمین تا آسمان تفاوت دارد و ممکن است کسی واجد عنوان و سمتی باشد و لی در جلسه شرکت نکند و زیبنده نیست از این قبیل ترفندها در جوابیه استفاده شود. در خصوص ادعای استعفا ،عدم حضور،تشکیل جلسه برای سال مالی 92 و ... نه سیمان تهران و نه بنیاد مستضعفان،هیچ سندی ارائه نکردهاند !و صرفا ادعایی کردهاند. اما کیهان هربار اسنادی به خوانندگان تقدیم کرده است. اکنون هم یک سند تازه تقدیم میکنیم. یک سند که در سایت سیمان تهران هم وجود دارد ؛جهانگیری را بعنوان رئیس هیئت مدیره در 21/2/93 نشان میدهد !(سند شماره یک)
یک سند دیگر نشان میدهد که جلسه سال مالی منتهی به اسفند 92، برخلاف ادعای بند پنج جوابیه، در حالی برگزار شده که نام جهانگیری بعنوان رئیس هیئت مدیره در آن درج شده است!( سند شماره دو)
یک سند دیگر هم نشان میدهد که رفتن جهانگیری و معرفی جایگزین براساس مصوبه 93/4/23مجمع عمومی بوده است!! (سند شماره سه)
آیا بنیاد مستضعفان و سیمان تهران و دیگر اجرام آسمانی،نیازمند اسناد دیگری هستند تا قبول کنند که اسحاق جهانگیری،مدتها بعد از احراز پست معاون اولی،عضو هیئت مدیره سیمان تهران بوده است!؟اسناد مالی و اداری سیمان تهران کافی نیست!؟
کاش بجای صرف وقت و انرژی برای دفاع از یک اقدام خلاف و از پاداشهای حرام و خلاف شرع،به فکر مردم و بازگرداندن اعتماد آنها بودید. قطعا این روش بهتری برای خدمت به مستضعفان است.
*کیهان
ترافیک سنگین چهارشنبه 16 تیر 1395 جاده هراز به سمت آمل به خاطربی توجهی نماینده مازندران درمجلس شورای اسلامی درمدت 37 سال.
ناتوانی پلیس راه قائم شهر در مدیریت ترافیک، چهارشنبه 16 تیر1395
ناتوانی پلیس راه هراز در مدیریت ترافیک، چهارشنبه 16 تیر1395
مسئولین مازندران پاسخگوی مسافران نبود
سليمی طی تذكری در صحن:
چرا کسانی که از رحیمی پول گرفتند، محاکمه نمیشوند؟
نماينده محلات و دليجان گفت: کسانی که از رحیمی پول گرفتند چرا محاکمه نمیشوند.
حجتالاسلام علیرضا سلیمی نماینده مردم محلات و دلیجان طی تذکری با استناد به اصل ۵۵ قانون اساسی در صحن علنی امروز (سهشنبه ۲۲ تیر ماه) مجلس اظهارداشت: دیوان محاسبات تاکنون گزارشی پیرامون حقوقهای نجومی به نمایندگان نداده است.
وی خطاب به لاریجانی تصریح کرد: شاید شما در جریان جزئیات گزارش دیوان باشید اما عموم نمایندگان در جریان اقدامات دیوان محاسبات نیستند.
نماینده مردم محلات و دلیجان با اشاره به استعفای برخی از مدیران دریافتکننده حقوقهای نجومی بیان داشت: اکنون برخی استعفا میدهند در حالی که باید این افراد عزل و محاکمه شوند.
سلیمی با بیان اینکه دریافتکنندگان حقوقهای نجومی باید مورد بازخواست قرار گیرند، تصریح کرد: این افراد همانطوری که مقام معظم رهبری نیز فرمودند باید هرچه سریعتر عزل شوند.
وی به پرونده محمدرضا رحیمی نیز اشاره کرد و گفت: کسانی که از رحیمی پول گرفتند چرا محاکمه نمیشوند؟
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در ادامه و در پاسخ به تذکر سلیمی گفت: دیوان گزارش خود را ارائه کرده است، در واقع گزارشی که در صحن مجلس قرائت شد محصول کار دیوان، مرکز پژوهشها و سازمان بازرسی بود.
رئیس مجلس خاطرنشان کرد: قوه قضاییه پیگیر مسئله است و موارد دیگر را نیز پیگیری خواهد کرد.
به نظر من پرداخت حقوقهاي نجومي به نوعي دستدرازي به بيتالمال است. بايد صادركنندگان مجوز پرداخت اين گونه حقوقها در دادگاه انقلاب محاكمه شوند.
از دولت تدبير و اميد انتظار ميرود براي روشن شدن اذهان عمومي، فيشهاي حقوقي اعضاي كابينه، استانداران، رؤساي بانكها و سرداران سپاه و مديران كل را در جرايد علني تا اعتماد مردم را بار ديگر جلب كند. به نظر من دولت ابتدا بايد از خود شروع كند و به قولهايي كه به ملت داده است عمل كند.
نظارت بر حقوق مديران در تمامي سازمانها
با توجه به طرح موضوع حقوقهاي نجومي و پرداختهاي خارج از ضابطه قانوني برخي از مديران، از دولت درخواست ميكنم بر حقوق مديران تمامي نهادها و سرداران و امرا و سازمان وابسته به اين نهاد نظارت كنند.
تقریبا اواسط اردیبهشت ماه سال جاری بود که داستان فیشهای حقوقی و دریافتهای نامتعارف برخی مدیران به سوژه اصلی شبکههای اجتماعی تبدیل شد و البته با گذشت دو ماه از این ماجرا، همچنان اصلی ترین موضوعی که میتوان سراغ آن را در شبکههای مجازی و اجتماعی گرفت، هنوز هم مبحث فیشهای حقوقی و دریافت حقوقهای متعارف، نامتعارف و کمتر از حد عرف است.
به گزارش «تابناک»، در بسیاری از گروهها و شبکههای اجتماعی همچنان درباره میزان دریافت حقوقهای نامتعارف برخی مدیران صحبت میشود و گاه و بیگاه شاهد انتشار فیشهایی هستیم که حقوقهای دریافتی نجومی برخی آقایان مدیر را به تصویر میکشد. البته در این میان، به دلیل فراگیر شدن موضوع و فشاری که از سوی افکار عمومی بر گرده برخی نهادها گزارده شده، به مرور شاهد استعفا و کنار گذاشته شدن مدیرانی هستیم که دریافتیها نامتعارفتی داشتهاند؛ شاید با این گونه کارها، ذرهای از ظلمی که در حق عامه جامعه روا داشته شده، کاسته شود.
ماجرای فیشهای حقوقی از کجا آغاز شد؟
«محمد ابراهیم امین» که از شهریور ماه سال ۹۲ ریاست بیمه مرکزی را بر عهده داشت، نخستین قربانی افشاگریها در خصوص دریافتهای نامتعارف لقب گرفت و از سمتش استعفا کرد.
پس از کناره گیری رئیس کل بیمه مرکزی، این پرونده وارد فاز جدیدی شد و قربانیان بیشتری از خود بر جای گذاشت، چون هر روز شاهد فشارهای بیشتر مردم در خصوص روشن شدن زوایای موجود درباره این موضوع در شبکههای مجازی بودیم، تا جایی که این شبکهها به نوعی به عدلیهای برای اعلام جرایم برخی مدیران در ماجرای دریافت حقوقهای نامتعارف تبدیل شده بود که هم مدارک و مستندات در آن مطرح و هم خواست مردم درباره اینکه چه برخوردی باید با فرد متخلف صورت بگیرد، عنوان میشد.
ماجرا تا جایی ادامه پیدا کرد که امروز شاهد کنار گذاشتن و کناره گیری بسیاری از مدیرانی هستیم که فیشهای حقوقی نامتعارف آنها در شبکههای اجتماعی منتشر شده و به واسطه فشار افکار عمومی و قبل از صدور حکم در هر گونه دادگاه و محکمهای، یا نهادهای امر، مجبور به کنار گذاشتن افراد خاطی شدند و یا آنکه دریافت کنندگان حقوقهای آنچنانی، خود پیش از برکناری استعفا کرده و برخی از آنان هم مقداری از دریافتیهای نامتعارف خود را به بیت المال بازگرداندند.
بیشتر افرادی که به دلیل افشای اطلاعات مربوط به فیشهای حقوقی کناره گیری کردند و یا کنار گذاشته شدند، افرادی بود که در دستگاهها و نهادهای اقتصادی مشغول فعالیت بودند که از جمله آنها میتوان به کنار گذاشتن رئیس و اعضای هیإت عامل صندوق توسعه ملی در نشست هیأت امنای صندوق توسعه ملی با حضور حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور اشاره کرد.
مدیران بانکی که برکنار شدند
«علی صدقی» مدیرعامل بانک رفاه، از دیگر افرادی بود که با حکم وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برکنار شد. بعد از وی «اسماعیل للگانی» نیز از مدیرعاملی بانک صادرات عزل شد؛ البته پس از عزل مدیرعامل بانک صادرات ایران به دلیل دریافت حقوقهای نجومی روابط عمومی این بانک، متن استعفای وی را منتشر کرد که نشان میداد وی از سمت خود پیش از عزل استعفا کرده است.
پس از انجام تغییر و تحولات در بانکهای رفاه و صادرات، گویا همچنان داستان برکناریها به دلیل افشای ماجراهای فیشهای حقوقی نامتعارف ادامه دار بود، چون این بار قرعه به نام «علی رستگار»، مدیرعامل بانک ملت خورده بود و در ادامه همین روند اعضای هیأت مدیره این بانک رأی به عزل «رستگار» دادند. پس از تغییرات «سیامک دولتی» نیز که مدیریت عامل بانک قرضالحسنه مهر ایران را بر عهده داشت، از سمت خود استعفا داد.
برکناریهایی که به حکم مردم انجام شد
این تغییرات همگی نه بر پایه پیگیریهای دستگاههای نظارتی و نه حکم قضایی صورت گرفت، بلکه گویا همه این بر مبنای انتشار فیشهای نامتعارف در فضای مجازی و پیگیریها و درخواستهای مردمی صورت گرفته است؛ جایی که هرچند فرصتی برای انتشار برخی موضوعاتی است که شاید پیگیری آنها از طریق سیستمهای نظارتی سالها به طول انجامد، در مقابل خطرات بزرگی هم دارد؛ خطراتی که شاید به دلیل باز بودن دامنه افشای اطلاعات و بیان سخنان، موجب سوخته شدن «تر و خشک» شود و اعتماد عمومی متقابلی که دولت و ملت باید نسبت به یکدیگر داشته باشند را خدشه دار کند.
البته برای دچار نشدن به آسیب «سوخته شدن تر و خشک» در کنار هم، برخی مدیران دستگاههای دولتی، حاکمیتی و نمایندگان که حقوقهای متعارف دریافت میکنند، نسبت به انتشار فیشهای حقوقی دریافتی خود اقدام کردند تا اولا نشان دهند، تنها برخی مدیران شرایط متفاوتی با دیگران داشته و همه را نباید به یک چوب راند و در ثانی بتوانند با این کار خود، در سیلاب اطلاعات درست و نادرستی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، مانع از خدشه دار شدن اعتماد مردم نسبت به کارگزاران جامعه شوند.
با وجود همه پیگیریهایی که در ارتباط با موضوع حقوقهای نامتعارف انجام شد، اعم از نامه نگاری معاون اول رئیس جمهور با رهبر معظم انقلاب، تا بیانیه رئیس جمهور در ارتباط با برخورد با این موضوع و شفاف سازی مسأله پرداخت حقوق و پاداشها و همچنین برکناریها و پیگیریهای چند وزارتخانه در این راستا و حتی طرحهای مجلس برای برخورد با مسأله حقوقهای نامتعارف و پیگیریهای قوه قضائیه و سازمانهای نظارتی نظیر دیوان محاسبات و سازمانهای بازرسی کل کشور، همچنان هشتک فیشهای حقوقی نامتعارف، یکی از پر بازدید کنندهترین و پرکاربردترین هشتکهای شبکههای اجتماعی است.
طنز تلخ روزگار
برخی کارمندان و قشرهای مختلف مردم که در قیاس حقوقهای نامتعارف با دریافتی خودشان به شدت گلایهمند هستند، فیشهای حقوقی حتی کمتر از عرف خود را که شاید نتوان هزینههای یک زندگی عادی را از محل آن دریافتی پرداخت کرد، به اشتراک با سایر دوستان و حاضران در شبکههای اجتماعی میگذارند و به این وسیله سعی دارند گلایه خود را از این شرایط اعلام کنند.
این ماجرا، طنز تلخی است که پیش از همه باید مسئولان دولتی و دستگاههای نظارتی به آن پاسخگو باشند، واقعا این امکان هست، دستگاههایی که امروز اعلام برخورد با قدرت با مسأله فیشهای حقوق میکنند، در گذشته از این موضوع مطلع نبوده باشند؟
مگر میشود نهادهای نظارتی پیش از تبدیل شدن فیشها و پاداشهای نجومی ـ چه در گذشته و چه امروز ـ از کمیت و کیفیت آن بیخبر بوده باشند؟ در هر حال، اگر این دستگاهها پیش از مطرح شدن این موضوع در شبکههای اجتماعی از مسأله بیاطلاع بودهاند، که عذر بدتر از گناه است و اگر با خبر بوده و تا بعد از پیگیریهای مردم برخود لازم ندیدهاند، موضوع را مطرح، پیگیری و بلافاصله نتایج را اعلام عمومی کنند که مصیب است.
آیا خدا را خوش میآید من معلم با دریافتی یک میلیون و 600 هزار تومان به دلیل مستاجر بودن مجبور بشوم دستفروشی بکنم آن وقت دولت به مدیران خود حقوقهای نجومی پرداخت بکند. بیعدالتی تا چقدر؟
در مورد بازنشستگی مدیران دریافتکننده حقوقهای نجومی که با این حقوقها بازنشسته شدهاند باید تجدیدنظر صورت گرفته و تعدیل به وجود بیاید.
موضوع فیشهای حقوقی مسئولان شاخص خوبی برای تشخیص نیروهای خادم از خائن میباشد. به اعتقاد بنده آن کسانی که میگویند دریافتی مسئولان باید محرمانه باشد از افشاء حقایق نگران هستند.
حقوق من بازنشسته در سال جدید با 12 درصد افزایش به یک میلیون و دویست هزار تومان رسید ولی حقوقهای نجومی 70-80 میلیونی با افزایش 8/400 و 9/600 میلیون تومان افزایش روبرو بوده است. آیا این عدالت است؟ فردی صد هزار تومان به حقوقش اضافه شود و فرد دیگر بیش از 8 میلیون؟!
راست در اثر نوشتن باید عمل بشه سال ۹۱ بازنشیته اموزش پرورش شدم اونم بخاطر بیماری خدا کمک کنه
راست در اثر نوشتن باید عمل بشه سال ۹۱ بازنشیته اموزش پرورش شدم اونم بخاطر بیماری خدا کمک کنه
حقوقهای نجومی افکار مردم را بهشدت درگیر خود کرده است. بهنظر من تمام مدیرانی که بالای ۱۰ میلیون تومان حقوق میگرفتهاند باید بهصورت علنی محاکمه شوند تا اعتماد سلب شده مردم بازگردد.
گفتهاند که حدود ۹۵۰ نفر از مدیران حقوقهای بالا گرفتهاند، با این حساب اگر حقوق آنها که بالای ۵۰ میلیون تومان بوده است را به جوانان جویای کار بدهیم و آنها را مشغول کنیم ۲۳۷۵۰ نفر ماهی ۲ میلیون تومان حقوق دریافت خواهند کرد. وجدانشان کجا رفته است؟
در کنار رسیدگی به حقوقهای نجومی برخی از مدیران دولتی چه خوب است میزان حقوق رؤسای سه قوه، وزیران، نمایندگان مجلس، استانداران، اعضای شورای نگهبان، رؤسای سازمانها و شرکتهای دولتی، رؤسای بنیادها و نهادهای حاکمیتی و قضات بلندپایه هم برای اطلاع عموم منتشر شوند تا از این طریق شفافیت قابل لمسی در مسائل مالی حاصل شود.
یکی از راههایی که میتوان پی برد که بسیاری از مدیران حقوقهای نجومی میگیرند این است که آنها فرزندان خود را برای تحصیل به اروپا و آمریکا میفرستند و به راحتی توان تأمین نیازهای فرزندان خود را دارند. آنها مراکز آموزشی و دانشگاهی خودمان را قبول ندارند. جالب اینکه همین مدیران بصورت مستقیم و غیرمستقیم بیشترین تأثیر را در کیفیت آموزش در کشور دارند!
از استعفای برخی از افرادی که حقوقهای نجومی دریافت کردند بسیار خوشحال شدیم. بقیه هم زودتر استعفا دهند تا خشم مردم آنان را نگیرد. میخواستم به آقای روحانی بگویم به دلیل نزدیک بودن زمان برگزاری انتخابات هر چه زودتر به حقوقهای نجومی رسیدگی کند تا مردم بدانند که او با عاملان دریافت چنین حقوقهایی همراهی میکرده یا نه.
با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری از مسئولان درخواست میکنم حقوق اعضای هیأتمدیرهها، مدیران به ویژه مدیران عامل شرکتهای نفت، گاز و پتروشیمی، توزیع نیروی برق، مخابرات و سازمان نظام مهندسی را نیز بررسی کنند.
من یک زن ۷۰ ساله با چندین فرزند و نوه هستم که حقوق بازنشستگی شوهرم یک میلیون و دویست هزار تومان است. فقط میخواستم از مدیرانی که حقوقهای ۵۰ میلیونی و ۷۰ میلیونی میگرفتهاند سؤال کنم، آیا در این وضعیت اقتصادی شرم نکردهاند؟ از کارگران و کارمندان حداقلبگیر خجالت نکشیدهاند؟
من یک زن ۷۰ ساله با چندین فرزند و نوه هستم که حقوق بازنشستگی شوهرم یک میلیون و دویست هزار تومان است. فقط میخواستم از مدیرانی که حقوقهای ۵۰ میلیونی و ۷۰ میلیونی میگرفتهاند سؤال کنم، آیا در این وضعیت اقتصادی شرم نکردهاند؟ از کارگران و کارمندان حداقلبگیر خجالت نکشیدهاند؟
به نظر من رفتار سران اتحادیه اروپا در مقابل رأی مردم انگلیس نشان داد که تمامی فتنهها زیر سر انگلیسیها بوده و هست. سردسته همه قدرتهای بزرگ، انگلیس است که اکنون با شرایط به وجود آمده تمامیشان احساس یتیمی میکنند.
چرا در گزارش معاون اول رئیسجمهور در مورد حقوقهای نجومی به ابتدای شکلگیری این حقوقها اشاره نشده است؟ دولت نجابت به خرج داده است یا ترسیده است که منشأ افزایش نجومی حقوق مدیران را اعلام کند؟
با رو شدن ماجرای حقوقهای نجومی مدیران معلوم شد نام خیلی از بانکها اشتباه بوده است؛ مثلاً نام بانک رفاه کارگران باید به نام بانک رفاه مدیرعامل تغییر مییافت.
با رو شدن قضیه فیشهای نجومی مدیران معلوم شد که افزایش قارچگونه مانور اتومبیلهای گران قیمت در جامعه از کجا آب میخورد.
دولت بعد از اینکه ماجرای فیشهای نجومی مدیران رو شد برای جمع کردن این افتضاح فوراً اعلام کرد مبلغ 4 میلیارد برای کارمندان و کارکنان کنار گذاشته است. این حرکت نوعی به تمسخر گرفتن اخلاق است.
امیدواریم دستگاه قضا از آزمون رسیدگی به پرداختهای نجومی به مدیران سربلند بیرون بیاید. وقتی رهبر معظم انقلاب فرمودند فیشهای نجومی از مصادیق خیانت میباشند طبعاً باید برخورد قضایی با آن صورت گیرد.
در بیتوجهی دولت به مشکلات مردم و بیدردی مسئولین همین بس که به رغم رکود و بیکاری در جامعه سخنگوی دولت صحبت از مکدر شدن اوقات آقای رئیسجمهور به دلیل اجرا نشدن کنسرت موسیقی در نیشابور میکند. پرداخت حقوقهای نجومی مسئولان و دولتمردان را ناراحت نمیکند، ولی عدم اجرای فلان برنامه موسیقی در فلان نقطه ایران آقای رئیسجمهور را آزرده خاطر میکند.