مقابله کردن با نفس از راههای رسیدن به مراتب والای زهد و بندگی است و اینکه مومن با از دست دادن چیزی ناراحت نشود یا با بدست آوردن دنیا خوشحال نگردد، ملاک و معیار خوبی برای سنجش عیار تقوا و بندگی اوست.
شهدای ایران:خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا ءَاتَى كُمْ شوری/23
آینه:
تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به آنچه به شما داده است شادمانی نکنید.
حکایت؛ یکی از تجار متدین میگفت: یک روز من از آیتالله کوهستانی پرسیدم شما چگونه به این مقام زهد و تقوا رسیدید؟ فرمود: بهوسیله جهاد با نفس. سپس افزودند: نجف در صحن حضرت امیر (ع) حجرهای داشتم مشغول تحصیل علم بودم و با کمال قناعت و سادگی زندگی میکردم یک روز از جانب مادرم یک طاقه پارچه قبایی از جنس برک (پارچهای نرم و ضخیم از پشم شتر یا کرک بز که از آن لباس زمستانی میدوزند) به دست من رسید از دیدن آن پارچه خوب و مرغوب بسیار احساس خوشحالی کردم، ولی ناگهان به فکرم رسید این قبای نو و قیمتی فردا از من عبای نو و قیمتی میخواهد، روز دیگر باید نعلین مناسب آنها تهیه و این لباسهای جدید و عالی خانه نو سپس اثاثیه نو میخواهند، بالاخره فکرم به اینجا رسید هر چه زودتر این «طاقه برک» تا مرا گرفتار هوا و هوس نکرده او را از خود دور کنم به همین سبب صبح زود آن طاقه پارچه را بردم به یک طلبه مستحقی دادم تا اینکه خیالم راحت شد.1

سلطان به جهان پرده سرایی زد و رفت درویش به دهر، پشت پایی زد و رفت2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مقامات مردان خدا
2. رضای فارسی
لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا ءَاتَى كُمْ شوری/23
آینه:
تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به آنچه به شما داده است شادمانی نکنید.
حکایت؛ یکی از تجار متدین میگفت: یک روز من از آیتالله کوهستانی پرسیدم شما چگونه به این مقام زهد و تقوا رسیدید؟ فرمود: بهوسیله جهاد با نفس. سپس افزودند: نجف در صحن حضرت امیر (ع) حجرهای داشتم مشغول تحصیل علم بودم و با کمال قناعت و سادگی زندگی میکردم یک روز از جانب مادرم یک طاقه پارچه قبایی از جنس برک (پارچهای نرم و ضخیم از پشم شتر یا کرک بز که از آن لباس زمستانی میدوزند) به دست من رسید از دیدن آن پارچه خوب و مرغوب بسیار احساس خوشحالی کردم، ولی ناگهان به فکرم رسید این قبای نو و قیمتی فردا از من عبای نو و قیمتی میخواهد، روز دیگر باید نعلین مناسب آنها تهیه و این لباسهای جدید و عالی خانه نو سپس اثاثیه نو میخواهند، بالاخره فکرم به اینجا رسید هر چه زودتر این «طاقه برک» تا مرا گرفتار هوا و هوس نکرده او را از خود دور کنم به همین سبب صبح زود آن طاقه پارچه را بردم به یک طلبه مستحقی دادم تا اینکه خیالم راحت شد.1

سلطان به جهان پرده سرایی زد و رفت درویش به دهر، پشت پایی زد و رفت2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مقامات مردان خدا
2. رضای فارسی