نیروهای تحت امر قرارگاه رمضان برای انجام عملیاتهای چریکی باید کیلومترها با پای پیاده، فراز و نشیب کوهها را طی میکردند تا به نقطه هدف برسند و به انجام عملیات بپردازند.
در ادامه به معرفی تیپ ابوذر خواهیم پرداخت.
***
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، شوروی به افغانستان حمله کرد. از آنجایی که یکی از اهداف ماهیتی انقلاب اسلامی دفاع از مستضعفان جهان بود، فعالیتهایی در خصوص کمک به جهاد افغانستانیها در ایران صورت گرفت و برنامه ریزی شد تا برخی از ایرانیها برای آموزش نظامی به افغانستان بروند. سردار محمدنبی رودکی فرمانده لشکر 19 فجر در دوران دفاع مقدس میگوید: روز 31 شهریور 1359 در تهران بودم. تازه از سنندج آمده بودم. ارتش سرخ شوروی نیز به افغانستان حمله کرده بود. میخواستم به افغانستان برویم که یک مرتبه صدای بمباران مهرآباد شنیده شد و به جبهههای خودمان رفتیم.
سردار محمدرضا حکیم جوادی نیز در این رابطه میگوید: «از سال 58 همراه با یکی دو نفر از فرماندهان کنونی همچون سردار مرتضی صفاری در رابطه با افغانستان کار میکردیم. همچنین با شهید مزاری از فرماندهان افغانستانی که آن وقت رئیس حزب وحدت افغانستان بود، همراه بودیم. ما قبل از آغاز جنگ خودمان به افغانستان رفتیم و زمانی که جنگ آغاز شد نیز آنجا بودیم. ما در آنجا به افغانستانیها آموزش نظامی میدادیم و با آنها کار میکردیم. مدتی نیز در منظریه قم این دورهها را برگزار کردیم و سپس به پادگان امام حسین(ع) منتقل شدیم. در پادگان امام حسین(ع) ساختمانی ویژه نهضتها بود که آن ساختمان به ساختمان افغانستانیها معروف شد و بنده فرماندهاش بودم. مرکز آموزش نهضتها زیرنظر اطلاعات سپاه بود. من با چند نفر از مسئولین سپاه صحبت کردم که نیاز است برادران آموزشهای تخصصی ببینند، سپس سازماندهی شوند و به جبهههای خودمان جهت کسب تجربه اعزام شوند و بعد با همین سازمانشان به افغانستان بروند.»
** تشکیل تیپ ابوذر
این طرح سردار حکیم جوادی توسط فرماندهان سپاه پذیرفته و وی مامور تشکیل تیپ ابوذر شد. لذا افغانستانیهای مقیم تهران، قم، کاشان و حومه این شهرها در پادگانهای سپاه دورههای آموزشی تخصصی تخریب، شناسایی و... را گذراندند. پس از طی دوره های آموزشی و تربیت فرماندهان کادرهای این تیپ انتخاب شدند. عبدالرضا رحمانی و علی حکیم جوادی برادر سردار حکیم جوادی به همراه چند افغانستانی کادرهای اصلی این تیپ را تشکیل دادند و نیروها در قالب 4 گردان سازماندهی شدند و گروه نخست در اولین ماموریت در زمستان سال 64 به قرارگاه رمضان در غرب کشور اعزام و در محورهای پاوه، نوسود، قله شمشی و تپه شهیدان رجایی و باهنر خط پدافندی تشکیل دادند.
در فروردین سال 65 نیز گروه دوم به قرارگاه رمضان اعزام و در محورهای عملیاتی کلاشین، سه راه شهدا، سه راه لولان و قلعه سنگی عملیاتهای چریکی انجام دادند، به طوری که یکبار دیدهبان عراقی را به اسارت گرفتند. نیروهای تیپ ابوذر به دلیل آشنایی با کوهستان به غرب و شمالغرب کشور اعزام شده بودند.
غلامعلی حسنی از فرماندهان افغانستانی این تیپ میگوید: «دلیل تشکیل تیپ ابوذر در دوران دفاع مقدس مبارزه با دشمن مشترک 2 کشور مسلمان ایران و افغانستان بود که موسسان آن ایرانیها و افغانستانیها بودند. رزمندگان این تیپ خود را فرزندان امام خمینی(ره) میدانستند. به لحاظ اعتقادی نیز نیروها مجاهد و شهادت طلب بودند به گونهای که وقتی میخواستیم نیروها را به عقب برگردانیم با ما دعوا میکردند که ما آمدهایم اینجا شهید بشویم نه اینکه برگردیم«.
** پایان عمر کوتاه ابوذر
"زمان اکبری" معاون فرمانده یکی از گروهانهای تیپ میگوید: پس از مدت شش ماه که در منطقه بودیم به ما مرخصی 45 روزه داده شد. به قرارگاه رمضان آمدیم و در آنجا دوستان ناراحت بودند که فرماندهان از استعداد ما در عملیاتها زیاد استفاده نمیکنند در حالی که ما برای شهادت آمدهایم لذا تصمیم گرفتیم که به فرماندهان قرارگاه بگوییم که ما تصمیم داریم به جبهه افغانستان برویم. سردار ذوالقدر فرمانده قرارگاه ما را به اتاق فرماندهی برد و برای ما صحبتهایی کرد اما ما همچنان بر تصمیم خود ماندیم. به پادگان خاتم الانبیا(ص) تهران آمدیم و به ما پیشنهاد دادند که در ازای حضور در جبههها به ما حقوقی بدهند. همهی نیروها از این پیشنهاد ناراحت شدند و کسی پولی دریافت نکرد.
.
پس از گذشت یک سال از تشکیل تیپ ابوذر در سال 65 و با به شهادت رسیدن تعدادی از نیروهای این تیپ پشتیبانی خوبی از سوی قرارگاه در رابطه با این تیپ صورت نگرفت و فرماندهان این تیپ تصمیم به انحلال آن گرفتند. نیروهای تیپ ابوذر از آن روز به عنوان یکی از غمگین ترین روزهای عمر خود یاد میکنند. غلامعلی حسنی میگوید: انحلال تیپ ابوذر تلخترین روز زندگی من بود. سردار حکیم جوادی فرمانده تیپ از من خواست که رزمندهها را آرام کنم. به او گفتم: «حاج آقا من به رزمندهها بگویم که از امروز دیگر مرکزیتی برای طی راه و رسم عاشقی و آرزوی شهادت ندارید؟ من نمیتوانم بگویم.» رزمندهها نمیخواستند بروند چراکه با هزار آرزو آمده بودند. آن روز دردآورترین روز زندگیم بود. هر وقت آن خاطرات برایم مرور میشود، به صفای دوستان افغانستانی و ایرانی خود غبطه میخورم و اشک میریزم.
پس از انحلال تیپ ابوذر برخی به صورت داوطلبانه و در قالب یگانهای دیگر در جبههها حضور یافتند، برخی نیز عازم افغانستان و برخی دیگر به کارگری در شهرهای ایران مشغول شدند.
افغانستانیها علاوه بر تیپ ابوذر به صورت داوطلبانه و در قالب سایر یگانهای سپاه نیز در جبهههای جنگ حضور پیدا میکردند. پیکرهای بیش از صد شهید افغانستانی در تهران و 41 شهید در قم دفن است. همچنین در شهرهای مشهد، شیراز، اصفهان و استان خوزستان نیز شهدای افغانستانی مدفون هستند.
شهدای تیپ ابوذر عبارتند از: شیرمحمد عسکری، علی رحیمی، غلام علی فاضلی، اقبال حیدری، علی حسن عالمی، عبدالحسین افتخاری، شریفی، علی جمعه رضایی، غلام سخی ناصری و عبدالقیوم محمدی.
*دفاعپرس