این ایمیل را «سیدنی بلومنثال»، از نزدیکان «هیلاری کلینتون» و یکی از نفرات دخیل در شکلدهی به تصمیمات او به تاریخ 17 فوریه سال 2010 برابر با چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1388 برای وی ارسال کرده است. وزارت خارجه آمریکا 31 آگوست سال 2015 ( 9 شهریور ماه سال 1394) این سند را از حالت طبقهبندی خارج کرده است.
موضوع ایمیل «ایران و عربستان سعودی» است و «بلومنثال» آن را برای گزارشدهی درباره دیداری که با «پوشکا فیشر»، وزیر خارجه اسبق آلمان داشته ارسال کرده است.
وی در بخشی از این ایمیل از تعبیر حضرت آیتالله خامنهای، مقام معظم رهبری که راهبرد آمریکاییها در قبال ایرانیها را با مضمون «مشت آهنین در دستکش مخملی» توصیف کرده بودند استفاده کرده و گفته که واشنگتن برای تقویت مخالفان داخلی ایران باید از این روش استفاده کند.
متن نامه
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
«شب گذشته (سهشنبه 16 فوریه) با «پوشکا فیشر» شام خوردم. گفتوگوی جالی درباره ایران و عربستان سعودی و مسائل دیگر داشتیم. (همانطور که میدانید فیشر الان مدیر خط لوله نوباکو است.)درباره ایران، تحریمهای شدید هدفمند کاملاً ضروری هستند، اما آنها به لحاظ دیپلماتیک، همیشه هنگامی که با پیشنهاد مذاکره همراه شوند، بیشترین اثربخشی را دارند.
روش مشت آهنین در دستکش مخملی، چندین هدف را محقق میکند: طبق اطلاعات فیشر، احمدینژاد تا حدی به دنبال حل و فصل مسالمتآمیز قضیه بود، اما با ممانعت رو به رو شد. حکومت، در سطوح بالا، دچار اختلافاتی است. این ممکن است درست باشد، ممکن هم هست که نباشد. اما همواره پیش بردن مذاکرات در کنار تحریمها، فشارهای بیشتری بر روی اختلافات داخلی، در هر جایی که باشند وارد میکند. دراز کردن دست انعطاف و در همان حال، تکان دادن چماق، فضای مانور دیپلماتیک و سیاسی را به روی ایران میبندد.
امتناع (ایران) از پذیرفتن دست انعطافپذیر استفاده از چماق را توجیه میکند. حتی وقتی که تحریمها اجرا میشوند، گفتن اینکه راه دیگر باز است، همیشه مفید است. با این روش، آسیبی که به ایران میرسد، نتیجه انتخابی است که خودش کرده. این روش به مخالفان (ایران) هم کمک میکند.
راهبرد استفاده صرف از تحریمهای متناسب میتواند اراده حکومت برای تنبیه و تشدید سرکوب را تقویت کند. صحبت کردن درباره تغییر حکومت، البته، رسیدن به این هدف را تضعیف میکند و هدیهای به حکومت (ایران) است. مخالفان، عامل جدیدی در معادلات مربوط به ایران هستند که باید آنها را در سطح سیاسی و اخلاقی در نظر گرفت.
وقتی که دستهای حکومت بسته شود، ممکن است مجاب به سرکوبگری شود که ممکن است کشتار سیاسی هزاران یا دهها هزار نفر را در بر داشته باشد.
فیشر درباره عربستان سعودی خاطرنشان میکند که اگر ایران به توانمندی سلاح هستهای دست پیدا کند، عربستانیها را هم باید صاحب بمب حساب کرد. عربستانیها تا اندازهای به خاطر خودشان روی سلاح هستهای پاکستان سرمایهگذاری کردند؛ این بمبی است که آنها ذخیره کردهاند.»
نویسنده ایمیل چه کسی است؟
«بلومنثال» یکی از نزدیکترین چهرههای سیاسی به «هیلاری کلینتون» و همسرش «بیل» از سالها قبل بوده است. وی بین سالهای 1997 تا 2001 دستیار و مشاور ارشد «بیل کلینتون» بود. سال 2008 که «هیلاری کلینتون» برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نامزد شده بود «بلومنثال» مشاور ارشد او در ستاد انتخاباتی شد.
در این زمان، «بلومنثال» به دلیل حمایت از خانواده «کلینتون» در مقاطع زمانی مختلف به عنوان فردی وفادار به این خانواده و صاحب نفوذ در شکلدهی به تصمیمات آنها قلمداد میشد. بر همین اساس، سال 2009، بعد از آنکه «هیلاری کلینتون» وریر خارجه آمریکا شد کاخ سفید با تصمیم او برای به خدمت گرفتن «بلومنثال» به عنوان مشاورش مخالفت کرد.
این موضوع البته از نقش مهم «بلومنثال» در شکلدهی به دیدگاهها و تصمیمات وزارت خارجه تحت امر «هیلاری کلینتون» نکاست و دیدگاههای او تقریباً همان نقشی که او احتمالاً در مقام مشاور رسمی میتوانست ایفا کند را بازی کرد.
از زمان حضور «هیلاری کلینتون» در وزارت خارجه، «بلومنثال»، معمولاً اطلاعاتی درباره کشورهای مختلف برایش میفرستاده و «کلینتون» هم معمولاً آنها را را از طریق «جک سالیوان»، مشاور ارشدش برای کارکنان ارشد وزارت خارجه ارسال میکرده و خواستار در نظر گرفتن ایدههای «بلومنثال» شده است. (اینجا و اینجا را ببینید.)
به عنوان مثال، «بلومنثال»، مه سال 2011، چند ماه قبل از کشته شدن دیپلماتهای آمریکا در حمله به کنسولگری آمریکا در «بنغازی»، لیبی در ایمیلی به کلینتون نوشته بود که وابستههای القاعده در لیبی در اندیشه طراحی حملاتی به آمریکا به تلافی کشتن «اسامه بنلادن» هستند. «کلینتون» این نامه را برای «سالیوان» فرستاده بود. سالیوان ابتدا در صحت اطلاعات «بلومنثال» ابراز تردید کرده اما نوشته بود که این اطلاعات را در اختیار دیگر کارکنان وزارت خارجه خواهد گذاشت. (نیویورکتایمز، مه 2015)
زمان ارسال ایمیل
تاریخ ارسال ایمیل، همانطور که گفته شد 28 بهمنماه سال 1388 است - یعنی هفت ماه بعد از انتخابات ریاستجمهوری روز 22 خردادماه؛ زمانی که اغتشاشات و آشوبهای خیابانی تا حد زیادی فروکش کردهاند و آشوبگران حجم عمدهای از سرمایههای انسانیشان را از دست دادهاند.
در چنین فضایی، در محافل سیاسی کشورهای غربی دو تحلیل درباره ایران مطرح است: اول اینکه، با توجه به اغتشاشات ماههای گذشته زمینههای اعمال فشار بر ایران، آماده شده است (به عنوان مثال اینجا را ببینید) و دوم اینکه، چنین فشاری برای تنفس مصنوعی به جریانی رو به موت، اساساً لازم و ضروری است. (به عنوان مثال اینجا را ببنید.)
اتفاقات بعدی
برنامه هستهای ایران، بهترین بهانه برای زمینهسازی جهت اعمال این فشارها است. به همین سبب، در ماههای بعدی، کشورهای غربی، کمپینی هماهنگ علیه این برنامه راه میاندازند و با طرح اتهامات جدید علیه ایران، خواستار وضع قطعنامه تحریمی جدیدی علیه ایران شدند.
«هیلاری کلینتون»، در مقام وزیر خارجه، مأموریتی ویژه برای جلب حمایت اعضای شورای امنیت، از جمله روسیه و چین برای پیشبرد تحریمها به عهده دارد. روزنامه والاستریتژورنال، روز 19 ماه مه سال 2010 مینویسد: «یک روز بعد از توافق هستهای ایران با برزیل و ترکیه که نزدیک بود تلاش تحریمی آمریکا را از مسیر خارج کند، وزیر خارجه امریکا اعلام کرد که چین و روسیه با 'پیشنویس شدیداللحن' قطعنامه شورای امنیت موافقت کردهاند. این یک موفقیت دیپلماتیک است که ما انتظارش را نداشتیم.»
این روزنامه در ادامه مینویسد: «خانم کلینتون، مطمئناً از هر راهی برای همراه کردن روسیه و چین - که در ابتدا از پیشنهاد ترکیه و برزیل استقبال کرده بودند- استفاده کرد.»
سرانجام، قطعنامه تحریمی 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد، روز 9 ژوئن سال 2010 (25 خرداد 1389) با 12 رأِ موافق، 1 رأی ممتنع و 2 رأی مخالف به تصویب این شورا رسید و شدیدترین تحریمهای اقتصادی علیه تهران به تصویب رسید؛ تحریمهایی که با گذشت زمان، حقایق بیشتری درباره بسترهای شکلگیری آنها افشا خواهد شد.