ارگان کارگزاران از زنجیره اتفاقات سرخورده کننده برای اصلاحطلبان در هفتههای اخیر خبر داد.
به گزارش شهدای ایران، هفتهنامه صدا ذیل تیتر «نا امید از امید» نوشت: در هفته گذشته، سه اتفاق در فضای سیاسی- رسانهای رخ داد که هر کدام برای انتقاد و حتی ناامیدی و سرخوردگی نسبت به حاملان جریان اصلاحات و تغییرخواهی در جامعه ایران کفایت میکرد.
اتفاق نخست، ماجرای فیشهای حقوقی و اذعان و اعتراف دولت روحانی بود.
اتفاق دوم، میزگردی بود که در سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی با حضور شاخصترین چهرههای سیاسی، فکری و دانشگاهی اصلاحطلب برگزار شد. میزگردی که با حملات تند دو طرف به یکدیگر ناتمام ماند و هر یک دیگری را به «ارعاب» و «داعشیگری» متهم کرد و در این میان، عملاً شریعتی به عنوان یکی از پشتوانهها و زمینههای ظهور جریانهای منتقد فکری و سیاسی در جامعه ایران، همچنان موضوع تنش و صفبندی درون نیروهای فکری همسو با اصلاحات شد و نه ذخیرهای برای بهرهبردن. مهمتر از مواضع طرفین له و علیه شریعتی، تداوم راه و رویه انسداد گفتوگو میان دو طرف بود. این ماجرا نشان داد دو طرف، فرار از گفتوگوهای جدی درون جبههای را ترجیح میدهند و دوستتر دارند همراهی و همسویی آنها در حد ائتلافهای انتخاباتی بماند.
اتفاق سوم که مهمترین اتفاق نیز بود، در انتخابات اعضای هیئت رئیسه کمیسیونهای مجلس رخ داد. در حالی که رأی محمدرضا عارف برای ریاست مجلس دهم به عنوان کف آرای فراکسیون امید، 103 رأی و آرای مسعود پزشکیان برای نایب رئیس اول مجلس به عنوان سقف آرای فراکسیون امید، بیش از 150 رأی بود؛ انتظار میرفت اصلاحطلبان ریاست حداقل یک سوم و در حالت طبیعی نیمی از کمیسیونهای 13 گانه را کسب کنند. اما سهم این فراکسیون به دو کمیسیون برنامه و بودجه و بهداشت محدود ماند.
از دست رفتن کمیسیونهای آموزش و تحقیقات و فرهنگی که تغییر در آنها و خروج آن از گفتمان تندروها، یکی از محورهای تبلیغات اصلاحطلبان در انتخابات پارلمانی بود؛ عملاً حاصلی جز ناامیدی و سرخوردگی برای حامیان اصلاحات دربرنخواهد داشت. ریاست این دو کمیسیون در حالی در اختیار اعضای جبهه پایداری قرار گرفت که انتظار میرفت فراکسیون امید با برنامهریزی منسجم، کسب اکثریت و در نتیجه مسئولیتهای این دو کمیسیون را جزء اولویتهای خود قرار دهد. اما برخلاف انتظار، حتی چهرههای فرهنگی راه یافته به مجلس از جمله مدیران مسئولان روزنامههای اصلاحطلب اقبال چندانی به کمیسیون فرهنگی نشان ندادند.
قبل از آنکه مجلس دهم آغاز به کار کند، از سوی فعالان سیاسی و تحلیلگران اصلاح طلب گفته میشد نمایندگان مجلس دهم فاقد تجربه پارلمانتاریستی هستند و باید توسط اتاق فکری بیرون از پارلمان و ژنرالهای پارلمانتاریستی که به علت نظارت استصوابی از راهیابی به پارلمان محروم ماندهاند، هدایت و مدیریت شوند.
اتفاق نخست، ماجرای فیشهای حقوقی و اذعان و اعتراف دولت روحانی بود.
اتفاق دوم، میزگردی بود که در سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی با حضور شاخصترین چهرههای سیاسی، فکری و دانشگاهی اصلاحطلب برگزار شد. میزگردی که با حملات تند دو طرف به یکدیگر ناتمام ماند و هر یک دیگری را به «ارعاب» و «داعشیگری» متهم کرد و در این میان، عملاً شریعتی به عنوان یکی از پشتوانهها و زمینههای ظهور جریانهای منتقد فکری و سیاسی در جامعه ایران، همچنان موضوع تنش و صفبندی درون نیروهای فکری همسو با اصلاحات شد و نه ذخیرهای برای بهرهبردن. مهمتر از مواضع طرفین له و علیه شریعتی، تداوم راه و رویه انسداد گفتوگو میان دو طرف بود. این ماجرا نشان داد دو طرف، فرار از گفتوگوهای جدی درون جبههای را ترجیح میدهند و دوستتر دارند همراهی و همسویی آنها در حد ائتلافهای انتخاباتی بماند.
اتفاق سوم که مهمترین اتفاق نیز بود، در انتخابات اعضای هیئت رئیسه کمیسیونهای مجلس رخ داد. در حالی که رأی محمدرضا عارف برای ریاست مجلس دهم به عنوان کف آرای فراکسیون امید، 103 رأی و آرای مسعود پزشکیان برای نایب رئیس اول مجلس به عنوان سقف آرای فراکسیون امید، بیش از 150 رأی بود؛ انتظار میرفت اصلاحطلبان ریاست حداقل یک سوم و در حالت طبیعی نیمی از کمیسیونهای 13 گانه را کسب کنند. اما سهم این فراکسیون به دو کمیسیون برنامه و بودجه و بهداشت محدود ماند.
از دست رفتن کمیسیونهای آموزش و تحقیقات و فرهنگی که تغییر در آنها و خروج آن از گفتمان تندروها، یکی از محورهای تبلیغات اصلاحطلبان در انتخابات پارلمانی بود؛ عملاً حاصلی جز ناامیدی و سرخوردگی برای حامیان اصلاحات دربرنخواهد داشت. ریاست این دو کمیسیون در حالی در اختیار اعضای جبهه پایداری قرار گرفت که انتظار میرفت فراکسیون امید با برنامهریزی منسجم، کسب اکثریت و در نتیجه مسئولیتهای این دو کمیسیون را جزء اولویتهای خود قرار دهد. اما برخلاف انتظار، حتی چهرههای فرهنگی راه یافته به مجلس از جمله مدیران مسئولان روزنامههای اصلاحطلب اقبال چندانی به کمیسیون فرهنگی نشان ندادند.
قبل از آنکه مجلس دهم آغاز به کار کند، از سوی فعالان سیاسی و تحلیلگران اصلاح طلب گفته میشد نمایندگان مجلس دهم فاقد تجربه پارلمانتاریستی هستند و باید توسط اتاق فکری بیرون از پارلمان و ژنرالهای پارلمانتاریستی که به علت نظارت استصوابی از راهیابی به پارلمان محروم ماندهاند، هدایت و مدیریت شوند.