دزد خشن معروف به «سایه وحشت» که با ایجاد رعب و وحشت، تلفن همراه سرقت میکرد دستگیر شد.
به گزارش شهدای ایران، بعد از ظهر سوم تیر امسال دختر جوان با کلانتری 107 فلسطین تماس گرفت و از دستگیری سارقی معتاد خبر داد.
ماموران کلانتری با حضور در خیابان آبان جنوبی، مشاهده کردند مردم در حال کتک زدن مرد معتادی هستند. ماموران متهم را همراه شاکی به کلانتری منتقل کردند. ابتدا شاکی پرونده به افسر بازجو گفت: از محل کارم به خوابگاه دانشجوییام بازمیگشتم و در حال گوش دادن به موسیقی بودم که از پشت سرم مردی به من حمله کرد. او مچ دستم را گرفته بود. خیلی ترسیده بودم، گمان کردم او قصد دارد مرا همراه خود ببرد. خیلی تقلا کردم تا از دست وی خلاص شوم اما بیفایده بود .
وی اضافه کرد: با فریاد من، اهالی به سمتم آمدند تا نجاتم دهند. در این موقع مرد مهاجم گوشی تلفن همراهم را به زور از من گرفت و پس از آن که مرا به کناری پرت کرد، متواری شد. در ادامه عابران با شنیدن صدای جیغ من، مرد سارق را تعقیب و دستگیر کردند. متهم همدستی داشت که با موتور فرار کرد.
در ادامه مرد سارق نیز در بازجویی اعتراف کرد که قصد سرقت گوشی دختر جوان را داشته تا با فروش آن هروئین بخرد که ناکام مانده و همدستش هم گریخته است. با توجه به این که احتمال میرفت این متهم سابقهدار بوده و مرتکب سرقتهای مشابهی شده باشد، با دستور علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 تهران، پرونده برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت .
ماموران دربررسی سوابق کیفری این متهم متوجه شدند او به اتهام سرقت و موادمخدر مدتی در زندان بوده و چند ماه قبل آزاد شده است.
با مشخص شدن این موضوع، روند رسیدگی به این پرونده وارد مرحله جدیدی شد. متهم پرونده به افسر بازجو گفت: شش سال است هروئین و شیشه مصرف میکنم. اوایل پدرم هزینه اعتیادم را میداد تا من به سرقت دست نزنم و آبرویش را نبرم. اما پنج سال قبل پدرم مرا از خانه بیرون کرد و سرگردان کوچه و خیابان شدم و به گدایی، سرقتهای خرد و خرید و فروش موادمخدر روی آوردم. وی اضافه کرد: چند ماه پیش اتفاقی با یک دزد حرفهای که در زمینه گوشیقاپی فعالیت داشت، آشنا و برای تامین هزینه اعتیادم با او همراه شدم. دو نفری با تعقیب مردم در خیابانهای سطح شهر تهران به آنها حمله و گوشیهایشان را سرقت میکردیم و در خیابان شوش میفروختیم. اگر هم مقاومت میکردند، آنها را کتک میزدیم. در جریان این سرقتها آنچنان خشن برخورد میکردیم که مالباختگان بشدت دچار ترس و وحشت میشدند. به همین خاطر همدستم مرا «سایه وحشت» صدا میزد. تاکنون بیش از 15 فقره سرقت انجام دادهایم. تحقیقات از دزد گوشی قاپ در حالی ادامه دارد که پلیس در جستوجوی همدست فراری اوست.
ماموران کلانتری با حضور در خیابان آبان جنوبی، مشاهده کردند مردم در حال کتک زدن مرد معتادی هستند. ماموران متهم را همراه شاکی به کلانتری منتقل کردند. ابتدا شاکی پرونده به افسر بازجو گفت: از محل کارم به خوابگاه دانشجوییام بازمیگشتم و در حال گوش دادن به موسیقی بودم که از پشت سرم مردی به من حمله کرد. او مچ دستم را گرفته بود. خیلی ترسیده بودم، گمان کردم او قصد دارد مرا همراه خود ببرد. خیلی تقلا کردم تا از دست وی خلاص شوم اما بیفایده بود .
وی اضافه کرد: با فریاد من، اهالی به سمتم آمدند تا نجاتم دهند. در این موقع مرد مهاجم گوشی تلفن همراهم را به زور از من گرفت و پس از آن که مرا به کناری پرت کرد، متواری شد. در ادامه عابران با شنیدن صدای جیغ من، مرد سارق را تعقیب و دستگیر کردند. متهم همدستی داشت که با موتور فرار کرد.
در ادامه مرد سارق نیز در بازجویی اعتراف کرد که قصد سرقت گوشی دختر جوان را داشته تا با فروش آن هروئین بخرد که ناکام مانده و همدستش هم گریخته است. با توجه به این که احتمال میرفت این متهم سابقهدار بوده و مرتکب سرقتهای مشابهی شده باشد، با دستور علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 تهران، پرونده برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت .
ماموران دربررسی سوابق کیفری این متهم متوجه شدند او به اتهام سرقت و موادمخدر مدتی در زندان بوده و چند ماه قبل آزاد شده است.
با مشخص شدن این موضوع، روند رسیدگی به این پرونده وارد مرحله جدیدی شد. متهم پرونده به افسر بازجو گفت: شش سال است هروئین و شیشه مصرف میکنم. اوایل پدرم هزینه اعتیادم را میداد تا من به سرقت دست نزنم و آبرویش را نبرم. اما پنج سال قبل پدرم مرا از خانه بیرون کرد و سرگردان کوچه و خیابان شدم و به گدایی، سرقتهای خرد و خرید و فروش موادمخدر روی آوردم. وی اضافه کرد: چند ماه پیش اتفاقی با یک دزد حرفهای که در زمینه گوشیقاپی فعالیت داشت، آشنا و برای تامین هزینه اعتیادم با او همراه شدم. دو نفری با تعقیب مردم در خیابانهای سطح شهر تهران به آنها حمله و گوشیهایشان را سرقت میکردیم و در خیابان شوش میفروختیم. اگر هم مقاومت میکردند، آنها را کتک میزدیم. در جریان این سرقتها آنچنان خشن برخورد میکردیم که مالباختگان بشدت دچار ترس و وحشت میشدند. به همین خاطر همدستم مرا «سایه وحشت» صدا میزد. تاکنون بیش از 15 فقره سرقت انجام دادهایم. تحقیقات از دزد گوشی قاپ در حالی ادامه دارد که پلیس در جستوجوی همدست فراری اوست.