از بین این همه برادر خونی، یکی رفت که پشت و پناه بود. ما برادران زیادی بودیم، اما هیچ کس برادری کردن شبیه عباس(ع) را بلد نیست.
به گزارش شهدای ایران، فرزندان سرداران شهید در سوگ درگذشت علی دادمان فرزند شهید رحمان دادمان دل نوشته ای به شرح زیر منتشر کردند:
یک) خبر از دهان هادی به زمین ریخت، درست مثل آبی که از کاسه ای شکسته بریزد: "علی دادمان آرام گرفت..." درست مثل اینکه شمعی را فوت کند، به همین سادگی.
دو) از بین این همه برادر خونی، یکی رفت که پشت و پناه بود، می دانی؟ ما برادران زیادی بودیم، اما هیچ کس برادری کردن شبیه عباس(ع) را بلد نیست.
علی هم برای خودش برادری بود، از آن برادرها که می دانی، برادری خودش را داشت، طوری که برادری اش را کسی بلد نبود. مثلا کسی نمی توانست مثل علی اشک بگیرد، همان قدر که هیچ کس مثل علی خنده نمی گرفت.
سه) خدایا از تو ممنونیم! ما عقل مان می رسد که تو چه کردی، مثلا آن بار اولی که علی در کما بود و این همه دست بالا رفت، او را برگرداندی، معجزه ات را نشان دادی، آرام مان کردی و محبوب ات را پیش خودت بردی.
تو به ما گفتی دعای تان را شنیدم. اما کاسه اش لبریز شده است، تو برای علی در هزاره سوم معجزه کردی، حیف که او را بیشتر از ما می خواستی.
کرم ات را شکر! حالا هم اتفاقی نیفتاده، فقط از این به بعد برای بوسیدن روی برادرمان باید سجده کنیم و سنگ ها را ببوسیم. اینکه بد نیست.
چهار) دردها علی را سبک کرده بودند، تمام زندگی اش را شستند، آنقدر که داشت از زمین پرواز می کرد. داشت به سرعت بالا می رفت، فقط در این میان مادر دستش را گرفته بود. آنقدر نگه داشت تا دید دست علی درد می کند، دست پسرش را رها کرد. علی به آسمان پر کشید.
معلوم بود همان شب قدر تصمیم به رفتن گرفت، درست همان لحظه ای که مادر قبول کرد علی برود بهتر است. درد نکشد بهتر است.
پنج) همسفر کربلا خداحافظ، همسفره افطاری ها، هم گریه روضه ها، هم قطار عاشقی ها خداحافظ.
این برادری برای ما که به واسطه خون پدرهامان با هم برادر شده ایم خونی بود، این واژه ها فرق می کند. به رسم برادری سلام ما را به شهدا برسان، بگو دلتنگیم، بگو هنوز برادریم.
محمدمهدی همت، احسان باکری، محمدمهدی تندگویان، میثم کریمی، داوود کریمی، رضاشفیع خانی، مهدی دستواره، سورنا ستاری، سید ناصر نامجو، مجتبی افرند، محمدکلانتری، حسین عباسپور، کمال انصاری، محسن اندرزگو، مهدی محمد باقری، ابوذر شیرودی، حامد کلاهدوز، میثم باهنر، حمزه جهان آرا، سلمان جهان آرا، شهاب الدین حدادعادل، شهاب الدین محمدی عراقی، امید محدث، تقی شفیع خانی، مهدی حنیف، وهب همدانی، علی شجاعی، محمد کاظمی، علی قنبری، وحید شاه حسینی، امیرحسین ال إسحاق، رسول عاصمی، محمدرضا ستوده، مرتضی درخشان، سیدمحمود رضوی، علی ساجدی، سید مجتبی طباطبائی نژاد، سجاد مخبر
* فارس
یک) خبر از دهان هادی به زمین ریخت، درست مثل آبی که از کاسه ای شکسته بریزد: "علی دادمان آرام گرفت..." درست مثل اینکه شمعی را فوت کند، به همین سادگی.
دو) از بین این همه برادر خونی، یکی رفت که پشت و پناه بود، می دانی؟ ما برادران زیادی بودیم، اما هیچ کس برادری کردن شبیه عباس(ع) را بلد نیست.
علی هم برای خودش برادری بود، از آن برادرها که می دانی، برادری خودش را داشت، طوری که برادری اش را کسی بلد نبود. مثلا کسی نمی توانست مثل علی اشک بگیرد، همان قدر که هیچ کس مثل علی خنده نمی گرفت.
سه) خدایا از تو ممنونیم! ما عقل مان می رسد که تو چه کردی، مثلا آن بار اولی که علی در کما بود و این همه دست بالا رفت، او را برگرداندی، معجزه ات را نشان دادی، آرام مان کردی و محبوب ات را پیش خودت بردی.
تو به ما گفتی دعای تان را شنیدم. اما کاسه اش لبریز شده است، تو برای علی در هزاره سوم معجزه کردی، حیف که او را بیشتر از ما می خواستی.
کرم ات را شکر! حالا هم اتفاقی نیفتاده، فقط از این به بعد برای بوسیدن روی برادرمان باید سجده کنیم و سنگ ها را ببوسیم. اینکه بد نیست.
چهار) دردها علی را سبک کرده بودند، تمام زندگی اش را شستند، آنقدر که داشت از زمین پرواز می کرد. داشت به سرعت بالا می رفت، فقط در این میان مادر دستش را گرفته بود. آنقدر نگه داشت تا دید دست علی درد می کند، دست پسرش را رها کرد. علی به آسمان پر کشید.
معلوم بود همان شب قدر تصمیم به رفتن گرفت، درست همان لحظه ای که مادر قبول کرد علی برود بهتر است. درد نکشد بهتر است.
پنج) همسفر کربلا خداحافظ، همسفره افطاری ها، هم گریه روضه ها، هم قطار عاشقی ها خداحافظ.
این برادری برای ما که به واسطه خون پدرهامان با هم برادر شده ایم خونی بود، این واژه ها فرق می کند. به رسم برادری سلام ما را به شهدا برسان، بگو دلتنگیم، بگو هنوز برادریم.
محمدمهدی همت، احسان باکری، محمدمهدی تندگویان، میثم کریمی، داوود کریمی، رضاشفیع خانی، مهدی دستواره، سورنا ستاری، سید ناصر نامجو، مجتبی افرند، محمدکلانتری، حسین عباسپور، کمال انصاری، محسن اندرزگو، مهدی محمد باقری، ابوذر شیرودی، حامد کلاهدوز، میثم باهنر، حمزه جهان آرا، سلمان جهان آرا، شهاب الدین حدادعادل، شهاب الدین محمدی عراقی، امید محدث، تقی شفیع خانی، مهدی حنیف، وهب همدانی، علی شجاعی، محمد کاظمی، علی قنبری، وحید شاه حسینی، امیرحسین ال إسحاق، رسول عاصمی، محمدرضا ستوده، مرتضی درخشان، سیدمحمود رضوی، علی ساجدی، سید مجتبی طباطبائی نژاد، سجاد مخبر
* فارس