اکنون دولت و حامیان او باید نکران اوضاع اقتصادی و معیشتی کشور باشند. پاشنه آشیل دولت موضوعات اقتصادی است که قرار بود با برجام بهبود یابد اما اینگونه نشده است و حتی وخیمتر هم گشته، هر چند امید میرود این وضعیت بهبود یابد.
به گزارش شهدای ایران روزنامه سیاست روز در شماره امروز خود نوشت: یکسال تا انتخابات ریاست جمهوری سال آینده باقی مانده است اما از هماکنون فضا تقریباً حال و هوای انتخاباتی دارد.
برخی در این میان علیرغم میل خود نمیتوانند وارد رقابت انتخاباتی شوند، چراکه یا از سن بالایی برخوردارند یا اینکه میدانند صلاحیتشان تأیید نمیشود به همین خاطر ورود نمیکنند.
اما در میان این شخصیتها افرادی هستند که به حمایت از نامزد مورد حمایت خود بر میخیزند، آیتالله هاشمیرفسنجانی یکی از ان شخصیتهایی است که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ از آقای روحانی حمایت کرد.
در این میان چنین افراد و شخصیتهایی نگران بازگشت نامزدهایی هستند که خاطره خوشی در ذهن آنها باقی نمانده است. مانند آقای احمدینژاد که در ۸ سال ریاست جمهوری خود بسیاری از افراد و شخصیتها از جمله آقای هاشمیرفسنجانی را به چالش کشید.
دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد با چالشهایی همراه بود از جمله فتنه ۸۸ که یکی از سنگینترین فتنههایی بود که انقلاب اسلامی توانست با مدیریت و درایت رهبر و مردم آن را از سر بگذراند.
این فتنه که از سوی اصلاحطلبان تدارک دیده شده بود، دولت دهم را با چالشهای زیادی روبهرو ساخت که مهمترین آن وضع تحریمهای شدیدتر علیه ایران بود. در زمینه سیاسی هم فشارهای زیادی بر جمهوری اسلامی ایران وارد میشد.
اما نکته مهم دولتهای نهم و دهم در ایران، چالشهایی بود که به برخی گروهها، افراد و شخصیتهای سیاسی و اقتصادی کشور وارد ساخت.
شاید برخی اعتقاد داشته باشند که دولت احمدینژاد با ورود خود به این مباحث درگیر مسائلی شد که توان آن را تحلیل برد و از رسیدگی به امور کشور غافل کرد، هر چند این اعتقاد تا حدود زیادی درست است، اما دوران احمدینژاد چرا باید برای برخی تلخ باشد؟
آیا آنها نگران آینده ایران اسلامی بودند که با دولت احمدینژاد مخالفت میکردند و حتی در برخی مواقع چوب هم لای چرخ حرکت دولت او میگذاشتند، یا اینکه چیز دیگری بود؟
اما نکته دومی که سیاستمدارانی مانند آیتالله هاشمیرفسنجانی را وادار به مخالفت با دولت احمدینژاد کرد، میتوان گفت به خاطر ایستادن احمدینژاد مقابل آنها بود؟
از میان این دو دلیل کدام یکی به واقعیت و حقیقت نزدیکتر است؟ دلسوزی برای آینده انقلاب یا نگرانی برای آینده خود؟
آقای هاشمیرفسنجانی در تازهترین موضعگیری خود هر چند گفته نگرانی از بازگشت احمدینژاد ندارد اما در عین حال بازگشت وی به قدرت را غیرممکن و غیرمحتمل ندانسته است.
همین که شخصیتی مانند آقای هاشمیرفسنجانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ به رقابت با آقای احمدینژاد پرداخت و تن به شکست داد چنین سخنی را میگوید، عمق نگرانی او و طیف سیاسی است که همفکر او در ماجرای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و نامزدهای آن زمان است.
میگویند هر آنچه که او یعنی احمدینژاد در زمان ریاست جمهوری انجام داده پوپولیستی و مردم فریبانه بوده است از جمله مسکن مهر که البته دولت کنونی آن را نمیپذیرد و حتی تعابیر ناخوشایندی را هم برای مسکن مهر به کار برده است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبهای با یکی از روزنامههای اصلاحطلب درباره احمدینژاد و بازگشت او به ریاست جمهوری گفته است؛ «نگرانی از بازگشت احمدینژاد ندارد چون مردم آگاه هستند و از عملکرد آن جریان در آن ۸ سال در همه ابعاد خبر دارند.»
اما در عین حال بازگشت احمدینژاد به قدرت را غیرممکن و غیرمتحمل نمیداند و میگوید؛ «در عالم سیاست و در این کشور، به کرات شاهد اتفاقاتی بودیم که با معادلات عقلی و منطقی غیرقابل تحقق بود.»
هر چند او مردم را آگاه میداند و باید این را هم بپذیرد که در سال ۸۴ هم مردم آگانه به احمدینژاد رأی دادند و حنی در سال ۸۸ که دروغ تقلب از سوی اصلاحطلبان مطرح شد باز هم مردم با آگاهی رأی دادند، اما اشاره آقای هاشمی به اتفاقاتی که در ایران میافتد و با معادلات عقلی و منطقی نمیخواند شاید یکی از آنها همان انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ باشد.
در هر حال نگرانی از سوی بزرگانی چون ایشان برای کشور و انقلاب غنیمت است چراکه اگر از سر دلسوزی برای نظام و انقلاب، کشور و مردم باشد، جای تقدیر دارد و باعث میشود تا برای رفع این نگرانی اقداماتی شود. اما اگر از روی بغض و رقابتهای انتخاباتی باشد نه تنها راهگشا نخواهد بود بلکه مانند دوران فتنه ۸۸ باعث بروز مشکلاتی برای کشور و مردم میشود.
شخصیتی مانند احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری خود اگر به گفته منتقدین و مخالفین او این همه ضرر و ضربه به کشور وارد کرده است، که البته در دوران ریاست جمهوری پیش از او هم، چنین اتفاقاتی افتاده بود، آیا نباید او را با مدیریت و هدایت به مسیر درست راهنمایی میکردند؟ تا اینکه دولت را تضعیف و تخریب کنند؟ آیا رأی مردم پای ریاست جمهوری او نبود؟
اکنون دولت و حامیان او باید نکران اوضاع اقتصادی و معیشتی کشور باشند. پاشنه آشیل دولت موضوعات اقتصادی است که قرار بود با برجام بهبود یابد اما اینگونه نشده است و حتی وخیمتر هم گشته، هر چند امید میرود این وضعیت بهبود یابد.
اما در میان این شخصیتها افرادی هستند که به حمایت از نامزد مورد حمایت خود بر میخیزند، آیتالله هاشمیرفسنجانی یکی از ان شخصیتهایی است که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ از آقای روحانی حمایت کرد.
در این میان چنین افراد و شخصیتهایی نگران بازگشت نامزدهایی هستند که خاطره خوشی در ذهن آنها باقی نمانده است. مانند آقای احمدینژاد که در ۸ سال ریاست جمهوری خود بسیاری از افراد و شخصیتها از جمله آقای هاشمیرفسنجانی را به چالش کشید.
دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد با چالشهایی همراه بود از جمله فتنه ۸۸ که یکی از سنگینترین فتنههایی بود که انقلاب اسلامی توانست با مدیریت و درایت رهبر و مردم آن را از سر بگذراند.
این فتنه که از سوی اصلاحطلبان تدارک دیده شده بود، دولت دهم را با چالشهای زیادی روبهرو ساخت که مهمترین آن وضع تحریمهای شدیدتر علیه ایران بود. در زمینه سیاسی هم فشارهای زیادی بر جمهوری اسلامی ایران وارد میشد.
اما نکته مهم دولتهای نهم و دهم در ایران، چالشهایی بود که به برخی گروهها، افراد و شخصیتهای سیاسی و اقتصادی کشور وارد ساخت.
شاید برخی اعتقاد داشته باشند که دولت احمدینژاد با ورود خود به این مباحث درگیر مسائلی شد که توان آن را تحلیل برد و از رسیدگی به امور کشور غافل کرد، هر چند این اعتقاد تا حدود زیادی درست است، اما دوران احمدینژاد چرا باید برای برخی تلخ باشد؟
آیا آنها نگران آینده ایران اسلامی بودند که با دولت احمدینژاد مخالفت میکردند و حتی در برخی مواقع چوب هم لای چرخ حرکت دولت او میگذاشتند، یا اینکه چیز دیگری بود؟
اما نکته دومی که سیاستمدارانی مانند آیتالله هاشمیرفسنجانی را وادار به مخالفت با دولت احمدینژاد کرد، میتوان گفت به خاطر ایستادن احمدینژاد مقابل آنها بود؟
از میان این دو دلیل کدام یکی به واقعیت و حقیقت نزدیکتر است؟ دلسوزی برای آینده انقلاب یا نگرانی برای آینده خود؟
آقای هاشمیرفسنجانی در تازهترین موضعگیری خود هر چند گفته نگرانی از بازگشت احمدینژاد ندارد اما در عین حال بازگشت وی به قدرت را غیرممکن و غیرمحتمل ندانسته است.
همین که شخصیتی مانند آقای هاشمیرفسنجانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ به رقابت با آقای احمدینژاد پرداخت و تن به شکست داد چنین سخنی را میگوید، عمق نگرانی او و طیف سیاسی است که همفکر او در ماجرای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و نامزدهای آن زمان است.
میگویند هر آنچه که او یعنی احمدینژاد در زمان ریاست جمهوری انجام داده پوپولیستی و مردم فریبانه بوده است از جمله مسکن مهر که البته دولت کنونی آن را نمیپذیرد و حتی تعابیر ناخوشایندی را هم برای مسکن مهر به کار برده است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبهای با یکی از روزنامههای اصلاحطلب درباره احمدینژاد و بازگشت او به ریاست جمهوری گفته است؛ «نگرانی از بازگشت احمدینژاد ندارد چون مردم آگاه هستند و از عملکرد آن جریان در آن ۸ سال در همه ابعاد خبر دارند.»
اما در عین حال بازگشت احمدینژاد به قدرت را غیرممکن و غیرمتحمل نمیداند و میگوید؛ «در عالم سیاست و در این کشور، به کرات شاهد اتفاقاتی بودیم که با معادلات عقلی و منطقی غیرقابل تحقق بود.»
هر چند او مردم را آگاه میداند و باید این را هم بپذیرد که در سال ۸۴ هم مردم آگانه به احمدینژاد رأی دادند و حنی در سال ۸۸ که دروغ تقلب از سوی اصلاحطلبان مطرح شد باز هم مردم با آگاهی رأی دادند، اما اشاره آقای هاشمی به اتفاقاتی که در ایران میافتد و با معادلات عقلی و منطقی نمیخواند شاید یکی از آنها همان انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ باشد.
در هر حال نگرانی از سوی بزرگانی چون ایشان برای کشور و انقلاب غنیمت است چراکه اگر از سر دلسوزی برای نظام و انقلاب، کشور و مردم باشد، جای تقدیر دارد و باعث میشود تا برای رفع این نگرانی اقداماتی شود. اما اگر از روی بغض و رقابتهای انتخاباتی باشد نه تنها راهگشا نخواهد بود بلکه مانند دوران فتنه ۸۸ باعث بروز مشکلاتی برای کشور و مردم میشود.
شخصیتی مانند احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری خود اگر به گفته منتقدین و مخالفین او این همه ضرر و ضربه به کشور وارد کرده است، که البته در دوران ریاست جمهوری پیش از او هم، چنین اتفاقاتی افتاده بود، آیا نباید او را با مدیریت و هدایت به مسیر درست راهنمایی میکردند؟ تا اینکه دولت را تضعیف و تخریب کنند؟ آیا رأی مردم پای ریاست جمهوری او نبود؟
اکنون دولت و حامیان او باید نکران اوضاع اقتصادی و معیشتی کشور باشند. پاشنه آشیل دولت موضوعات اقتصادی است که قرار بود با برجام بهبود یابد اما اینگونه نشده است و حتی وخیمتر هم گشته، هر چند امید میرود این وضعیت بهبود یابد.