خانواده قهرمانی از جنس مدافع حرم امشب در قاب «ماه عسل» دعوت شدند.
به گزارش شهدای ایران، برنامه «ماه عسل» با پخش دعای فرج و تیتراژ ابتدایی دهمین برگ خود را ورق زد.
احسان علیخانی قبل از اینکه مخاطبان را به قصهی امشب برنامه دعوت کند به مهمان روز گذشته اشاره کرد و دلیل نگفتن اتهام محمد را مراجع قضایی دانست چراکه پرونده ایشان باز است و نکته برنامه دیروز خود را فداکاری های خانم کامکار دانست.
بعد از پخش پشت صحنه دیروز، علیخانی در پاسخ به سوالات متعدد مبنی بر نداشتن تیتراژ پایانی گفت: مثل روال سالهای گذشته قرار بود که تیتراژ پایانی داشته باشیم و مهدی یراحی تیتراژ را خواند اما باید به صراحت بگویم نتوانستیم مجوز پخش آن را از صداوسیما دریافت کنیم.
در ادامه علیخانی از خانواده حسناوی برای حضور در قاب «ماه عسل» دعوت کرد.
پدر خانواده اهل عراق و مادر اهل خرم آباد هستند که در سال 62 با هم ازدواج کردند .
پدر خانواده بعد از اینکه دو برادر خود را در عراق اعدام کردند و خودش هم جزو کسانی است که به دست عراقیها شکنجه شد به ایران میآید و با خانواده همسرش آشنا میشود. ابتدا خانواده همسر مخالفت میکنند اما بعدها راضی میشوند. حاصل این ازدواج سه پسر و دو دختر است آنها بعد از سقوط رژیم عراق سال 86 به عراق برمیگردند.
بعد از پخش مستندی از حضور فرمانده جواد در بغداد، از نحوه شهادت جواد پسر بزرگ خانواده صحبت شد.
محسن گفت: جواد در ابتدا دو بار در سوریه زخمی شد و بعد که مسئله عراق پیش آمد احساس خطر کردیم چرا که تکفیری ها به حرم امام حسین (ع) و امام علی (ع) نزدیک میشدند.
در ادامه روح الله رفیعی کارگردان مستند فرمانده جواد به برنامه دعوت شد و دلیل انتخاب سوژه جواد برای این مستند خود را داشتن پدر عراقی و مادری ایرانی عنوان کرد.
علیخانی رو به مادر گفت: با وجود اینکه خانواده شما از جنگ فراری است چرا جواد رفت؟ که مادر قصه ما پاسخ داد: ابتدا ميگفت ميخواهم بروم ايران درس بخوانم. بعد سر از سوريه درآورد و نزديك به چهل روز آنجا ماند و با اصرارهاي من هم برنگشت. بعد از آن كه دوباره خواست برود جلويش را نگرفتم چون گفت بايد برويم از حرم حضرت زينب (س) دفاع كنيم.
پدر جواد گفت: من هیچ مخالفتی با حضور بچهها نداشتم دائم در زمان نماز برایش دعا میکنم. به نظر من حق عموهای خود را گرفت و افتخار من است که از حرم حضرت زینب (ع) دفاع میکرد.
کارگردان از جسارت، شجاعت و مدیر بودن شهید جواد تعریف کرد و خانواده وی از خوبیهایش گفتند. حتی یکی از همسایهها به خاطر همین خوبیها هر جمعه فاتحهای پخش میکنند.
مادر از جواد به عنوان پدر، مادر، برادر و همه خانوادهاش یاد کرد.
علیخانی دلیل آرامش و اینکه جواد در مستند همش از شهادت میگفت از محسن پرسید و او در این باره بیان کرد: جواد آرزویش شهادت بود و دوست داشت به عشق الهی برسد. رفیعی هم این آرزوی جواد را تایید کرد اینکه همه امثال جواد به دنبال وصل هستند.
علیخانی از نحوه شهادت پرسید محسن گفت: در منطقه بلد تکفیری ها جواد را ترور کردند. ما مسلح نبودیم اما زمانی که تیر خورد از ماشین پیاده شد با توجه به اینکه در بازار بودیم جواد از دیگر دوستان خواست که تیر اندازی نکنند. بعد از اینکه جواد را به بیمارستان رساندیم تکفیری ها برای اطمینان از شهادت وی آمدند و با درگیری که به وجود آمد هفت نفر دیگر از بچه ها هم شهید شدند.
مادر جواد نیز گفت: آن روز من روزه گرفته بودم و تماس هایی با جواد داشتم اما دوباره دخترم به خاطر خوابی که دیده بود از من خواست تماس بگیرم اما کسی جواب نداد و از طریق اخبار متوجه شهادت جواد شدم. خیلی سخت گذشت اما زمانی که جواد را در حرم امام حسین (ع) دیدم به یاد حضرت زینب (ع) افتادم و آرام شدم.
محسن در ادامه صحبت های مادرش بیان کرد: من نیز این راه را ادامه میدهم مثل جواد که به هدفش رسید. من هم میخواهم به هدفم و راهی که دوست دارم، بروم.
رفیعی کارگردان مستند «فرمانده جواد» گفت: همه شهدا به خاطر زیبایی و جذابیتی که در دفاع میبینند همه چیز را رها میکنند و میروند و پاسخ همه آنها شهید شدن در این راه است. نکته جالب این است جواد همیشه به حضرت ام البنین متوسل میشد و در روز شهادت خانم ام البنین شهید شد.
علیخانی از جواد از پولهای زیادی که دریافت میکنند پرسید، جواد گفت: نه اینطور نیست دو سال و نیم است بعضی از بچه ها پولی دریافت نکردند. حتی افرادی هستند که موتور خود را فروختهاند و پول بلیط را فراهم کردند.
این قصه از «ماه عسل» هم به پایان رسید تا دریچه ای دیگر از این برنامه در شبی دیگر ورق بخورد.
منبع: باشگاه خبرنگاران
احسان علیخانی قبل از اینکه مخاطبان را به قصهی امشب برنامه دعوت کند به مهمان روز گذشته اشاره کرد و دلیل نگفتن اتهام محمد را مراجع قضایی دانست چراکه پرونده ایشان باز است و نکته برنامه دیروز خود را فداکاری های خانم کامکار دانست.
بعد از پخش پشت صحنه دیروز، علیخانی در پاسخ به سوالات متعدد مبنی بر نداشتن تیتراژ پایانی گفت: مثل روال سالهای گذشته قرار بود که تیتراژ پایانی داشته باشیم و مهدی یراحی تیتراژ را خواند اما باید به صراحت بگویم نتوانستیم مجوز پخش آن را از صداوسیما دریافت کنیم.
در ادامه علیخانی از خانواده حسناوی برای حضور در قاب «ماه عسل» دعوت کرد.
پدر خانواده اهل عراق و مادر اهل خرم آباد هستند که در سال 62 با هم ازدواج کردند .
پدر خانواده بعد از اینکه دو برادر خود را در عراق اعدام کردند و خودش هم جزو کسانی است که به دست عراقیها شکنجه شد به ایران میآید و با خانواده همسرش آشنا میشود. ابتدا خانواده همسر مخالفت میکنند اما بعدها راضی میشوند. حاصل این ازدواج سه پسر و دو دختر است آنها بعد از سقوط رژیم عراق سال 86 به عراق برمیگردند.
بعد از پخش مستندی از حضور فرمانده جواد در بغداد، از نحوه شهادت جواد پسر بزرگ خانواده صحبت شد.
محسن گفت: جواد در ابتدا دو بار در سوریه زخمی شد و بعد که مسئله عراق پیش آمد احساس خطر کردیم چرا که تکفیری ها به حرم امام حسین (ع) و امام علی (ع) نزدیک میشدند.
در ادامه روح الله رفیعی کارگردان مستند فرمانده جواد به برنامه دعوت شد و دلیل انتخاب سوژه جواد برای این مستند خود را داشتن پدر عراقی و مادری ایرانی عنوان کرد.
علیخانی رو به مادر گفت: با وجود اینکه خانواده شما از جنگ فراری است چرا جواد رفت؟ که مادر قصه ما پاسخ داد: ابتدا ميگفت ميخواهم بروم ايران درس بخوانم. بعد سر از سوريه درآورد و نزديك به چهل روز آنجا ماند و با اصرارهاي من هم برنگشت. بعد از آن كه دوباره خواست برود جلويش را نگرفتم چون گفت بايد برويم از حرم حضرت زينب (س) دفاع كنيم.
پدر جواد گفت: من هیچ مخالفتی با حضور بچهها نداشتم دائم در زمان نماز برایش دعا میکنم. به نظر من حق عموهای خود را گرفت و افتخار من است که از حرم حضرت زینب (ع) دفاع میکرد.
کارگردان از جسارت، شجاعت و مدیر بودن شهید جواد تعریف کرد و خانواده وی از خوبیهایش گفتند. حتی یکی از همسایهها به خاطر همین خوبیها هر جمعه فاتحهای پخش میکنند.
مادر از جواد به عنوان پدر، مادر، برادر و همه خانوادهاش یاد کرد.
علیخانی دلیل آرامش و اینکه جواد در مستند همش از شهادت میگفت از محسن پرسید و او در این باره بیان کرد: جواد آرزویش شهادت بود و دوست داشت به عشق الهی برسد. رفیعی هم این آرزوی جواد را تایید کرد اینکه همه امثال جواد به دنبال وصل هستند.
علیخانی از نحوه شهادت پرسید محسن گفت: در منطقه بلد تکفیری ها جواد را ترور کردند. ما مسلح نبودیم اما زمانی که تیر خورد از ماشین پیاده شد با توجه به اینکه در بازار بودیم جواد از دیگر دوستان خواست که تیر اندازی نکنند. بعد از اینکه جواد را به بیمارستان رساندیم تکفیری ها برای اطمینان از شهادت وی آمدند و با درگیری که به وجود آمد هفت نفر دیگر از بچه ها هم شهید شدند.
مادر جواد نیز گفت: آن روز من روزه گرفته بودم و تماس هایی با جواد داشتم اما دوباره دخترم به خاطر خوابی که دیده بود از من خواست تماس بگیرم اما کسی جواب نداد و از طریق اخبار متوجه شهادت جواد شدم. خیلی سخت گذشت اما زمانی که جواد را در حرم امام حسین (ع) دیدم به یاد حضرت زینب (ع) افتادم و آرام شدم.
محسن در ادامه صحبت های مادرش بیان کرد: من نیز این راه را ادامه میدهم مثل جواد که به هدفش رسید. من هم میخواهم به هدفم و راهی که دوست دارم، بروم.
رفیعی کارگردان مستند «فرمانده جواد» گفت: همه شهدا به خاطر زیبایی و جذابیتی که در دفاع میبینند همه چیز را رها میکنند و میروند و پاسخ همه آنها شهید شدن در این راه است. نکته جالب این است جواد همیشه به حضرت ام البنین متوسل میشد و در روز شهادت خانم ام البنین شهید شد.
علیخانی از جواد از پولهای زیادی که دریافت میکنند پرسید، جواد گفت: نه اینطور نیست دو سال و نیم است بعضی از بچه ها پولی دریافت نکردند. حتی افرادی هستند که موتور خود را فروختهاند و پول بلیط را فراهم کردند.
این قصه از «ماه عسل» هم به پایان رسید تا دریچه ای دیگر از این برنامه در شبی دیگر ورق بخورد.
منبع: باشگاه خبرنگاران