پیامبر نه تنها خدیجه، که هر کس و هر چه را که از او نشان داشت به چشم دیگری می نگریست. حضرت هر گاه گوسفندی ذبح می کرد، نخست سهم دوستان خدیجه را می فرستاد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر، زیر متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام داود مهدوی زادگان در خصوص حضرت خدیجه(س) است که از نظر می گذرد.
جای جای قرآن کریم حکایت گر سنگینی باری است که بر دوش رسول خدا(ص) گذاشته شده است. آنچنان که گویی پشت آن حضرت را شکسته است: الذی انقض ظهرک (شرح: 3) پس خدا رسول مکرّمش را شرح صدری بی مانند داد: «ألم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک». ما هیچ تجربه ای از این شرح صدر نبوی جز آن چه که خود بالصراحه یا بالکنایه فرموده باشد، در اختیار نداریم. ولی می دانیم چنین شرح صدری بدون عشق و محبّت نیست. عشق، روزی خدا به عبد صالحش است تا چه رسد که آن عبد صالح، پیام رسان خدا هم باشد. و خدیجه، آن روزی خدا بر محمد مصطفی(ص) بود.
از عایشه نقل کرده اند که می گفت: به هیچ کدام از زنان پیامبر بسان خدیجه اش، با این وصف که او را ندیده بودم، دستخوش حسادت نشدم؛ چرا که او گستره حساسی از قلب آن حضرت را به خود اختصاص داده بود؛ به گونه ای که پیامبر نه تنها خدیجه، که هر کس و هر چه را که از او نشان داشت به چشم دیگری می نگریست. او هر گاه گوسفندی ذبح می کرد، نخست سهم دوستان خدیجه را می فرستاد. یکبار به این کارش اعتراض کردم که: چه قدر از شکوه و عظمت خدیجه می گویی؟! آن حضرت فرمود: خدا عشق او را رزق و روزیم ساخته است؛ «انّی رُزِقتُ حُبَّها». (رک : کرمی فریدنی، 1388، فروغ آسمان حجاز خدیجه، به نقل از کفایۀالطالب ص 359).
آن چه عایشه از محبّت رسول الله(ص) نسبت به خدیجه دیده یک خاطره نبود بلکه رزق جاری بود که حتی بعد مرگ حضرت خدیجه در قلب ایشان حاضر است و آن حضرت با همین روزی ملکوتی در مدینه سنگینی رسالت را تحمل می کرد. انبیاء در خاطره زندگی نمی کنند. مگر وجود مقدس زهرای مرضیه(س) می گذارد این عشق ملکوتی به خاطره تبدیل شود. برای همین رسول الله تمام محبّتش به خدیجه را نثار دخترش فاطمه الزهرا(س) می کرد. نمی دانم، ولی بی جهت نبود که زهرای اطهر با رفتن پدر چند صباحی بیشتر در این جهان خاکی تاب نیاورد. زهرا؛ حاصل آن رزق ملکوتی بود . هر رزقی همراه مرزوقش است. و چگونه این مولود می تواند بدون پدر در این جهان دوام آورد.
اما در عظمت مقام حضرت خدیجه نزد خداوند همین بس که تا آن حضرتش در این جهان می زیست؛ آن بخش از خطابات تکلیفی قرآن کریم(یا نساء النبی ها) که بعضاً همراه با تندی و عتاب است، بر پیامبر ابلاغ نشد. این ادب گزاری الله بر حضرت خدیجه است. و همه اینها؛ جلوه ای از زیبایی های تکریم اسلام بر مقام زن است.
جای جای قرآن کریم حکایت گر سنگینی باری است که بر دوش رسول خدا(ص) گذاشته شده است. آنچنان که گویی پشت آن حضرت را شکسته است: الذی انقض ظهرک (شرح: 3) پس خدا رسول مکرّمش را شرح صدری بی مانند داد: «ألم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک». ما هیچ تجربه ای از این شرح صدر نبوی جز آن چه که خود بالصراحه یا بالکنایه فرموده باشد، در اختیار نداریم. ولی می دانیم چنین شرح صدری بدون عشق و محبّت نیست. عشق، روزی خدا به عبد صالحش است تا چه رسد که آن عبد صالح، پیام رسان خدا هم باشد. و خدیجه، آن روزی خدا بر محمد مصطفی(ص) بود.
از عایشه نقل کرده اند که می گفت: به هیچ کدام از زنان پیامبر بسان خدیجه اش، با این وصف که او را ندیده بودم، دستخوش حسادت نشدم؛ چرا که او گستره حساسی از قلب آن حضرت را به خود اختصاص داده بود؛ به گونه ای که پیامبر نه تنها خدیجه، که هر کس و هر چه را که از او نشان داشت به چشم دیگری می نگریست. او هر گاه گوسفندی ذبح می کرد، نخست سهم دوستان خدیجه را می فرستاد. یکبار به این کارش اعتراض کردم که: چه قدر از شکوه و عظمت خدیجه می گویی؟! آن حضرت فرمود: خدا عشق او را رزق و روزیم ساخته است؛ «انّی رُزِقتُ حُبَّها». (رک : کرمی فریدنی، 1388، فروغ آسمان حجاز خدیجه، به نقل از کفایۀالطالب ص 359).
آن چه عایشه از محبّت رسول الله(ص) نسبت به خدیجه دیده یک خاطره نبود بلکه رزق جاری بود که حتی بعد مرگ حضرت خدیجه در قلب ایشان حاضر است و آن حضرت با همین روزی ملکوتی در مدینه سنگینی رسالت را تحمل می کرد. انبیاء در خاطره زندگی نمی کنند. مگر وجود مقدس زهرای مرضیه(س) می گذارد این عشق ملکوتی به خاطره تبدیل شود. برای همین رسول الله تمام محبّتش به خدیجه را نثار دخترش فاطمه الزهرا(س) می کرد. نمی دانم، ولی بی جهت نبود که زهرای اطهر با رفتن پدر چند صباحی بیشتر در این جهان خاکی تاب نیاورد. زهرا؛ حاصل آن رزق ملکوتی بود . هر رزقی همراه مرزوقش است. و چگونه این مولود می تواند بدون پدر در این جهان دوام آورد.
اما در عظمت مقام حضرت خدیجه نزد خداوند همین بس که تا آن حضرتش در این جهان می زیست؛ آن بخش از خطابات تکلیفی قرآن کریم(یا نساء النبی ها) که بعضاً همراه با تندی و عتاب است، بر پیامبر ابلاغ نشد. این ادب گزاری الله بر حضرت خدیجه است. و همه اینها؛ جلوه ای از زیبایی های تکریم اسلام بر مقام زن است.