پرسشی که طی یادداشت هایی متوالی به بوته تحلیل در خواهیم آورد و سعی داریم تناسب فتنه رخ داده در تاریخ حیات ایران را با سیمای فرهنگ و هنر به ترسیم درآوریم. البته اگر سیمای راستینی از فرهنگ و هنری لجام گسیخته در قاعده سیاست زدگی بیابیم، چرا که اصالت و منزلت هنر چنان والا و در عرش معرفت قرار دارد که حساب جریانات و هنرورانی که با برچسب جعلی هنر نقاب ها از پی هیاهو درانداخته و در رکاب قدرت طلبان سیاطین وسوسه راه می پیمایند، باید از این وادیه به کنار نهاد.
حال اگر سری به سودای حقیقت از ماجراهای فرهنگی و هنری در بحبوحه انفجار رخدادها در معرکه فتنه 88 داشته باشیم، به غبارهای نشسته از جریان ها و افرادی می رسیم که به نام بی گزند مردم خواهی هر نوع بی قانونی را به حراج گذاشتند و در واقع چنان تهی از معرفت هنر بودند که وجود خود را در مسیر سوء استفاده از قمار بی دینان و معاندان به وطن و مردمانش به تاراج سپردند و صد افسوس که این داعیه داران اندیشه و منادیان آزادی هر نوع بی حرمتی را در لباس میش هنرمندی و در عین گرگ صفتی در صحنه هیاهوها به ثبت رساندند که گوشه ای از آن با عوامل فیلم «قلاده های طلا» رخ داد که ذکر همین نمونه می تواند بساط معرکه گیران به ظاهر روشنفکر را رسوا سازد.
فیلم «قلاده های طلا» به نویسندگی و کارگردانی ابوالقاسم طالبی، ژورنالیست سابق و فیلمساز دغدغه مند امروز بدون توسل به قاعده ای غیر واقعی و هیجانات تصویری چونان که چنین روشی را نزد فیلمسازان جناح مقابل چون کمال تبریزی با فیلم هایی توهین آمیز چون «دونده زمین» دیده ایم، کاملا منطبق بر تحقیقاتی مدون ساخته شد و فیلمساز از دریچه یک کارگردان انقلابی و بدون دروغ پردازی نسبت به جمعیت اغتشاش گر سعی کرد سینمایی حادثه محور را در فیلم خود دنبال کند و حتی به دنبال ایجاد فضایی دو قطبی از مردم نبوده و عامل فتنه گری ها را براساس شواهد امنیتی از طریق خباثت ها و فعالیت های سازمان های جاسوسی کشورهای متخاصم دانسته است اما همین فیلم حقیقت یاب و فیلمساز و به خصوص بازیگر نقش های اصلی اش مانند علیرام نورایی و امین حیایی متهم به لگدمال کردن خون شهدای فتنه! دانسته شده و انواع توهین ها و بی اخلاقی ها را به شدیداللحن ترین شکل ممکن در طی سال های مختلف دریافت کردند، به نحوی که از تاریخ اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر دوره سی ام و در ادامه اکران آن از تاریخ 25 اسفندماه سال 1390 تا سال ها پس از آن انواع هجمه ها علیه بازیگران این فیلم رخ داد. در این باره جواد شمقدری، معاونت امور سینمایی دولت دهم درباره حواشی اکران این فیلم گفت: « در جشنواره هم مسوولانی معترض کار بودند و با پخش فیلم مخالفت جدی داشتند اما با جدیت و رایزنی ما و به خصوص آقای دکتر حسینی و انعکاس موضوع به دفتر مقام معظم رهبری و دفتر ریاست محترم جمهور در نهایت فیلم در جشنواره به نمایش درآمد که الحمد الله با استقبال خوبی روبرو شد.»
اما داستان برخوردهای هتاکانه بازیگران و عوامل سرسپرده به جریان اصلاحات و حتی دلبستگان به سودای چشمک زدن غربی ها بسیار طولانی است که از زمان پیش تولید فیلم «قلاده های طلا» آغاز شد، به نحوی که در همان دوران پیش از فیلمبرداری مریلا زارعی را مجبور به کناره گیری از پروژه کرد. در این راستا ابوالقاسم طالبی، کارگردان فیلم «قلاده های طلا» حرف اصلی را چنین منعکس می نماید: « کمپینی تشکیل شد که فاشیست ها آن را می گرداندند. من دنبال این قصه نبودم اما آن افراد را می شناسیم و روزگاری اگر قرار بر برخورد باشد مطمئن باشید که برخورد خواهیم کرد. اگر می بینید موضوع خانم زارعی رسانه ای شد به خاطر این بود که ایشان قرارداد نوشت و بعد تهدیدها علیه ایشان آغاز شد. 300 تا 400 پیامک تهدید آمیز از داخل صنف به او داده شد و هر روز مشکلی برایش پیش می آمد.» صنف مورد نظر آقای طالبی در این گفته ها همان «خانه سینما» یی است که در دوره ای به دلیل همین سیاسی کاری درش قفل شد و متاسفانه هنوز هم به دنبال فعالیت های شبهه برانگیز و غیر سینمایی است!
انواع تهدیدهای رخ داده از سوی جناح اصلاح طلبی در حالی است که آن ها ادعای مردمی بودن و دموکراسی طلبی را به عنوان پُز گفت و گوهاشان همیشه در اختیار دارند. از این رو می توان فتنه 88 را حادثه ای در شناخت سره از ناسره، حق از باطل، خوب از بد و زشت از زیبا شناخته و مورد توجه قرار داد. اما این نوع مواجهه فتنه گرایانه نسبت به اتفاقی ضد ایرانی در فتنه 88 توسط همین به اصطلاح گروه هنرمند، برای امین حیایی در هنگام اکران فیلم و تا همین چند ماه پیش با تشکیل کمپین «نه به امین حیایی» ادامه یافت، به نحوی که شعله این کینه افروزی توسط بزرگمهر حسین پور، کاریکاتوریست رسانه های اصلاح طلب با دلیل کودکانه ای چون عدم رای دادن به امین حیایی در مسابقه استندآپ کمدی برنامه «خندوانه» با بهانه بازی در فیلم «قلاده های طلا» شکل گرفت.
درباره علیرام نورایی اوج این فتنه گری های حامیان فتنه 88 که سیمای جعلی هنرمند بر خود نهادند، شکل گرفت به این ترتیب که باران کوثری که به همراه مادرش رخشان بنی اعتماد با انواع شال و روبند و دستنبد! به رنگ سبز در آن دوران جولان می داد با بدترین الفاظ در محیط تئاتر شهر به این بازیگر بی حاشیه توهین کرد و کمال تبریزی که این روزها با فیلم «دونده زمین» هر نوع بی حرمتی و خواب زدگی را به مردمان دوران 8 ساله دولت دهم صورت داده است، هنگامی که نورایی برای کمپین کمک های مردمی به زلزله زدگان رفته بود، او را از سینما آزادی اخراج کرد و این نوع پندار و روش برخورد از سوی فیلمسازی است که امروز برخی را «شعبان بی مخ» می داند! اما خاطرخواهی ها و خوش رقصی امثال کمال تبریزی به جریان اصلاح طلب که خدماتی چون ساخت فیلم تبلیغاتی اکبر هاشمی رفسنجانی در سال 1384 و حمایت جدی از میرحسین موسوی در سال 1388 را دارا است، او را برآن داشت که حتی اخلاق را زیر سوال ببرد! و این قصه ادامه خواهد داشت و تا زمانی که نتوان به مفهوم حقیقی فرهنگ و هنر رسید و نتوان انسانیت را از صافی حقیقت شناخت؛ دام هایی از سوی معاندان پهن خواهد شد که باید فرهیختگان و هنرمندان مردمی مراقب باشند، چرا که به قول آیت الله صادق آملی لاریجانی در همایش سراسری قوه قضائیه در سال گذشته: «جریانی که فتنه را راه انداخت هنوز هم هست».
*سراج 24