«وحشت در چشمان دخترک معصوم موج می زند، دستان آلوده مردی که از مرد بودن فقط نامش را یدک می کشد، دور گردنش سنگینی می کند، تعداد زیادی پلیس و خبرنگار دورش را احاطه کرده اند، دخترک مات و مبهوت مانده و به صحبت های متهم به قتل گوش می کند؛ صحبت هایی درباره این که چگونه سر دختر خردسالی از تنش جدا شده است ...»
به گزارش شهدای ایران به نقل از خراسان، این روزها، خبر قتل فجیع یک مادر و 2 دختر خردسالش در صدر اخبار حوادث شهر و کشور قرار گرفته است؛ خبر دردناکی که روحیه جامعه را سخت جریحه دار کرده است، البته عملکرد خوب کارآگاهان پلیس و قاضی ویژه قتل در شناسایی و دستگیری متهمان این پرونده آن هم در مدت زمان بسیار کوتاهی، توانست تا حدی این درد را التیام بخشد که دست مریزاد و خدا قوت دارد و ان شاءا... با صدور رای قاطع و اجرای مجازات این متهمان، شاهد پیشگیری از وقوع جرم های اینچنینی باشیم. اما آنچه در این میان باورش کمی سخت و بهت آور است، استفاده از دو دختر خردسال در بازسازی صحنه جرم این ماجرای وحشتناک است. از روز گذشته عکس های مختلفی در شبکه های مجازی دست به دست می چرخد که نشان می دهد دختر بچه ای معصوم زیر دستان متهم به قتل قرار دارد، در حالی که متهم چاقویی حتی پلاستیکی به دست گرفته است و ماجرای قتل دختر بچه ای را توضیح می دهد.وحشت در چشمان دو دختر خردسال حاضر در مراسم بازسازی صحنه جنایت موج می زند؛ آن ها مات و مبهوت میان جمعیت داخل اتاق ایستاده اند و به صحبت های متهمان در تشریح چگونگی ارتکاب این قتل فجیع گوش می دهند، صحبت هایی که در حافظه کودکانه آن ها ضبط می شود و شاید تا مدت ها از یادشان نرود.حضور در بازسازی صحنه قتل، حتی برای افسران دایره جنایی، قاضی ویژه قتل و خبرنگاران حوادث که سال هاست این چنین صحنه هایی را از نزدیک دیده اند، باز هم سخت و تاسف بار است، چه برسد به سایر افراد والبته دو دختر بچه خردسال! آیا پلیس و دستگاه قضا لحظه ای به این مسئله اندیشیده است که آن دختر که اکنون زیر دستان متهم به قتل قرار دارد، چه ترس و دلهره ای را تجربه می کند و این مسئله چه تاثیری بر روح و روان او خواهد داشت؟ هر چند همه می دانیم که جسم او در این شرایط تحت امنیت کامل است و صد البته هیچ گزندی به وی نخواهد رسید اما ما با روح و روان این دو دختر خردسال چه کردیم؟چرا باید اجازه دهیم دستان آلوده این مرد که از مردی فقط نامش را یدک می کشد صورت پاک این دختر را لمس کند؟ چرا باید اجازه دهیم در سنی که این دختر نباید نازک تر از گل بشنود، ماجرای چگونگی ارتکاب قتل را بشنود و در یک محیط خشن و دلهره آور حضور یابد؟البته که بازسازی صحنه قتل برای بررسی دقیق جرم و شناسایی متهمان اصلی، لازم و کاملا ضروری است و این مسئله بر کسی پوشیده نیست که بازسازی صحنه قتل باید در شرایط کاملا مشابه ارتکاب جرم انجام شود تا قاضی بتواند زوایای پنهان ماجرا را بررسی کند و حکم عادلانه و بی نقصی صادر کند، اما واقعا در این مواقع نمی شود از عروسک یا فرد دیگری استفاده کرد که تا حدودی نقش مقتول را ایفا کند؟ هر چند گفته می شود که این دختر بچه ها با افراد درگیر پرونده نسبت فامیلی دارند و با رضایت والدین خود و تحت نظر روانپزشک در بازسازی صحنه جرم حضور یافته اند، اما هیچ کدام از این توجیهات نمی تواند تالمات روحی وارد شده به آن ها را کاهش دهد، به راستی چه کسی از ما حاضر است دخترش را ولو تحت نظر روانپزشک به دست متهمی بسپارد تا چاقویی را زیر گلویش بگذارد و شرح دهد که چگونه سر از بدن کودکی جدا کرده است؟