وحید جلیلی گفت: دوست داشتم امروز جیرانی حاضر به مناظره با من میشد تا حرفهایی که زده شد جواب داده می شود. در دورانی که فریدون جیرانی، صدها ساعت آنتن زنده را در اختیار داشته، ضرغامی ما را در رسانهملی ممنوعالورود کرده بود.
به گزارش شهدای ایران؛ شب گذشته 7 خردادماه آخرین قسمت برنامه سینمایی «هفت» تا پیش از ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه سه سیما رفت.
در ادامه برنامه میز مناظره «هفت» با حضور وحید جلیلی و طهماسب صلح جو، منتقدان سینما برگزار شد. افخمی درباره علت عدم حضور جیرانی در میز مناظره «هفت» گفت: هفته گذشته با اصرار و پیشنهاد خود فریدون جیرانی اعلام کردیم مناظره ای بین ایشان و وحید جلیلی برگزار می کنیم. اما روز سه شنبه فریدون جیرانی جا زد و پیام داد که من احساسی شدم آن حرف را زدم. هرچقدر هم ما اصرار کردیم، گفت بگویید جیرانی جا زد و نیامد.
جلیلی: در زمانی که جیرانی برنامه زنده داشت من ممنوع التصویر بودم
وحید جلیلی در بخشی از این مناظره تند و تیز و البته بی سرانجام گفت: چقدر دوست داشتم امروز آقای جیرانی حاضر به مناظره با من می شد تا حرف هایی که زده شد جواب داده می شود. در دورانی که فریدون جیرانی، صدها ساعت آنتن زنده را در اختیار داشته و به دفاع از جشنواره ها می پرداخت، ضرغامی ما را در سازمان صداوسیما ممنوعالورود کرده بود. آمار ارائه کنیم که چقدر ایشان از آنتن رسانه ملی برای بیان افکارش استفاده کرده، و چقدر این آنتن در اختیار مخالفین جشنواره های خارجی قرار گرفته است.
جلیلی: سینمای ایران از دو دروغ ترکیب شده است؛ نه سینماست و نه ایرانی!
وی با انتقاد از وضعیت فعلی سینمای ایران آن را سینمایی طبیعی ندانست و گفت: سینما در عین ابعاد هنری، ابعاد رسانه ای و صنعتی دارد. مثل شعر نیست. اما سینمای ما جدای از دینی یا انقلابی، چقدر سینما است؟ سینمای ایران ترکیب شده از دو دروغ. نه سینماست و نه ایرانی! صنایع تصویری شمال تهران را به اسم سینما به مردم می دهند.
اگر سینمای ما فقط سینما می بود، هم انقلابی می بود، هم ایرانی می بود و هم دینی. چون وقتی از دین و انقلاب حرف میزنیم درباره یک مسئله انتضاعی حرف نمی زنیم. دقیقا میزانی از دین که در زندگی جاری شده است را منظور است. اما امروز در سینمای ایران چقدر طبیعت دیده می شود؟ نه لانگ شات جغرافیا، نه مدیوم شات ترایخ ایران، نه کلوز آپ سیاست در سینمای ایران دیده نمی شود.
صلح جو: هنر قابل تعریف نیست
در ادامه طهماسب صلح جو بیان داشت: ما در هنر نباید داریم، اما باید نداریم. تعریف هنر و گفتن از اینکه سینما باید درباره چه بگوید، محدود کردن آن است. هنر عین هواست. سینما از ابتدا با کنجکاوی شروع شده است. کسانی که سینما را سینما کرده اند، مردم بودند. ما جور دیگری به قضیه نگاه می کنیم. نمی توان گفت هنر را چه کسی ایجاد کرده و اولین هنرمند که بوده است. همان گونه که اولین هنرمند را نمی توان شناخت، هنرمند امروز را نیز نمی توان شناخت.
در ادامه جلیلی پاسخ داد: به ماهیت سینما توجه کنیم. توجه به بخش هنری خوب است. این را من نیز قبول دارم. به هر حال سینما اقتضاعاتی دارد. هر کارگردان یک فیلم در یک تاریخ می تواند بسازد و باید ملاحظاتی را در نظر بگیرد. هنرمند با ناخودآگاهش فیلم نمی سازد.
دوره سینمای اجتماعی تمام شده است
صلح جو بیان داشت: من معتقدم سینمای اجتماعی امروز خود به خود دوره اش تمام می شود. چون در دوره ای میتوانست با توده های مردم ارتباط برقرار کند. وقتی اطلاعات به آسانی در اختیار مردم است، سینمای اجتماعی از رسانه ها عقب می ماند. صنعت فیلمسازی با صنعت سینما متفاوت است. فیلمسازی صنعت است اما سینما هنر است. این دو را باید از هم تفکیک کرد. برای فیلمسازی می توان چارچوب تعیین کرد. اما چیزی که برایش نمی توان چارچوب تعیین کرد، همین هنر سینماست. سینما دقیقا شبیه شعر است. با تخیل کار دارد. هنر با معنویت و عالم ماوراء مرتبط است. هنرمند هنر خلق نمی کند. هنر است که هنرمند را خلق می کند.
هنرمندان ما متاثر از واقعیات جامعه ما نیستند
در ادامه جلیلی گفت: من انکار نمی کنم بخش هنری سینما را. اما سینما تنها هنر نیست. آقای بن افلک همزمان با 50 فیلمنامه دیگر، تصمیم به ساخت فیلمنامه «آرگو» را می گیرد. به هر حال او بلد است هم اثر هنری خلق کند و هم فروش کند. آیا هنرمند در برابر زیبایی ها و زشتی ها متاثر می شود و تاثیر می پذیرد؟ در همین 40-50 سال اخیر در واقعیات جامعه خود چقدر زیبایی و زشتی داشتیم؟ چقدر او به این واقعیات توجه کرده است؟ در صورتی که در دنیا بسیاری از هنرمندان با واقعیات کوچکتر از مسائل جامعه اش تاثیر گرفته است.
این کارشناس در ادامه گفت: من سوالم این است که چرا این اتفاق در سینمای ایران نیافتاده است؟ آیا ممکن است عده ای سینماگر را دوره کنند و رسانه ها نگذارند او به سمت سوژه های خاص برود. اگر سینمای ایران واقعا سینما باشد باید درباره ترور فیلم بسازد. ما هزاران پرونده جاسوسی و 18 هزار شهید ترور داریم، فارغ از نگاه ایدئولوژیک و سیاسی و غیره.... این ماجراها به شدت دراماتیک هستند. چرا این ها وارد سینمای ما نشدند؟
صلح جو پاسخ داد: سینمای ایران را با کدام سینما مقایسه می کنید؟ نباید با سینمای آمریکا مقایسه کرد. آن چیزی که به آن سینمای ایران می گویئم محصول شرایط ایران است.
جلیلی بیان داشت: مشکل ما در میان هنرمندان این است که بخش زیادی از هنر، هنرمندان قدرت تخیل آنهاست. امروز هنرمندان ما از واقعیات جامعه هم دور افتاده اند چه برسد به تخیل. ما واقعیتی مثل شهید برونسی داریم که در واقعیتش از تخیلی که بخواهد یک هنرمند بکند جلو افتاده است. عرض من این است که اتفاقا اگر سینمای ایران به درام و سینمای دراماتیک معتقد بود، بسیاری از مسائل دراماتیک در تاریخ این کشور وجود دارد. اگر سینمای ما وضعش طبیعی بود ما باید یک فیلم راجع به 8 شهریور داشتیم چرا این اتفاق در دنیا افتاده است، اما اینجا خیر؟!
این کارشناس ادامه داد: سینما مثل شعر نیست. نمی توان این میزان شخصی و غیرتعریفی بدان نگاه کرد که قابل بیان نباشد. به هر حال سینما یک مسئله هنری، فرهنگی، صنعتی و سیاسی است.
صلح جو پاسخ داد: همان قهرمان دراماتیکی که شما بدان می پردازید اگر کسی بخواهد آن را بسازد، با طرز فکری که از تو سراغ دارم اولین کسی که با آن مخالفت می کند تو هستی. چون درام و قهرمان درام به معنای واقعی کسی است که از شر به خیر می رسد. آدم بد یک جایی خوب می شود، وقتی خوب می شود قهرمان می شود. کمال تبریزی در فیلم «لیلی با من است» نمونه کوچک و قشنگی از همین قهرمان را نشان داد. اما آن زمان چه میزان به او اعتراض کردند.
وحید جلیلی در نهایت گفت: این تعریفی است که شما دارید و دارید تحمیل می کنید. خیر و شر یک طیف است. ما در واقعیات امروز جامعه بسیاری همین تحولات داریم. به هر حال سینمای ما سینمایی غیرطبیعی است و به ماهیتش توجه نمی شود. همواره می خواهند آن را به چیزی شبیه شعر شخصی سازی کنند.
صلح جو نیز نهایتا گفت: سینمای ایران با توجه به شرایطش یک سینمای طبیعی است.
در ادامه برنامه میز مناظره «هفت» با حضور وحید جلیلی و طهماسب صلح جو، منتقدان سینما برگزار شد. افخمی درباره علت عدم حضور جیرانی در میز مناظره «هفت» گفت: هفته گذشته با اصرار و پیشنهاد خود فریدون جیرانی اعلام کردیم مناظره ای بین ایشان و وحید جلیلی برگزار می کنیم. اما روز سه شنبه فریدون جیرانی جا زد و پیام داد که من احساسی شدم آن حرف را زدم. هرچقدر هم ما اصرار کردیم، گفت بگویید جیرانی جا زد و نیامد.
جلیلی: در زمانی که جیرانی برنامه زنده داشت من ممنوع التصویر بودم
وحید جلیلی در بخشی از این مناظره تند و تیز و البته بی سرانجام گفت: چقدر دوست داشتم امروز آقای جیرانی حاضر به مناظره با من می شد تا حرف هایی که زده شد جواب داده می شود. در دورانی که فریدون جیرانی، صدها ساعت آنتن زنده را در اختیار داشته و به دفاع از جشنواره ها می پرداخت، ضرغامی ما را در سازمان صداوسیما ممنوعالورود کرده بود. آمار ارائه کنیم که چقدر ایشان از آنتن رسانه ملی برای بیان افکارش استفاده کرده، و چقدر این آنتن در اختیار مخالفین جشنواره های خارجی قرار گرفته است.
جلیلی: سینمای ایران از دو دروغ ترکیب شده است؛ نه سینماست و نه ایرانی!
وی با انتقاد از وضعیت فعلی سینمای ایران آن را سینمایی طبیعی ندانست و گفت: سینما در عین ابعاد هنری، ابعاد رسانه ای و صنعتی دارد. مثل شعر نیست. اما سینمای ما جدای از دینی یا انقلابی، چقدر سینما است؟ سینمای ایران ترکیب شده از دو دروغ. نه سینماست و نه ایرانی! صنایع تصویری شمال تهران را به اسم سینما به مردم می دهند.
اگر سینمای ما فقط سینما می بود، هم انقلابی می بود، هم ایرانی می بود و هم دینی. چون وقتی از دین و انقلاب حرف میزنیم درباره یک مسئله انتضاعی حرف نمی زنیم. دقیقا میزانی از دین که در زندگی جاری شده است را منظور است. اما امروز در سینمای ایران چقدر طبیعت دیده می شود؟ نه لانگ شات جغرافیا، نه مدیوم شات ترایخ ایران، نه کلوز آپ سیاست در سینمای ایران دیده نمی شود.
صلح جو: هنر قابل تعریف نیست
در ادامه طهماسب صلح جو بیان داشت: ما در هنر نباید داریم، اما باید نداریم. تعریف هنر و گفتن از اینکه سینما باید درباره چه بگوید، محدود کردن آن است. هنر عین هواست. سینما از ابتدا با کنجکاوی شروع شده است. کسانی که سینما را سینما کرده اند، مردم بودند. ما جور دیگری به قضیه نگاه می کنیم. نمی توان گفت هنر را چه کسی ایجاد کرده و اولین هنرمند که بوده است. همان گونه که اولین هنرمند را نمی توان شناخت، هنرمند امروز را نیز نمی توان شناخت.
در ادامه جلیلی پاسخ داد: به ماهیت سینما توجه کنیم. توجه به بخش هنری خوب است. این را من نیز قبول دارم. به هر حال سینما اقتضاعاتی دارد. هر کارگردان یک فیلم در یک تاریخ می تواند بسازد و باید ملاحظاتی را در نظر بگیرد. هنرمند با ناخودآگاهش فیلم نمی سازد.
دوره سینمای اجتماعی تمام شده است
صلح جو بیان داشت: من معتقدم سینمای اجتماعی امروز خود به خود دوره اش تمام می شود. چون در دوره ای میتوانست با توده های مردم ارتباط برقرار کند. وقتی اطلاعات به آسانی در اختیار مردم است، سینمای اجتماعی از رسانه ها عقب می ماند. صنعت فیلمسازی با صنعت سینما متفاوت است. فیلمسازی صنعت است اما سینما هنر است. این دو را باید از هم تفکیک کرد. برای فیلمسازی می توان چارچوب تعیین کرد. اما چیزی که برایش نمی توان چارچوب تعیین کرد، همین هنر سینماست. سینما دقیقا شبیه شعر است. با تخیل کار دارد. هنر با معنویت و عالم ماوراء مرتبط است. هنرمند هنر خلق نمی کند. هنر است که هنرمند را خلق می کند.
هنرمندان ما متاثر از واقعیات جامعه ما نیستند
در ادامه جلیلی گفت: من انکار نمی کنم بخش هنری سینما را. اما سینما تنها هنر نیست. آقای بن افلک همزمان با 50 فیلمنامه دیگر، تصمیم به ساخت فیلمنامه «آرگو» را می گیرد. به هر حال او بلد است هم اثر هنری خلق کند و هم فروش کند. آیا هنرمند در برابر زیبایی ها و زشتی ها متاثر می شود و تاثیر می پذیرد؟ در همین 40-50 سال اخیر در واقعیات جامعه خود چقدر زیبایی و زشتی داشتیم؟ چقدر او به این واقعیات توجه کرده است؟ در صورتی که در دنیا بسیاری از هنرمندان با واقعیات کوچکتر از مسائل جامعه اش تاثیر گرفته است.
این کارشناس در ادامه گفت: من سوالم این است که چرا این اتفاق در سینمای ایران نیافتاده است؟ آیا ممکن است عده ای سینماگر را دوره کنند و رسانه ها نگذارند او به سمت سوژه های خاص برود. اگر سینمای ایران واقعا سینما باشد باید درباره ترور فیلم بسازد. ما هزاران پرونده جاسوسی و 18 هزار شهید ترور داریم، فارغ از نگاه ایدئولوژیک و سیاسی و غیره.... این ماجراها به شدت دراماتیک هستند. چرا این ها وارد سینمای ما نشدند؟
صلح جو پاسخ داد: سینمای ایران را با کدام سینما مقایسه می کنید؟ نباید با سینمای آمریکا مقایسه کرد. آن چیزی که به آن سینمای ایران می گویئم محصول شرایط ایران است.
جلیلی بیان داشت: مشکل ما در میان هنرمندان این است که بخش زیادی از هنر، هنرمندان قدرت تخیل آنهاست. امروز هنرمندان ما از واقعیات جامعه هم دور افتاده اند چه برسد به تخیل. ما واقعیتی مثل شهید برونسی داریم که در واقعیتش از تخیلی که بخواهد یک هنرمند بکند جلو افتاده است. عرض من این است که اتفاقا اگر سینمای ایران به درام و سینمای دراماتیک معتقد بود، بسیاری از مسائل دراماتیک در تاریخ این کشور وجود دارد. اگر سینمای ما وضعش طبیعی بود ما باید یک فیلم راجع به 8 شهریور داشتیم چرا این اتفاق در دنیا افتاده است، اما اینجا خیر؟!
این کارشناس ادامه داد: سینما مثل شعر نیست. نمی توان این میزان شخصی و غیرتعریفی بدان نگاه کرد که قابل بیان نباشد. به هر حال سینما یک مسئله هنری، فرهنگی، صنعتی و سیاسی است.
صلح جو پاسخ داد: همان قهرمان دراماتیکی که شما بدان می پردازید اگر کسی بخواهد آن را بسازد، با طرز فکری که از تو سراغ دارم اولین کسی که با آن مخالفت می کند تو هستی. چون درام و قهرمان درام به معنای واقعی کسی است که از شر به خیر می رسد. آدم بد یک جایی خوب می شود، وقتی خوب می شود قهرمان می شود. کمال تبریزی در فیلم «لیلی با من است» نمونه کوچک و قشنگی از همین قهرمان را نشان داد. اما آن زمان چه میزان به او اعتراض کردند.
وحید جلیلی در نهایت گفت: این تعریفی است که شما دارید و دارید تحمیل می کنید. خیر و شر یک طیف است. ما در واقعیات امروز جامعه بسیاری همین تحولات داریم. به هر حال سینمای ما سینمایی غیرطبیعی است و به ماهیتش توجه نمی شود. همواره می خواهند آن را به چیزی شبیه شعر شخصی سازی کنند.
صلح جو نیز نهایتا گفت: سینمای ایران با توجه به شرایطش یک سینمای طبیعی است.