اعضاي باندي كه متهم هستند با ترساندن زوجهاي سالخورده اموالشان را سرقت ميكردند با هوشياري بازپرس پرونده به دام پليس افتادند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از جوان، اعضاي باندي كه متهم هستند با ترساندن زوجهاي سالخورده اموالشان را سرقت ميكردند و قصد تصاحب خانهشان را داشتند با هوشياري بازپرس پرونده به دام پليس افتادند.
به گزارش خبرنگار ما، اول ارديبهشت ماه امسال مردي سالخورده وارد شعبه اول دادسراي ناحيه ويژه سرقت شد و قاضي محمدي را از ماجراي سرقت از خانهاش با خبر كرد. وي گفت من استاد دانشگاه و بازنشسته هستم و همراه همسرم در خانهاي در لواسان زندگي ميكنم. از چند هفته قبل نيمهشبها با شنيدن صداهاي ترسناك تصميم به عوض كردن خانهمان گرفتيم. ابتدا خانهاي اجاره كرديم و مشغول اسبابكشي بوديم كه متوجه شدم مقداري از وسايل داخل به تدريج سرقت شده است. يك روز همسايه قديميماه تماس گرفت و گفت چهار نفر را كه مشغول سرقت وسايل خانهمان بودند، دستگير كرده است. وقتي خودم را رساندم ديدم كه چهار مرد جوان وسايل داخل خانه را به وانت منتقل كرده بودند. هر چند آنها مدعي شدند كه كارگر ضايعاتي هستند با اين وجود پليس را از ماجرا با خبر كردم.
سه نفر از آنها مدعي شدند نفر چهارم كه محمود نام دارد خود را مالك خانه معرفي كرده و با تماس او براي خريد وسايل خانه به آنجا آمدهاند. محمود هم قولنامهاي در دست داشت كه مدعي بود مالك خانه من است! هر چند وسايل خانهام داخل خودروي آنها كشف شد، قاضي رسيدگيكننده هم حرف آنها را قبول كرد و رأي به آزادي سه نفر از آنها داد، اما محمود بازداشت شد.
شاكي گفت اين چهار نفر در مجموع 180 ميليون تومان به همراه مقداري اسناد و سند قولنامهاي از خانه او سرقت كردهاند كه شكايت دارد.
بعد از مطرح شدن شكايت، پرونده به دستور بازپرس محمدي بار ديگر به جريان افتاد تا اينكه چند روز قبل دونفر از بستگان محمود با مراجعه به دادسرا اعلام كردند براي آزادي وي سند تهيه كردهاند. به دستور بازپرس اين دو نفر مورد تحقيق قرار گرفتند. بعد از بررسي گوشيهاي تلفن همراه آنها مشخص شد كه محمود و سه مرد آزاد شده اعضاي يك باند هستند بنابراين به دستور بازپرس سه مرد آزاد شده بار ديگر بازداشت شدند. آنها كه چارهاي جز اقرار نداشتند به جرمشان اعتراف كردند.
يكي از اعضاي باند گفت مدتي قبل بود كه متوجه شديم استاد بازنشسته و همسرش به تنهايي در خانهاي در لواسان زندگي ميكنند. ماجرا را براي سه نفر از دوستانم توضيح دادم و تصميم گرفتيم با فراري دادن آنها از خانهشان، ملك را صاحب شويم. مطابق نقشه نيمههاي شب كنار ديوار كمين میکردیم و صداهاي ترسناك در ميآورديم. وقتي آنها ترسيدند مجبور شدند كه خانهشان را عوض كنند. در فرصتي كه خانه را ترك كرده بودند، به محل دستبرد زديم و مقداري اموال ارزشمند و اوراق ملكي را سرقت كرديم. بعد هم مدعي شديم كه خانه را قولنامهاي خريدهايم تا اينكه بازپرس ما را گرفتار كرد.
سارقان پس از اعتراف به سرقت، به دستور قاضي براي شناسايي ساير سرقتهاي احتمالي در اختيار پليس آگاهي قرار گرفتند.
به گزارش خبرنگار ما، اول ارديبهشت ماه امسال مردي سالخورده وارد شعبه اول دادسراي ناحيه ويژه سرقت شد و قاضي محمدي را از ماجراي سرقت از خانهاش با خبر كرد. وي گفت من استاد دانشگاه و بازنشسته هستم و همراه همسرم در خانهاي در لواسان زندگي ميكنم. از چند هفته قبل نيمهشبها با شنيدن صداهاي ترسناك تصميم به عوض كردن خانهمان گرفتيم. ابتدا خانهاي اجاره كرديم و مشغول اسبابكشي بوديم كه متوجه شدم مقداري از وسايل داخل به تدريج سرقت شده است. يك روز همسايه قديميماه تماس گرفت و گفت چهار نفر را كه مشغول سرقت وسايل خانهمان بودند، دستگير كرده است. وقتي خودم را رساندم ديدم كه چهار مرد جوان وسايل داخل خانه را به وانت منتقل كرده بودند. هر چند آنها مدعي شدند كه كارگر ضايعاتي هستند با اين وجود پليس را از ماجرا با خبر كردم.
سه نفر از آنها مدعي شدند نفر چهارم كه محمود نام دارد خود را مالك خانه معرفي كرده و با تماس او براي خريد وسايل خانه به آنجا آمدهاند. محمود هم قولنامهاي در دست داشت كه مدعي بود مالك خانه من است! هر چند وسايل خانهام داخل خودروي آنها كشف شد، قاضي رسيدگيكننده هم حرف آنها را قبول كرد و رأي به آزادي سه نفر از آنها داد، اما محمود بازداشت شد.
شاكي گفت اين چهار نفر در مجموع 180 ميليون تومان به همراه مقداري اسناد و سند قولنامهاي از خانه او سرقت كردهاند كه شكايت دارد.
بعد از مطرح شدن شكايت، پرونده به دستور بازپرس محمدي بار ديگر به جريان افتاد تا اينكه چند روز قبل دونفر از بستگان محمود با مراجعه به دادسرا اعلام كردند براي آزادي وي سند تهيه كردهاند. به دستور بازپرس اين دو نفر مورد تحقيق قرار گرفتند. بعد از بررسي گوشيهاي تلفن همراه آنها مشخص شد كه محمود و سه مرد آزاد شده اعضاي يك باند هستند بنابراين به دستور بازپرس سه مرد آزاد شده بار ديگر بازداشت شدند. آنها كه چارهاي جز اقرار نداشتند به جرمشان اعتراف كردند.
يكي از اعضاي باند گفت مدتي قبل بود كه متوجه شديم استاد بازنشسته و همسرش به تنهايي در خانهاي در لواسان زندگي ميكنند. ماجرا را براي سه نفر از دوستانم توضيح دادم و تصميم گرفتيم با فراري دادن آنها از خانهشان، ملك را صاحب شويم. مطابق نقشه نيمههاي شب كنار ديوار كمين میکردیم و صداهاي ترسناك در ميآورديم. وقتي آنها ترسيدند مجبور شدند كه خانهشان را عوض كنند. در فرصتي كه خانه را ترك كرده بودند، به محل دستبرد زديم و مقداري اموال ارزشمند و اوراق ملكي را سرقت كرديم. بعد هم مدعي شديم كه خانه را قولنامهاي خريدهايم تا اينكه بازپرس ما را گرفتار كرد.
سارقان پس از اعتراف به سرقت، به دستور قاضي براي شناسايي ساير سرقتهاي احتمالي در اختيار پليس آگاهي قرار گرفتند.