مهندس شهید ناصر فولادی دانشجوی متالوژی دانشگاه صنعتی شریف و از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و سردار رشید لشکر 41 ثارالله کرمان که در عملیات آزاد سازی خرمشهر مزد خدمات خود را گرفت و جاودانه شد .
به گزارش شهدای ایران، شهید ناصر فولادی دانشجوی نخبه و دانشگاه صنعتی شریف بلافاصله بعد از مراسم عقد ازدواجش عازم جبهه و 20 روز بعد شهید شد. درست سوم خرداد؛ روز فتح خرمشهر...
ناصر فولادی به «حنظله شهدای استان کرمان» معروف است و پارچه نوشته «آزادی خرمشهر را به حضور امام و امت حزب الله تبریک می گوییم» بر فراز مسجد جامع خرمشهر یادگار اوست.
او دانشجوی متالورزی دانشگاه صنعتی شریف و از فاتحان لانه جاسوسی و مسئول تبلیغات تیپ ثارالله(قبل از تبدیل تیپ به لشکر)، در عملیات بیتالمقدس بود.
****
اطراف مسجد جامع خرمشهر آنقدر شلوغ بود که نمیشد با ماشین به آنجا نزدیک شد. تعداد زیادی از اسرای عراقی را نزدیک مسجد جامع نشانده بودند. ناصر از توی یک وانت که گوشه خیابان بود، هندوانه برمیداشت، میبرید و میداد به تکتک عراقیها تا توی گرما اذیت نشوند.
* پرسید: مادر! دوست داری من چهطوری شهید بشوم؟
گفت: من چه میدانم که تو دوست داری چهطوری شهید بشوی؟
ناصر گفت: دوست دارم فوری شهید نشوم؛ چند ساعت توی خون خودم بغلطم و درد بکشم تا سختی و رنج جانبازان را هم درک کنم.
خمپاره که آمد، 11 ترکش به بدنش نشست. وقتی رساندنش به بیمارستان، داشت ذکر میگفت: یا حجتبن الحسن(عج)... .
*نوید شاهد
ناصر فولادی به «حنظله شهدای استان کرمان» معروف است و پارچه نوشته «آزادی خرمشهر را به حضور امام و امت حزب الله تبریک می گوییم» بر فراز مسجد جامع خرمشهر یادگار اوست.
او دانشجوی متالورزی دانشگاه صنعتی شریف و از فاتحان لانه جاسوسی و مسئول تبلیغات تیپ ثارالله(قبل از تبدیل تیپ به لشکر)، در عملیات بیتالمقدس بود.
****
اطراف مسجد جامع خرمشهر آنقدر شلوغ بود که نمیشد با ماشین به آنجا نزدیک شد. تعداد زیادی از اسرای عراقی را نزدیک مسجد جامع نشانده بودند. ناصر از توی یک وانت که گوشه خیابان بود، هندوانه برمیداشت، میبرید و میداد به تکتک عراقیها تا توی گرما اذیت نشوند.
* پرسید: مادر! دوست داری من چهطوری شهید بشوم؟
گفت: من چه میدانم که تو دوست داری چهطوری شهید بشوی؟
ناصر گفت: دوست دارم فوری شهید نشوم؛ چند ساعت توی خون خودم بغلطم و درد بکشم تا سختی و رنج جانبازان را هم درک کنم.
خمپاره که آمد، 11 ترکش به بدنش نشست. وقتی رساندنش به بیمارستان، داشت ذکر میگفت: یا حجتبن الحسن(عج)... .
*نوید شاهد