دستان بسته هم رزمش را باز کرد. بالاخره بعد از ۲۹ سال دستانش باز شد. کار را در منطقه ابوفلوس ادامه دادیم و ۱۷۵ شهید پیدا شد. ۹۵ شهید هم از مناطق دیگر پیدا شد و حالا این ۲۷۰ شهید عزیز قرار است به میهن عزیزمان بازگردند.
شهدای ایران: 28 اردیبهشت ماه سال گذشته در مراسم ورود پیکر شهدای تازه تفحص شده به کشور بود که یک خبر از شهدا، بمب خبری بزرگی ایجاد کرد و منشأ یک تحول و آگاهی عظیم در میان مردم شد. خبر این بود: «کشف پیکر مطهر 175 شهید غواص دفاع مقدس با دستان بسته» این شهدا که جمعی از غواصان و خطشکنان شهید عملیات کربلای4 بودند در دی ماه سال 65 یعنی 30 سال پیش در جریان عملیات کربلای4 که طرح آن توسط آواکسهای آمریکایی لو رفته بود، خط عملیاتی اروند را شکستند و حتی از جزیره امالرصاص هم عبور کردند.
طبق شواهد موجود، این رزمندگان در حالی که بیشتر آنها مجروح بودند، جلوتر از خط مقدم به اسارت دشمن درآمدند و پیکرشان با دستها و بعضاً با پاهای بسته شده در یک گور دستهجمعی دفن شده بود و پیکر مطهر آنان بعد از 30 سال توسط تیم تفحص پیکر مطهر شهدا کشف شد. نقطهای که شهدا در آن پیدا شدند، 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم یعنی ابوفلوس در منطقه ابوالخصیب عراق بود.
حالا در آستانه سالروز ورود پیکر مطهر شهدای غواص و خط شکن عملیات کربلای 4 به کشور، ناگفتههایی از جریان تفحص، تبادل و تشییع شهدای غواص و خط شکن طی 12 پرده از حماسه کربلای 94 روایت میشود. این جزئیات به همت کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح منتشر میشود. بخش اول این روایات در اینجا قابل مشاهده است. بخش دوم این روایات که شامل سه پرده از این حماسه است، در ادامه میآید:
پرده پنجم: ابوفلوس
تیم تفحص در حال کاوش شهدای غواص و خط شکن
رفتم سراغ برادر حامی و وقتی پیدایش کردم دیدم گریه میکند. گفتم: «حاجی چی شده چرا اینطور گریه میکنی؟» گفت: «لباسی که روز آخر به او دادم، زرد بود. هنوز وداع در کربلای 4 یادم نرفته. با هم از لشکر 25 کربلا اعزام شدیم. با هم به خط زدیم. ولی من برگشتم و او ماند. حالا خودم پیدایش کردم. این همان لباس است. بعد از 29 سال هنوز یادم هست که این همان لباس است که خودم قبل از عملیات به او دادم و تنش کرد.»
آقای حامی دستان بسته هم رزمش را باز کرد. بالاخره بعد از 29 سال دستانش باز شد. کار را در منطقه ابوفلوس ادامه دادیم و 175 شهید پیدا شد. 95 شهید هم از مناطق دیگر پیدا شد و حالا این 270 شهید عزیز قرار است به میهن عزیزمان بازگردند.
عشقی مسئول قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی مفقودین و محمود گودرزی مسئول عملیات کاوش در منطقه ابوفلوس در جریان تفحص پیکر شهدای غواص
پرده ششم: مرز شلمچه مراسم استقبال از 270 شهید دفاع مقدس
شهدا در مرز عراق هستند. روی تابوت شهدا پرچم کشیدیم. سردار باقرزاده آماده میشود برای مصاحبه ولی این بار با دشداشه و لباس عربی آمده است. قرار است این شهدا بر دوش عشایر مجاهد عرب خوزستان تشییع شوند. سردار هم به نشانه ارادت و احترام با لباس عربی در مراسم حاضر شده است. همه منتظر بودیم تا سردار پرده از اسرار این شهدای غواص و خط شکن بردارد. اشک در چشمانمان حلقه زده بود. باید پرده از مظلومیت این شهدا کنار میرفت. باید آن کسی که این شهدا را در عمق 2 متری دفن کرده بودند بفهمند صدای شهدا و فرزندان خمینی خاموش شدنی نیست. مصاحبه سردار باقرزاده با تلویزیون استان شروع شد. خلاصه خبر اینگونه بود: «در بین این شهدا پیکر 175 شهید خط شکن و غواص از شهدای عملیات کربلای 4 وجود دارد که در منطقه ابوفلوس در یک گور دسته جمعی پیدا شد که همگی دستانشان بسته و برخی هم زنده به گور شده بودند.»
همین خبر کافی بود تا موجی در کشور راه بیفتد از مظلومیت این شهدایی که دشمن نمیخواست صدایشان به جایی برسد. مظلومیت این شهدا دلهای مردم را متوجه خود کرد و تکان داد.
پرده هفتم: بی مکان فضای مجازی به وسعت کشور پهناور
انگار این شهدا یک مأموریت و پیام بزرگی را قرار است با خود به کشور بیاورند. از بدو ورود شهدا به کشور جریان رسانهای و فضای مجازی رنگ شهدای غواص و خط شکن را به خود گرفت و هر روز بر این شور افزون میشود. مثل اینکه شهدا دوباره به خط زدهاند. البته این بار نه فقط به خط دشمن، بلکه به خط قلوب پاک مردم ایران. همه از هنرمند و خواننده و بازیگر و مداح و شاعر و...از یکدیگر در اظهار ارادت به این شهدا سبقت میگرفتند. جریان تازهای به هوای کشور وارد شده بود. انگار همه منتظر این لحظه بودند. همه، دلها را به این غواصان و خط شکنان سپردند و با امواج پیام این شهدا همراه شدند. ولی به ناگاه یک اتفاق رقم خورد. آن هم از اردوگاه دشمنانی که دیروز در بستن دستان این شهدا با صدام همکاری کردند.
گوشهای از حماسه هنری هنرمندان در پاسداشت شهدای غواص و خط شکن
بنگاه خبرپراکنی و جاسوسی BBC شروع به پاشیدن بذر تردید و نفاق در جامعه کرد و به تبع آن برخی در داخل بلندگوی رسانههای ضد انقلاب شده و ترجمه برگردان این سخنان شدند و سعی در ایجاد تردید در اصل ماجرا کرده و موضوع را به بی کفایتی فرماندهان جنگ تعمیم دادند. از تحریف در نوع شهادت تا تحریف در تعداد شهدای غواص تا تحلیل در بی تدبیری فرماندهان جنگ و...!
در داخل هم عدهای هم صدا با همان جریان در اصل موضوع تردید ایجاد کرده و موضع دست بسته بودن شهدا را از اصل منکر شدند و یا به گونهای دیگر عقده گشایی کردند. شاید متوجه شدند که این شهدا قرار است پیامی که 29 سال در زیر خروارها خاک با خود نگه داشتهاند را حالا فریاد بزنند و مردم دلهای خود را همراه با این شهدا کرده و آماده «حرکت برای اخذ تماس» هستند.
*تسنیم
طبق شواهد موجود، این رزمندگان در حالی که بیشتر آنها مجروح بودند، جلوتر از خط مقدم به اسارت دشمن درآمدند و پیکرشان با دستها و بعضاً با پاهای بسته شده در یک گور دستهجمعی دفن شده بود و پیکر مطهر آنان بعد از 30 سال توسط تیم تفحص پیکر مطهر شهدا کشف شد. نقطهای که شهدا در آن پیدا شدند، 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم یعنی ابوفلوس در منطقه ابوالخصیب عراق بود.
حالا در آستانه سالروز ورود پیکر مطهر شهدای غواص و خط شکن عملیات کربلای 4 به کشور، ناگفتههایی از جریان تفحص، تبادل و تشییع شهدای غواص و خط شکن طی 12 پرده از حماسه کربلای 94 روایت میشود. این جزئیات به همت کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح منتشر میشود. بخش اول این روایات در اینجا قابل مشاهده است. بخش دوم این روایات که شامل سه پرده از این حماسه است، در ادامه میآید:
پرده پنجم: ابوفلوس
تیم تفحص در حال کاوش شهدای غواص و خط شکن
رفتم سراغ برادر حامی و وقتی پیدایش کردم دیدم گریه میکند. گفتم: «حاجی چی شده چرا اینطور گریه میکنی؟» گفت: «لباسی که روز آخر به او دادم، زرد بود. هنوز وداع در کربلای 4 یادم نرفته. با هم از لشکر 25 کربلا اعزام شدیم. با هم به خط زدیم. ولی من برگشتم و او ماند. حالا خودم پیدایش کردم. این همان لباس است. بعد از 29 سال هنوز یادم هست که این همان لباس است که خودم قبل از عملیات به او دادم و تنش کرد.»
آقای حامی دستان بسته هم رزمش را باز کرد. بالاخره بعد از 29 سال دستانش باز شد. کار را در منطقه ابوفلوس ادامه دادیم و 175 شهید پیدا شد. 95 شهید هم از مناطق دیگر پیدا شد و حالا این 270 شهید عزیز قرار است به میهن عزیزمان بازگردند.
عشقی مسئول قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی مفقودین و محمود گودرزی مسئول عملیات کاوش در منطقه ابوفلوس در جریان تفحص پیکر شهدای غواص
پرده ششم: مرز شلمچه مراسم استقبال از 270 شهید دفاع مقدس
شهدا در مرز عراق هستند. روی تابوت شهدا پرچم کشیدیم. سردار باقرزاده آماده میشود برای مصاحبه ولی این بار با دشداشه و لباس عربی آمده است. قرار است این شهدا بر دوش عشایر مجاهد عرب خوزستان تشییع شوند. سردار هم به نشانه ارادت و احترام با لباس عربی در مراسم حاضر شده است. همه منتظر بودیم تا سردار پرده از اسرار این شهدای غواص و خط شکن بردارد. اشک در چشمانمان حلقه زده بود. باید پرده از مظلومیت این شهدا کنار میرفت. باید آن کسی که این شهدا را در عمق 2 متری دفن کرده بودند بفهمند صدای شهدا و فرزندان خمینی خاموش شدنی نیست. مصاحبه سردار باقرزاده با تلویزیون استان شروع شد. خلاصه خبر اینگونه بود: «در بین این شهدا پیکر 175 شهید خط شکن و غواص از شهدای عملیات کربلای 4 وجود دارد که در منطقه ابوفلوس در یک گور دسته جمعی پیدا شد که همگی دستانشان بسته و برخی هم زنده به گور شده بودند.»
همین خبر کافی بود تا موجی در کشور راه بیفتد از مظلومیت این شهدایی که دشمن نمیخواست صدایشان به جایی برسد. مظلومیت این شهدا دلهای مردم را متوجه خود کرد و تکان داد.
پرده هفتم: بی مکان فضای مجازی به وسعت کشور پهناور
انگار این شهدا یک مأموریت و پیام بزرگی را قرار است با خود به کشور بیاورند. از بدو ورود شهدا به کشور جریان رسانهای و فضای مجازی رنگ شهدای غواص و خط شکن را به خود گرفت و هر روز بر این شور افزون میشود. مثل اینکه شهدا دوباره به خط زدهاند. البته این بار نه فقط به خط دشمن، بلکه به خط قلوب پاک مردم ایران. همه از هنرمند و خواننده و بازیگر و مداح و شاعر و...از یکدیگر در اظهار ارادت به این شهدا سبقت میگرفتند. جریان تازهای به هوای کشور وارد شده بود. انگار همه منتظر این لحظه بودند. همه، دلها را به این غواصان و خط شکنان سپردند و با امواج پیام این شهدا همراه شدند. ولی به ناگاه یک اتفاق رقم خورد. آن هم از اردوگاه دشمنانی که دیروز در بستن دستان این شهدا با صدام همکاری کردند.
گوشهای از حماسه هنری هنرمندان در پاسداشت شهدای غواص و خط شکن
بنگاه خبرپراکنی و جاسوسی BBC شروع به پاشیدن بذر تردید و نفاق در جامعه کرد و به تبع آن برخی در داخل بلندگوی رسانههای ضد انقلاب شده و ترجمه برگردان این سخنان شدند و سعی در ایجاد تردید در اصل ماجرا کرده و موضوع را به بی کفایتی فرماندهان جنگ تعمیم دادند. از تحریف در نوع شهادت تا تحریف در تعداد شهدای غواص تا تحلیل در بی تدبیری فرماندهان جنگ و...!
در داخل هم عدهای هم صدا با همان جریان در اصل موضوع تردید ایجاد کرده و موضع دست بسته بودن شهدا را از اصل منکر شدند و یا به گونهای دیگر عقده گشایی کردند. شاید متوجه شدند که این شهدا قرار است پیامی که 29 سال در زیر خروارها خاک با خود نگه داشتهاند را حالا فریاد بزنند و مردم دلهای خود را همراه با این شهدا کرده و آماده «حرکت برای اخذ تماس» هستند.
*تسنیم