نیروی انتظامی وظیفه دارد ورود پیدا کند. حتی اگر بازیگران هم این صحبت ها را مطرح نمی کردند بازهم حضورشان در سینما، فرض بوده است. حال که بازیگران با صدای بلند خواهان پیگیری این اتفاقات از طرف دستگاه های ذیصلاح هستند که این امر ضروری تر می نماید.
شهدای ایران: امنیت اخلاقی در کشور ما یک مسئله عجیب و غریب است. نهادهای فرهنگی برایش همایش های بی نتیجه برپا می کنند. برای برخی از گروه های مردم نهاد در حجاب دختران خلاصه می شود. نیروی انتظامی به وظیفه ذاتی اش که برخورد با متخلفان است، اقدام می کند. خلاصه این که هرکس درست یا غلط کارش را انجام می دهد و نتیجه آن در طول این چند سال، چیزی جز هیچ نیست! فرهنگی که مثل هوا می ماند و باید در آن تنفس کنیم، گاهی آنقدر آلوده می شود که باید مدارس تعطیل شوند! مدارسی که باوجود نقش بسیار زیادشان، کمتر در صحنه حاضرند و بیشتر پای گود نشسته اند.
اما عجیب ترین برخورد با امنیت اخلاقی، برخورد هنرمندان است. از یک طرف ادعای آزادی در پوشش و نوع آرایش و شکل ظاهر و وضعیت برخوردهایشان دارند و از سوی دیگر از مسئولان می خواهند که فضا را ایمن کنند، اجازه ندهند کسی به آنها چپ نگاه کند و گاهی وامصیبتا و وااسلاما سر می دهند. وضعیت هنرمندان این است. هم می خواهند امنیت باشد، هم می خواهند امنیت نباشد! یعنی برای خودشان امنیت می خواهند ولی به لوازم امنیت اعتقاد ندارند.
مرحوم «فرج الله سلحشور» وقتی اعلام کرد که سینما فاسد است و تبدیل به فاحشهخانه شده، جامعه هنری به او تاختند و او را مورد تفقد! خاص خود قرار دادند. فیلم هایش را تحریم کردند (جالب اینکه نه تنها فیلم و سریال هایش تحریم نشد بلکه در خارج از کشور نیز بینندگان بسیاری پیدا کرد) برایش نامه نوشتند و از او خواستند عذرخواهی کند، رسانه های انتلکتوئل «انتلکت» به سمتش حمله ور شدند و خلاصه با تمام عِده و عُده او را به خیال خودشان در منگنه قرار دادند. اما کمتر از چند هفته پس از طرحبحث مجدد کارگردان یوسف پیامبر، بغض بازیگران شکست و این بار بدون اینکه خود را با سلحشور یکی بدانند، یکی یکی صدایشان درآمد. پرستو صالحی از فساد در سینما پرده برداشت. او گفت خیلی ها پیشنهاداتی برای حضورش در فیلم های سینمایی داشتند. پیشنهادهایی شرم آور و نگران کننده! بعد از او پدرسالار سینمای ایران، محمدعلی کشاورز لب به سخن گشود و از فساد در پشت پرده سینما گفت.
مجید مظفری بازیگر شهیر تلویزیون نیز دخترش را از ورود به سینما منع می کند و می گوید حاضر نیستم اجازه دهم که دخترم به این سینما قدم بگذارد. آش سینمای ایران آنقدر شور می شود که حتی کسانی مثل امین تارخ، ماهایا پطروسیان، فقیهه سلطانی، پروانه معصومی، السا فیروزآذر، حمیدرضا پگاه، ساناز سماواتی، مرجان محتشم، صبا کمالی و ده ها بازیگر دیگر از زوایای مختلف این فساد فراگیر پرده برمیدارند. اما در این میان شاید اصل مطلب را شاهرخ استخری زده باشد که گفت: همین الان یک بازیگر جوانی که اول راه است و حاضر است هرکاری بکند، به من نشان بدهید تا به او بگویم چه کار کند تا بتواند ستاره سینما بشود، خیلی هم نیاز به استعداد ندارد، شاید یک خانه مجردی به کارش بیاید!
سوال اصلی اینجاست که با وجود این حجم بالای فساد در سینما، چطور می شود با آن برخورد کرد؟ آیا با نصیحت و کار فرهنگی امکان پذیر است؟ قطعا فعالیت های فرهنگی از خیلی پیشتر باید شروع می شده و با سازماندهی صحیح، ادامه یابد. کار فرهنگی و تاثیر از طریق ابزارهای اینچنینی قطعا لازم است اما با کسانی که شیوه و مسلک و روش خود را بر تجاوز و تحقیر گذاشته اند و بازیگران هم آشکارا از آن پرده برمی دارند، چه باید کرد؟
نیروی انتظامی وظیفه دارد ورود پیدا کند. حتی اگر بازیگران هم این صحبت ها را مطرح نمی کردند بازهم لزوم ورود به مکانی که برای استخدام هنرمندان، پیشنهاد فحشا و فعالیت های غیراخلاقی می کنند، بر قوه قضاییه و نیروی انتظامی فرض بوده است. حال که بازیگران با صدای بلند خواهان پیگیری این اتفاقات از طرف دستگاه های ذیصلاح هستند که این امر ضروری تر می نماید. آنجایی که بازیگر پیشکسوت سینما می گوید: «بیش از 15 سال است که بسیاری از سینماگران درباره وضعیت نابسامان سینمای ایران هشدار میدهند و صحبت میکنند.» اگر نیروی انتظامی ورود نکند، نه تنها جایز نیست، بلکه مقصر و گناهکار هم شمرده خواهد شد.
اما کسانی هم در این میان با شانتاژ و حمله به نیروی انتظامی خواهان عدم ورود آنان به سامان یافتن وضعیت سینما هستند. کسانی که خودشان احتمالا از این بی توجهی به جامعه هنری خرسند هستند و در پوشش فضایی خاص در پشت صحنه، دست به هرکاری می زنند. برخی رسانه ها نیز دانسته یا ندانسته با این گروه همآوا شدند و به نام آزادی طبیعی و حق برخورداری از مناظر زیبا! به فساد در پشت صحنه کمک می کنند. اگر این فساد را حق سینماگران می دانیم پس چرا همین چند هفته پیش، 30 خانم به پورمحمدی نامه می زنند و از ایام سیاه خود در سینما و پیشنهادهای نابهکاران مینالند؟
اخیرا نیز 6 بازیگر در پارتی مختلطی دستگیر شدند. حالا ممکن است همان ها یا کسانی که علاقه به اینطور سبک زندگی دارند از طرف جامعه هنری، مصاحبه کنند و بگویند پلیس حق دخالت در سینما را ندارد! اینجاست که نباید به جوسازی ها توجه داشت و مقتدرانه با بی اخلاقی های علنی برخورد کرد. دوگانگی در هنرمندان نیست. جملات ابتدای متن را یکبار دیگر بخوانید. دو حرف نمی زنند. دو گروه هستند که هرکدام حرف خود را می زنند. یکی که می خواهد آزادانه سوءاستفاده کند، مخالف حضور پلیس است و کسی هم که می خواهد هنرش را پاک نگه دارد و از دست درازی به جامعه هنری جلوگیری کند، موافق حضور پلیس است. پلیس با کدام گروه راه بیاید؟
*دفاعپرس
اما عجیب ترین برخورد با امنیت اخلاقی، برخورد هنرمندان است. از یک طرف ادعای آزادی در پوشش و نوع آرایش و شکل ظاهر و وضعیت برخوردهایشان دارند و از سوی دیگر از مسئولان می خواهند که فضا را ایمن کنند، اجازه ندهند کسی به آنها چپ نگاه کند و گاهی وامصیبتا و وااسلاما سر می دهند. وضعیت هنرمندان این است. هم می خواهند امنیت باشد، هم می خواهند امنیت نباشد! یعنی برای خودشان امنیت می خواهند ولی به لوازم امنیت اعتقاد ندارند.
(مرحوم فرج الله سلحشور نخستین کسی بود که از فساد در سینمای ایران، آشکارا صحبت کرد)
مرحوم «فرج الله سلحشور» وقتی اعلام کرد که سینما فاسد است و تبدیل به فاحشهخانه شده، جامعه هنری به او تاختند و او را مورد تفقد! خاص خود قرار دادند. فیلم هایش را تحریم کردند (جالب اینکه نه تنها فیلم و سریال هایش تحریم نشد بلکه در خارج از کشور نیز بینندگان بسیاری پیدا کرد) برایش نامه نوشتند و از او خواستند عذرخواهی کند، رسانه های انتلکتوئل «انتلکت» به سمتش حمله ور شدند و خلاصه با تمام عِده و عُده او را به خیال خودشان در منگنه قرار دادند. اما کمتر از چند هفته پس از طرحبحث مجدد کارگردان یوسف پیامبر، بغض بازیگران شکست و این بار بدون اینکه خود را با سلحشور یکی بدانند، یکی یکی صدایشان درآمد. پرستو صالحی از فساد در سینما پرده برداشت. او گفت خیلی ها پیشنهاداتی برای حضورش در فیلم های سینمایی داشتند. پیشنهادهایی شرم آور و نگران کننده! بعد از او پدرسالار سینمای ایران، محمدعلی کشاورز لب به سخن گشود و از فساد در پشت پرده سینما گفت.
مجید مظفری بازیگر شهیر تلویزیون نیز دخترش را از ورود به سینما منع می کند و می گوید حاضر نیستم اجازه دهم که دخترم به این سینما قدم بگذارد. آش سینمای ایران آنقدر شور می شود که حتی کسانی مثل امین تارخ، ماهایا پطروسیان، فقیهه سلطانی، پروانه معصومی، السا فیروزآذر، حمیدرضا پگاه، ساناز سماواتی، مرجان محتشم، صبا کمالی و ده ها بازیگر دیگر از زوایای مختلف این فساد فراگیر پرده برمیدارند. اما در این میان شاید اصل مطلب را شاهرخ استخری زده باشد که گفت: همین الان یک بازیگر جوانی که اول راه است و حاضر است هرکاری بکند، به من نشان بدهید تا به او بگویم چه کار کند تا بتواند ستاره سینما بشود، خیلی هم نیاز به استعداد ندارد، شاید یک خانه مجردی به کارش بیاید!
(حضور در پارتی های مختلط در میان بخشی از بازیگران سینما رواج دارد)
سوال اصلی اینجاست که با وجود این حجم بالای فساد در سینما، چطور می شود با آن برخورد کرد؟ آیا با نصیحت و کار فرهنگی امکان پذیر است؟ قطعا فعالیت های فرهنگی از خیلی پیشتر باید شروع می شده و با سازماندهی صحیح، ادامه یابد. کار فرهنگی و تاثیر از طریق ابزارهای اینچنینی قطعا لازم است اما با کسانی که شیوه و مسلک و روش خود را بر تجاوز و تحقیر گذاشته اند و بازیگران هم آشکارا از آن پرده برمی دارند، چه باید کرد؟
نیروی انتظامی وظیفه دارد ورود پیدا کند. حتی اگر بازیگران هم این صحبت ها را مطرح نمی کردند بازهم لزوم ورود به مکانی که برای استخدام هنرمندان، پیشنهاد فحشا و فعالیت های غیراخلاقی می کنند، بر قوه قضاییه و نیروی انتظامی فرض بوده است. حال که بازیگران با صدای بلند خواهان پیگیری این اتفاقات از طرف دستگاه های ذیصلاح هستند که این امر ضروری تر می نماید. آنجایی که بازیگر پیشکسوت سینما می گوید: «بیش از 15 سال است که بسیاری از سینماگران درباره وضعیت نابسامان سینمای ایران هشدار میدهند و صحبت میکنند.» اگر نیروی انتظامی ورود نکند، نه تنها جایز نیست، بلکه مقصر و گناهکار هم شمرده خواهد شد.
(گشت نامحسوس امنیت اخلاقی که بازیگران به صورت غیرمستقیم خواستار حضورشان در سینما شدند)
اما کسانی هم در این میان با شانتاژ و حمله به نیروی انتظامی خواهان عدم ورود آنان به سامان یافتن وضعیت سینما هستند. کسانی که خودشان احتمالا از این بی توجهی به جامعه هنری خرسند هستند و در پوشش فضایی خاص در پشت صحنه، دست به هرکاری می زنند. برخی رسانه ها نیز دانسته یا ندانسته با این گروه همآوا شدند و به نام آزادی طبیعی و حق برخورداری از مناظر زیبا! به فساد در پشت صحنه کمک می کنند. اگر این فساد را حق سینماگران می دانیم پس چرا همین چند هفته پیش، 30 خانم به پورمحمدی نامه می زنند و از ایام سیاه خود در سینما و پیشنهادهای نابهکاران مینالند؟
اخیرا نیز 6 بازیگر در پارتی مختلطی دستگیر شدند. حالا ممکن است همان ها یا کسانی که علاقه به اینطور سبک زندگی دارند از طرف جامعه هنری، مصاحبه کنند و بگویند پلیس حق دخالت در سینما را ندارد! اینجاست که نباید به جوسازی ها توجه داشت و مقتدرانه با بی اخلاقی های علنی برخورد کرد. دوگانگی در هنرمندان نیست. جملات ابتدای متن را یکبار دیگر بخوانید. دو حرف نمی زنند. دو گروه هستند که هرکدام حرف خود را می زنند. یکی که می خواهد آزادانه سوءاستفاده کند، مخالف حضور پلیس است و کسی هم که می خواهد هنرش را پاک نگه دارد و از دست درازی به جامعه هنری جلوگیری کند، موافق حضور پلیس است. پلیس با کدام گروه راه بیاید؟
*دفاعپرس