درباره تعهدات امريكا در برجام و نحوه عمل اين كشور به تعهدات خود با فؤاد ايزدي كارشناس سياست خارجي گفت وگو كرديم...
شهدای ایران:درباره تعهدات امريكا در برجام و نحوه عمل اين كشور به تعهدات خود با فؤاد ايزدي كارشناس سياست خارجي گفت وگو كرديم؛ وي با اشاره به نقض برجام از سوي امريكاييها تأكيد میکند دولت براي گرفتن حقوق ايران در برجام تيم جديد هستهاي معرفي كند به خاطر اينكه براي افرادي كه مذاكره كردهاند سخت خواهد بود مشكلات برجام را برجسته و ضعفهاي آن را بيان كنند.
طي هفتههاي اخير موانعي در رابطه با دسترسي به نظام مالي امريكا مطرح شده است كه مشكلاتي جدي را هم براي كشور ما ايجاد كرده است. امريكاييها ميگويند اين مشكلات ربطي به برجام ندارد، ظاهراً تيم هستهاي ايران هم اين مسئله را قبول كرده است. به نظر شما اين مسئله يك گاف يا اشتباه تيم مذاكرهكننده كشورمان بوده يا نه امريكاييها هستند كه در اين زمينه كارشكني ميكنند؟
اينكه امريكاييها كارشكني و دشمني ميكنند مسئلهاي مشخص است و سالها اينطوري بوده، متأسفانه پس از برجام هم دشمني امريكاييها عليه ايران بيشتر شده است و اين چيز عجيبي است چون دولت هم با طرف مقابل مذاكره ميكند و هم امتياز ميدهد. به صورت طبيعي و منطقي وقتي شما به طرف مقابل امتيازهاي گستردهاي ميدهيد نبايد طرف مقابل دشمني خود را بيشتر كند بلكه قاعدتاً بايد كمتر كند اما اين اتفاق پس از برجام در رابطه با دشمنيهاي امريكا عليه ايران اتفاق نيفتاد.
دليل اينكه امريكاييها دشمني خود را عليه ايران افزايش دادند جاي بحث و تحليل دارد. اينكه دولت اشتباه كرده و به قول شما گاف داده است مشخص نيست چون كه دولت در اين زمينه خيلي شفاف حرف نميزند. در هر صورت اينجا دو حالت وجود دارد يا دولت از وجود اين مشكل آگاه نبود و نميدانست يا اينكه آگاه بود و از آن اطلاع داشت.
اگر نميدانستند اين سؤال به صورت طبيعي پيش ميآيد كه چرا نميدانستند چون كه وضعيت موجود را خيليها در كشور پيشبيني ميكردند. اين افراد چگونه پيشبيني ميكردند آيا علم غيب داشتند؟ خير. آقاي جان كري وزير خارجه امريكا بارها در كنگره اعلام كرد كه برجام «legally binding» يعني از نظر حقوقي الزامآور نيست.
بحث آقاي كري با نمايندگان امريكا در كنگره اين بود كه اجازه بدهيد با ايران به يك توافق در زمينه برنامه هستهاي اين كشور برسيم. توافق هستهاي از نظر جان كري يعني ريختن بتن در قلب رآكتور اراك، از كار انداختن دو سوم سانتريفيوژهاي نطنز، از دور خارج كردن فوردو و منتقل كردن 11 تن اورانيوم به خارج از كشور و ساير كارهايي كه ايران در قالب برجام انجام داده است. حرف وزير خارجه امريكا اين بود كه اجازه بدهيد اين اتفاق صورت بگيرد بعد هر كاري خواستيد انجام بدهيد و دقيقاً اين اتفاق افتاد و ما شاهد هستيم كه هر هفته يك تحريم يا نقض جديد برجام صورت گرفته است. هيچ كدام از مقامات امريكايي هم پاسخگو نيستند و ميگويند اتفاقي نيفتاده و ما برجام را نقض نكردهايم اما در عمل برجام را به طرق مختلف نقض ميكنند.
خيليها در ايران اين مسئله را بر اساس گفتههاي خود مقامات امريكايي پيشبيني ميكردند اما متأسفانه دوستان در وزارت خارجه ميگفتند اين حرفهاي مقامات امريكايي براي مصرف داخلي است و متأسفانه تحليل اشتباهي از اين اظهارات مقامات امريكايي ارائه ميكردند و به هر چيزي كه طرف مقابل ميگفت با اين ادبيات كه «مصرف داخلي دارد» بيتوجهي ميكردند.
بنابراين اگر وضعيت فعلي را پيشبيني نميكردند و نميدانستند قرار است چه اتفاقي بيفتد، سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه چرا نميدانستند و اگر خودشان نميدانستند، بايد هشدارهاي كساني كه اين مسئله را پيشبيني ميكردند، جدي ميگرفتند.
اگر هم ميدانستند كه وضعيت فعلي پيش خواهد آمد سؤال اين است كه پس چرا اينقدر نسبت به برجام بزرگنمايي كردند. شاهد بوديد كه قبل از برجام دو خط خبري وجود داشت؛ خط اول اين بود كه همه چيز مملكت وابسته به مذاكرات هستهاي است و حتي آب خوردن را منوط به اين مذاكرات ميكردند. خط خبري دوم اين بود كه اگر ما به توافق برسيم همه توافقها لغو ميشود و خيلي هم اصرار داشتند از اين واژه «همه» استفاده كنند. به عبارت ديگر، از يك طرف خطر نرسيدن به توافق هستهاي را بسيار برجسته ميكردند و از طرف ديگر از امتيازهاي مثبت برجام با آب و تاب زياد حرف ميزدند.
اگر ميدانستند اين وضعيت فعلي پيش ميآيد چرا آن خط خبري را پيگيري ميكردند و اينگونه توقعات و انتظارات مردم را بالا ميبردند. چه ميدانستند و چه از آن آگاهي نداشتند عملكرد دولت صحيح نبود.
گفته ميشود در برجام استنادهايي وجود دارد كه دولت ميتواند بر اساس آن جلوي تحريمهايي كه در برجام قيد نشده را بگيرد. به عنوان مثال در ماده 28 برجام آمده است: ايران و گروه 1+5 از اقداماتي كه متن، روح و نيت برجام و اجراي موفقيتآميز آن را از بين ميبرد خودداري كنند. به نظر شما اين اقدامات امريكا شامل اين ماده 28 ميشود و چقدر فكر ميكنيد تيم مذاكرهكننده هستهاي اراده دارد مسئله را پيگيري كند؟
نه تنها بند 28 نقض شده بلكه بندهاي 24 و 26 و 29 هم نقض شده است. در پيوست 2 برجام بند 4-1-4 هم نقض شده است. بر اساس بند 29 طرف مقابل نبايد در تعاملات تجاري ايران اخلال ايجاد كند. طي چند ماه گذشته ما در چندين مورد شاهد اختلال در روابط تجاري ايران با ساير كشورها بوديم. از جمله اين اختلالها، بحث محدوديت ويزا براي كساني است كه به ايران سفر ميكنند. اين اقدام به صورت جدي اخلال در روابط تجاري ايران ايجاد ميكند چراكه فردي كه ميخواهد با ايران تجارت و تعاملات اقتصادي داشته باشد ممكن است نياز به سفر به ايران پيدا كند اما اگر بداند اين سفر ممكن است ورود او را به امريكا مشكل كند، شايد به سختي حاضر شود به ايران بيايد. به هر حال فردي كه در حوزه تجارت بينالملل فعال است احتمالاً با شركتهاي امريكايي هم همكاري دارد.
يا در بحث تبديل ارز كه اصطلاحاً «U-Turn» گفته ميشود، مشكلاتي را شاهد هستيم حتي ارزهايي كه دلار نيستند خيلي وقتها نياز است كه ارز مبدأ را تبديل به دلار كنيد تا بعد تبديل به ارز مقصد شود. در سال 2008 وزارت دارايي امريكا بيانيهاي صادر ميكند كه بر اساس آن روند «U-Turn» به خاطر قطعنامه 1803 براي ايران بسته ميشود. قطعنامه 1803 عليه برنامه هستهاي ايران در شوراي امنيت سازمان ملل تصويب شده است. اما بر اساس برجام قرار اين بود كه تحريمهاي مرتبط با برنامه هستهاي ايران لغو شود و تحريم U-Turn بايد تا كنون برداشته ميشد اما اين كار صورت نگرفته است و مشكلاتي ايجاد كرده است. جالب اينجاست كه اين مشكلات با مرور زمان حل نميشود. يعني 30 سال ديگر هم شرايط همين گونه است مگر اينكه وزارت دارايي امريكا به صورت رسمي اعلام كند كه U-Turn براي ايران باز شده است.
اينكه وزير خارجه امريكا به صورت شفاهي اين مسئله را اعلام ميكند تأثير نخواهد گذاشت چراكه اظهارات شفاهي نميتواند مورد استناد بانكها باشد؛ اين بانكها به صورت كتبي به امريكا تعهد دادهاند كه با ايران كار نكنند. اگر اين بانكها بخواهند با ايران كار كنند بايد وزارت دارايي امريكا به آنها به صورت كتبي اجازه بدهد اما امريكا نميخواهد اين كار را انجام دهد.
بانكهاي بينالمللي براي ايجاد سود تأسيس شدهاند و تجارت با ايران هم سودآور است اما دليل اينكه نميخواهند با ايران كار كنند اقدامات دولت امريكا است. اين اقدامات اخلال در تجارت با ايران است و خلاف برجام محسوب ميشود. در پيوست 2 برجام، بند 1- 4- 1 آمده است كه هم پولهاي ايران بايد ديگر بلوكه نباشد و هم امكان، كسر و نقل و انتقال پول براي ايران وجود داشته باشد.
آقاي جان كري اعلام كرده است كه از 100 ميليارد دلاري كه قرار بود ايران تحويل بگيرد بيش از 3 ميلیارد تحويل نگرفته است. دوستان وزارت خارجه هم نميگويند واقعاً چقدر پول تحويل گرفتهاند. آقاي سيف رئيس بانك مركزي كشورمان هم در امريكا گفته كه تقريباً هيچي دست ايران را نگرفته است. از اين جهت اتفاقي كه افتاده اين است كه طرف مقابل برجام را نقض كرده است. به نظر شما دولت چگونه ميتواند حقوق مردم ايران در برجام را احيا كند؟
از دولت محترم سه انتظار وجود دارد؛ اول اينكه به صورت شفاف با مردم صحبت كنند. اينكه رئيسجمهور كشور برجام را به خورشيد تابان تشبيه ميكنند و قداست ايجاد ميكنند و الفاضي به كار ميگيرند كه متعلق به ائمه معصومين است، درست نيست. شمس الضحی لقب امام رضا (ع) است.
اين حرفها ترجمه ميشود و طرف امريكايي ميبيند رئيسجمهور ايران نسبت به برجام ادبيات عجيب و غريبي استفاده ميكند. در واقع رئيسجمهور ايران آينده سياسي خود را به توافقي گره زده است كه مشكلات ساختاري متعددي دارد. خب چه نتيجهاي كارشناسهاي امريكايي از اظهارات رئيسجمهور ايران ميگيرند؟ نتيجه اين است كه هر چقدر امريكاييها برجام را نقض كنند دولت ايران در عمل نميتواند زياد اعتراض كند به خاطر قداستي كه به برجام داده و ادبياتي كه براي آن استفاده كرده است.
اينكه وزير خارجه ما در جريان كنفرانس خبري با موگريني مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا بحث انتخابات را مطرح ميكند و ميگويد اگر افرادي كه از برجام حمايت كردهاند چيزي دستشان را نگيرد در انتخابات بعدي مشكل پيدا ميكنند، چه پيامي به طرف مقابل ميدهد؟ خب اين اظهارات اين پيام را ميدهد كه دوستان آبروي سياسي خود را پاي اين متن گذاشته و نميتوانند آن وظايفي را كه دولتها دارند به صورت درست اجرا كنند.
بنابراين قدم اول اين است كه دولت به صورت شفاف صحبت كند. درست نيست كه رئيسجمهور كشورمان برجام را به خورشيد تابان تشبيه كند اما رئيس بانك مركزي بگويد كه از برجام چيزي عايد ما نشده است. اينگونه تناقضها باعث ايجاد سؤال در جامعه ميشود و اصلاً خوب نيست.
قدم دومي كه دولت ميتواند بردارد اين است زماني كه در برجام جمله بندهاي 24، 26، 28، 29 و پيوست 2 نقض شد، به صورت رسمي اعلام كند؛ اينكه ما برويم و از طرف مقابل خواهش كنيم اين مشكلات را حل كنيم مشكلي را حل نخواهد كرد. ديپلماسي خواهش درباره امريكا جواب نميدهد. امريكا زبان زور و قدرت را ميفهمد. شما در تاريخ امريكا يك مورد را نميتوانيد پيدا كنيد كشوري با خواهش توانسته باشد حق خود را از امريكا بگيرد. بنابراين اين روش صحيحي نيست و دولت بايد صريحاً و رسماً اعلام كند كه برجام نقض شده است.
چرا اعلام رسمي نقض برجام مهم است؟
با توجه به اعلام رسمي دولت ايران مبني بر نقض برجام، طرف مقابل احتمالاً به اين نتيجه ميرسد تهران ديگر به برجام متعهد نباشد و نخواهد آن را اجرا كند. اين اقدام فشار بيشتري ميتواند به طرف مقابل ايجاد كند تا اينكه اميل زده شود و خواهش شود.
همانطور كه ميدانيد اين مسئله سابقه دارد؛ زماني كه امريكا بحث محدوديت ويزا براي كساني كه به ايران سفر ميكنند را مطرح كرد دوستان در وزارت خارجه چند روزي اعتراض كردند و بعد هم تمام شد. اينگونه برخوردهاي ضعيف اين پيام را به طرف مقابل ميدهد كه طرف ايراني در شرايطي قرار دارد كه شما هر چقدر برجام را نقض كنيد ايرانيها نهايتاً چند روز سر و صدا ميكنند و بعد هم اين سر و صداها تمام ميشود.
انتظار سومي كه از دولت ميرود اين است كه در تمام دنيا وقتي دولتها پروژه بزرگي را آغاز ميكنند، سه گروه درگير ميشوند؛ يك گروه است كه به اصطلاح به آنها اتاق فكر ميگويند؛ وظيفه اين گروه برنامهريزي و طراحي است. گروه دوم كه مسئوليت اجراي اين برنامه و طرحها را دارد و گروه سوم هم وظيفه ارزيابي دارند و پروژه را پيگيري ميكنند.
الان شما در امريكا مشاهده ميكنيد كه خانم وندي شرمن كه وظيفه مذاكره را داشت و به صورت جدي در آن زمان فعال بود به دانشگاه هاروارد رفته است و آقاي ويليام برنز كه معاون جان كري بود، رئيس مؤسسه كارنگي شده است. آقاي سيمور كه الان مسئول برجام در وزارت خارجه امريكا است اصلاً در مذاكرات شركت نداشته است.
اما اين اتفاق در ايران نيفتاده است؛ همان افرادي كه مذاكرات را طراحي و آن اجرا كردند، در حال ارزيابي و پيگيري برجام هستند. در عمل اگر مشكلي پيش بيايد افرادي كه مذاكرات را انجام دادهاند، طبيعي است كه بخواهند اين مشكلات را توجيه كنند.
اين اصلاً براي وزارت خارجه كشورمان خوب نيست به جاي اينكه از امريكا پاسخ بخواهد و با تخلفات اين كشور برخورد كند، تلاش كند كار خود را توجيه كند و به نوعي با وزارت خارجه امريكا همصدا شود.
اين بايد اصلاح شود. ميتوان از دوستاني كه زحمت كشيدهاند و مذاكره كردهاند در امور مشورتي به نحو احسن استفاده كرد اما افرادي كه مسئول پيگيري برجام هستند بايد افراد جديدي باشند. شما شاهد هستيد آقاي سيف خيلي راحت درباره برجام حرف ميزند چونكه خود ايشان عضو تيم مذاكره نبودند، اما دوستان ديگري كه عضو تيم مذاكرهكننده بودند در عمل نميتوانند نكاتي كه بايد برجسته كنند، نشان دهند و آن را اعلام را كنند.
بحث يك ميليارد و 700 ميليارد دلاري كه دولت امريكا بلوكه كرده به نظرتان ربطي به برجام دارد يا نه؟
قرار بود دولت امريكا تحريمهاي جديدي عليه ما وضع نكند. اين پول متعلق به مردم ايران است اما الان قرار است بين يك سري امريكايي تقسيم شود. اين يك محدوديت جديد است و ايجاد محدوديت يعني تحريم، پس اين اقدام امريكاييها نقض برجام محسوب ميشود. درست است كه مقامات امريكايي ميگويند ربطي به برجام ندارد اما از دوستان در وزارت خارجه انتظار ميرود كه حرف مقامات امريكايي را تكرار نكنند.
چرا اين روند ادامه پيدا ميكند؟ بر اساس نامه مقام معظم رهبري و مصوبه مجلس اگر طرف مقابل برجام را نقض كند، دولت موظف است رويه را متوقف كند اما نه تنها توقف نكرده بلكه به صورت خواسته يا ناخواسته زمينه را براي دشمني بيشتر امريكا فراهم ميكند.
به نظر ميرسد نياز به يك بازبيني در حوزه سياست خارجي داريم و لازم است نگاهي داشته باشيم به 5/2 سال گذشته تا ببينيم چقدر امتياز دادهايم و در مقابل چه به دست آوردهايم و طرف مقابل تا چه حدي به تعهدات خود پايبند بوده است. مشاهده ميكنيد كه پس از برجام امريكا فشارها عليه مردم ايران را بيشتر كرده است. دوستان ميگويند خب امريكا دشمن و دشمني آن طبيعي است اما چرا اين دشمني پس از برجام بيشتر شده است؟ سياست خارجي دولت نياز به بازبيني دارد اما متأسفانه دوستان اينقدر مباحث سياست خارجي را به انتخابات داخلي و آينده سياست خودشان گره زدهاند كه در عمل از يك بازبيني و ارزيابي عملكرد خود عاجز هستند.
يك بحثي كه مطرح ميشود اين است كه اگر برجام نبود وضعيت خيلي بدتر از الان ميشد و ايران حتي نميتوانست نفت خود را بفروشد، شما نظرتان در اين باره چيست؟
اين حرف صحيحي نيست. يك سال قبل از برجام، فروش نفت ايران تثبيت شده بود. كشورهايي همانند چين كه از ايران نفت ميخريدند هيچ وقت قبول نميكردند از ما نفت نخرند به خاطر اينكه ميدانند اگر دولت ايران نتواند نفت بفروشد به مشكل ميخورد و در اين صورت به نفع دولت چين نيست كه تمامي فروشندگان نفت، زير سلطه امريكا باشند.
متأسفانه مطرح كردن اين بحثها كه حتي قبل از برجام هم مطرح ميشد اين پيام را به طرف مقابل ميدهد كه ايران هيچ راهي جز رسيدن به توافق هستهاي ندارد و مجبور است توافق كند و به همين دليل امريكا هر چه خواست در اين برجام به دست آورد و متأسفانه به نامه رهبري هم توجهي نداشت. بنابراين وضعيتي كه الان وجود دارد را ميتوان خسارت محض ناميد. خسارت محض يعني اين كه شما امتيازهاي زيادي به طرف مقابل ميدهيد و در مقابل امتيازهاي محدودي روي كاغذ دريافت ميكنيد و حتي همين امتيازهاي محدود را هم به طرق مختلف از شما ميگيرد.
البته تحليل ما اين نيست كه ايران از طرف مقابل هيچ نخواهد گرفت، به نظر ميرسد طراحي طرف مقابل اينگونه است كه يك چيزهاي مختصري به ايران بدهد از جمله دادن هواپيما كه هم شركت هواپيمايي خودشان تقويت شود و هم زمينه صحبت و توجيه را براي بعضي آقايان در داخل به وجود بياورند تا بگويند برجام چيز خوبي است.
يك بحثي كه به نظر ميرسد دولت مطرح ميكند اين است كه از طريق اتحاديه اروپا به امريكا فشار بياورد تا اين كشور به تعهدات خود عمل كند، به نظر شما اين سياست ميتواند مؤثر باشد؟
جواب اين سؤال را رئيسجمهور اتريش داد كه روابط خوبي هم با ايران دارد. در مصاحبهاي از وي پرسيدند كه اين فشارهايي كه امريكا ميآورد در نهايت چه ميشود؟ وي پاسخ داد كه امريكا است ديگر ايرانيها بايد خودشان بروند با امريكاييها مذاكره و مشكلاتشان را حل كنند. اين يكي از تحليلهاي غلطي بود كه بارها قبل از برجام تكرار شده و هنوز هم تكرار ميشود مبني بر اينكه بايد بين امريكا و اروپا شكاف ايجاد كنيم. حتي اگر رئيسجمهور اتريش به يك بانك اتريشي نامه بنويسد كه با ايران همكاري كنيد آن بانك اين كار را انجام نخواهد داد به خاطر اينكه مشكل اين بانك دريافت نامه از رئيسجمهور كشورش نيست بلكه دريافت نامه از وزارت دارايي امريكا است.
هم اكنون رقابتهاي انتخابات امريكا از حرارت زيادي برخوردار است به نظرتان در رابطه با برجام فرقي ميكند چه كسي رئيسجمهور امريكا شود؟
هر كسي در امريكا رئيسجمهور شود وضعيت بدتر خواهد شد. خانم هيلاري كلينتون بارها اعلام كرده برجام را در يك سطح وسيعتر براي فشار بيشتر به ايران استفاده خواهد كرد. ادبيات ضد ايرانياش بسيار تندتر از مقامات فعلي امريكا است. اين وضعيت خانم كلينتون از حزب دموكرات و وضعيت جمهوريخواهان هم مشخص است. متأسفانه روند به گونهاي دارد پيش ميرود كه كشور را وابسته به اين كند چه كسي رئيسجمهور امريكا شود، چراكه معلوم نيست رئيسجمهور بعدي امريكا ميخواهد به تعهدات خود در برجام عمل كند يا نه!
طي هفتههاي اخير موانعي در رابطه با دسترسي به نظام مالي امريكا مطرح شده است كه مشكلاتي جدي را هم براي كشور ما ايجاد كرده است. امريكاييها ميگويند اين مشكلات ربطي به برجام ندارد، ظاهراً تيم هستهاي ايران هم اين مسئله را قبول كرده است. به نظر شما اين مسئله يك گاف يا اشتباه تيم مذاكرهكننده كشورمان بوده يا نه امريكاييها هستند كه در اين زمينه كارشكني ميكنند؟
اينكه امريكاييها كارشكني و دشمني ميكنند مسئلهاي مشخص است و سالها اينطوري بوده، متأسفانه پس از برجام هم دشمني امريكاييها عليه ايران بيشتر شده است و اين چيز عجيبي است چون دولت هم با طرف مقابل مذاكره ميكند و هم امتياز ميدهد. به صورت طبيعي و منطقي وقتي شما به طرف مقابل امتيازهاي گستردهاي ميدهيد نبايد طرف مقابل دشمني خود را بيشتر كند بلكه قاعدتاً بايد كمتر كند اما اين اتفاق پس از برجام در رابطه با دشمنيهاي امريكا عليه ايران اتفاق نيفتاد.
دليل اينكه امريكاييها دشمني خود را عليه ايران افزايش دادند جاي بحث و تحليل دارد. اينكه دولت اشتباه كرده و به قول شما گاف داده است مشخص نيست چون كه دولت در اين زمينه خيلي شفاف حرف نميزند. در هر صورت اينجا دو حالت وجود دارد يا دولت از وجود اين مشكل آگاه نبود و نميدانست يا اينكه آگاه بود و از آن اطلاع داشت.
اگر نميدانستند اين سؤال به صورت طبيعي پيش ميآيد كه چرا نميدانستند چون كه وضعيت موجود را خيليها در كشور پيشبيني ميكردند. اين افراد چگونه پيشبيني ميكردند آيا علم غيب داشتند؟ خير. آقاي جان كري وزير خارجه امريكا بارها در كنگره اعلام كرد كه برجام «legally binding» يعني از نظر حقوقي الزامآور نيست.
بحث آقاي كري با نمايندگان امريكا در كنگره اين بود كه اجازه بدهيد با ايران به يك توافق در زمينه برنامه هستهاي اين كشور برسيم. توافق هستهاي از نظر جان كري يعني ريختن بتن در قلب رآكتور اراك، از كار انداختن دو سوم سانتريفيوژهاي نطنز، از دور خارج كردن فوردو و منتقل كردن 11 تن اورانيوم به خارج از كشور و ساير كارهايي كه ايران در قالب برجام انجام داده است. حرف وزير خارجه امريكا اين بود كه اجازه بدهيد اين اتفاق صورت بگيرد بعد هر كاري خواستيد انجام بدهيد و دقيقاً اين اتفاق افتاد و ما شاهد هستيم كه هر هفته يك تحريم يا نقض جديد برجام صورت گرفته است. هيچ كدام از مقامات امريكايي هم پاسخگو نيستند و ميگويند اتفاقي نيفتاده و ما برجام را نقض نكردهايم اما در عمل برجام را به طرق مختلف نقض ميكنند.
خيليها در ايران اين مسئله را بر اساس گفتههاي خود مقامات امريكايي پيشبيني ميكردند اما متأسفانه دوستان در وزارت خارجه ميگفتند اين حرفهاي مقامات امريكايي براي مصرف داخلي است و متأسفانه تحليل اشتباهي از اين اظهارات مقامات امريكايي ارائه ميكردند و به هر چيزي كه طرف مقابل ميگفت با اين ادبيات كه «مصرف داخلي دارد» بيتوجهي ميكردند.
بنابراين اگر وضعيت فعلي را پيشبيني نميكردند و نميدانستند قرار است چه اتفاقي بيفتد، سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه چرا نميدانستند و اگر خودشان نميدانستند، بايد هشدارهاي كساني كه اين مسئله را پيشبيني ميكردند، جدي ميگرفتند.
اگر هم ميدانستند كه وضعيت فعلي پيش خواهد آمد سؤال اين است كه پس چرا اينقدر نسبت به برجام بزرگنمايي كردند. شاهد بوديد كه قبل از برجام دو خط خبري وجود داشت؛ خط اول اين بود كه همه چيز مملكت وابسته به مذاكرات هستهاي است و حتي آب خوردن را منوط به اين مذاكرات ميكردند. خط خبري دوم اين بود كه اگر ما به توافق برسيم همه توافقها لغو ميشود و خيلي هم اصرار داشتند از اين واژه «همه» استفاده كنند. به عبارت ديگر، از يك طرف خطر نرسيدن به توافق هستهاي را بسيار برجسته ميكردند و از طرف ديگر از امتيازهاي مثبت برجام با آب و تاب زياد حرف ميزدند.
اگر ميدانستند اين وضعيت فعلي پيش ميآيد چرا آن خط خبري را پيگيري ميكردند و اينگونه توقعات و انتظارات مردم را بالا ميبردند. چه ميدانستند و چه از آن آگاهي نداشتند عملكرد دولت صحيح نبود.
گفته ميشود در برجام استنادهايي وجود دارد كه دولت ميتواند بر اساس آن جلوي تحريمهايي كه در برجام قيد نشده را بگيرد. به عنوان مثال در ماده 28 برجام آمده است: ايران و گروه 1+5 از اقداماتي كه متن، روح و نيت برجام و اجراي موفقيتآميز آن را از بين ميبرد خودداري كنند. به نظر شما اين اقدامات امريكا شامل اين ماده 28 ميشود و چقدر فكر ميكنيد تيم مذاكرهكننده هستهاي اراده دارد مسئله را پيگيري كند؟
نه تنها بند 28 نقض شده بلكه بندهاي 24 و 26 و 29 هم نقض شده است. در پيوست 2 برجام بند 4-1-4 هم نقض شده است. بر اساس بند 29 طرف مقابل نبايد در تعاملات تجاري ايران اخلال ايجاد كند. طي چند ماه گذشته ما در چندين مورد شاهد اختلال در روابط تجاري ايران با ساير كشورها بوديم. از جمله اين اختلالها، بحث محدوديت ويزا براي كساني است كه به ايران سفر ميكنند. اين اقدام به صورت جدي اخلال در روابط تجاري ايران ايجاد ميكند چراكه فردي كه ميخواهد با ايران تجارت و تعاملات اقتصادي داشته باشد ممكن است نياز به سفر به ايران پيدا كند اما اگر بداند اين سفر ممكن است ورود او را به امريكا مشكل كند، شايد به سختي حاضر شود به ايران بيايد. به هر حال فردي كه در حوزه تجارت بينالملل فعال است احتمالاً با شركتهاي امريكايي هم همكاري دارد.
يا در بحث تبديل ارز كه اصطلاحاً «U-Turn» گفته ميشود، مشكلاتي را شاهد هستيم حتي ارزهايي كه دلار نيستند خيلي وقتها نياز است كه ارز مبدأ را تبديل به دلار كنيد تا بعد تبديل به ارز مقصد شود. در سال 2008 وزارت دارايي امريكا بيانيهاي صادر ميكند كه بر اساس آن روند «U-Turn» به خاطر قطعنامه 1803 براي ايران بسته ميشود. قطعنامه 1803 عليه برنامه هستهاي ايران در شوراي امنيت سازمان ملل تصويب شده است. اما بر اساس برجام قرار اين بود كه تحريمهاي مرتبط با برنامه هستهاي ايران لغو شود و تحريم U-Turn بايد تا كنون برداشته ميشد اما اين كار صورت نگرفته است و مشكلاتي ايجاد كرده است. جالب اينجاست كه اين مشكلات با مرور زمان حل نميشود. يعني 30 سال ديگر هم شرايط همين گونه است مگر اينكه وزارت دارايي امريكا به صورت رسمي اعلام كند كه U-Turn براي ايران باز شده است.
اينكه وزير خارجه امريكا به صورت شفاهي اين مسئله را اعلام ميكند تأثير نخواهد گذاشت چراكه اظهارات شفاهي نميتواند مورد استناد بانكها باشد؛ اين بانكها به صورت كتبي به امريكا تعهد دادهاند كه با ايران كار نكنند. اگر اين بانكها بخواهند با ايران كار كنند بايد وزارت دارايي امريكا به آنها به صورت كتبي اجازه بدهد اما امريكا نميخواهد اين كار را انجام دهد.
بانكهاي بينالمللي براي ايجاد سود تأسيس شدهاند و تجارت با ايران هم سودآور است اما دليل اينكه نميخواهند با ايران كار كنند اقدامات دولت امريكا است. اين اقدامات اخلال در تجارت با ايران است و خلاف برجام محسوب ميشود. در پيوست 2 برجام، بند 1- 4- 1 آمده است كه هم پولهاي ايران بايد ديگر بلوكه نباشد و هم امكان، كسر و نقل و انتقال پول براي ايران وجود داشته باشد.
آقاي جان كري اعلام كرده است كه از 100 ميليارد دلاري كه قرار بود ايران تحويل بگيرد بيش از 3 ميلیارد تحويل نگرفته است. دوستان وزارت خارجه هم نميگويند واقعاً چقدر پول تحويل گرفتهاند. آقاي سيف رئيس بانك مركزي كشورمان هم در امريكا گفته كه تقريباً هيچي دست ايران را نگرفته است. از اين جهت اتفاقي كه افتاده اين است كه طرف مقابل برجام را نقض كرده است. به نظر شما دولت چگونه ميتواند حقوق مردم ايران در برجام را احيا كند؟
از دولت محترم سه انتظار وجود دارد؛ اول اينكه به صورت شفاف با مردم صحبت كنند. اينكه رئيسجمهور كشور برجام را به خورشيد تابان تشبيه ميكنند و قداست ايجاد ميكنند و الفاضي به كار ميگيرند كه متعلق به ائمه معصومين است، درست نيست. شمس الضحی لقب امام رضا (ع) است.
اين حرفها ترجمه ميشود و طرف امريكايي ميبيند رئيسجمهور ايران نسبت به برجام ادبيات عجيب و غريبي استفاده ميكند. در واقع رئيسجمهور ايران آينده سياسي خود را به توافقي گره زده است كه مشكلات ساختاري متعددي دارد. خب چه نتيجهاي كارشناسهاي امريكايي از اظهارات رئيسجمهور ايران ميگيرند؟ نتيجه اين است كه هر چقدر امريكاييها برجام را نقض كنند دولت ايران در عمل نميتواند زياد اعتراض كند به خاطر قداستي كه به برجام داده و ادبياتي كه براي آن استفاده كرده است.
اينكه وزير خارجه ما در جريان كنفرانس خبري با موگريني مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا بحث انتخابات را مطرح ميكند و ميگويد اگر افرادي كه از برجام حمايت كردهاند چيزي دستشان را نگيرد در انتخابات بعدي مشكل پيدا ميكنند، چه پيامي به طرف مقابل ميدهد؟ خب اين اظهارات اين پيام را ميدهد كه دوستان آبروي سياسي خود را پاي اين متن گذاشته و نميتوانند آن وظايفي را كه دولتها دارند به صورت درست اجرا كنند.
بنابراين قدم اول اين است كه دولت به صورت شفاف صحبت كند. درست نيست كه رئيسجمهور كشورمان برجام را به خورشيد تابان تشبيه كند اما رئيس بانك مركزي بگويد كه از برجام چيزي عايد ما نشده است. اينگونه تناقضها باعث ايجاد سؤال در جامعه ميشود و اصلاً خوب نيست.
قدم دومي كه دولت ميتواند بردارد اين است زماني كه در برجام جمله بندهاي 24، 26، 28، 29 و پيوست 2 نقض شد، به صورت رسمي اعلام كند؛ اينكه ما برويم و از طرف مقابل خواهش كنيم اين مشكلات را حل كنيم مشكلي را حل نخواهد كرد. ديپلماسي خواهش درباره امريكا جواب نميدهد. امريكا زبان زور و قدرت را ميفهمد. شما در تاريخ امريكا يك مورد را نميتوانيد پيدا كنيد كشوري با خواهش توانسته باشد حق خود را از امريكا بگيرد. بنابراين اين روش صحيحي نيست و دولت بايد صريحاً و رسماً اعلام كند كه برجام نقض شده است.
چرا اعلام رسمي نقض برجام مهم است؟
با توجه به اعلام رسمي دولت ايران مبني بر نقض برجام، طرف مقابل احتمالاً به اين نتيجه ميرسد تهران ديگر به برجام متعهد نباشد و نخواهد آن را اجرا كند. اين اقدام فشار بيشتري ميتواند به طرف مقابل ايجاد كند تا اينكه اميل زده شود و خواهش شود.
همانطور كه ميدانيد اين مسئله سابقه دارد؛ زماني كه امريكا بحث محدوديت ويزا براي كساني كه به ايران سفر ميكنند را مطرح كرد دوستان در وزارت خارجه چند روزي اعتراض كردند و بعد هم تمام شد. اينگونه برخوردهاي ضعيف اين پيام را به طرف مقابل ميدهد كه طرف ايراني در شرايطي قرار دارد كه شما هر چقدر برجام را نقض كنيد ايرانيها نهايتاً چند روز سر و صدا ميكنند و بعد هم اين سر و صداها تمام ميشود.
انتظار سومي كه از دولت ميرود اين است كه در تمام دنيا وقتي دولتها پروژه بزرگي را آغاز ميكنند، سه گروه درگير ميشوند؛ يك گروه است كه به اصطلاح به آنها اتاق فكر ميگويند؛ وظيفه اين گروه برنامهريزي و طراحي است. گروه دوم كه مسئوليت اجراي اين برنامه و طرحها را دارد و گروه سوم هم وظيفه ارزيابي دارند و پروژه را پيگيري ميكنند.
الان شما در امريكا مشاهده ميكنيد كه خانم وندي شرمن كه وظيفه مذاكره را داشت و به صورت جدي در آن زمان فعال بود به دانشگاه هاروارد رفته است و آقاي ويليام برنز كه معاون جان كري بود، رئيس مؤسسه كارنگي شده است. آقاي سيمور كه الان مسئول برجام در وزارت خارجه امريكا است اصلاً در مذاكرات شركت نداشته است.
اما اين اتفاق در ايران نيفتاده است؛ همان افرادي كه مذاكرات را طراحي و آن اجرا كردند، در حال ارزيابي و پيگيري برجام هستند. در عمل اگر مشكلي پيش بيايد افرادي كه مذاكرات را انجام دادهاند، طبيعي است كه بخواهند اين مشكلات را توجيه كنند.
اين اصلاً براي وزارت خارجه كشورمان خوب نيست به جاي اينكه از امريكا پاسخ بخواهد و با تخلفات اين كشور برخورد كند، تلاش كند كار خود را توجيه كند و به نوعي با وزارت خارجه امريكا همصدا شود.
اين بايد اصلاح شود. ميتوان از دوستاني كه زحمت كشيدهاند و مذاكره كردهاند در امور مشورتي به نحو احسن استفاده كرد اما افرادي كه مسئول پيگيري برجام هستند بايد افراد جديدي باشند. شما شاهد هستيد آقاي سيف خيلي راحت درباره برجام حرف ميزند چونكه خود ايشان عضو تيم مذاكره نبودند، اما دوستان ديگري كه عضو تيم مذاكرهكننده بودند در عمل نميتوانند نكاتي كه بايد برجسته كنند، نشان دهند و آن را اعلام را كنند.
بحث يك ميليارد و 700 ميليارد دلاري كه دولت امريكا بلوكه كرده به نظرتان ربطي به برجام دارد يا نه؟
قرار بود دولت امريكا تحريمهاي جديدي عليه ما وضع نكند. اين پول متعلق به مردم ايران است اما الان قرار است بين يك سري امريكايي تقسيم شود. اين يك محدوديت جديد است و ايجاد محدوديت يعني تحريم، پس اين اقدام امريكاييها نقض برجام محسوب ميشود. درست است كه مقامات امريكايي ميگويند ربطي به برجام ندارد اما از دوستان در وزارت خارجه انتظار ميرود كه حرف مقامات امريكايي را تكرار نكنند.
چرا اين روند ادامه پيدا ميكند؟ بر اساس نامه مقام معظم رهبري و مصوبه مجلس اگر طرف مقابل برجام را نقض كند، دولت موظف است رويه را متوقف كند اما نه تنها توقف نكرده بلكه به صورت خواسته يا ناخواسته زمينه را براي دشمني بيشتر امريكا فراهم ميكند.
به نظر ميرسد نياز به يك بازبيني در حوزه سياست خارجي داريم و لازم است نگاهي داشته باشيم به 5/2 سال گذشته تا ببينيم چقدر امتياز دادهايم و در مقابل چه به دست آوردهايم و طرف مقابل تا چه حدي به تعهدات خود پايبند بوده است. مشاهده ميكنيد كه پس از برجام امريكا فشارها عليه مردم ايران را بيشتر كرده است. دوستان ميگويند خب امريكا دشمن و دشمني آن طبيعي است اما چرا اين دشمني پس از برجام بيشتر شده است؟ سياست خارجي دولت نياز به بازبيني دارد اما متأسفانه دوستان اينقدر مباحث سياست خارجي را به انتخابات داخلي و آينده سياست خودشان گره زدهاند كه در عمل از يك بازبيني و ارزيابي عملكرد خود عاجز هستند.
يك بحثي كه مطرح ميشود اين است كه اگر برجام نبود وضعيت خيلي بدتر از الان ميشد و ايران حتي نميتوانست نفت خود را بفروشد، شما نظرتان در اين باره چيست؟
اين حرف صحيحي نيست. يك سال قبل از برجام، فروش نفت ايران تثبيت شده بود. كشورهايي همانند چين كه از ايران نفت ميخريدند هيچ وقت قبول نميكردند از ما نفت نخرند به خاطر اينكه ميدانند اگر دولت ايران نتواند نفت بفروشد به مشكل ميخورد و در اين صورت به نفع دولت چين نيست كه تمامي فروشندگان نفت، زير سلطه امريكا باشند.
متأسفانه مطرح كردن اين بحثها كه حتي قبل از برجام هم مطرح ميشد اين پيام را به طرف مقابل ميدهد كه ايران هيچ راهي جز رسيدن به توافق هستهاي ندارد و مجبور است توافق كند و به همين دليل امريكا هر چه خواست در اين برجام به دست آورد و متأسفانه به نامه رهبري هم توجهي نداشت. بنابراين وضعيتي كه الان وجود دارد را ميتوان خسارت محض ناميد. خسارت محض يعني اين كه شما امتيازهاي زيادي به طرف مقابل ميدهيد و در مقابل امتيازهاي محدودي روي كاغذ دريافت ميكنيد و حتي همين امتيازهاي محدود را هم به طرق مختلف از شما ميگيرد.
البته تحليل ما اين نيست كه ايران از طرف مقابل هيچ نخواهد گرفت، به نظر ميرسد طراحي طرف مقابل اينگونه است كه يك چيزهاي مختصري به ايران بدهد از جمله دادن هواپيما كه هم شركت هواپيمايي خودشان تقويت شود و هم زمينه صحبت و توجيه را براي بعضي آقايان در داخل به وجود بياورند تا بگويند برجام چيز خوبي است.
يك بحثي كه به نظر ميرسد دولت مطرح ميكند اين است كه از طريق اتحاديه اروپا به امريكا فشار بياورد تا اين كشور به تعهدات خود عمل كند، به نظر شما اين سياست ميتواند مؤثر باشد؟
جواب اين سؤال را رئيسجمهور اتريش داد كه روابط خوبي هم با ايران دارد. در مصاحبهاي از وي پرسيدند كه اين فشارهايي كه امريكا ميآورد در نهايت چه ميشود؟ وي پاسخ داد كه امريكا است ديگر ايرانيها بايد خودشان بروند با امريكاييها مذاكره و مشكلاتشان را حل كنند. اين يكي از تحليلهاي غلطي بود كه بارها قبل از برجام تكرار شده و هنوز هم تكرار ميشود مبني بر اينكه بايد بين امريكا و اروپا شكاف ايجاد كنيم. حتي اگر رئيسجمهور اتريش به يك بانك اتريشي نامه بنويسد كه با ايران همكاري كنيد آن بانك اين كار را انجام نخواهد داد به خاطر اينكه مشكل اين بانك دريافت نامه از رئيسجمهور كشورش نيست بلكه دريافت نامه از وزارت دارايي امريكا است.
هم اكنون رقابتهاي انتخابات امريكا از حرارت زيادي برخوردار است به نظرتان در رابطه با برجام فرقي ميكند چه كسي رئيسجمهور امريكا شود؟
هر كسي در امريكا رئيسجمهور شود وضعيت بدتر خواهد شد. خانم هيلاري كلينتون بارها اعلام كرده برجام را در يك سطح وسيعتر براي فشار بيشتر به ايران استفاده خواهد كرد. ادبيات ضد ايرانياش بسيار تندتر از مقامات فعلي امريكا است. اين وضعيت خانم كلينتون از حزب دموكرات و وضعيت جمهوريخواهان هم مشخص است. متأسفانه روند به گونهاي دارد پيش ميرود كه كشور را وابسته به اين كند چه كسي رئيسجمهور امريكا شود، چراكه معلوم نيست رئيسجمهور بعدي امريكا ميخواهد به تعهدات خود در برجام عمل كند يا نه!
*جوان