پرویز پرستویی در اینستاگرامش اینگونه به سوریان تبریک گفت.
به گزارش شهدای ایران، به دنبال پیروزی حمید سوریان در مرحله نیمهنهایی رقابتهای جهانی گزینشی کشتی المپیک ، پرستویی در اینستاگرامش نوشت:
پهلوان حمید، حمید سوریان، مرد "لااقل" هفت مداله جهان و المپیک....
دستم می لرزد برای نوشتن تبریک و دست مریزاد و خسته نباشی و آفرین و.... برایت پهلوان... نه به خاطر این که سهمیه ای را که حق مسلم ات بود، گرفتی؛ نه به خاطر این که لقب شایسته ات را زمزمه می کنند که نابغه کشتی هستی، که هستی؛ نه به خاطر این که با تمام رنجش ها، چشم بر بی مهری ها فرو بستی و برای دل مردمی که دوستت دارند، جنگیدی؛ نه به خاطر زلزله ای که در استانبول به پا کردی و زمین که زیر پایت لرزید و نه حتی به خاطر پیروزی های مقتدرانه ات که از همت و غیرتت جز این انتظار نمی رفت...
پهلوان حمید، حمید سوریان، مرد "لااقل" هفت مداله جهان و المپیک....
دستم می لرزد برای نوشتن چون یادم می آید قرار شد وضو بسازی، به آسمان خدای مان چشم بدوزی و بر سجاده تشک ات، سجده بروی.... و ساختی و شد... دستم می لرزد مبادا واژه ای بنویسم که حقیر باشد برای قدرشناسی از همت و غیرتت... دستم می لرزد چون کم آورده ام پهلوان... دستم می لرزد چون وقتی اشک شادی را از چشمان مان پاک می کنیم، دست هایمان می لرزند دیگر....
خسته نباشی پهلوان، دست مریزاد، دلت شاد باد که شاد کردی دل ایران و ایرانی را....
یک آرزو برایت دارم پهلوان، امیدوارم دستت بلرزد وقتی اشک شادمانی را از چشمانت پاک می کنی... کی؟! وقتی که هشتمین مدال طلاودومین طلای المپیکت را بر سینه ستبرت می آویزند.
پهلوان حمید، حمید سوریان، مرد "لااقل" هفت مداله جهان و المپیک....
دستم می لرزد برای نوشتن تبریک و دست مریزاد و خسته نباشی و آفرین و.... برایت پهلوان... نه به خاطر این که سهمیه ای را که حق مسلم ات بود، گرفتی؛ نه به خاطر این که لقب شایسته ات را زمزمه می کنند که نابغه کشتی هستی، که هستی؛ نه به خاطر این که با تمام رنجش ها، چشم بر بی مهری ها فرو بستی و برای دل مردمی که دوستت دارند، جنگیدی؛ نه به خاطر زلزله ای که در استانبول به پا کردی و زمین که زیر پایت لرزید و نه حتی به خاطر پیروزی های مقتدرانه ات که از همت و غیرتت جز این انتظار نمی رفت...
پهلوان حمید، حمید سوریان، مرد "لااقل" هفت مداله جهان و المپیک....
دستم می لرزد برای نوشتن چون یادم می آید قرار شد وضو بسازی، به آسمان خدای مان چشم بدوزی و بر سجاده تشک ات، سجده بروی.... و ساختی و شد... دستم می لرزد مبادا واژه ای بنویسم که حقیر باشد برای قدرشناسی از همت و غیرتت... دستم می لرزد چون کم آورده ام پهلوان... دستم می لرزد چون وقتی اشک شادی را از چشمان مان پاک می کنیم، دست هایمان می لرزند دیگر....
خسته نباشی پهلوان، دست مریزاد، دلت شاد باد که شاد کردی دل ایران و ایرانی را....
یک آرزو برایت دارم پهلوان، امیدوارم دستت بلرزد وقتی اشک شادمانی را از چشمانت پاک می کنی... کی؟! وقتی که هشتمین مدال طلاودومین طلای المپیکت را بر سینه ستبرت می آویزند.