نفت بهعنوان یک ابزار قدرت، جایگاهی بس عظیم در پیشبرد دیپلماسی سیاسی- اقتصادی ایران و تضمین امنیت ملی کشور از راه توسعه همکاریها و تعاملات منطقهای و بینالمللی دارد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم ، نفت بهعنوان یک ابزار قدرت، جایگاهی بس عظیم در پیشبرد دیپلماسی سیاسی- اقتصادی ایران و تضمین امنیت ملی کشور از راه توسعه همکاریها و تعاملات منطقهای و بینالمللی دارد. صنعت نفت یکی از اصلیترین مزیتهای اقتصاد ایران به شمار میرود بهطوریکه بخش عمدهای از بودجه کل کشور از بخش نفت تأمین میشود.
جمهوری اسلامی ایران با داشتن 137 میلیارد و 300 میلیون بشکه نفت و همچنین 8/33 تریلیون مترمکعب ذخیره قابل استحصال گاز طبیعی، یکی از مهمترین کشورهای تأمینکننده انرژی جهان است و با توجه به عمر باقیمانده ذخایر نفت و گاز کشور، این جایگاه تا چندین سال آینده حفظ خواهد شد. برخورداری ایران از چنین موقعیتی از یکسو و نیاز قدرتهای بزرگ و در حال ظهور به منابع انرژی خلیجفارس و فضای رقابتی ناشی از آن از سوی دیگر، تدوین صحیح سیاستهای انرژی از سوی ایران را ضروری میکند. در این فضای جهانی، ایران از 2 نظر در کانون توجه و مرکز تعاملات بینالمللی قرار دارد؛ نخست، موقعیت ژئوپلیتیک کشور و دوم، نقش عمده ایران در امنیت انرژی. در واقع میتوان در این چارچوب ادعا کرد انرژی نقش مهمی در پیوند ایران با جهان خارج دارد و از این حیث دیپلماسی انرژی ایران و توسعه ملی کشور ارتباط متقابل و پیوندی عمیق با یکدیگر دارند.
انرژی مهمترین نقطه پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی است و حضور جدی ایران در بازار انرژی از یکسو و توسعه صنایع بالادستی و پاییندستی حوزه نفت و گاز از سوی دیگر، در فرآیند توسعه اقتصادی ایران از جایگاهی استراتژیک برخوردارند. دیپلماسی انرژی ایران بهعنوان یکی از کشورهای برخوردار از منابع انرژی باید روندهای اقتصادی جهانی و بازارهای کلان انرژی در آینده و همچنین جهتگیریهای سیاستهای انرژی قدرتهای بزرگ و در حال ظهور را موردتوجه قرار دهد. نفت و توسعه صنعت آن از 2 نظر برای ایران حائز اهمیت فراوان است: اول به مثابه عامل درآمد و سرمایه لازم برای توسعه کشور و دوم به منزله بستری برای تعامل سازنده در سیاست خارجی که این دومی خود میتواند دوباره سبب رفع موانع و کسب امکانات بینالمللی لازم برای توسعه باشد. همه این موارد در قالب مفهوم دیپلماسی انرژی قابلدرک و تبیین است. جمهوری اسلامی ایران با توجه به جایگاه منحصر به فردی که در عرصه جهانی انرژی دارد، باید درصدد تدوین چارچوبی دقیق برای دیپلماسی انرژی خود باشد. دیپلماسی انرژی که برای ایران تدوین میشود، باید بتواند با تکیه بر نقاط قوت ایران و در نظر گرفتن نقاط ضعف، برنامهای برای بهرهگیری از فرصتها و غلبه بر تهدیدها ارائه دهد. مهمترین نقاط فرصت و تهدید پیش روی ایران در بازار جهانی انرژی بدین شرح است:
فرصتهای دیپلماسی انرژی ایران
الف: موقعیت ژئوپلیتیک: کشور ایران به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک، بین 2 منطقه سرشار از انرژی نفت و گاز خلیجفارس و دریای خزر واقع شده است. واقعشدن در کانون هارتلند انرژی جهان، موقعیت دریایی و گذرگاهی و تسلط بر سواحل شمالی خلیجفارس و تنگه هرمز موجب شده ایران بالاترین و تأثیرگذارترین نقش را در این حوزه داشته باشد. ایران تنها کشور منطقه خلیجفارس است که حدود 2000 کیلومتر ساحل در خلیجفارس و دریای عمان دارد که طولانیترین و گستردهترین سواحل بین کشورهای حاشیهجنوبی خلیجفارس محسوب میشود. تنگه هرمز با طول 187 کیلومتر یکی از 14 گلوگاه استراتژیک و ممتاز جهان است که خلیجفارس را به دریای عمان پیوند میدهد و روزانه 90 درصد نفت کشورهای منطقه از آن عبور میکند. حاشیه شمالی این تنگه در اختیار ایران است و جمهوری اسلامی از توانایی ابزاری و جغرافیایی برای کنترل این تنگه برخوردار است. همچنین ایران اقتصادیترین، امنترین و نزدیکترین گذرگاه کشورهای آسیای میانه به بازارهای جهانی محسوب میشود. حوزه دریای خزر با وجود اینکه سرشار از منابع نفت و گاز است، بهگونهای که آن را بعد از خلیجفارس و سیبری، سومین منطقه نفتی جهان میدانند و به آن لقب کویت جدید را دادهاند، با مشکل عدم دسترسی به آبهای آزاد مواجه است. ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ویژهای که دارد میتواند نقش ترانزیتی و اتصال این حوزه را به آبهای آزاد و اروپا داشته باشد. بهعبارتدیگر، ایران با توجه به جایگاه جغرافیایی خود، بهعنوان یک گزینه مناسب انکارناپذیر برای انتقال نفت و گاز کشورهای تازه استقلالیافته آسیای مرکزی به بازارهای مصرف مطرح است.
ب- بحران اوکراین و فرصت ایران برای نقشآفرینی در تأمین امنیت انرژی اروپا: ناآرامیهای سیاسی یک سال گذشته در اوکراین، واکنش شدید مقامات روسیه به تحولات اخیر این کشور و استفاده پیوسته مسکو از تهدید به قطع یا کاهش صادرات گاز، موجب شده بار دیگر نگرانی مصرفکنندگان نفت و گاز طبیعی اروپا از ایجاد اختلال در روند عرضه منابع مورد نیازشان، شکل جدی به خود بگیرد. فارغ از اینکه این تهدیدات تا چه میزان رنگ واقعی و عملی به خود بگیرد، تجربیات گذشته نشان داده است ناآرامیهای سیاسی در این منطقه پاشنه آشیل کشورهای اروپایی در تأمین امنیت انرژی خود به شمار میرود و حتی در صورت آرام شدن شرایط سیاسی اوکراین در این مقطع، این وضعیت همچنان پتانسیل تهدیدآمیز خود را برای سالهای آینده حفظ خواهد کرد. شاید به همین جهت است که کشورهای اروپایی در سالهای اخیر به طور جدی تلاش میکنند تا از وابستگی خود به گاز روسیه بکاهند (90 درصد گاز اروپا به روسیه وابسته است) و منابع تأمین نفت و گاز خود را متنوع کنند و بدین منظور مسیرها و طرحهای دیگر را برای واردات انرژی موردنیاز خود مورد بررسی قرار دادهاند. نگاهی به کشورهای منطقه و سطح ذخایر نفت و گاز آنها نشان میدهد ایران با برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز جهان از ظرفیت بسیار مناسبی نزد کشورهای اروپایی برخوردار است و میتواند یکی از گزینههای اصلی در جایگزینی تدریجی واردات نفت و گاز از روسیه قلمداد شود. برخورداری ایران از ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی، این فرصت را فراهم میکند که در صحنه مذاکرات بینالمللی با مقامات و شرکتهای نفتی اروپا، بر نقش و اهمیت این کشور در تأمین امنیت انرژی موردنیاز مصرفکنندگان اروپایی تأکید شود.
ج- رشد نیاز جهانی به گاز طبیعی: براساس گزارش چشمانداز انرژی 2015 آژانس بینالمللی انرژی، تقاضای جهانی گاز طبیعی رو به افزایش است. براساس این گزارش، سهم گاز طبیعی در ترکیب انرژی مصرفی جهان از 21 درصد در سال 2012 به 24 درصد در سال 2040 خواهد رسید. این رشد تقاضا برای گاز علاوه بر کشورهای صنعتی، در کشورهای در حال توسعه نیز با سرعت بیشتری در حال افزایش است. تا جایی که پیشبینی میشود بیشتر از 60 درصد افزایش تقاضا مربوط به کشورهای در حال توسعه بویژه چین و هند باشد. چنین وضعیتی با در نظر گرفتن پراکندگی نامتناسب منابع نفت و گاز و بعضاً دوری مراکز عمده مصرف از آنها، در کنار مشکلات دسترسی آسان و بدون دغدغه به منابع و بازارها برای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان، باعث شکلگیری رقابت میان مصرفکنندگان برای دستیابی به منابع مطمئن انرژی و همچنین بین مصرفکنندگان و تولیدکنندگان با یکدیگر بر سر کسب منافع بیشتر شده است. نیاز فزاینده جهانی به گاز طبیعی، فرصتهای مناسبی را در اختیار تولیدکنندگان گاز طبیعی بویژه ایران قرار میدهد. ایران با در اختیار داشتن منابع عظیم گاز طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیک میتواند از این فرصت استفاده کند و بازارهای عمده واردکنندگان گاز جهان را در اختیار بگیرد، چراکه در کانون واردکنندگان عمده گاز جهان قرار دارد. 3 منطقه آسیای شرقی وجنوبی، اروپا و آمریکای شمالی بزرگترین تقاضاکنندگان و واردکنندگان گاز جهان به شمار میروند، زیرا از میزان ذخایر کمی در مقایسه با مصرفشان برخوردارند. دراینبین بازار گاز اروپا از همه مهمتر است، زیرا تولیدکنندگان عمده گاز درصدد دستیابی به بازارهایی هستند که علاوه بر اینکه از میزان ذخایر خیلی کمی برخوردار باشند بلکه در فاصله کمی از آن کشورها نیز قرارگرفته باشند. تخمین زده میشود تا سال 2020 اروپا تقریباً600 میلیارد مترمکعب گاز وارد کند که حداقل نیمی از این افزایش تقاضا از روسیه تأمین خواهد شد. در حال حاضر روسیه صادرکننده اصلی گاز به اروپاست اما تحولات اخیر در اوکراین کشورهای اروپایی را به فکر تنوع بخشیدن به عرضه گاز انداخته است. اروپاییها به دنبال کشورهایی هستند که امنیت تقاضای گاز آنها را تأمین کند، لذا ایران از گزینههای مناسب جهت به دست آوردن بازار گاز اروپاست. از دیگر بازارهای جذاب و سودآور بازار آسیای شرقی وجنوبی است. این کشورها از میزان ذخایر بسیار پایینی برخوردارند و برای تأمین گاز مصرفی خود به واردات گاز متکی هستند. بزرگترین واردکنندگان LNG جهان یعنی ژاپن و کرهجنوبی در این منطقه قرار دارند. کشورهای چین، ژاپن، کرهجنوبی، هند و پاکستان از واردکنندگان عمده گاز در آسیا هستند که ایران قراردادهایی را با آنها به امضا رسانیده است. مهمترین طرح انتقال گاز در این منطقه خط لوله صلح است.
د-عضویت در سازمان اوپک و اوپک گازی: عضویت در سازمان اوپک میتواند یکی دیگر از فرصتهای پیش روی دیپلماسی انرژی ایران برای تأمین اهداف و منافع ملی باشد. ایران بهعنوان یکی از اعضای اوپک به دلیل نیاز به درآمدهای ارزی حاصل از فروش بشدت تحت تأثیر فرآیندهای جهانی بوده و نیازمند حضور فعال و تأثیرگذار در عرصه جهانی نفت است. سازمان اوپک میتواند یکی از عرصههای نقشآفرینی ایران در بازار جهانی انرژی باشد. این سازمان میتواند ایران را از انزوای بینالمللی ناشی از تحریمها برهاند و در مقابل مصرفکنندگان نفت حمایت کند و اگر ایران بتواند سمت دبیرکلی سازمان را به دست آورد، این امر میتواند باعث افزایش پرستیژ کشور در عرصه بینالمللی شود. سازمان اوپک گازی نیز میتواند فرصتهای زیادی را برای دیپلماسی انرژی ایران فراهم کند و امکان همکاری با سایر صادرکنندگان گاز در زمینه فناوری را در قالب توافقهای درونسازمانی فراهم آورد و نیاز به فناوری کشورهای غربی برای توسعه میادین گازی، ایجاد واحدهای تولید گاز مایع و صادرات گاز را کاهش دهد.
چالشها و تهدیدهای دیپلماسی انرژی ایران
الف: تحریمهای بینالمللی: با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، ابزار تحریم بهکرات علیه ایران از سوی ایالاتمتحده مورد استفاده قرارگرفته و تاکنون نیز با شیب تندی افزایش یافته است. تا قبل از سال 2010، اروپاییها و سایر کشورها تمایل چندانی به همراهی با آمریکا در تحریم ایران نداشتند اما آمریکا به مرور توانست با بهکارگیری ابزارهای مختلف، متحدان خود و بسیاری از کشورهای دیگر را مجاب کند تا در راستای فشار اقتصادی بر ایران با این کشور همکاری کنند. گستردگی بخش نفت وگاز ایران و نیاز مبرم کشور به درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت و گاز سبب شد این بخش بهعنوان بخشی کلیدی برای مؤثرتر کردن تحریمها از سوی ایالاتمتحده و اتحادیه اروپایی مورداستفاده قرار گیرد و صنعت نفت و گاز هدف اصلی تحریمها واقع شود. در ژوئیه 2012، اتحادیه اروپایی تصمیم به تحریم خرید نفت ایران گرفت و قرار شد حجم واردات نفت خام و فرآوردههای پتروشیمی اروپا از ایران به صفر برسد. این امر یک ضربه اساسی بر صادرات نفت ایران بود، زیرا فروش نفت ایران به اتحادیه اروپایی مجموعاً بالغ بر 23 درصد از صادرات نفت ایران میشد. بر اثر تحریمها، میزان صادرات نفت کشور در سال 2013 به زیر 5/1 میلیون بشکه در روز کاهش یافت به عبارت دیگر تحریمهای بینالمللی باعث شد صنعت نفت کشور پایینترین میزان صادرات را طی سالهای 2001 تا 2013 تجربه کند. در ابتدا، ایران برای تعدیل زیان ناشی از کاهش فروش، نفت فروش نرفته خود را در تانکرهایی در خلیجفارس ذخیره کرد و ذخیرهای 30 میلیون بشکهای در مخازن شناور فراهم شد. این مخازن، بیانگر تلاش ایران برای ادامه تولید نفت بود، زیرا متوقف کردن و بستن چاهها ضرربار بود و این امر برای ادامه تولید نفت دارای هزینههای گزافی بود. تحریم نفتی ایران آثار اقتصادی خود را در زمینههایی چون کاهش تولید ملی، کاهش ارزش ریال، کاهش قدرت چانهزنی ایران در قراردادهای نفتی، خروج شرکتهای بینالمللی معتبر از طرحها، کاهش سرمایهگذاری، ایجاد مانع در تأمین فناوریهای مورد نیاز صنعت نفت، بیمه کشتیهای نفتکش، خریداری نفت ایران و انتقال درآمدهای نفتی به داخل کشور، به تعویق افتادن برخی پروژهها مانند خط لوله صلح، افزایش نیافتن ظرفیت تولید نفت ایران و در نتیجه کاهش صادرات و درآمدهای نفتی برجای گذاشت. در مجموع مهمترین تحریمهای حوزه نفت و گاز را میتوان به 3 حوزه تحریم خرید نفت، تحریمهای اعمالشده در حوزه صنایع بالادستی بخش نفت و گاز و تحریمهای حوزه پاییندستی بخش نفت و گاز تقسیمبندی کرد.
ب- برداشت سریع همسایگان از میادین مشترک: یکی دیگر از چالشهای اساسی دیپلماسی انرژی ایران، وجود میدانهای مشترک نفت و گاز با همسایگان است. براساس اطلاعات موجود، ایران 28 میدان مشترک نفتی وگازی دارد که از این تعداد 15 میدان در دریا و 13 میدان در خشکی قرار دارد. به بیان دیگر، ایران در 4 منطقه مرزی، میدانهای مشترک نفت و گاز با کشورهای همسایه خود دارد که برای برداشت از آنها، درگیر رقابت نفسگیر با رقبای منطقهای است. منطقه نخست، میدانهای هیدروکربوری هستند که در خلیجفارس واقع شدهاند. میدان پارسجنوبی و 12 میدان نفتی و گازی دیگر، مشترک با کشورهای قطر، عمان، امارات، کویت و عربستان در این دسته قرار میگیرند. منطقه دوم، میادین مشترک غرب و جنوب غربی است که مهمترین آنها، میادین نفتی آزادگان، یادآوران و نفت شهر است. منطقه سوم را میادین خزر تشکیل میدهند که مهمترین آنها، میدان مشترک البرز است که ایران و آذربایجان در آن شریک هستند. منطقه چهارم میادین مشترک، منابعی هستند که در شمال شرق بین ایران و ترکمنستان قرار دارند. با توجه به اینکه نیمی از ذخایر نفت و گاز ایران در میادین مشترک واقعشده است، این مساله اهمیت بسیاری برای ایران دارد چراکه وجود این میدانها باعث به وجود آمدن رقابت شدیدی برای دسترسی هرچه بیشتر از این میادین شده و زمینهساز ایجاد کشمکشها و منازعات بین ایران و دیگر صاحبهای این ذخایر مشترک شده است. از سوی دیگر، برداشت یکجانبه از میدانهای مشترک، فشار را در بخش بهرهبرداری شده کاهش داده و در نتیجه سیال مخزنی به سوی چاههای تولیدی سرازیر میشود. این پدیده یعنی مهاجرت، سبب میشود کشوری که در حال بهرهبرداری یکجانبه است، از سهم بیشتری بهرهمند شود.
ج- مصرف داخلی فزاینده گاز طبیعی: ایران اولین کشور دارنده منابع گاز در جهان محسوب میشود. وجود منابع عظیم گاز و ارزان بودن قیمت آن از یکسو و سیاستهای انرژی کشور از سوی دیگر به رشد فزاینده مصرف گاز طبیعی در کشور منجر شده است.
سال 2013 ایران سومین جایگاه مصرف گاز پس از آمریکا و روسیه را به خود اختصاص داده است. تولید گاز کشور با اجرایی شدن پروژههای گوناگون رو به رشد است ولی مصرف داخلی نیز با سرعت رشد کرده و عملاً همه تولید داخلی گاز به مصرف داخلی (خانگی، صنعتی، تولید برق و تزریق به چاههای نفت) میرسد. بالقوه بودن ذخایر گاز ایران، کمبود سرمایهگذاری خارجی، ضعف تکنولوژی و فناوری جهت بهرهبرداری از این ذخایر و مصرف رو به رشد گاز طبیعی در کشور منجر به این امر شده است که ایران در بازار صادراتی گاز دنیا سهمی نزدیک به صفر داشته باشد. صادرات گاز ایران با خط لوله تنها به ترکیه انجام میشود و صادرات گاز به ترکیه هم در عمل به واسطه واردات رو به رشد گاز از ترکمنستان امکانپذیر بوده است. همچنین ایران هیچگونه تولید و صادرات گاز مایع ندارد، بنابراین در یک جمعبندی کلی و با توجه به فرصتها و تهدیدها، خطوط کلی دیپلماسی انرژی ایران را میتوان حول محورهای زیر تبیین کرد:
- استفاده از ظرفیتهای صادراتی نفت و گاز بهعنوان مزیت مطلق کشور برای تعامل با دیگر کشورهای جهان بهمنظور ارتقای منافع و امنیت ملی کشور
- تأمین سرمایه داخلی و خارجی برای توسعه بالادستی و پاییندستی نفت و گاز
-تبیین دقیق و بهبود جایگاه کشور در اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز
- استفاده از ابزار دیپلماسی برای جذب و جلب منابع مالی، فناوری و دانش فنی روز جهان برای ارتقای ظرفیتها و توانمندیهای صنعت نفت و گاز کشور
- تقویت بخش خصوصی داخلی برای ورود به تجارت نفت و گاز
- بهرهبرداری از موقعیت جغرافیایی کشور برای خرید، فروش، فراوری، معاوضه و انتقال نفت منطقه به بازارهای جهانی و تلاش برای تبدیلشدن به مسیر ترانزیت اصلی منابع نفت و گاز حوزه خزر در 2 بخش سوآپ و خط لوله
- تلاش برای انتقال گاز ایران از طریق خط لوله به اروپا و آسیا
- تلاش برای رفع تحریمهای بینالمللی و یکجانبه از سوی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی
- تلاش برای همکاری و تعامل بیشتر با کشورهایی که میدان مشترک نفتی و گازی دارند.
* پژوهشگر در حوزه جغرافیای سیاسی
منبع:وطن امروز
جمهوری اسلامی ایران با داشتن 137 میلیارد و 300 میلیون بشکه نفت و همچنین 8/33 تریلیون مترمکعب ذخیره قابل استحصال گاز طبیعی، یکی از مهمترین کشورهای تأمینکننده انرژی جهان است و با توجه به عمر باقیمانده ذخایر نفت و گاز کشور، این جایگاه تا چندین سال آینده حفظ خواهد شد. برخورداری ایران از چنین موقعیتی از یکسو و نیاز قدرتهای بزرگ و در حال ظهور به منابع انرژی خلیجفارس و فضای رقابتی ناشی از آن از سوی دیگر، تدوین صحیح سیاستهای انرژی از سوی ایران را ضروری میکند. در این فضای جهانی، ایران از 2 نظر در کانون توجه و مرکز تعاملات بینالمللی قرار دارد؛ نخست، موقعیت ژئوپلیتیک کشور و دوم، نقش عمده ایران در امنیت انرژی. در واقع میتوان در این چارچوب ادعا کرد انرژی نقش مهمی در پیوند ایران با جهان خارج دارد و از این حیث دیپلماسی انرژی ایران و توسعه ملی کشور ارتباط متقابل و پیوندی عمیق با یکدیگر دارند.
انرژی مهمترین نقطه پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی است و حضور جدی ایران در بازار انرژی از یکسو و توسعه صنایع بالادستی و پاییندستی حوزه نفت و گاز از سوی دیگر، در فرآیند توسعه اقتصادی ایران از جایگاهی استراتژیک برخوردارند. دیپلماسی انرژی ایران بهعنوان یکی از کشورهای برخوردار از منابع انرژی باید روندهای اقتصادی جهانی و بازارهای کلان انرژی در آینده و همچنین جهتگیریهای سیاستهای انرژی قدرتهای بزرگ و در حال ظهور را موردتوجه قرار دهد. نفت و توسعه صنعت آن از 2 نظر برای ایران حائز اهمیت فراوان است: اول به مثابه عامل درآمد و سرمایه لازم برای توسعه کشور و دوم به منزله بستری برای تعامل سازنده در سیاست خارجی که این دومی خود میتواند دوباره سبب رفع موانع و کسب امکانات بینالمللی لازم برای توسعه باشد. همه این موارد در قالب مفهوم دیپلماسی انرژی قابلدرک و تبیین است. جمهوری اسلامی ایران با توجه به جایگاه منحصر به فردی که در عرصه جهانی انرژی دارد، باید درصدد تدوین چارچوبی دقیق برای دیپلماسی انرژی خود باشد. دیپلماسی انرژی که برای ایران تدوین میشود، باید بتواند با تکیه بر نقاط قوت ایران و در نظر گرفتن نقاط ضعف، برنامهای برای بهرهگیری از فرصتها و غلبه بر تهدیدها ارائه دهد. مهمترین نقاط فرصت و تهدید پیش روی ایران در بازار جهانی انرژی بدین شرح است:
فرصتهای دیپلماسی انرژی ایران
الف: موقعیت ژئوپلیتیک: کشور ایران به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک، بین 2 منطقه سرشار از انرژی نفت و گاز خلیجفارس و دریای خزر واقع شده است. واقعشدن در کانون هارتلند انرژی جهان، موقعیت دریایی و گذرگاهی و تسلط بر سواحل شمالی خلیجفارس و تنگه هرمز موجب شده ایران بالاترین و تأثیرگذارترین نقش را در این حوزه داشته باشد. ایران تنها کشور منطقه خلیجفارس است که حدود 2000 کیلومتر ساحل در خلیجفارس و دریای عمان دارد که طولانیترین و گستردهترین سواحل بین کشورهای حاشیهجنوبی خلیجفارس محسوب میشود. تنگه هرمز با طول 187 کیلومتر یکی از 14 گلوگاه استراتژیک و ممتاز جهان است که خلیجفارس را به دریای عمان پیوند میدهد و روزانه 90 درصد نفت کشورهای منطقه از آن عبور میکند. حاشیه شمالی این تنگه در اختیار ایران است و جمهوری اسلامی از توانایی ابزاری و جغرافیایی برای کنترل این تنگه برخوردار است. همچنین ایران اقتصادیترین، امنترین و نزدیکترین گذرگاه کشورهای آسیای میانه به بازارهای جهانی محسوب میشود. حوزه دریای خزر با وجود اینکه سرشار از منابع نفت و گاز است، بهگونهای که آن را بعد از خلیجفارس و سیبری، سومین منطقه نفتی جهان میدانند و به آن لقب کویت جدید را دادهاند، با مشکل عدم دسترسی به آبهای آزاد مواجه است. ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ویژهای که دارد میتواند نقش ترانزیتی و اتصال این حوزه را به آبهای آزاد و اروپا داشته باشد. بهعبارتدیگر، ایران با توجه به جایگاه جغرافیایی خود، بهعنوان یک گزینه مناسب انکارناپذیر برای انتقال نفت و گاز کشورهای تازه استقلالیافته آسیای مرکزی به بازارهای مصرف مطرح است.
ب- بحران اوکراین و فرصت ایران برای نقشآفرینی در تأمین امنیت انرژی اروپا: ناآرامیهای سیاسی یک سال گذشته در اوکراین، واکنش شدید مقامات روسیه به تحولات اخیر این کشور و استفاده پیوسته مسکو از تهدید به قطع یا کاهش صادرات گاز، موجب شده بار دیگر نگرانی مصرفکنندگان نفت و گاز طبیعی اروپا از ایجاد اختلال در روند عرضه منابع مورد نیازشان، شکل جدی به خود بگیرد. فارغ از اینکه این تهدیدات تا چه میزان رنگ واقعی و عملی به خود بگیرد، تجربیات گذشته نشان داده است ناآرامیهای سیاسی در این منطقه پاشنه آشیل کشورهای اروپایی در تأمین امنیت انرژی خود به شمار میرود و حتی در صورت آرام شدن شرایط سیاسی اوکراین در این مقطع، این وضعیت همچنان پتانسیل تهدیدآمیز خود را برای سالهای آینده حفظ خواهد کرد. شاید به همین جهت است که کشورهای اروپایی در سالهای اخیر به طور جدی تلاش میکنند تا از وابستگی خود به گاز روسیه بکاهند (90 درصد گاز اروپا به روسیه وابسته است) و منابع تأمین نفت و گاز خود را متنوع کنند و بدین منظور مسیرها و طرحهای دیگر را برای واردات انرژی موردنیاز خود مورد بررسی قرار دادهاند. نگاهی به کشورهای منطقه و سطح ذخایر نفت و گاز آنها نشان میدهد ایران با برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز جهان از ظرفیت بسیار مناسبی نزد کشورهای اروپایی برخوردار است و میتواند یکی از گزینههای اصلی در جایگزینی تدریجی واردات نفت و گاز از روسیه قلمداد شود. برخورداری ایران از ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی، این فرصت را فراهم میکند که در صحنه مذاکرات بینالمللی با مقامات و شرکتهای نفتی اروپا، بر نقش و اهمیت این کشور در تأمین امنیت انرژی موردنیاز مصرفکنندگان اروپایی تأکید شود.
ج- رشد نیاز جهانی به گاز طبیعی: براساس گزارش چشمانداز انرژی 2015 آژانس بینالمللی انرژی، تقاضای جهانی گاز طبیعی رو به افزایش است. براساس این گزارش، سهم گاز طبیعی در ترکیب انرژی مصرفی جهان از 21 درصد در سال 2012 به 24 درصد در سال 2040 خواهد رسید. این رشد تقاضا برای گاز علاوه بر کشورهای صنعتی، در کشورهای در حال توسعه نیز با سرعت بیشتری در حال افزایش است. تا جایی که پیشبینی میشود بیشتر از 60 درصد افزایش تقاضا مربوط به کشورهای در حال توسعه بویژه چین و هند باشد. چنین وضعیتی با در نظر گرفتن پراکندگی نامتناسب منابع نفت و گاز و بعضاً دوری مراکز عمده مصرف از آنها، در کنار مشکلات دسترسی آسان و بدون دغدغه به منابع و بازارها برای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان، باعث شکلگیری رقابت میان مصرفکنندگان برای دستیابی به منابع مطمئن انرژی و همچنین بین مصرفکنندگان و تولیدکنندگان با یکدیگر بر سر کسب منافع بیشتر شده است. نیاز فزاینده جهانی به گاز طبیعی، فرصتهای مناسبی را در اختیار تولیدکنندگان گاز طبیعی بویژه ایران قرار میدهد. ایران با در اختیار داشتن منابع عظیم گاز طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیک میتواند از این فرصت استفاده کند و بازارهای عمده واردکنندگان گاز جهان را در اختیار بگیرد، چراکه در کانون واردکنندگان عمده گاز جهان قرار دارد. 3 منطقه آسیای شرقی وجنوبی، اروپا و آمریکای شمالی بزرگترین تقاضاکنندگان و واردکنندگان گاز جهان به شمار میروند، زیرا از میزان ذخایر کمی در مقایسه با مصرفشان برخوردارند. دراینبین بازار گاز اروپا از همه مهمتر است، زیرا تولیدکنندگان عمده گاز درصدد دستیابی به بازارهایی هستند که علاوه بر اینکه از میزان ذخایر خیلی کمی برخوردار باشند بلکه در فاصله کمی از آن کشورها نیز قرارگرفته باشند. تخمین زده میشود تا سال 2020 اروپا تقریباً600 میلیارد مترمکعب گاز وارد کند که حداقل نیمی از این افزایش تقاضا از روسیه تأمین خواهد شد. در حال حاضر روسیه صادرکننده اصلی گاز به اروپاست اما تحولات اخیر در اوکراین کشورهای اروپایی را به فکر تنوع بخشیدن به عرضه گاز انداخته است. اروپاییها به دنبال کشورهایی هستند که امنیت تقاضای گاز آنها را تأمین کند، لذا ایران از گزینههای مناسب جهت به دست آوردن بازار گاز اروپاست. از دیگر بازارهای جذاب و سودآور بازار آسیای شرقی وجنوبی است. این کشورها از میزان ذخایر بسیار پایینی برخوردارند و برای تأمین گاز مصرفی خود به واردات گاز متکی هستند. بزرگترین واردکنندگان LNG جهان یعنی ژاپن و کرهجنوبی در این منطقه قرار دارند. کشورهای چین، ژاپن، کرهجنوبی، هند و پاکستان از واردکنندگان عمده گاز در آسیا هستند که ایران قراردادهایی را با آنها به امضا رسانیده است. مهمترین طرح انتقال گاز در این منطقه خط لوله صلح است.
د-عضویت در سازمان اوپک و اوپک گازی: عضویت در سازمان اوپک میتواند یکی دیگر از فرصتهای پیش روی دیپلماسی انرژی ایران برای تأمین اهداف و منافع ملی باشد. ایران بهعنوان یکی از اعضای اوپک به دلیل نیاز به درآمدهای ارزی حاصل از فروش بشدت تحت تأثیر فرآیندهای جهانی بوده و نیازمند حضور فعال و تأثیرگذار در عرصه جهانی نفت است. سازمان اوپک میتواند یکی از عرصههای نقشآفرینی ایران در بازار جهانی انرژی باشد. این سازمان میتواند ایران را از انزوای بینالمللی ناشی از تحریمها برهاند و در مقابل مصرفکنندگان نفت حمایت کند و اگر ایران بتواند سمت دبیرکلی سازمان را به دست آورد، این امر میتواند باعث افزایش پرستیژ کشور در عرصه بینالمللی شود. سازمان اوپک گازی نیز میتواند فرصتهای زیادی را برای دیپلماسی انرژی ایران فراهم کند و امکان همکاری با سایر صادرکنندگان گاز در زمینه فناوری را در قالب توافقهای درونسازمانی فراهم آورد و نیاز به فناوری کشورهای غربی برای توسعه میادین گازی، ایجاد واحدهای تولید گاز مایع و صادرات گاز را کاهش دهد.
چالشها و تهدیدهای دیپلماسی انرژی ایران
الف: تحریمهای بینالمللی: با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، ابزار تحریم بهکرات علیه ایران از سوی ایالاتمتحده مورد استفاده قرارگرفته و تاکنون نیز با شیب تندی افزایش یافته است. تا قبل از سال 2010، اروپاییها و سایر کشورها تمایل چندانی به همراهی با آمریکا در تحریم ایران نداشتند اما آمریکا به مرور توانست با بهکارگیری ابزارهای مختلف، متحدان خود و بسیاری از کشورهای دیگر را مجاب کند تا در راستای فشار اقتصادی بر ایران با این کشور همکاری کنند. گستردگی بخش نفت وگاز ایران و نیاز مبرم کشور به درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت و گاز سبب شد این بخش بهعنوان بخشی کلیدی برای مؤثرتر کردن تحریمها از سوی ایالاتمتحده و اتحادیه اروپایی مورداستفاده قرار گیرد و صنعت نفت و گاز هدف اصلی تحریمها واقع شود. در ژوئیه 2012، اتحادیه اروپایی تصمیم به تحریم خرید نفت ایران گرفت و قرار شد حجم واردات نفت خام و فرآوردههای پتروشیمی اروپا از ایران به صفر برسد. این امر یک ضربه اساسی بر صادرات نفت ایران بود، زیرا فروش نفت ایران به اتحادیه اروپایی مجموعاً بالغ بر 23 درصد از صادرات نفت ایران میشد. بر اثر تحریمها، میزان صادرات نفت کشور در سال 2013 به زیر 5/1 میلیون بشکه در روز کاهش یافت به عبارت دیگر تحریمهای بینالمللی باعث شد صنعت نفت کشور پایینترین میزان صادرات را طی سالهای 2001 تا 2013 تجربه کند. در ابتدا، ایران برای تعدیل زیان ناشی از کاهش فروش، نفت فروش نرفته خود را در تانکرهایی در خلیجفارس ذخیره کرد و ذخیرهای 30 میلیون بشکهای در مخازن شناور فراهم شد. این مخازن، بیانگر تلاش ایران برای ادامه تولید نفت بود، زیرا متوقف کردن و بستن چاهها ضرربار بود و این امر برای ادامه تولید نفت دارای هزینههای گزافی بود. تحریم نفتی ایران آثار اقتصادی خود را در زمینههایی چون کاهش تولید ملی، کاهش ارزش ریال، کاهش قدرت چانهزنی ایران در قراردادهای نفتی، خروج شرکتهای بینالمللی معتبر از طرحها، کاهش سرمایهگذاری، ایجاد مانع در تأمین فناوریهای مورد نیاز صنعت نفت، بیمه کشتیهای نفتکش، خریداری نفت ایران و انتقال درآمدهای نفتی به داخل کشور، به تعویق افتادن برخی پروژهها مانند خط لوله صلح، افزایش نیافتن ظرفیت تولید نفت ایران و در نتیجه کاهش صادرات و درآمدهای نفتی برجای گذاشت. در مجموع مهمترین تحریمهای حوزه نفت و گاز را میتوان به 3 حوزه تحریم خرید نفت، تحریمهای اعمالشده در حوزه صنایع بالادستی بخش نفت و گاز و تحریمهای حوزه پاییندستی بخش نفت و گاز تقسیمبندی کرد.
ب- برداشت سریع همسایگان از میادین مشترک: یکی دیگر از چالشهای اساسی دیپلماسی انرژی ایران، وجود میدانهای مشترک نفت و گاز با همسایگان است. براساس اطلاعات موجود، ایران 28 میدان مشترک نفتی وگازی دارد که از این تعداد 15 میدان در دریا و 13 میدان در خشکی قرار دارد. به بیان دیگر، ایران در 4 منطقه مرزی، میدانهای مشترک نفت و گاز با کشورهای همسایه خود دارد که برای برداشت از آنها، درگیر رقابت نفسگیر با رقبای منطقهای است. منطقه نخست، میدانهای هیدروکربوری هستند که در خلیجفارس واقع شدهاند. میدان پارسجنوبی و 12 میدان نفتی و گازی دیگر، مشترک با کشورهای قطر، عمان، امارات، کویت و عربستان در این دسته قرار میگیرند. منطقه دوم، میادین مشترک غرب و جنوب غربی است که مهمترین آنها، میادین نفتی آزادگان، یادآوران و نفت شهر است. منطقه سوم را میادین خزر تشکیل میدهند که مهمترین آنها، میدان مشترک البرز است که ایران و آذربایجان در آن شریک هستند. منطقه چهارم میادین مشترک، منابعی هستند که در شمال شرق بین ایران و ترکمنستان قرار دارند. با توجه به اینکه نیمی از ذخایر نفت و گاز ایران در میادین مشترک واقعشده است، این مساله اهمیت بسیاری برای ایران دارد چراکه وجود این میدانها باعث به وجود آمدن رقابت شدیدی برای دسترسی هرچه بیشتر از این میادین شده و زمینهساز ایجاد کشمکشها و منازعات بین ایران و دیگر صاحبهای این ذخایر مشترک شده است. از سوی دیگر، برداشت یکجانبه از میدانهای مشترک، فشار را در بخش بهرهبرداری شده کاهش داده و در نتیجه سیال مخزنی به سوی چاههای تولیدی سرازیر میشود. این پدیده یعنی مهاجرت، سبب میشود کشوری که در حال بهرهبرداری یکجانبه است، از سهم بیشتری بهرهمند شود.
ج- مصرف داخلی فزاینده گاز طبیعی: ایران اولین کشور دارنده منابع گاز در جهان محسوب میشود. وجود منابع عظیم گاز و ارزان بودن قیمت آن از یکسو و سیاستهای انرژی کشور از سوی دیگر به رشد فزاینده مصرف گاز طبیعی در کشور منجر شده است.
سال 2013 ایران سومین جایگاه مصرف گاز پس از آمریکا و روسیه را به خود اختصاص داده است. تولید گاز کشور با اجرایی شدن پروژههای گوناگون رو به رشد است ولی مصرف داخلی نیز با سرعت رشد کرده و عملاً همه تولید داخلی گاز به مصرف داخلی (خانگی، صنعتی، تولید برق و تزریق به چاههای نفت) میرسد. بالقوه بودن ذخایر گاز ایران، کمبود سرمایهگذاری خارجی، ضعف تکنولوژی و فناوری جهت بهرهبرداری از این ذخایر و مصرف رو به رشد گاز طبیعی در کشور منجر به این امر شده است که ایران در بازار صادراتی گاز دنیا سهمی نزدیک به صفر داشته باشد. صادرات گاز ایران با خط لوله تنها به ترکیه انجام میشود و صادرات گاز به ترکیه هم در عمل به واسطه واردات رو به رشد گاز از ترکمنستان امکانپذیر بوده است. همچنین ایران هیچگونه تولید و صادرات گاز مایع ندارد، بنابراین در یک جمعبندی کلی و با توجه به فرصتها و تهدیدها، خطوط کلی دیپلماسی انرژی ایران را میتوان حول محورهای زیر تبیین کرد:
- استفاده از ظرفیتهای صادراتی نفت و گاز بهعنوان مزیت مطلق کشور برای تعامل با دیگر کشورهای جهان بهمنظور ارتقای منافع و امنیت ملی کشور
- تأمین سرمایه داخلی و خارجی برای توسعه بالادستی و پاییندستی نفت و گاز
-تبیین دقیق و بهبود جایگاه کشور در اوپک و مجمع کشورهای صادرکننده گاز
- استفاده از ابزار دیپلماسی برای جذب و جلب منابع مالی، فناوری و دانش فنی روز جهان برای ارتقای ظرفیتها و توانمندیهای صنعت نفت و گاز کشور
- تقویت بخش خصوصی داخلی برای ورود به تجارت نفت و گاز
- بهرهبرداری از موقعیت جغرافیایی کشور برای خرید، فروش، فراوری، معاوضه و انتقال نفت منطقه به بازارهای جهانی و تلاش برای تبدیلشدن به مسیر ترانزیت اصلی منابع نفت و گاز حوزه خزر در 2 بخش سوآپ و خط لوله
- تلاش برای انتقال گاز ایران از طریق خط لوله به اروپا و آسیا
- تلاش برای رفع تحریمهای بینالمللی و یکجانبه از سوی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی
- تلاش برای همکاری و تعامل بیشتر با کشورهایی که میدان مشترک نفتی و گازی دارند.
* پژوهشگر در حوزه جغرافیای سیاسی
منبع:وطن امروز