شهدای ایران: حجت الاسلام رسایی نماینده مجلس طی یادداشتی در هفته نامه 9 دی نوشت: نگارش این یادداشت برای نویسنده آن تلخ بود، برای شما هم تلخ خواهد بود، اما وقتی واقعیت تلخ است، چه می توان کرد. منصف ترین و مطلع ترین منتقد و حامی دولت روحانی، بارها و بارها عدم خوشبینی خود از مذاکره و اعتماد به آمریکا را به دولتمردان دولت اعتدال یادآور شد حتی این را هم گفت: «گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعدهی نقد که می دهد ــ وعدهی نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمی گردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند.» 20/1/94
این جملات رهبر معظم انقلاب بود. حالا به این جملات که در روزهای اخیر تیتر بسیاری از رسانه ها شده و البته در برخی از رسانه های بزک کننده آمریکا هم سانسور می شود، دقت کنید:
سیف: «تقریبا هیچ چیز اتفاق نیفتاده است. به طور کلی ما قادر نیستیم از پول های خود در خارج استفاده کنیم. باید به ایران اجازه استفاده از سیستم مالی آمریکا و امکان لمس تراکنشهای مالی ایران به سیستم مالی آمریکا داده شود. انتظار ما این بود که بعد از توافق هستهای، ایران به سیستم اقتصادی بینالمللی دوباره متصل شود اما تاکنون این اتفاق نیفتاده است. ایران همچنان مشکلاتی برای دسترسی به داراییهای مسدود شده خود، که یکی از نتایج حاصل از توافق هستهای باید باشد، دارد.»
ظریف: «ما فقط از امریکا یک چیز میخواهیم، آن هم این است که در این موارد دخالت نکند. آمریکاییها باید پشت طرح جامع اقدام مشترک بایستند. ایالات متحده باید به روشنی و بدون اما و اگر بگوید که روابط اقتصادی با ایران مشکلی ندارد. این را با انگلیسی ساده میتوان گفت و نیازی به پیچیدگیهای حقوقی نیست. ایران مسئولیتهای خود را در زمینه مبارزه با پولشویی و مقابله با تأمین مالی تروریستها انجام داده است.» ظریف ادامه داد: «ما بیش از 30 ماه در یکی از فشردهترین مذاکرات شرکت نکردیم که اکنون سند خالی در اختیار داشته باشیم.»
زنگنه: «ما به اعضای اوپک و برخی کشورهای غیرعضو اوپک گفتیم باید واقعیت بازگشت نفت ایران را به بازار درک کنند و اگر ایران بخواهد تولید نفت را در سطح ماه ژانویه تثبیت کند، بدان معناست که هیچ اتفاقی در رفع تحریمهای این کشور نیفتاده است. بزرگترین خواسته ملت و دولت، اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و رفع تحریمها است.»
این جملات حکایت از یک واقعیت تلخ می کند. واقعیتی که بارها و بارها در طول دوره مذاکرات هسته ای دو سال اخیر، از طرف رهبر معظم انقلاب و به دنبال ایشان، از سوی منتقدان عنوان شده بود: «به آمریکا اعتماد نکنید.» اما متاسفانه دولت یازدهم از آنجا که یکی از شعارهای انتخاباتی اش را حل مشکلات کشور در یک دوره صد روزه قرار داده بود، برای تحقق این وعده توخالی در حالی توافقنامه ژنو را - که پایه و اساس توافق نهایی شد - امضا کرد که این توافق از ابهامات و اشکالات متعدد حقوقی رنج می برد. از همان ساعات اولیه بعد از توافق ژنو، تفسیر به رای ها از سوی دو طرف مذاکره کننده که خود حکایت از عدم توافق می کرد، آغاز شد و وقتی کارشناسان و منتقدین، به متن توافق و ادعاهای طرف مقابل استناد می کردند، تیم مذاکره کننده، این افتضاح را اینگونه توجیه می کرد که طرف آمریکایی برای مصرف داخلی اش این ادعاها را مطرح می کند و البته طرف آمریکایی نیز همین ادعا را درباره ادعاهای تیم مذاکره کننده ایرانی داشت. تا این که اکنون زمان عمل فرا رسیده است و واقعیت نشان می دهد آنها که برای مصرف داخلی شان سخن می گفتند همان کسانی بودند که ادعای حقوقدانی داشتند اما سست ترین متن حقوقی را درباره مهمترین دستآوردهای ملت ایران امضا کردند.
در این بین اما هشدارها و انذارهای مکرر رهبر انقلاب به برخی از دولتمردان دولت قبل (آقای صالحی وزیر خارجه دولت دهم بارها و بارها تاکید کرد که در دولت قبل به دنبال مذاکره با آمریکا بوده و اقداماتی هم کرده است) و رئیس جمهور و مذاکره کنندگان هسته ای دولت یازدهم و لزوم عدم اعتماد به وعده کشوری که بارها و بارها نقض عهد کرده است، نتوانست تیم مذاکره کننده را از امیدی که به کدخدای دروغین بسته ناامید کند. رهبر معظم انقلاب در این سال ها در مناسبت های مختلف، خطاب به کسانی که دل در گروی مذاکره با آمریکا دارند فرمودند:
«من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشته ما نشان می دهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمی رود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم.» 1/1/92
«من امسال روز اول سال 92 در مشهد در جوار مرقد ثامنالحجج اعلام کردم؛ گفتم من حرفی ندارم؛ بعضی از مسئولین و دولتمردان - دولتمردان آن دولت، بعد هم دولتمردان این دولت - فکر می کنند در قضیه هستهای ما با آمریکاییها مذاکره کنیم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتیم خیلی خب، اصرار دارید شما، در این موضوعِ بالخصوص بروید مذاکره کنید؛ ولی در همان سخنرانی اول امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتی نمی کنم اما خوشبین نیستم. ببینید مرتب پیدرپی اظهارات سخیف آمریکاییها را؛ سناتور بیآبروی آمریکایی از صهیونیستها پول می گیرد تا برود در مجلس سنای آمریکا به ملت دشنام صریح بدهد، نه اینکه اهانت کند؛ دشنام می دهد. رؤسای کشورشان هم همینجور، در سطوح مختلف به ملت ایران [اهانت کند].» 28/1/92
«در مسائل خاص، مذاکره را منع نمی کنم لیکن من خوشبین نیستم؛ چون تجربه من این را نشان می دهد. آمریکائیها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقیاند، هم در برخوردشان صادق نیستند.» 30/4/92
«بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمی کنم از این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانه تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه دیپلماسی فعّالیّت می کنند، کار می کنند، قرص و محکم حمایت می کنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقی دارد میافتد [تا] بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب - از روی سادهلوحی - نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند.» 12/8/92
تذکرات رهبر معظم انقلاب مانع از دیدارها و نشست و برخاست های مکرر دولت یازدهم با آمریکا و خوشبینی مفرط به وعده های توخالی آنها نشد تا جایی که روحانی به مکالمه تلفنی با اوباما و ظریف به مواجهه رودر رو و فشردن دست اوباما تن دادند. علی رغم همه تذکرات رهبری مبنی بر خوشبین نبودن به این مذاکرات، توافقنامه ژنو و بعد توافقنامه لوزان با عجله تمام و بدون دقت های حقوقی و رفع ابهاماتی که می توانست مورد سوءاستفاده طرف مقابل قرار بگیرد، امضا شد. هر چه آمریکایی ها بیشتر عهد شکنی کردند، دولتمردان اعتدال بیشتر دل به وعده های آنها بستند. حتی آقای روحانی مانند بسیاری از مواقع دیگر در تقابل با سخنان حکیمانه رهبر انقلاب ادعا کرد که «در سیاست خارجی و مذاکره، خوشبینی و بدبینی معنی ندارد.» با همه اینها اما باز هم رهبر انقلاب، تلاش کرد تا دولتمردان را از امید به وعده های دروغین آمریکا ناامید کند، اتفاقی که متاسفانه در سال 94 هم رخ نداد. از همان ابتدای سال 94 و بعد از عقد توافقنامه لوزان، رهبر انقلاب با تاکید بر لزوم انتشار عمومی این توافقنامه – که دولت هرگز به آن عمل نکرد – مجددا هشدارهای علنی خود را نسبت به بدعهدی طرف مقابل گوشزد کردند:
«ببینید، طرف اینجوری است؛ دارد با شما حرف می زند، بر سر یک موضوعاتی تفاهم به وجود میآید، در همان حالی که دارد با شما حرف می زند، دارد یک اعلامیّهای تهیّه می کند که برخلاف آن چیزی است که بین شما و او دارد می گذرد و تا مذاکرهتان تمام شد، آن اعلامیّه را منتشر می کند! طرف اینجوری است؛ طرف طرف بدعهدی است، طرف متقلّبی است.» 20/1/94
«من هیچگاه درخصوص مذاکره با آمریکا خوشبین نبودم و این موضوع هم بواسطه یک توهم نیست بلکه بدلیل تجربهای است که در این باره وجود دارد. اگر در آینده جزئیات مسائل و حوادث و یادداشتهای مذاکرات هستهای این روزها منتشر شود، همه متوجه خواهند شد که این تجربه ما از کجا نشأت میگیرد.» 20/1/94
اکنون با گذر زمان و فرارسیدن مرحله عمل به توافق نهایی، واقعیت اما حکایت از صحت آن دغدغه ها می کند. خواهش و التماس این روزهای آقای ظریف و گریه و زاری رئیس بانک مرکزی و دلشوره های وزیر نفت، همه و همه با یکبار مرور متن توافقنامه هسته ای قابل پیش بینی بود. اگر التماس کنندگان امروز، در حین مذاکره از امیدواری به دشمن خود دل می کندند و به توصیه های رهبری انقلاب مبنی بر توجه به نقدهای کارشناسانه منتقدین توجه می کردند، امروز نیازی به التماس و خواهش و تمنا نداشتند.
امام خامنه ای در همان ایام خطاب به مذاکره کنندگان هسته ای فرمودند: « مسئولان که افراد صادق و علاقمند به منافع ملی هستند باید منتقدین شاخص مذاکرات را دعوت کنند و با آنان صحبت کنند؛ اگر در مطالب آنان، نکتهای بود، از آن برای پیشبرد بهتر مذاکرات، استفاده کنند و اگر نکتهای هم نبود، آنان را قانع کنند. این مصداق همدلی و یکسان سازی دلها و عمل ها است. ممکن است مسئولان بگویند به علت فرصت سهماهه برای رسیدن توافق، زمان زیادی به منظور بحث و شنیدن سخنان منتقدین وجود ندارد که در پاسخ باید گفت این فرصت سهماهه یک موضوع غیرقابل تغییر نیست و اگر این مدت زمان افزایش یابد هیچ اشکالی ندارد همانگونه که طرف مقابل در برههای از مذاکرات، زمان را هفت ماه عقب انداختند.» 20/1/94
با همه این تاکیدات و تلاش دلسوزانه منتقدین که با انواع و اقسام الفاظ توهین آمیز از سوی روحانی، تیم مذاکره کننده و رسانه های آنها مواجه شدند، توافقنامه هسته ای به تعبیر رهبر انقلاب با متنی پر ابهام و با ساختاری ضعیف در رفع و لغو تحریم ها امضا شد و با کمک علی لاریجانی در 20 دقیقه از سد مجلس شورای اسلامی نیز گذشت. با این همه باز رهبر انقلاب در طول این مسیر برای جلوگیری از سوءاستفاده طرف مقابل که به بدعهدی مشهور بود، در پاسخ به نامه رئیس جمهور تاکید کردند: «لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیشبینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی می دانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند.» 24/4/94
«درخواست، خواهش و التماس» مدتهاست که به رکن دیپلماسی دولت یازدهم تبدیل شده است آن هم نه فقط در مذاکرات هسته ای که حتی در پیگیری ظلم و ستمی که از سوی آل ملعون سعود نسبت به ملت ایران صورت می گیرد، التماس و زانو زدن وزیر امور خارجه در برابر امیر کویت برای وساطت با آل سفاک سعود، نگاه التماس آمیز و بی نتیجه روحانی از اردوغان برای وساطت در اجلاس سران کشورهای اسلامی تا محکوم کردن جمهوری اسلامی ایران در بیانیه پایانی اجلاس سران کشورهای اسلامی، همه و همه نشانه های دیپلماسی التماسی دولت تدبیر است. پیش بینی چنین وضعیتی خیلی دور از انتظار نبود وقتی رئیس دولت یازدهم در ابتدای دوره ریاست جمهوری خود در سخنانی خلاف واقع دوبار برخالی بودن خزانه سخن گفت. یکبار در داخل کشور و یکبار وقتی برای شرکت در اجلاس سازمان ملل به آمریکا سفر کرده بود، در فرودگاه جان اف کندی از وضعیت بسیار بد اقتصادی و تاکید بر خالی بودن خزانه اش – که بعدا بر اساس آمار و اطلاعات منتشر شده مشخص شد صحیح نبوده – سخن گفت.
یکبار دیگر جملات رهبر انقلاب که در ابتدای این نوشته آمده را مرور می کنیم:«گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعدهی نقد که می دهد ــ وعدهی نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمی گردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند.» 20/1/94
و اما آنچه واضح است اینکه «دیپلماسی التماسی» نتیجه دوری و فاصله از شعارها و آرمان های انقلابی در دولت یازدهم است.
این جملات رهبر معظم انقلاب بود. حالا به این جملات که در روزهای اخیر تیتر بسیاری از رسانه ها شده و البته در برخی از رسانه های بزک کننده آمریکا هم سانسور می شود، دقت کنید:
سیف: «تقریبا هیچ چیز اتفاق نیفتاده است. به طور کلی ما قادر نیستیم از پول های خود در خارج استفاده کنیم. باید به ایران اجازه استفاده از سیستم مالی آمریکا و امکان لمس تراکنشهای مالی ایران به سیستم مالی آمریکا داده شود. انتظار ما این بود که بعد از توافق هستهای، ایران به سیستم اقتصادی بینالمللی دوباره متصل شود اما تاکنون این اتفاق نیفتاده است. ایران همچنان مشکلاتی برای دسترسی به داراییهای مسدود شده خود، که یکی از نتایج حاصل از توافق هستهای باید باشد، دارد.»
ظریف: «ما فقط از امریکا یک چیز میخواهیم، آن هم این است که در این موارد دخالت نکند. آمریکاییها باید پشت طرح جامع اقدام مشترک بایستند. ایالات متحده باید به روشنی و بدون اما و اگر بگوید که روابط اقتصادی با ایران مشکلی ندارد. این را با انگلیسی ساده میتوان گفت و نیازی به پیچیدگیهای حقوقی نیست. ایران مسئولیتهای خود را در زمینه مبارزه با پولشویی و مقابله با تأمین مالی تروریستها انجام داده است.» ظریف ادامه داد: «ما بیش از 30 ماه در یکی از فشردهترین مذاکرات شرکت نکردیم که اکنون سند خالی در اختیار داشته باشیم.»
زنگنه: «ما به اعضای اوپک و برخی کشورهای غیرعضو اوپک گفتیم باید واقعیت بازگشت نفت ایران را به بازار درک کنند و اگر ایران بخواهد تولید نفت را در سطح ماه ژانویه تثبیت کند، بدان معناست که هیچ اتفاقی در رفع تحریمهای این کشور نیفتاده است. بزرگترین خواسته ملت و دولت، اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و رفع تحریمها است.»
این جملات حکایت از یک واقعیت تلخ می کند. واقعیتی که بارها و بارها در طول دوره مذاکرات هسته ای دو سال اخیر، از طرف رهبر معظم انقلاب و به دنبال ایشان، از سوی منتقدان عنوان شده بود: «به آمریکا اعتماد نکنید.» اما متاسفانه دولت یازدهم از آنجا که یکی از شعارهای انتخاباتی اش را حل مشکلات کشور در یک دوره صد روزه قرار داده بود، برای تحقق این وعده توخالی در حالی توافقنامه ژنو را - که پایه و اساس توافق نهایی شد - امضا کرد که این توافق از ابهامات و اشکالات متعدد حقوقی رنج می برد. از همان ساعات اولیه بعد از توافق ژنو، تفسیر به رای ها از سوی دو طرف مذاکره کننده که خود حکایت از عدم توافق می کرد، آغاز شد و وقتی کارشناسان و منتقدین، به متن توافق و ادعاهای طرف مقابل استناد می کردند، تیم مذاکره کننده، این افتضاح را اینگونه توجیه می کرد که طرف آمریکایی برای مصرف داخلی اش این ادعاها را مطرح می کند و البته طرف آمریکایی نیز همین ادعا را درباره ادعاهای تیم مذاکره کننده ایرانی داشت. تا این که اکنون زمان عمل فرا رسیده است و واقعیت نشان می دهد آنها که برای مصرف داخلی شان سخن می گفتند همان کسانی بودند که ادعای حقوقدانی داشتند اما سست ترین متن حقوقی را درباره مهمترین دستآوردهای ملت ایران امضا کردند.
در این بین اما هشدارها و انذارهای مکرر رهبر انقلاب به برخی از دولتمردان دولت قبل (آقای صالحی وزیر خارجه دولت دهم بارها و بارها تاکید کرد که در دولت قبل به دنبال مذاکره با آمریکا بوده و اقداماتی هم کرده است) و رئیس جمهور و مذاکره کنندگان هسته ای دولت یازدهم و لزوم عدم اعتماد به وعده کشوری که بارها و بارها نقض عهد کرده است، نتوانست تیم مذاکره کننده را از امیدی که به کدخدای دروغین بسته ناامید کند. رهبر معظم انقلاب در این سال ها در مناسبت های مختلف، خطاب به کسانی که دل در گروی مذاکره با آمریکا دارند فرمودند:
«من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشته ما نشان می دهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمی رود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم.» 1/1/92
«من امسال روز اول سال 92 در مشهد در جوار مرقد ثامنالحجج اعلام کردم؛ گفتم من حرفی ندارم؛ بعضی از مسئولین و دولتمردان - دولتمردان آن دولت، بعد هم دولتمردان این دولت - فکر می کنند در قضیه هستهای ما با آمریکاییها مذاکره کنیم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتیم خیلی خب، اصرار دارید شما، در این موضوعِ بالخصوص بروید مذاکره کنید؛ ولی در همان سخنرانی اول امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتی نمی کنم اما خوشبین نیستم. ببینید مرتب پیدرپی اظهارات سخیف آمریکاییها را؛ سناتور بیآبروی آمریکایی از صهیونیستها پول می گیرد تا برود در مجلس سنای آمریکا به ملت دشنام صریح بدهد، نه اینکه اهانت کند؛ دشنام می دهد. رؤسای کشورشان هم همینجور، در سطوح مختلف به ملت ایران [اهانت کند].» 28/1/92
«در مسائل خاص، مذاکره را منع نمی کنم لیکن من خوشبین نیستم؛ چون تجربه من این را نشان می دهد. آمریکائیها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقیاند، هم در برخوردشان صادق نیستند.» 30/4/92
«بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمی کنم از این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانه تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه دیپلماسی فعّالیّت می کنند، کار می کنند، قرص و محکم حمایت می کنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقی دارد میافتد [تا] بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب - از روی سادهلوحی - نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند.» 12/8/92
تذکرات رهبر معظم انقلاب مانع از دیدارها و نشست و برخاست های مکرر دولت یازدهم با آمریکا و خوشبینی مفرط به وعده های توخالی آنها نشد تا جایی که روحانی به مکالمه تلفنی با اوباما و ظریف به مواجهه رودر رو و فشردن دست اوباما تن دادند. علی رغم همه تذکرات رهبری مبنی بر خوشبین نبودن به این مذاکرات، توافقنامه ژنو و بعد توافقنامه لوزان با عجله تمام و بدون دقت های حقوقی و رفع ابهاماتی که می توانست مورد سوءاستفاده طرف مقابل قرار بگیرد، امضا شد. هر چه آمریکایی ها بیشتر عهد شکنی کردند، دولتمردان اعتدال بیشتر دل به وعده های آنها بستند. حتی آقای روحانی مانند بسیاری از مواقع دیگر در تقابل با سخنان حکیمانه رهبر انقلاب ادعا کرد که «در سیاست خارجی و مذاکره، خوشبینی و بدبینی معنی ندارد.» با همه اینها اما باز هم رهبر انقلاب، تلاش کرد تا دولتمردان را از امید به وعده های دروغین آمریکا ناامید کند، اتفاقی که متاسفانه در سال 94 هم رخ نداد. از همان ابتدای سال 94 و بعد از عقد توافقنامه لوزان، رهبر انقلاب با تاکید بر لزوم انتشار عمومی این توافقنامه – که دولت هرگز به آن عمل نکرد – مجددا هشدارهای علنی خود را نسبت به بدعهدی طرف مقابل گوشزد کردند:
«ببینید، طرف اینجوری است؛ دارد با شما حرف می زند، بر سر یک موضوعاتی تفاهم به وجود میآید، در همان حالی که دارد با شما حرف می زند، دارد یک اعلامیّهای تهیّه می کند که برخلاف آن چیزی است که بین شما و او دارد می گذرد و تا مذاکرهتان تمام شد، آن اعلامیّه را منتشر می کند! طرف اینجوری است؛ طرف طرف بدعهدی است، طرف متقلّبی است.» 20/1/94
«من هیچگاه درخصوص مذاکره با آمریکا خوشبین نبودم و این موضوع هم بواسطه یک توهم نیست بلکه بدلیل تجربهای است که در این باره وجود دارد. اگر در آینده جزئیات مسائل و حوادث و یادداشتهای مذاکرات هستهای این روزها منتشر شود، همه متوجه خواهند شد که این تجربه ما از کجا نشأت میگیرد.» 20/1/94
اکنون با گذر زمان و فرارسیدن مرحله عمل به توافق نهایی، واقعیت اما حکایت از صحت آن دغدغه ها می کند. خواهش و التماس این روزهای آقای ظریف و گریه و زاری رئیس بانک مرکزی و دلشوره های وزیر نفت، همه و همه با یکبار مرور متن توافقنامه هسته ای قابل پیش بینی بود. اگر التماس کنندگان امروز، در حین مذاکره از امیدواری به دشمن خود دل می کندند و به توصیه های رهبری انقلاب مبنی بر توجه به نقدهای کارشناسانه منتقدین توجه می کردند، امروز نیازی به التماس و خواهش و تمنا نداشتند.
امام خامنه ای در همان ایام خطاب به مذاکره کنندگان هسته ای فرمودند: « مسئولان که افراد صادق و علاقمند به منافع ملی هستند باید منتقدین شاخص مذاکرات را دعوت کنند و با آنان صحبت کنند؛ اگر در مطالب آنان، نکتهای بود، از آن برای پیشبرد بهتر مذاکرات، استفاده کنند و اگر نکتهای هم نبود، آنان را قانع کنند. این مصداق همدلی و یکسان سازی دلها و عمل ها است. ممکن است مسئولان بگویند به علت فرصت سهماهه برای رسیدن توافق، زمان زیادی به منظور بحث و شنیدن سخنان منتقدین وجود ندارد که در پاسخ باید گفت این فرصت سهماهه یک موضوع غیرقابل تغییر نیست و اگر این مدت زمان افزایش یابد هیچ اشکالی ندارد همانگونه که طرف مقابل در برههای از مذاکرات، زمان را هفت ماه عقب انداختند.» 20/1/94
با همه این تاکیدات و تلاش دلسوزانه منتقدین که با انواع و اقسام الفاظ توهین آمیز از سوی روحانی، تیم مذاکره کننده و رسانه های آنها مواجه شدند، توافقنامه هسته ای به تعبیر رهبر انقلاب با متنی پر ابهام و با ساختاری ضعیف در رفع و لغو تحریم ها امضا شد و با کمک علی لاریجانی در 20 دقیقه از سد مجلس شورای اسلامی نیز گذشت. با این همه باز رهبر انقلاب در طول این مسیر برای جلوگیری از سوءاستفاده طرف مقابل که به بدعهدی مشهور بود، در پاسخ به نامه رئیس جمهور تاکید کردند: «لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیشبینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی می دانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند.» 24/4/94
«درخواست، خواهش و التماس» مدتهاست که به رکن دیپلماسی دولت یازدهم تبدیل شده است آن هم نه فقط در مذاکرات هسته ای که حتی در پیگیری ظلم و ستمی که از سوی آل ملعون سعود نسبت به ملت ایران صورت می گیرد، التماس و زانو زدن وزیر امور خارجه در برابر امیر کویت برای وساطت با آل سفاک سعود، نگاه التماس آمیز و بی نتیجه روحانی از اردوغان برای وساطت در اجلاس سران کشورهای اسلامی تا محکوم کردن جمهوری اسلامی ایران در بیانیه پایانی اجلاس سران کشورهای اسلامی، همه و همه نشانه های دیپلماسی التماسی دولت تدبیر است. پیش بینی چنین وضعیتی خیلی دور از انتظار نبود وقتی رئیس دولت یازدهم در ابتدای دوره ریاست جمهوری خود در سخنانی خلاف واقع دوبار برخالی بودن خزانه سخن گفت. یکبار در داخل کشور و یکبار وقتی برای شرکت در اجلاس سازمان ملل به آمریکا سفر کرده بود، در فرودگاه جان اف کندی از وضعیت بسیار بد اقتصادی و تاکید بر خالی بودن خزانه اش – که بعدا بر اساس آمار و اطلاعات منتشر شده مشخص شد صحیح نبوده – سخن گفت.
یکبار دیگر جملات رهبر انقلاب که در ابتدای این نوشته آمده را مرور می کنیم:«گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعدهی نقد که می دهد ــ وعدهی نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمی گردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند.» 20/1/94
و اما آنچه واضح است اینکه «دیپلماسی التماسی» نتیجه دوری و فاصله از شعارها و آرمان های انقلابی در دولت یازدهم است.