شهدای ایران shohadayeiran.com

در همین نزدیکی‌ها تنها چند کیلومتر آنطرف‌تر از تهران، پدری برای گذران زندگی ۹ فرزندش که ۴ نفر از آنها معلول جسمی و ذهنی شدید هستند با سختی‌های روزگار می‌جنگد تا نام پدر از وجود آنها اعتبار و آبرو بیابد.

به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، آن سوی تهران، در حاشیه شهر و تنها چند کیلومتر دورتر از برج‌ها و مراکز خرید پایتخت روزگار می‌گذرانند و سهمشان از زندگی در حوالی پایتخت دنیای عظیمی از مشکلات است...

چهره آفتاب سوخته پدر حکایت از دردهای زندگی دارد اگر چه کم حرف می‌زند و بیشتر در دنیای تنهایی خود غرق است اما چهره‌اش گویای تمامی دردهاست. پدر است دیگر، حتی با تمام سختی‌ها و وجود چهار فرزند معلول قد و نیم قد از عقب مانده ذهنی گرفته تا معلول جسمی همچنان تکیه‌گاه است برای خانواده رنج دیده‌اش.

خانه‌ای اجاره‌ای در محله مرتضی گرد در حاشیه پایتخت پناهگاه این پدر و 9 فرزندش است. 9 فرزندی که سه نفر از آنها دارای معلولیت شدید ذهنی و یک نفر از آنها دارای معلولیت جسمی از ناحیه دو پا است و با وجود آنکه زندگی آن روی خوشش را هنوز به آنها نشان نداده اما تمام تلاش پدر تأمین زندگی شرافتمندانه و با آبروست.

به همراه علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای تبریک روز پدر چند ساعتی مهمان خانه آنها بودیم تا برای لحظاتی کوتاه حس کنیم که در همین نزدیکی‌ها زندگی‌هایی وجود دارد که چرخ آن به سختی می‌چرخد.

به خواسته این خانواده از گرفتن تصاویر و ذکر نام آنها در گزارش معذور هستیم.

دختر بزرگ خانواده 29 سالش است که هر دو پای خود را به دلیل تشنج در سه سالگی از دست می‌دهد و با تمام سختی‌ها تا سال دوم دبیرستان درس خوانده و مهارت icdl را نیز به طور کامل فراگرفته است.

او که حالا بزرگترین خواسته‌اش داشتن یک شغل برای کمک به تأمین هزینه‌های خانواده است، از سختی‌هایی می‌گوید که برای یافتن شغل(حتی کار در منزل) به جان خریده اما تاکنون موفق نبوده است.

محمد 20، صادق 16 و علی 12 ساله سه پسر دیگر خانواده هستند که همگی از معلولیت شدید ذهنی رنج می‌برند.

علی علاوه بر معلولیت ذهنی شدید از ناحیه دو پا نیز معلول بوده قادر به راه رفتن نیست و به دلیل نبود امکانات در طول سال حتی یکبار نیز از چهاردیواری خانه که حالا حکم قفس را برای او دارد خارج نمی‌شود و به همین دلیل دچار اضافه وزن بسیاری شده است.

محمد که 20 سال سن دارد، دارای عقب ماندگی ذهنی است اما اعضای خانواده از این بابت که او می‌تواند راه برود خوشحالند. محمد 20 ساله به دلیل مشکلات شدید ذهنی به لحاظ وضعیت جسمی و رشدی به کودکی 7 یا 8 ساله شباهت دارد.

صادق که به گفته مادر، شیطانترین فرزند خانواده است علاوه بر معلولیت ذهنی، قلبش نیز سوراخ است و هنگام راه رفتن نفس‌هایش به شماره می‌افتد و از دویدن، بازی کردن و دنیای کودکانه محروم مانده است.

سه برادر گویا محکوم به زندانی شدن در خانه هستند چرا که به دلیل نبود سرویس رفت و برگشت از رفتن به مدرسه نیز محرومند و آنگونه که خواهر بزرگتر می‌گوید، بهزیستی حتی امکاناتی را در اختیار آنها قرار نمی‌دهد تا هفته‌ای یک بار هم که شده به مراکز تحت پوشش بروند تا روحیه‌شان عوض شود.

پدر خانواده که زمانی در یک تولیدی به کار خیاطی مشغول بود و با وجود 15 سال کار هیچ سابقه بیمه‌ای برایش رد نشده و حالا نیز اخراج شده است.

پدر این روزها برای گذران زندگی 9 فرزندش، با همراهی فردی خیر چرخ خیاطی خریده و در خانه مشغول دوختن لباس است، پس از آن نیز با پای پیاده و چرخیدن در کوچه و پس کوچه‌های شهر آنها را به فروش می‌رساند.

15 میلیون رهن و ماهانه 260 هزار تومان هزینه‌ای است که باید برای اجاره خانه‌ای که حتی آب و گاز هم ندارد، پرداخت کنند. هزینه‌های محمد، صادق و علی نیز بسیار بالاست و بهزیستی صرفاً ماهانه 150 هزار تومان برای این سه نفر پرداخت می‌کند در حالیکه این مبلغ صرف خرید پوشک برای علی می‌شود (به دلیل معلولیت شدید ذهنی و معلولیت از ناحیه دو پا قادر به راه رفتن نیست).

علی دچار تشنج هم می‌شود اما خانواده برای درمان او و خرید داروهایش پولی ندارند. قلب صادق باید عمل شود اما باز هم پولی در کار نیست. خواهر بزرگتر که خودش از ناحیه دو پا دارای معلولیت است و باید با کفش‌های مخصوص معلولان راه برود از 19 سالگی تا الان که 29 سال دارد، کفش جدیدی نخریده و کمک هزینه‌ای را که بهزیستی برای خرید کفش به او اعطا کرده است را برای تأمین مخارج زندگی هزینه می‌کند.

جامعه باید بداند پدرانی هستند که با تمام سختی‌ها، خانواده را زیر پروبال خود گرفته‌اند و به معنای پدر آبرو بخشیده‌اند.

این سخنان را علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خطاب به پدر این خانواده می‌گوید و به آنها چند قول نیز می‌دهد از جمله آنکه در اولویت اعطای مسکن قرار بگیرند چرا که تمام خانواده‌های دارای دو معلول به بالا تا پایان سال 96 صاحبخانه خواهند شد.

پدر خانواده در یک تولیدی مشغول به کار می‌شود یا وامی برای شروع یک کسب و کار در اختیارش قرار خواهد گرفت. برای دختر معلول خانواده با توجه به مهارت‌هایی که دارد در یکی از مراکز زیر نظر بهزیستی شغل در نظر گرفته خواهد شد.

به گزارش تسنیم، این ماجرا تنها حکایت یکی از خانواده‌هایی است که در همین حوالی پایتخت به سختی روزگار می‌گذرانند؛ خانواده‌هایی که اگرچه  پدر شرمنده فرزندانش است اما به یقین نام پدر از وجود آنها اعتبار و آبرو یافته است.

نام و شماره تماس این خانواده نزد خبرگزاری تسنیم به منظور هدایت خیرانی که تمایل به کمک به آنها یا ایجاد شغل برای پسر بزرگ این خانواده دارند، محفوظ است.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار