آیا دولت دکتر روحانی پذیرفته که نبردی دیپلماتیک از سوی عربستان علیه ایران طراحی شده تا او را در منطقه و جهان اسلام منزوی سازد؟ اگر پاسخ مثبت است، باید از وزارت خارجه پرسید دقیقا برای مقابله با عربستان در این نبرد، چه راهبردها و تاکتیکهای اتخاذ کرده است؟
به گزارش شهدای ایران، اگر تا چندی قبل، خبر کاهش یا قطع رابطه دیپلماتیک برخی کشورهای عربی با ایران خبری شگفتانگیز محسوب میشد، حالا اما شوربختانه این مدل از خبرها اینقدر پرتکرار شده که شنیدنش چندان کسی را متعجب نمیکند.
اردن؛ پارسال نزدیک، امسال دور!
تصمیم دولت اردن به فراخواندن سفیرش در ایران، آخرین نمونه از این خبرهاست. محمد المومنی، سخنگوی رسمی دولت اردن دوشنبه 30 فروردین مدعی شد کشورش در پی «دخالت ایران در امور کشورهای عربی» سفیر خود را برای انجام مشاوره به امان فراخوانده است. مومنی افزود اردن پس از حوادث مربوط به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد مراتب اعتراض خود را به تهران اعلام کرده بود.
اما چرا اردن چنین تصمیمی اتخاذ کرد؟ اردن اگر قصد اعتراض به حمله برخی به مراکز دیپلماتیک عربستان در تهران و مشهد را داشت، به نظر کمی برای اعتراض دیر شده است! لذا باید به دنبال دلیل دیگری بود. واقعیت این است که اساسیترین علت، سفر چندی قبل محمد بن سلمان به اردن است. او که فرزند پادشاه سعودی است و همزمان وزیر دفاع و جانشین ولیعهد نیز میباشد هفته قبل به اردن سفر کرد و با پادشاه این کشور دیدار کرد. اساسیترین محور مذاکرات این دو، ظاهرا دوری اردن از ایران برای تحکیم هرچه بیشتر جبهه ضد ایرانی به رهبری عربستان بوده است.
اما اینها دشمنی عربستان است. او در دشمنی با ایران، شمشیر را از رو بسته است. باید پرسید دولت و وزارت خارجه ایران برای مقابله با این برنامه خصومتآمیز چه طرحی دارند؟ برخی بر این باورند که ایران نباید در زمین عربستان بازی کند و با افزایش تنش، زمینه دستیابی او به هدفش در منطقه که دوقطبی کردن فضا است را فراهم سازد. این استدلال به نظر منطقی است. اما آیا این استدلال، توجیهکننده انفعال وزارت خارجه ما در مواجهه با جنگ دیپلماتیک عربستان است؟
وزیر خارجه اردن در حالی اکنون سفیر کشورش در تهران را فراخوانده است که وقتی به ایران آمده بود، حرفهایی نسبتا خوبی میزد؛ حرفهایی که بوی سعودی نمیداد. ناصر الجوده در اواخر سال 93 به تهران آمد تا دو سالها روابط سرد میان ایران-اردن را پایان دهد. او خطاب به ظریف گفته بود: «نیازمند یک وحدت و انسجام میان همه کشورهای اسلامی هستیم که در این راستا گفتوگو با برادران ایرانی و رایزنی در خصوص مسایل منطقهیی برای ما مهم است. خوب است اتحادیه عرب همانند گفتوگوهایی که با دیگر کشورها دارد، گفتوگوی عربی – ایرانی هم داشته باشد.»
چند سوال از وزارت خارجه
حالا همان اردنی که سعی میکرد خود را به ایران نزدیک کند، با افتخار از ایران دور میشود! اینکه عربستان دشمنی کرده که قابل تردید نیست. سوال این است که وزارت خارجه ما دقیقا برای اینکه اردن از ایران دور نشود، چه کاری کرده است؟ چه کرده تا عربستان در نبرد دیپلماتیک خود علیه ایران موفق نشود و هر روز کشوری را از ما دورتر نسازد؟
آیا وزارت خارجه ایران نمیتوانست پس از سفر محمد بن سلمان به اردن که قطعا زیر پای اردنیها نشسته تا از ایران دور شوند، هیئتی دیپلماتیک به اردن بفرستد تا تلاشهای بن سلمان را اگر نگوئیم خنثی، حداقل تقلیل دهد؟ از این دست سوالات البته کم نیست:
چرا وزارت خارجه ما با اطلاع از اینکه عربستان در تلاش است تا بندهای ضد ایرانی را بیانیه پایانی نشست سازمان همکاری اسلامی بگنجاند، پیش از شروع نشست فضای رسانهای-روانی علیه چنین اقدام عربستان ایجاد نکرد؟ چرا وزارت خارجه ما با برخی دولتهای عرب و حتی ترکیه از چندین روز قبل از آغاز نشست وارد مذاکره و لابی نشد تا مانع از اقدام عربستان شوند؟
چرا دکتر نوبخت سخنگوی دولت رسما وسعت کم جیبوتی را مسخره کرد در حالی که جیبتونی و حتی ریزتر از آن! در نبرد دیپلماتیک عربستان یک مهره محسوب میشوند؟ و دوری این کشورها از ما یعنی نزدیک آنها به عربستان و فراهم شدن جای پا برای رژیم صهیونیستی.
به اعتراف خود سعودیها(1) کویت، عمان و قطر به نسبتهای مختلف، سیاستهای متفاوتی از عربستان در قبال ایران اتخاذ میکنند. اما چرا اکنون جز عمان، دو کشور دیگر نعل به نعل عربستان بر طبل توخالی ایرانهراسی میکوبند؟ نتیجه دیپلماسی وزارت خارجه ما در تعامل با کویت چه بوده تا اندکی، فقط اندکی برنامههای عربستان در حوزه جنگ دیپلماتیک علیه ایران کاهش یابد؟
واقعیت این است که دولت تدبیر و امید برنامهای برای مواجهه با جنگ دیپلماتیک عربستان ندارد. و اقدام اخیر اردن در فراخواندن سفیرش از تهران، میتواند نشانهای بر این بیبرنامگی باشد. دردناکتر از همه اینها، شاید تکرار ادعاهای کارشناسی و کاربلدی برخی دیپلماتهای ارشد وزارت خارجه باشد. در سایه همین ادعا و افتخارها، عربستان در نبرد دیپلماتیکش علیه ایران، دارد کشورهای عربی را از ما دورتر و دورتر میکند. سودان، سومالی، جیبوتی، کویت، کومور، اردن و ... که اگرچه دوست ما نبودند اما روابط خصمانهای هم با ما نداشتند، اکنون از ایران دور شدهاند.
آیا این انفعال دولت، مقدمهای است تا زمینه برجام منطقهای فراهم شود؟ آیا بناست در مقابل سیاست منزویسازی ایران توسط عربستان، سکوت کنیم تا در نهایت و در شرایطی که تحت فشاریم، «برجام منطقهای» را بپذیریم که از فشار خارج شویم؟!
پی نوشت:
1. سلمان الدوسری سردبیر روزنامه الشرق الاوسط که اصلیترین رسانهی مکتوب سعودی است، در مقالهای با عنوان «هدیهی خلیجی به ایران» در اواسط اکتبر 2015 نوشت: «کویت به دور از برادران خلیجی خود، روابط خوب خود را با ایران حفظ کرده و به دنبال توسعه آن است. در حالی که دوحه روابط متوازنی با تهران دارد که به صورت کند رو به رشد است. کسی چه می داند، شاید خطر آینده ایران تنها بر ضد عربستان سعودی و امارات و بحرین باشد، در حالی که سه کشور دیگر – عمان، کویت و قطر - از آن در امان باشند.»
منبع: رجانیوز
اردن؛ پارسال نزدیک، امسال دور!
تصمیم دولت اردن به فراخواندن سفیرش در ایران، آخرین نمونه از این خبرهاست. محمد المومنی، سخنگوی رسمی دولت اردن دوشنبه 30 فروردین مدعی شد کشورش در پی «دخالت ایران در امور کشورهای عربی» سفیر خود را برای انجام مشاوره به امان فراخوانده است. مومنی افزود اردن پس از حوادث مربوط به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد مراتب اعتراض خود را به تهران اعلام کرده بود.
اما چرا اردن چنین تصمیمی اتخاذ کرد؟ اردن اگر قصد اعتراض به حمله برخی به مراکز دیپلماتیک عربستان در تهران و مشهد را داشت، به نظر کمی برای اعتراض دیر شده است! لذا باید به دنبال دلیل دیگری بود. واقعیت این است که اساسیترین علت، سفر چندی قبل محمد بن سلمان به اردن است. او که فرزند پادشاه سعودی است و همزمان وزیر دفاع و جانشین ولیعهد نیز میباشد هفته قبل به اردن سفر کرد و با پادشاه این کشور دیدار کرد. اساسیترین محور مذاکرات این دو، ظاهرا دوری اردن از ایران برای تحکیم هرچه بیشتر جبهه ضد ایرانی به رهبری عربستان بوده است.
اما اینها دشمنی عربستان است. او در دشمنی با ایران، شمشیر را از رو بسته است. باید پرسید دولت و وزارت خارجه ایران برای مقابله با این برنامه خصومتآمیز چه طرحی دارند؟ برخی بر این باورند که ایران نباید در زمین عربستان بازی کند و با افزایش تنش، زمینه دستیابی او به هدفش در منطقه که دوقطبی کردن فضا است را فراهم سازد. این استدلال به نظر منطقی است. اما آیا این استدلال، توجیهکننده انفعال وزارت خارجه ما در مواجهه با جنگ دیپلماتیک عربستان است؟
وزیر خارجه اردن در حالی اکنون سفیر کشورش در تهران را فراخوانده است که وقتی به ایران آمده بود، حرفهایی نسبتا خوبی میزد؛ حرفهایی که بوی سعودی نمیداد. ناصر الجوده در اواخر سال 93 به تهران آمد تا دو سالها روابط سرد میان ایران-اردن را پایان دهد. او خطاب به ظریف گفته بود: «نیازمند یک وحدت و انسجام میان همه کشورهای اسلامی هستیم که در این راستا گفتوگو با برادران ایرانی و رایزنی در خصوص مسایل منطقهیی برای ما مهم است. خوب است اتحادیه عرب همانند گفتوگوهایی که با دیگر کشورها دارد، گفتوگوی عربی – ایرانی هم داشته باشد.»
چند سوال از وزارت خارجه
حالا همان اردنی که سعی میکرد خود را به ایران نزدیک کند، با افتخار از ایران دور میشود! اینکه عربستان دشمنی کرده که قابل تردید نیست. سوال این است که وزارت خارجه ما دقیقا برای اینکه اردن از ایران دور نشود، چه کاری کرده است؟ چه کرده تا عربستان در نبرد دیپلماتیک خود علیه ایران موفق نشود و هر روز کشوری را از ما دورتر نسازد؟
آیا وزارت خارجه ایران نمیتوانست پس از سفر محمد بن سلمان به اردن که قطعا زیر پای اردنیها نشسته تا از ایران دور شوند، هیئتی دیپلماتیک به اردن بفرستد تا تلاشهای بن سلمان را اگر نگوئیم خنثی، حداقل تقلیل دهد؟ از این دست سوالات البته کم نیست:
چرا وزارت خارجه ما با اطلاع از اینکه عربستان در تلاش است تا بندهای ضد ایرانی را بیانیه پایانی نشست سازمان همکاری اسلامی بگنجاند، پیش از شروع نشست فضای رسانهای-روانی علیه چنین اقدام عربستان ایجاد نکرد؟ چرا وزارت خارجه ما با برخی دولتهای عرب و حتی ترکیه از چندین روز قبل از آغاز نشست وارد مذاکره و لابی نشد تا مانع از اقدام عربستان شوند؟
چرا دکتر نوبخت سخنگوی دولت رسما وسعت کم جیبوتی را مسخره کرد در حالی که جیبتونی و حتی ریزتر از آن! در نبرد دیپلماتیک عربستان یک مهره محسوب میشوند؟ و دوری این کشورها از ما یعنی نزدیک آنها به عربستان و فراهم شدن جای پا برای رژیم صهیونیستی.
به اعتراف خود سعودیها(1) کویت، عمان و قطر به نسبتهای مختلف، سیاستهای متفاوتی از عربستان در قبال ایران اتخاذ میکنند. اما چرا اکنون جز عمان، دو کشور دیگر نعل به نعل عربستان بر طبل توخالی ایرانهراسی میکوبند؟ نتیجه دیپلماسی وزارت خارجه ما در تعامل با کویت چه بوده تا اندکی، فقط اندکی برنامههای عربستان در حوزه جنگ دیپلماتیک علیه ایران کاهش یابد؟
واقعیت این است که دولت تدبیر و امید برنامهای برای مواجهه با جنگ دیپلماتیک عربستان ندارد. و اقدام اخیر اردن در فراخواندن سفیرش از تهران، میتواند نشانهای بر این بیبرنامگی باشد. دردناکتر از همه اینها، شاید تکرار ادعاهای کارشناسی و کاربلدی برخی دیپلماتهای ارشد وزارت خارجه باشد. در سایه همین ادعا و افتخارها، عربستان در نبرد دیپلماتیکش علیه ایران، دارد کشورهای عربی را از ما دورتر و دورتر میکند. سودان، سومالی، جیبوتی، کویت، کومور، اردن و ... که اگرچه دوست ما نبودند اما روابط خصمانهای هم با ما نداشتند، اکنون از ایران دور شدهاند.
آیا این انفعال دولت، مقدمهای است تا زمینه برجام منطقهای فراهم شود؟ آیا بناست در مقابل سیاست منزویسازی ایران توسط عربستان، سکوت کنیم تا در نهایت و در شرایطی که تحت فشاریم، «برجام منطقهای» را بپذیریم که از فشار خارج شویم؟!
پی نوشت:
1. سلمان الدوسری سردبیر روزنامه الشرق الاوسط که اصلیترین رسانهی مکتوب سعودی است، در مقالهای با عنوان «هدیهی خلیجی به ایران» در اواسط اکتبر 2015 نوشت: «کویت به دور از برادران خلیجی خود، روابط خوب خود را با ایران حفظ کرده و به دنبال توسعه آن است. در حالی که دوحه روابط متوازنی با تهران دارد که به صورت کند رو به رشد است. کسی چه می داند، شاید خطر آینده ایران تنها بر ضد عربستان سعودی و امارات و بحرین باشد، در حالی که سه کشور دیگر – عمان، کویت و قطر - از آن در امان باشند.»
منبع: رجانیوز