اطلاعات به دستآمده نشان میداد، این مرد جوانی کارگر، ۳۳ساله، متأهل و پدر دو فرزند است که در همسایگی خانواده ستایش زندگی میکند. بررسیها نشان میداد، او از روستا خارج شده و کسی از وی خبر ندارد؛ اما مأموران با کمین در ورودی روستا، مرد جوانی را حدود ساعت ٣ بامداد دستگیر کردند.
شهدای ایران:در حالیکه خبر قتل بیرحمانه ستایش شش ساله در ورامین در دنیای مجازی دست به دست میشود، کیلومترها آن طرفتر و در شهرستان نیریز (استان فارس) نیز قتل هولناک ستایش شش سالهای دیگر، مردم منطقه را شوکه کرده است.
تصویری از دو «ستایش»؛ سمت راست مقتول در نی ریز و سمت چپ به قتل رسیده در ورامین
به گزارش «تابناک»، این جنایت ظهر چهارشنبه، ۲۵فروردینماه رخ داد و این بار دختربچهای ایرانی قربانی جنایت بود. آن روز صبح، مادر ستایش کوچولو مثل هر روز دست دخترش را گرفت تا او را به مهد کودک ببرد. آنها در روستایی حوالی نیریز زندگی میکردند و فاصله مهدکودک با خانهشان زیاد نیست. به همین دلیل ظهر که میشد، ستایش شش ساله به تنهایی به خانه برمیگشت. اما آن روز مادر ستایش هر چه منتظر ماند از دخترش خبری نشد.
زن جوان که نگران شده بود با مهدکودک تماس گرفت و وقتی شنید که ستایش ساعتی قبل آنجا را ترک کرده، نگرانیاش بیشتر شد. او که حدس میزد دخترش در بین راه به خانه اقوام رفته، به جستوجو پرداخت اما کسی دختربچه را ندیده بود. حدود ساعت ۴بعدازظهر، وقتی همه جستوجوها برای یافتن ردی از دختربچه به بنبست رسید، خانواده ستایش راهی اداره پلیس شدند و درخواست کمک کردند.
تیمی از مأموران پلیس آگاهی برای یافتن ردی از دختربچه گمشده دستبهکار شدند. همه چیز از این حکایت داشت که دختربچه ربوده شده است. اما چه کسی آدمربایی کرده بود؟ طولی نکشید که مأموران پلیس به فردی مظنون شدند اما پس از دستگیری وی مشخص شد که این مرد بیگناه است.
مأموران پیش از اینکه این مظنون را آزاد کنند، بررسیهای مخفیانهای را در روستا برای یافتن ردی از ستایش شروع کردند و از آنجا که چند ماه قبلتر، در آن حوالی زن و شوهری دختربچهای را پس از خروج از مهدکودک دزدیده و طلاهایش را به سرقت برده بودند، بررسی فرضیه سرقت طلاهای ستایش را در دستور کار قرار دادند؛ فرضیهای که وقتی خانواده ستایش گفتند دخترشان یک جفت گوشواره طلا همراهش بوده، تقویت شد.
ستایش قریشی دختربچه 6 ساله افغانی
مأموران در این مرحله از تحقیقات به سراغ چند طلافروشی که در این روستا و روستاهای اطراف بود، رفتند و در یکی از طلافروشیها به اطلاعاتی درباره مرد جوانی دست یافتند که یک جفت گوشواره بچگانه برای فروش آورده و فاکتور خرید نداشته. البته طلافروش به واسطه آنکه یکی از مشتریانش آن مرد را شناخته و از طایفه وی اطلاع داشته، گوشوارهها را به مبلغ ۲۵۵ هزار تومان خریده است؛ گوشوارههایی که خانواده ستایش تأکید کردند متعلق به دخترشان است.
با این اطلاعات، تیم تحقیق که به یک قدمی حل این معما رسیده بود، جستوجو برای دستگیری فروشنده طلاها را شروع کرد. اطلاعات بهدستآمده نشان میداد که این مرد جوانی کارگر، ۳۳ساله، متأهل و پدر دو فرزند است که در همسایگی خانواده ستایش زندگی میکند. بررسیها نشان میداد او از روستا خارج شده و کسی از وی خبر ندارد اما مأموران با کمین در ورودی روستا، مرد جوان را حدود ساعت ٣ بامداد پنجشنبه، حدود ۱۶ساعت پس از ناپدید شدن ستایش کوچولو در حالیکه قصد ورود به روستا را داشت، دستگیر کردند.
مرد جوان در بازجوییهای اولیه مدعی شد که بیگناه است اما پس از سی دقیقه، لب به اعتراف گشود و پرده از قتل بیرحمانه دختربچه شش ساله برداشت. او گفت: ظهر بود که ستایش را در نزدیکی خانهشان دیدم. همان لحظه وسوسه شدم و با گفتن این جمله که با تو کار دارم، او را به داخل خانهام کشاندم. بعد دست و پا و دهان کودک را بستم و چادری دورش پیچیدم و او را به کوههای اطراف بردم. در آنجا با سرقت گوشوارههایش او را به قتل رساندم و جسدش را دفن کردم.
به گفته محمدصادق رفیعی، دادستان نیریز، پس از اعترافات تکاندهنده قاتل سنگدل، مأموران راهی محل جنایت شدند و به این ترتیب جسد دختربچه از زیر خاک بیرون کشیده شد تا به فاصله چند روز از جنایت رقم خورده در ورامین، پرونده قتل ستایش شش ساله دیگری گشوده شده و برای رسیدگی به دستگاه قضا سپرده شود. پروندهای که ظاهرا چندان مورد علاقه رسانههای بیگانه نیست.
این را میشود از بازتاب گسترده خبر قتل ستایش شش ساله در ورامین و بیتوجهی مطلق به خبر مرگ ستایش ۶ ساله در نی ریز دریافت. توجهی که در خبر نخست با تأکید فراوان بر تابعیت ایرانی قاتل و تابعیت افغانستانی ستایش کوچولو همراه بوده و به دلایل ناگفته و قابل حدس، به هیچ عنوان به خبر دوم معطوف نشده است. گویی این رسانهها هیچ هدفی جز پرداختن به موضوعات سیاسی با دستمایه قرار دادن خبر قتل دردناک یک کودک نداشتهاند.
این گزاره زمانی به یقین نزدیکتر میشود که میبینیم بسیاری از رسانههای فارسی زبان خارج از کشورمان، تلاش کردهاند به خبر فاجعه ورامین بسنده نکرده و در سلسله مطلبهایی به این موضوع بپردازند اما به قدر بازنشر خبر دوم هم به خود زحمت ندادهاند، چه برسد تحلیل چرایی وقوع این فاجعه و... .
رویکردی که در بیتوجهی این رسانهها به زحمات بیشائبه نیروهای انتظامی و دستگیری قاتلان دو پرونده در کمترین زمان ممکن هم دیده میشود و از هم اکنون میتوان حدس زد که در خصوص روند قضایی این پروندهها نیز دیده خواهد شد تا ثابت شود که هرچه برای مأموران انتظامی و قضایی کشورمان تابعیت افراد تأثیری ندارد، برای بدخواهان موضوعی بسیار مهم و کلیدی است؛ آنقدر که قتل یک ستایش را ببیند و قتل ستایشی دیگر را به روی خودشان هم نیاورند!
تصویری از دو «ستایش»؛ سمت راست مقتول در نی ریز و سمت چپ به قتل رسیده در ورامین
به گزارش «تابناک»، این جنایت ظهر چهارشنبه، ۲۵فروردینماه رخ داد و این بار دختربچهای ایرانی قربانی جنایت بود. آن روز صبح، مادر ستایش کوچولو مثل هر روز دست دخترش را گرفت تا او را به مهد کودک ببرد. آنها در روستایی حوالی نیریز زندگی میکردند و فاصله مهدکودک با خانهشان زیاد نیست. به همین دلیل ظهر که میشد، ستایش شش ساله به تنهایی به خانه برمیگشت. اما آن روز مادر ستایش هر چه منتظر ماند از دخترش خبری نشد.
زن جوان که نگران شده بود با مهدکودک تماس گرفت و وقتی شنید که ستایش ساعتی قبل آنجا را ترک کرده، نگرانیاش بیشتر شد. او که حدس میزد دخترش در بین راه به خانه اقوام رفته، به جستوجو پرداخت اما کسی دختربچه را ندیده بود. حدود ساعت ۴بعدازظهر، وقتی همه جستوجوها برای یافتن ردی از دختربچه به بنبست رسید، خانواده ستایش راهی اداره پلیس شدند و درخواست کمک کردند.
تیمی از مأموران پلیس آگاهی برای یافتن ردی از دختربچه گمشده دستبهکار شدند. همه چیز از این حکایت داشت که دختربچه ربوده شده است. اما چه کسی آدمربایی کرده بود؟ طولی نکشید که مأموران پلیس به فردی مظنون شدند اما پس از دستگیری وی مشخص شد که این مرد بیگناه است.
مأموران پیش از اینکه این مظنون را آزاد کنند، بررسیهای مخفیانهای را در روستا برای یافتن ردی از ستایش شروع کردند و از آنجا که چند ماه قبلتر، در آن حوالی زن و شوهری دختربچهای را پس از خروج از مهدکودک دزدیده و طلاهایش را به سرقت برده بودند، بررسی فرضیه سرقت طلاهای ستایش را در دستور کار قرار دادند؛ فرضیهای که وقتی خانواده ستایش گفتند دخترشان یک جفت گوشواره طلا همراهش بوده، تقویت شد.
ستایش قریشی دختربچه 6 ساله افغانی
مأموران در این مرحله از تحقیقات به سراغ چند طلافروشی که در این روستا و روستاهای اطراف بود، رفتند و در یکی از طلافروشیها به اطلاعاتی درباره مرد جوانی دست یافتند که یک جفت گوشواره بچگانه برای فروش آورده و فاکتور خرید نداشته. البته طلافروش به واسطه آنکه یکی از مشتریانش آن مرد را شناخته و از طایفه وی اطلاع داشته، گوشوارهها را به مبلغ ۲۵۵ هزار تومان خریده است؛ گوشوارههایی که خانواده ستایش تأکید کردند متعلق به دخترشان است.
با این اطلاعات، تیم تحقیق که به یک قدمی حل این معما رسیده بود، جستوجو برای دستگیری فروشنده طلاها را شروع کرد. اطلاعات بهدستآمده نشان میداد که این مرد جوانی کارگر، ۳۳ساله، متأهل و پدر دو فرزند است که در همسایگی خانواده ستایش زندگی میکند. بررسیها نشان میداد او از روستا خارج شده و کسی از وی خبر ندارد اما مأموران با کمین در ورودی روستا، مرد جوان را حدود ساعت ٣ بامداد پنجشنبه، حدود ۱۶ساعت پس از ناپدید شدن ستایش کوچولو در حالیکه قصد ورود به روستا را داشت، دستگیر کردند.
مرد جوان در بازجوییهای اولیه مدعی شد که بیگناه است اما پس از سی دقیقه، لب به اعتراف گشود و پرده از قتل بیرحمانه دختربچه شش ساله برداشت. او گفت: ظهر بود که ستایش را در نزدیکی خانهشان دیدم. همان لحظه وسوسه شدم و با گفتن این جمله که با تو کار دارم، او را به داخل خانهام کشاندم. بعد دست و پا و دهان کودک را بستم و چادری دورش پیچیدم و او را به کوههای اطراف بردم. در آنجا با سرقت گوشوارههایش او را به قتل رساندم و جسدش را دفن کردم.
به گفته محمدصادق رفیعی، دادستان نیریز، پس از اعترافات تکاندهنده قاتل سنگدل، مأموران راهی محل جنایت شدند و به این ترتیب جسد دختربچه از زیر خاک بیرون کشیده شد تا به فاصله چند روز از جنایت رقم خورده در ورامین، پرونده قتل ستایش شش ساله دیگری گشوده شده و برای رسیدگی به دستگاه قضا سپرده شود. پروندهای که ظاهرا چندان مورد علاقه رسانههای بیگانه نیست.
این را میشود از بازتاب گسترده خبر قتل ستایش شش ساله در ورامین و بیتوجهی مطلق به خبر مرگ ستایش ۶ ساله در نی ریز دریافت. توجهی که در خبر نخست با تأکید فراوان بر تابعیت ایرانی قاتل و تابعیت افغانستانی ستایش کوچولو همراه بوده و به دلایل ناگفته و قابل حدس، به هیچ عنوان به خبر دوم معطوف نشده است. گویی این رسانهها هیچ هدفی جز پرداختن به موضوعات سیاسی با دستمایه قرار دادن خبر قتل دردناک یک کودک نداشتهاند.
این گزاره زمانی به یقین نزدیکتر میشود که میبینیم بسیاری از رسانههای فارسی زبان خارج از کشورمان، تلاش کردهاند به خبر فاجعه ورامین بسنده نکرده و در سلسله مطلبهایی به این موضوع بپردازند اما به قدر بازنشر خبر دوم هم به خود زحمت ندادهاند، چه برسد تحلیل چرایی وقوع این فاجعه و... .
رویکردی که در بیتوجهی این رسانهها به زحمات بیشائبه نیروهای انتظامی و دستگیری قاتلان دو پرونده در کمترین زمان ممکن هم دیده میشود و از هم اکنون میتوان حدس زد که در خصوص روند قضایی این پروندهها نیز دیده خواهد شد تا ثابت شود که هرچه برای مأموران انتظامی و قضایی کشورمان تابعیت افراد تأثیری ندارد، برای بدخواهان موضوعی بسیار مهم و کلیدی است؛ آنقدر که قتل یک ستایش را ببیند و قتل ستایشی دیگر را به روی خودشان هم نیاورند!