زمزمه سالهای گذشته مبنی بر اینکه اگر آوینی بود چه میشد و چه میکرد و چه بلایی سرش میآوردند ! و ... ، اکنون این نگاهها علنیتر به تریبونها کشیده شده است.
به گزارش شهدای ایران، فارس نوشت: دقت کردهاید که امسال پرداختن به سید مرتضی آوینی در سالروز شهادتش، با ادوار گذشته تفاوت ماهوی و وسیعتری (به لحاظ عرض مباحث) داشت. بیتردید حضور افراد جدیدتری در میزگردها، محافل و محیطهای دانشگاهی، تریبونها و رسانههای مختلف، زاویههای جدیدتری را درباره ابعاد مختلف فعالیتها و زندگی شهید آوینی باز کرد و باعث چالشهایی برملا کننده شد، ولی به نسبت اهمیت این اتفاق، خطر جدیتری را هم رقم زد که نباید به سهولت از کنار آن گذشت و بیتفاوت ماند. طبعا وقتی حضور و مشارکت افراد و شخصیتهای جدید در مباحث و بررسی ابعاد و وجوه مختلف حیات، افعال، رفتار، افکار و سلوک آوینی ثمره و خروجیای درخور شخصیت و مقام آن شهید خواهد داشت که سطح دانش و سقف فکری و مهمتر باورهای چنین اشخاصی، نزدیک به موجودیت و واقعیت زیستی – انقلابی آن شهید باشد، درحالی که طرح و بسط محتوای ابراز شده و بیان گردیده در مراسمهای امسال مرتبط با شهید، دستاوردی جز تقلیل و تنزل جایگاه فرهنگی – دینی و هنری – اجتماعی او نداشت.
هردلیلی که باعث و بانی طراحی و پیاده سازی مباحث ژورنالیستی و کم عمق (اما هیجانی و پرهیاهو) پیرامون آوینی شده باشد، ارمغانی جز تقلیل و معمولی سازی او نداشته است. تلاش مضاعف صورت گرفته برای زدودن رنگ و انگ انقلابیگری و غربستیزی و آرمانخواهی او، (حتی سهوی و غیر عمدی) جفای بزرگی در حق شهید است و چیزی جز کاهش وزن او دربین طرفداران انقلاب و کم رنگکردن سقف و عمق تئوریک و نظریه پردازانهاش در عرصه فرهنگ و هنر تلقی نمیشود. این واقعیت را نمیتوان منکر شد که اگر آوینی الگوی هنر انقلاب اسلامی شناخته میشود و همو بستر و ظرفیتی را برای بسیاری فراهم آورده تا در پناه او خیمه بزنند و حتی به یمن و برکت او صاحب داشتههایی دنیایی و اخروی باشند، تحقیقا به دلیل منش و کنش و اندیشههای انقلابی و نسبت نزدیکش با نظام و مهمتر از همه ولایت و رهبری است ولذا هرکوششی برای تقلیل آوینی انقلابی و ولایی، خالی کردن زیرپای خود چنین افراد و نزدیکانی است که زمینهساز چنین اتفاقهایی بوده و میشوند. به صراحت باید تاکید کرد که برخی (وطیفی) عامدانه و با هدف مشخص به دنبال این تقلیل هستند، رویکردی که با هدف زدن انقلاب صورت میگیرد و به عبارتی مایلند تا انقلاب را از داشتن نظریه پردازان و اندیشه ورزان فرهنگی–هنری، بینصیب نمایش دهند. سعی و تلاش بیپروای صورت گرفته برای تنزل آوینی به حد و اندازه فیلمسازی معمولی و مستند سازی جنگی، مانند نفی وپوشیدن خورشید است. انکار آوینی صاحب نظر در حوزههای متنوع فکری-تئوریک (با توجه به ارثیه انبوه مکتوب وصوتی-تصویری آن شهید) مشخصا پایین کشیدن او از صدر کرسی نظریه پردازانه هنر انقلاب به سطح فیلمسازان انبوه است.
اینکه فیلمسازی در تصویرسازی آوینی سعی وافری به خرج میدهد تا فقط و فقط رویکرد و ظرفیت مستندسازی آوینی را ترسیم کند و میگوید که من آوینی دیگری نمیشناسم و در ادمه آن تا امسال، تجمع هایی برپا میشود که این نگاه و درک از شهید را تئوریزه و نهادینه کنند، تحرکی جز کاهش و تقلیل جایگاه آوینی شمرده نمیشود. شکی دراین نیست که آوینی به درستی شناسانده نشده است یا بد شناسانده شده است، ولی حالا که برنامههایی در سالگرد شهادتش به پا میشود تا جبران مافات کند، نباید با سطحی گرایی به خروجی محتوایی درباره شهید منتهی شود که او را از جای اصلیاش پایین بکشد. کسی را که مقام معظم رهبری دارای «ظرفیت خیلی بالایی» معرفی فرمودند، خطاست که به سطح و کف کشانده شود. آوینی درنامه اش به ولی امر، صریحا ضمن اعلام «سر ما و فرمان شما» مینویسد: «ما به جهاد فی سبیل الله عشق میورزیم و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح» و متقابلا «آقا» متون قلمی و گفتاری ایشان را «شاهکار ادبی» میخوانند و میفرمایند که از یاد او غافل نیستند و ...
زمزمه سالهای گذشته مبنی بر اینکه اگر آوینی بود چه میشد و چه میکرد و چه بلایی سرش میآوردند! و ...، اکنون علنی تر به تریبونها کشیده شده و در قالبهای مختلف گفتاری، سخن سرایی و نوشتاری، سمت و سویی یافته تا هرچه منسجم تر، آوینی، خنثی پردازی شود و به جد جنبه های آشکار منتقدانه نسبت به لیبرال مسلکی و دنیاخواهی (به ویژه غرب ستیزانه) او را در سایه ابعاد مادی و عملگرایانه صرف شهید ترویج و منتشر کنند. تردید نکنیم که اگر چنین گرایش هایی در حاشیه فعالیت های تئوریک - پراتیک آوینی بروز و ظهور می یافت، هرگز مقام الگوی هنر انقلاب اسلامی را به خود اختصاص نمیداد و در جای «مرد زمانه خود» نمی نشست.
دریک کلام «آوینی» مظهر و تبلور این نظر «اقا» بود، که تبیین فرمودند: «هنرمندان زبان رسای هنر را در خدمت انقلاب و اسلام به کارگیرند و این عطیه الهی را صرف تعالی افکار مردم کنند و هنر را از آمیزش با مظاهر زیانبار فرهنگ بیگانه رها سازند». تحقیق در آثار باقی مانده از شهید ، نتیجه ای جز تحقق نظر آورده و اشاره شده از مقام معظم رهبری در پی نخواهد داشت و لیکن در غالب طرح مباحث و رواج محتوای این روزها درباره شهید آوینی کمتر صحبتی از اسلامیت و دیانت و انقلابیگری و دشمن ستیزیاش به میان آمد. بنابراین تلاش برای زدودن وجوه فکری – عملی بیگانه ستیزی آوینی، دقیقا و تحقیقا، نه تنها در راستای خوب شناساندن آوینی نبود که عملا و علنا (و در خوشبینانهترین فرض) بد شناساندن شهید بزرگوار را بسط داد و تشدید کرد.
هردلیلی که باعث و بانی طراحی و پیاده سازی مباحث ژورنالیستی و کم عمق (اما هیجانی و پرهیاهو) پیرامون آوینی شده باشد، ارمغانی جز تقلیل و معمولی سازی او نداشته است. تلاش مضاعف صورت گرفته برای زدودن رنگ و انگ انقلابیگری و غربستیزی و آرمانخواهی او، (حتی سهوی و غیر عمدی) جفای بزرگی در حق شهید است و چیزی جز کاهش وزن او دربین طرفداران انقلاب و کم رنگکردن سقف و عمق تئوریک و نظریه پردازانهاش در عرصه فرهنگ و هنر تلقی نمیشود. این واقعیت را نمیتوان منکر شد که اگر آوینی الگوی هنر انقلاب اسلامی شناخته میشود و همو بستر و ظرفیتی را برای بسیاری فراهم آورده تا در پناه او خیمه بزنند و حتی به یمن و برکت او صاحب داشتههایی دنیایی و اخروی باشند، تحقیقا به دلیل منش و کنش و اندیشههای انقلابی و نسبت نزدیکش با نظام و مهمتر از همه ولایت و رهبری است ولذا هرکوششی برای تقلیل آوینی انقلابی و ولایی، خالی کردن زیرپای خود چنین افراد و نزدیکانی است که زمینهساز چنین اتفاقهایی بوده و میشوند. به صراحت باید تاکید کرد که برخی (وطیفی) عامدانه و با هدف مشخص به دنبال این تقلیل هستند، رویکردی که با هدف زدن انقلاب صورت میگیرد و به عبارتی مایلند تا انقلاب را از داشتن نظریه پردازان و اندیشه ورزان فرهنگی–هنری، بینصیب نمایش دهند. سعی و تلاش بیپروای صورت گرفته برای تنزل آوینی به حد و اندازه فیلمسازی معمولی و مستند سازی جنگی، مانند نفی وپوشیدن خورشید است. انکار آوینی صاحب نظر در حوزههای متنوع فکری-تئوریک (با توجه به ارثیه انبوه مکتوب وصوتی-تصویری آن شهید) مشخصا پایین کشیدن او از صدر کرسی نظریه پردازانه هنر انقلاب به سطح فیلمسازان انبوه است.
اینکه فیلمسازی در تصویرسازی آوینی سعی وافری به خرج میدهد تا فقط و فقط رویکرد و ظرفیت مستندسازی آوینی را ترسیم کند و میگوید که من آوینی دیگری نمیشناسم و در ادمه آن تا امسال، تجمع هایی برپا میشود که این نگاه و درک از شهید را تئوریزه و نهادینه کنند، تحرکی جز کاهش و تقلیل جایگاه آوینی شمرده نمیشود. شکی دراین نیست که آوینی به درستی شناسانده نشده است یا بد شناسانده شده است، ولی حالا که برنامههایی در سالگرد شهادتش به پا میشود تا جبران مافات کند، نباید با سطحی گرایی به خروجی محتوایی درباره شهید منتهی شود که او را از جای اصلیاش پایین بکشد. کسی را که مقام معظم رهبری دارای «ظرفیت خیلی بالایی» معرفی فرمودند، خطاست که به سطح و کف کشانده شود. آوینی درنامه اش به ولی امر، صریحا ضمن اعلام «سر ما و فرمان شما» مینویسد: «ما به جهاد فی سبیل الله عشق میورزیم و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح» و متقابلا «آقا» متون قلمی و گفتاری ایشان را «شاهکار ادبی» میخوانند و میفرمایند که از یاد او غافل نیستند و ...
زمزمه سالهای گذشته مبنی بر اینکه اگر آوینی بود چه میشد و چه میکرد و چه بلایی سرش میآوردند! و ...، اکنون علنی تر به تریبونها کشیده شده و در قالبهای مختلف گفتاری، سخن سرایی و نوشتاری، سمت و سویی یافته تا هرچه منسجم تر، آوینی، خنثی پردازی شود و به جد جنبه های آشکار منتقدانه نسبت به لیبرال مسلکی و دنیاخواهی (به ویژه غرب ستیزانه) او را در سایه ابعاد مادی و عملگرایانه صرف شهید ترویج و منتشر کنند. تردید نکنیم که اگر چنین گرایش هایی در حاشیه فعالیت های تئوریک - پراتیک آوینی بروز و ظهور می یافت، هرگز مقام الگوی هنر انقلاب اسلامی را به خود اختصاص نمیداد و در جای «مرد زمانه خود» نمی نشست.
دریک کلام «آوینی» مظهر و تبلور این نظر «اقا» بود، که تبیین فرمودند: «هنرمندان زبان رسای هنر را در خدمت انقلاب و اسلام به کارگیرند و این عطیه الهی را صرف تعالی افکار مردم کنند و هنر را از آمیزش با مظاهر زیانبار فرهنگ بیگانه رها سازند». تحقیق در آثار باقی مانده از شهید ، نتیجه ای جز تحقق نظر آورده و اشاره شده از مقام معظم رهبری در پی نخواهد داشت و لیکن در غالب طرح مباحث و رواج محتوای این روزها درباره شهید آوینی کمتر صحبتی از اسلامیت و دیانت و انقلابیگری و دشمن ستیزیاش به میان آمد. بنابراین تلاش برای زدودن وجوه فکری – عملی بیگانه ستیزی آوینی، دقیقا و تحقیقا، نه تنها در راستای خوب شناساندن آوینی نبود که عملا و علنا (و در خوشبینانهترین فرض) بد شناساندن شهید بزرگوار را بسط داد و تشدید کرد.