خطر بزرگ از بیخ تراشیدن برنامه ی مفید هسته ای ایران نیست ،بلکه پذیرش پروتکل الحاقی است که در حقیقت استقلال و امنیت کشور را با خطر جدی مواجه می کند؛ اما آیا آقای ظریف یا دکتر روحانی از این مسایل بی خبرند؟؟؟
به گزارش شهدای ایران، سید مصطفی میرشفیعی، مشاور سابق رییس جمهور در حوزه جوانان در یادداشتی کوتاه نوشت: در اوایل دهه ی نود میلادی و پس از حمله ی صدام حسین به کویت مسئله ی هسته ای عراق مجددا مطرح شد و عراق که تحت فشار تحریم ها بود برای خارج شدن از زیر فشارها پروتکل الحاقی را پذیرفت،این پروتکل به بازرسان آژانس این اجازه را میداد که در هر زمان و هر مکانی که ماموران آژانس اراده کردند باید بازدید صورت بگیرد.
از آنجایی که که سازمانهای بین المللی بی طرف از بهترین محفلهای جاسوسان بین المللی هست و آمریکا هم با توجه به اینکه اکثر بودجه ی این سازمانها را تامین می کند از نفوذ قابل توجهی در آنها برخوردار است،به راحتی توانست با بازدیدهای وقت و بی وقت جاسوسانش تحت پوشش آژانس از مکانهای استراتژیک(نظامی) عراق به اطلاعات قابل توجهی از این کشور دست پیدا کنند که همین مسئله باعث شد آمریکاییها که از مکانهای مهم نظامی عراق خبر داشتند ابتدا آنجا را بمباران کنند و پس از ورود به بصره در جنوب عراق به طور مستقیم از وسط بیابانها و نه جاده ها تا بغداد پیشروی کنند چونکه از تمام زیرو بم عراق طی ده سال بازرسی ماموران آژانس بین المللی انرژی اتمی از سال 1993 تا 2003 آگاه شده بودند.
خطر بزرگ از بیخ تراشیدن برنامه ی مفید هسته ای ایران نیست ،بلکه پذیرش پروتکل الحاقی است که در حقیقت استقلال و امنیت کشور را با خطر جدی مواجه می کند؛ اما آیا آقای ظریف یا دکتر روحانی از این مسایل بی خبرند؟؟؟
آیا عنوان کردن این نکته توسط بنده آن هم از سر دلسوزی باید با وارد کردن اتهامات بی پایه و اساس همراه می شد؟؟
به نظر بنده آنها از همه نسبت به این مسایل آگاهترند اما با توافق اولیه میخواستند توپ مخالف با این توافق را در زمین مجلس یا رهبری بیندازند،چون عامه ی مردم بر این باورند که اگر توافق بشود حالا هر چه هم که باشد همه چیز حل می شود بنابراین آنها میخواهند به دو هدفشان برسند:
یک،پیروزی در انتخابات مجلس و خبرگان و دوم پیروزی در انتخابات بعدی ریاست جمهوری،چون وعده های سال 92 تقریبا هیچکدام عملی نشده است دولت تحت فشار زیادی قرار دارد و سعی میکند توپ را در زمین طرف مقابلش قرار دهد.
از آنجایی که که سازمانهای بین المللی بی طرف از بهترین محفلهای جاسوسان بین المللی هست و آمریکا هم با توجه به اینکه اکثر بودجه ی این سازمانها را تامین می کند از نفوذ قابل توجهی در آنها برخوردار است،به راحتی توانست با بازدیدهای وقت و بی وقت جاسوسانش تحت پوشش آژانس از مکانهای استراتژیک(نظامی) عراق به اطلاعات قابل توجهی از این کشور دست پیدا کنند که همین مسئله باعث شد آمریکاییها که از مکانهای مهم نظامی عراق خبر داشتند ابتدا آنجا را بمباران کنند و پس از ورود به بصره در جنوب عراق به طور مستقیم از وسط بیابانها و نه جاده ها تا بغداد پیشروی کنند چونکه از تمام زیرو بم عراق طی ده سال بازرسی ماموران آژانس بین المللی انرژی اتمی از سال 1993 تا 2003 آگاه شده بودند.
خطر بزرگ از بیخ تراشیدن برنامه ی مفید هسته ای ایران نیست ،بلکه پذیرش پروتکل الحاقی است که در حقیقت استقلال و امنیت کشور را با خطر جدی مواجه می کند؛ اما آیا آقای ظریف یا دکتر روحانی از این مسایل بی خبرند؟؟؟
آیا عنوان کردن این نکته توسط بنده آن هم از سر دلسوزی باید با وارد کردن اتهامات بی پایه و اساس همراه می شد؟؟
به نظر بنده آنها از همه نسبت به این مسایل آگاهترند اما با توافق اولیه میخواستند توپ مخالف با این توافق را در زمین مجلس یا رهبری بیندازند،چون عامه ی مردم بر این باورند که اگر توافق بشود حالا هر چه هم که باشد همه چیز حل می شود بنابراین آنها میخواهند به دو هدفشان برسند:
یک،پیروزی در انتخابات مجلس و خبرگان و دوم پیروزی در انتخابات بعدی ریاست جمهوری،چون وعده های سال 92 تقریبا هیچکدام عملی نشده است دولت تحت فشار زیادی قرار دارد و سعی میکند توپ را در زمین طرف مقابلش قرار دهد.