شهدای ایران shohadayeiran.com

ایران با وارد کردن نیروهای تازه نفس و با غیرت نوهد که مثل علمدار دشت کربلا سبزکلاه‌ به سر داشتند، نشان داد می‌خواهد ماجرای سوریه را برای همیشه یکسره کند.
 
شهدای ایران: خشاب گذاری کنید! اسلحه را مسلح کرده، هدف گیری کنید! هدف سیبل رو به رو! با نام و یاد خدا آتش! بعد از آنکه فرمانده این‌ها را گفت، گونه اصلاح شده‌اش را روی اسلحه گذاشت و از شکاف درجه، علاوه بر سیبل، صمیمی‌ترین دوست خود را نیز دید! این مشاهده برای او نه به معنای تشکیل خط نشانه روی بلکه به معنای اسلحه گرفتن به سمت دوستی بود که از گذراندن هفت خوان رستم برای استخدام گرفته تا بالا رفتن از دیوار راست، همواره برایش تسکینی می‌شد در برابر سختی‌های طاقت فرسای آموزش! اما حالا این رفیق(بخوانید برادر) باید طبق دستور فرمانده، در کنار عبور گلوله 9 میلی متری حاضر شود و این در حالی است که دوربین صدا و سیما همزمان این دو برادر، اسلحه و سیبل را در یک قاب به تصویر می‌کشاند. حتی مجری پر جنب و جوش و خوش سخن برنامه نیز ترجیح داده است تا به جای دهان، با چشم‌های سرشار از تعجبش این صحنه را برای مخاطبین کنجکاو روایت کند.

 

 سرانجام صدای گلوله‌ها یکی پس از دیگری شنیده می‌شود. بعد از اتمام تیر اندازی، هم او و هم دوستش با چهره‌ای مصمم جای خود را عوض کرده و آماده شروع مجدد می‌گردند. در این بین مجری با همان حالت بهت زده رو به سوی فرمانده کرده و علت را جویا می‌شود. فرمانده در حالی که با دیدن قیافه مجری تبسمی بر چهره آرامش نقش می‌بندد؛ اینطور پاسخ می‌دهد: یکی از وظایف بچه‌های تیپ 65، رهایی گروگان است. این بچه‌ها باید به این سطح از اعتماد به نفس برسند که اگر عزیزترین کسانشان نیز در چنگ گروگان گیر بود، آن‌ها بتوانند با خیالی جمع ماشه را بچکانند. از طرفی گوش شخصی که در کنار سیبل قرار گرفته است، می‌بایست به صدای زوزه گلوله عادت کند تا بعده ها در میدان نبرد صدای زوزه گرگ‌ها و گلوله‌هایشان، مانعی برای عزم  شیر بچه‌های نوهد نگردد.

 تکاوران کلاه‌سبز؛ از پاوه تا حلب

نوهد از عمان و نوژه تا پاوه و جنگ

این گفته فرمانده تنها بخشی از هزاران آموزشی است که کلاه سبزهای تیپ نوهد(نیروهای ویژه هوابرد) آن را فرا می‌گیرند. تیپی که در سال 1349، توسط تیمسار خلبان "منوچهر خسروداد" جهت آموزش زبده‌ترین نیروهای تکاور دنیا و با هدف انجام کلیه مأموریت‌های خاص از جمله مأموریت‌های برون مرزی، جنگ روانی، رهایی گروگان، باز کردن نقاط گره کور در جنگ‌های موسوم به پارتیزانی و... شکل گرفت. در آن دوره بخشی از ورزیده‌ترین افراد کشور به فرانسه که مهم‌ترین مرکز آموزش تکاور در دنیا به حساب می‌آید، اعزام شدند و بعد از فراگیری کلیه آموزش‌ها به کشور باز گشته و اولین نیروهای تیپ ویژه را شکل دادند.

 

آن‌ها حتی فکرش را هم نمی‌کردند که بلافاصله بعد از شکل گیری، قرار است مأموریت‌های خود را آغاز نمایند به نحوی که در سال 1353 و با شروع شورش‌های چپ گراهای موسوم به ظفار در عمان، پادشاه این کشور برای حفظ تاج و تختش، از محمدرضا پهلوی در خواست کمک کرد. از این رو شاه ایران علاوه بر ارسال تجهیزات پیشرفته به عمان، بخشی از نیروهای ویژه هوابرد را نیز برای سرکوب شورشیان به این کشور اعزام نمود. تکاوران نوهد توانستند اولین مأموریت خود را با موفقیت سپری کنند و شورش بسیاری از نیروهای چپ گرا و ملی گرا در عمان را سرکوب نمایند.

 

 

آن‌ها همچنین مأموریت‌های کوچکی را نیز علیه شاخ و شانه کشیدن‌های صدام بعثی برای حکومت غربگرا ایران، انجام دادند تا اینکه در سال 57، انقلاب اسلامی به ثمر نشست و نیروهای لشگر نوهد نیز همانند سایر ارتشیان، به دامان انقلاب پیوستند. در آن روزهای آشفته اول انقلاب، قائله‌های مختلفی در نقاطی از کشور شکل گرفته بود که هر کدام از آن‌ها ادعای جدایی طلبی و استقلال  از ایران را مطرح می‌کردند. در آن روزها برای حفظ انسجام کشور لازم بود تا نیرویی زبده به مقابله با این افراد که هرکدام  سرسپرده یک کشور قدرتمند بودند؛ اعزام شود. به طور مثال در کنار نیروهای سپاه پاسداران، بخشی از نیروهای نوهد نیز به کردستان اعزام شده و همکاری خوبی را با سپاه شکل دادند.

 

اما در این لشگر عده ای هم بودند که هنوز پیوند قلبیشان با رژیم طاغوت گسسته نشده بود. این دسته از نیروهای ویژه با بهانه‌های مختلف از اعزام به مناطق مرزی امتناع می‌ورزیدند تا اینکه خود را برای آغاز عملیاتی در تهران آماده نمایند. بنا بود تا آن‌ها نیز بخشی از کودتای نوژه باشند به گونه ای که بعد از بمباران مراکز حیاتی تهران توسط اف 4 های پایگاه همدان، این بخش از نیروهای نوهد مأموریت داشتند که به طور زمینی وارد عرصه شده و با سو استفاده از نبود آن دسته از نیروهای زبده نوهد وابسته به نظام، کم تجربه بودن سپاه و همچنین اوضاع نابسمان شهر در اثر بمباران، اقدام به تصرف زمینی پایتخت نمایند.
تکاوران کلاه‌سبز؛ از پاوه تا حلب 

 بعد از لو رفتن عوامل کودتا و فاش شدن همکاری بخشی از نیروهای نوهد با آن در 18 تیرماه سال 1359، مجلس شورای اسلامی جلسه ای را ترتیب داد. در این جلسه که درست 5 روز بعد از دستگیری عوامل کودتا تشکیل شده بود، حسن روحانی در صحن علنی مجلس خواستار انحلال لشگر ویژه هوابرد شد. این نظر با واکنش شهید مصطفی چمران مواجه گشت چرا که در ماجرای پاوه، شهید چمران نبرد دلیرانه بچه‌های نوهد را دیده بود و به خوبی می‌دانست که نباید تا نوک بینی را دید زیرا  قدرت ایمانی را که چمران در پاوه از همراهیان ارتشی نوهد دیده بود، او را بر این باور که مقاومت این بچه‌ها در نهایت می‌تواند دردی را از اسلام دوا ‌کند؛  استوار می‌ساخت. در نهایت نیز مجلس طرح حسن روحانی را نپذیرفت! چندی بعد و با آغاز جنگ نیز کلاه سبزهای قصه ما توانستند نقش مهمی را ایفا کنند به گونه ای که مأموریت‌های مختلفی را در جهت شکستن محاصره، هلی برن در عقبه دشمن و انجام عملیات‌های ایزایی و... به ثمر رساندند.

 

تیپ 65 چگونه شکل گرفت؟

در سال 1370 و بعد از اتمام جنگ، به فرمان فرماندهی کل قوا سومین تیپ از لشگر تکاور جدا شده و با عنوان تیپ 65 ویژه هوابرد فعالیت خود را به طور مستقل در شیراز ادامه می‌دهد. از آن تاریخ به بعد این تیپ علاوه بر تأمین نیروهای خود، نقش ویژه ای را نیز در آموزش یگان‌های ویژه نیروی انتظامی در زمینه رهایی گروگان ایفا می کند.

 

 با وجود آنکه تعداد کثیری از مأموریت‌ها و آموزش‌های تیپ 65 تا کنون مطرح شده است، اما  بسیاری دیگر از مأموریت‌های این تیپ مخفیانه بوده و اطلاعات درستی از آن‌ها در دست نمی‌باشد. یکی از این فعالیت‌ها، مانور سال 71 در تهران بود. به گفته منابع غیر رسمی در آن روزها شهید صیاد شیرازی (فرمانده وقت ارتش) برای آزمایش توان نیروهای ویژه هوابرد، مانوری را در تهران تدارک می‌دهد به این ترتیب که بچه‌های نوهد وظیفه داشتند تا بدون هیچ سلاحی، کنترل بخشی از مراکز مهم شهر تهران را برعهده بگیرند. این در حالی بود که هیچ کدام از مراکز حفاظتی شهر تهران از این موضوع آگاهی نداشتند. در نهایت نیروهای تکاور ارتش با نفوذ و هم شکل کردن خود با افراد ارگان‌های مختلف، از این مانور سربلند بیرون می‌آیند. شایان ذکر است که صحت انجام این مانور هنوز تأیید نشده است لکن آموزش هم شکل کردن و نفوذ در محیط و تسلط بر آن، از آموزش‌های مهمی است که تکاوران کلاه سبز به فراگیری آن می‌پردازند.

 

حضور کلاه سبزها در سوریه

با شروع بحران در سوریه، سپاه پاسداران برای پاسداری از حریم اسلام، بخشی از نیروهای خود را به سوریه اعزام نمود و در مدت چند سال گذشته توانست موفقیت‌های زیادی را در عرصه میدانی و معنوی کسب کند لکن در این میان جای خالی ارتش بسیار حس می‌شد. تا جایی که خون این افراد نیز از اهانت تروریست‌ها به جوش آمده و غیرت و اشتیاقشان برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) نیز طاقت آن‌ها را تاغ کرده بود. غیرتی که از همان زمان جنگ ریشه در رگ‌هایشان دوانده بود به نحوی که سرتیپ خلبان علی اکبر زمانی خاطره ای را در این زمینه از بچه‌های نوهد نقل می‌کند. در این خاطره علی اکبر زمانی برای انجام ماموریتی به تهران فراخوانده می‌شود. وی برا رفتن به تهران سوار هواپیمایی می‌شود که در آن عده ای از پرستاران خانم، اسرایی از گارد ویژه ریاست جمهوری صدام و بچه‌های کلاه سبز بودند. ظاهراً در طی یک حمله از سوی تکاوران بعثی، چند تن از پرستاران ایرانی اسیر شده که با دخالت نیروهای ویژه هوابرد آزاد می‌شوند. در طی این عملیات نیز جمعی از نیروهای ویژه گارد به اسارت بچه‌های نوهد در می‌آیند.

 

 سرتیپ زمانی خاطره‌اش را اینگونه ادامه می‌دهد: پرستاران خانم با ورود به هواپیما و دیدن اسرای عراقی، وحشت زده شده و عده ای از آن‌ها نیز از حال می‌روند. بچه‌های تکاور ارتش با دیدن این صحنه علت را جویا شده و بعد از کلی اصرار، در نهایت متوجه می‌شوند که تکاوران بعثی بعد از اسارت گرفتن پرستاران، مرتکب اهانت به آن‌ها می‌شوند. علی اکبر زمانی اینطور نقل می‌کند که بلافاصله بعد از فهمیدن این موضوع، بچه‌های نوهد به بالای سر تکاوران بعثی رفته و طوری آن‌ها را می‌زدند که صدای شکسته شدن استخوان‌هایشان شنیده می‌شد. حال این همه غیرت چطور می‌تواند نسبت به زینب کبری(س) بی تفاوت باشد.

 

از این رو چندی پیش به دستور امیر پوردستان، نیروهای نوهد به عرصه یکی از دشوارترین نبردهای دنیا وارد شدند.  اصولاً در یک صحنه سخت، شخصی که برگه برنده خود را رو کند می‌تواند به غائله خاتمه بخشد. در بحران سوریه نیز به نظر می‌رسد که داستان از این قرار باشد چرا که تروریست‌ها بعد از واگذاری تدمر، از دست دادن منطقه ای به نام طیبه در جنوب استان رقه (پایتخت داعش) ظاهراً نفس‌هایشان به شماره افتاده و دیگر هیچ برگه برنده ای را در چنته ندارند. اما از آن طرف ایران با وارد کردن نیروهای تازه نفس و با غیرت نوهد نشان داد که می‌خواهد این ماجرا را برای همیشه به اتمام برساند.

 

مقاومت بچه‌های تکاور در درگیری‌های اخیر جنوب حلب خود مهر تاییدی است بر غیرت نیروهای این تیپ. غیرتی که سبب شد تا با وجود حملات بسیار گسترده و بی سابقه جبهه النصره به جنوب حلب، بچه‌های کلاه سبز با تقدیم 4 شهید منطقه را حفظ نموده و علاوه بر به هلاکت رساندن 200 تروریست با کمک سربازان سپاه، مانع از پیشروی گسترده دشمن نیز بشوند.

 

نوهد از بهترین های دنیا؛ بله/ توقع بی جا؛ خیر

حال آنکه دلاورمردان نوهد توانستند از اولین مأموریت خود سربلند بیرون بیایند؛ وقت آن رسیده است تا با آموزش نیروهای جبهه مقاومت، هر چه سریع‌تر ماجرا را ختم به خیر نماید. اما نکته ای هم که در میان حائز اهمیت است، داشتن توقع منصفانه از کلاه سبزها و سایر نیروهای مقاومت می‌باشد چرا که علی‌رغم تمام توانمندی‌های تیپ 65، عرصه پیکار با تروریست‌هایی که تمام طول عمر خود را در میدان جنگ سپری کرده‌اند؛ کار چندان ساده ای نیست. یقیناً نباید این توقع در افکار عمومی ایجاد شود که نیروهای تیپ 65 همانند فیلم‌های از بن تخیلی هالیوود، اسلحه در دست گرفته و یک تنه عالم و آدم را نابود کنند! حتی نیروهای لژیون فرانسه که در کنار کلاه سبزهای ایرانی جز زبده‌ترین تکاوران دنیا محسوب می‌شوند نیز کار ساده ای را در جنگ افغانستان پیش رو نداشتند. اما با تمام این‌ها، حال ایران برگ برنده خود را رو کرده است و با اندکی صبر می‌توان خبرهای خوشی را در آینده شنید.

 

حضور نوهد در سوریه سبب خیر داخلی شد

پس از انتشار خبر شهادت 5 تن از دلاورمردان نوهد در سوریه طبق معمول عده‌ای خودباخته که این سال‌ها، رزم شیرمردان ایران در سوریه را تلاش برای بقای نظام اسد می‌خوانند و توانایی درک غیرت دینی دفاع از حرم اهل بیت(ع) و فهم دفاع استراتژیک از امنیت ملی کشور را ندارند، سعی کردند تخم اعتراض به حضور ارتش در دفاع مقدس از امنیت ایران در خارج از مرزها را بین مردم بپاشند. حرکتی که با واکنش غیورانه خانواده این شهدا خیلی سریع به محاق رفت. مادر یکی از این تکاوران گفته است: جانش فدای رهبر. کاسه داغ‌تر از آش نشوید.

 تکاوران کلاه‌سبز؛ از پاوه تا حلب

بی شک تنها خیر حضور کلاه سبزها در سوریه جنگیدن با تروریست‌ها نیست. حضور همزمان ارتش و سپاه در کنار هم نوید بخش پایان شایعاتی است که مکرراً در رابطه با اختلاف سپاه و ارتش مطرح می‌شود حال آن که چه خیری بیشتر از این که ارتش و سپاه توانستند با رشادت در حلب، به دنیا ثابت کنند که هیچ اختلافی نداشته و به راحتی می‌توانند در کنار هم صحنه‌های زیبایی را رقم بزنند؟

 

خیر دیگر حضور این تکاوران در سوریه، انسجام بیشتر جبهه مقاومت است چرا که دیر یا زود موضوع سوریه تمام می‌شود اما خیری که بعد از آن می‌ماند، ظهور یک جبهه مقاومت یکدست است که سربازان نوهد با آموزش دادن بخشی از این جبهه، می توانند کمک شایانی را به تقویت نظامی آن ‌کنند تا به خواست خدا این جبهه متحد بتواند در برابر مستکبرین عالم با تمام قدرت ایستاده و زمینه ساز ظهور منجی بشریت باشد.

*دانشجو
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار