نگرانی دولت یازدهم از بازتولید احمدینژاد که امروز در سخن رئیسجمهور با تأکید بر تکمیل مسکن مهر (امتیاز دولت احمدینژاد که قبلا بارها کوبیده شده بود) بازتاب یافت و حجم وسیع پرداخت منفی نسبت به احمدینژاد در رسانههای دولت یازدهم، نشان میدهد که آنها نیز پذیرفتهاند که با یک آلترناتیو جدی روبرویند.
به گزارش شهدای ایران، پرویز امینی نوشت:از چند سال قبل (سال ۹۱) بیان کرده بودم که به دلیل فضای تکثر اجتماعی، دوران دوگانه «اصولگرا - اصلاحطلب» مانند دوگانه «راست - چپ» نیمه دهه شصت تا نیمه دهه هفتاد و دوگانه «خط امام - ضد خط امام» اواخر دهه پنجاه ( ۵۷) تا نیمه دهه شصت پایان یافته است.
فضای تکثر و پایان این دوگانهگراییها، چند پیامد دارد که یکی از آنها «گفتمانی شدن رقابتها» است. سه گفتمان «عدالت»، «توسعه» و «آزادی»، کلان گفتمانهای کشورند که نیروهای سیاسی و بدنه اجتماعی، به ناگزیر خود را در دالهای یکی از این گفتمانها تعریف میکنند.
دولت یازدهم که مخرج مشترک دو دولت سازندگی و اصلاحات است، دو گفتمان را به صورت مخلوط نمایندگی میکند که البته هم وزن نیستند. گفتمان توسعه در مرکز توجهات دولت یازدهم است اما بنا بر شراکت سیاسی با اصلاحطلبان و نیز پایگاه اجتماعی که برای خود متصور است، بر دالهای گفتمان آزادی به طور «حاشیهای» نیز تأکید دارد.
بنا بر منطق گفتمانی، گفتمان دولت، بیشترین ضدیت و غیریت را با گفتمان عدالت دارد و هر چه در فضای گفتمانی خود پیش برود، بیشتر دالهای این گفتمان را طرد میکند و فضا و شرایط را برای کسانی که این گفتمان را میتوانند نمایندگی کنند، فراهم میکند.
در بین نیروهای سیاسی بالفعل جامعه، احمدینژاد بیش از دیگران از توانایی نمایندگی گفتمان عدالت برخوردار است. اگرچه این ظرفیت به بکری و سرزندگی انتخابات سال ۸۴ نیست و بخشهای مهمی از بدنه ایدئولوژیکی این گفتمان همچنان موضع منفی نسبت به احمدینژاد و بازگشت احمدینژاد دارند.
البته احمدینژاد محدودیتهای دیگری از جمله مخالفت محیطهای عام نخبگانی و حتی تردید در امکان کسب اجازه ورود به رقابتهای انتخاباتی از سوی شورای نگهبان را دارد اما به لحاظ اجتماعی، مؤثرترین آلترناتیو دولت یازدهم و حامیانش (هاشمی، ناطق، خاتمی و...) است و این مؤثرترین آلترناتیو را از دو ویژگی دارد. یکم داشتن بیشترین ظرفیت علیرغم برخی محدودیتها برای «نمایندگی گفتمان عدالت» و دوم «توانایی سیاستورزی» که به او اجازه میدهد خواستههای سیاسی خود را بالفعل کند.
نگرانی دولت یازدهم از بازتولید احمدینژاد که امروز در سخن رئیسجمهور با تأکید بر تکمیل مسکن مهر (امتیاز دولت احمدینژاد که قبلا بارها کوبیده شده بود) بازتاب یافت و حجم وسیع پرداخت منفی نسبت به احمدینژاد در رسانههای دولت یازدهم، نشان میدهد که آنها نیز پذیرفتهاند که با یک آلترناتیو جدی روبرویند.
به هرحال اگر به لحاظ سیاسی هم امکان چنین رقابتی منتفی شود اما به لحاظ اجتماعی این رقابت وجود خواهد داشت و رقابت «احمدینژاد - روحانی» در سال ۹۶، رقابت اصولگرایان و اصلاحطلبان نیست. بلکه رقابت گفتمانهاست (گفتمان عدالت در برابر گفتمان توسعه). نه احمدینژاد نماد و نشانه اصولگرایی است و نه روحانی نماد و نشانه اصلاحطلبی است. در واقع در رقابت احمدینژاد - روحانی، برای اولین بار اصولگرایان و اصلاحطلبان، هیچ کدام موضوعیت ندارند و طرف اصلی رقابت نیستند و انتخابات ۹۶ در تغییر روندهای سیاسی و اجتماعی آخرین میخی خواهد بود که بر تابوت دوگانه اصلاحطلبی و اصولگرایی کوبیده میشود.
فضای تکثر و پایان این دوگانهگراییها، چند پیامد دارد که یکی از آنها «گفتمانی شدن رقابتها» است. سه گفتمان «عدالت»، «توسعه» و «آزادی»، کلان گفتمانهای کشورند که نیروهای سیاسی و بدنه اجتماعی، به ناگزیر خود را در دالهای یکی از این گفتمانها تعریف میکنند.
دولت یازدهم که مخرج مشترک دو دولت سازندگی و اصلاحات است، دو گفتمان را به صورت مخلوط نمایندگی میکند که البته هم وزن نیستند. گفتمان توسعه در مرکز توجهات دولت یازدهم است اما بنا بر شراکت سیاسی با اصلاحطلبان و نیز پایگاه اجتماعی که برای خود متصور است، بر دالهای گفتمان آزادی به طور «حاشیهای» نیز تأکید دارد.
بنا بر منطق گفتمانی، گفتمان دولت، بیشترین ضدیت و غیریت را با گفتمان عدالت دارد و هر چه در فضای گفتمانی خود پیش برود، بیشتر دالهای این گفتمان را طرد میکند و فضا و شرایط را برای کسانی که این گفتمان را میتوانند نمایندگی کنند، فراهم میکند.
در بین نیروهای سیاسی بالفعل جامعه، احمدینژاد بیش از دیگران از توانایی نمایندگی گفتمان عدالت برخوردار است. اگرچه این ظرفیت به بکری و سرزندگی انتخابات سال ۸۴ نیست و بخشهای مهمی از بدنه ایدئولوژیکی این گفتمان همچنان موضع منفی نسبت به احمدینژاد و بازگشت احمدینژاد دارند.
البته احمدینژاد محدودیتهای دیگری از جمله مخالفت محیطهای عام نخبگانی و حتی تردید در امکان کسب اجازه ورود به رقابتهای انتخاباتی از سوی شورای نگهبان را دارد اما به لحاظ اجتماعی، مؤثرترین آلترناتیو دولت یازدهم و حامیانش (هاشمی، ناطق، خاتمی و...) است و این مؤثرترین آلترناتیو را از دو ویژگی دارد. یکم داشتن بیشترین ظرفیت علیرغم برخی محدودیتها برای «نمایندگی گفتمان عدالت» و دوم «توانایی سیاستورزی» که به او اجازه میدهد خواستههای سیاسی خود را بالفعل کند.
نگرانی دولت یازدهم از بازتولید احمدینژاد که امروز در سخن رئیسجمهور با تأکید بر تکمیل مسکن مهر (امتیاز دولت احمدینژاد که قبلا بارها کوبیده شده بود) بازتاب یافت و حجم وسیع پرداخت منفی نسبت به احمدینژاد در رسانههای دولت یازدهم، نشان میدهد که آنها نیز پذیرفتهاند که با یک آلترناتیو جدی روبرویند.
به هرحال اگر به لحاظ سیاسی هم امکان چنین رقابتی منتفی شود اما به لحاظ اجتماعی این رقابت وجود خواهد داشت و رقابت «احمدینژاد - روحانی» در سال ۹۶، رقابت اصولگرایان و اصلاحطلبان نیست. بلکه رقابت گفتمانهاست (گفتمان عدالت در برابر گفتمان توسعه). نه احمدینژاد نماد و نشانه اصولگرایی است و نه روحانی نماد و نشانه اصلاحطلبی است. در واقع در رقابت احمدینژاد - روحانی، برای اولین بار اصولگرایان و اصلاحطلبان، هیچ کدام موضوعیت ندارند و طرف اصلی رقابت نیستند و انتخابات ۹۶ در تغییر روندهای سیاسی و اجتماعی آخرین میخی خواهد بود که بر تابوت دوگانه اصلاحطلبی و اصولگرایی کوبیده میشود.