در طرح آمارگیری گذران وقت افراد بالای 15 سال در طول یک شبانهروز ـ که تابستان سال 94 انجام شد ـ نتایجی به دست آمده که تاملبرانگیز است؛ آیینهای تمامنما از آنچه مردم ساکن شهرها از بامداد امروز تا بامداد روز بعد انجام میدهند و 24 ساعت شبانهروزشان را با آن پر میکنند.
به گزارش شهدای ایران، 24 ساعت شبانهروز، دریایی از دقیقهها و ثانیههاست؛ 1440 دقیقه و 86400 ثانیه. در این دریای عدد و لحظه میشود غم خورد، غم داد، شادی بخشید، دستی گرفت، دلی را شکست، گرهی باز کرد، گرهی زد و سودمند بود یا مخل. میتوان در این 86400 ثانیه خودبین بود و مشغول امور خود شد یا بخشی از این ثانیهها را به دیگران بخشید، به اندازه دست گرفتنی، برداشتن مانعی یا دمیدن امید به کالبدی.
به گزارش جام جم، مرکز آمار ایران که نتایج تازهترین آمارگیریاش را روی خروجی درگاه اینترنتیاش قرار داده، ثابت کرده است، بخش چشمگیری از مردم در این دقایق و ثانیهها به خود میرسند نه به دیگران، نه به رتق و فتق مشکلات جامعه و نه به درمان دردهای مشترک.
در طرح آمارگیری گذران وقت افراد بالای 15 سال در طول یک شبانهروز ـ که تابستان سال 94 انجام شد ـ نتایجی به دست آمده که تاملبرانگیز است؛ آیینهای تمامنما از آنچه مردم ساکن شهرها از بامداد امروز تا بامداد روز بعد انجام میدهند و 24 ساعت شبانهروزشان را با آن پر میکنند.
خودم اول، دیگران آخر
آمارگیری که قرار بود کلید بخورد، 15 فعالیت تعریف شد تا کسانی که به سوالات آمارگیران پاسخ میدهند، مشخص کنند در طول 24 ساعت شبانهروز چند دقیقه و ساعت را صرف هر کدام از این فعالیتها میکنند؛ از کار و فعالیت شغلی گرفته تا خانهداری، فعالیت تفریحی و فرهنگی، ورزشی و حتی فعالیت داوطلبانه و خیریه و مشارکت اجتماعی.
نتیجه کمی شوکآور بود یا دور از انتظار. برای ایرانیها که همیشه به نیکوکار بودن شهره بودهاند یا دوست دارند این لقب را یدک بکشند. نتیجه این است: مردان ایرانی روزانه دو ساعت و 54 دقیقه و زنان، روزی 39 دقیقه از وقت خود را صرف فعالیت شغلی میکنند. مردان یک ساعت و 17 دقیقه را به امور خانه داری اختصاص میدهند و زنان پنج ساعت و 25 دقیقه را. مردان روزی 12 دقیقه میآموزند و زنان روزانه 15 دقیقه. مردان در یک شبانهروز 29 دقیقه تفریح میکنند و زنان 14 دقیقه. مردها هر روز 20 دقیقه ورزش میکنند و زنان 12 دقیقه و دست آخر این که مردان در طول یک روز دو ساعت و 20 دقیقه پای رسانههای جمعی مینشینند و زنان با ده دقیقه کمتر، دوساعت و ده دقیقه. اما آنچه شوکآور است آمارهای ریز مربوط به فعالیت داوطلبانه و خیریه و نیز مشارکت اجتماعی در طول شبانهروز است که روی هم برای مردان دو دقیقه (یک دقیقه برای فعالیت داوطلبانه و یک دقیقه برای مشارکت اجتماعی) و برای زنان چهار دقیقه است، آماری که وقتی در کنار زمان زیادی که برای مراقبت شخصی (خوردن، خوابیدن و استراحت کردن) صرف میشود، قرار میگیرد بحثبرانگیز میشود؛ مردان روزانه 13 ساعت و 26 دقیقه به خود میرسند و زنان در یک شبانهروز 13 ساعت و 50 دقیقه.
چرا اهل مشارکت نیستیم
اول خودمان، دوم خودمان، آخر خودمان؛ آمارهایی که پیش روی ماست، میگوید این فرمولی است که بخش زیادی از مردم برای زندگی و گذران وقت خود در شبانهروز ازآن تبعیت میکنند، البته اگر گروه همیشه سخاوتمند و مهربان و مسئولیتپذیر را جدا کنیم.
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، اما از نتایج تازه آمارگیری مرکز آمار ایران تعجب نمیکند و میگوید: اگر بررسیها نتایجی بجز این را نشان میداد، جای تعجب داشت. او درباره در حاشیه بودن فعالیت داوطلبانه و خیریه و نیز مشارکت اجتماعی معتقد است، وقتی سطح اعتماد اجتماعی پایین بیاید، میزان مشارکت اجتماعی نیز افت میکند؛ همان معضلی که ما گرفتارش هستیم. او آمار چکهای برگشتی یا بیاعتمادی مردم به دستگاهها را مثال میزند تا نتیجه بگیرد اوضاع ما از نظر سرمایههای اجتماعی یعنی اعتماد، مشارکت و آگاهی به هیچ وجه خوب نیست. این را اضافه کنیم به افت روحیه مشارکت و حس مسئولیتپذیری در جامعه که به هزار و یک دلیل ایجاد شده و حاصلش بیتفاوتی و بیاعتنایی اجتماعی است که حالا محصولش از دل آمارها بیرون زده، از دل آمار میانگین دو دقیقه پرداختن به امور اجتماع در طول 24 ساعت شبانهروز.
موسوی چلک میگوید: مشارکت اجتماعی به پول دادن خلاصه نمیشود اما در جامعه ما این تعبیر از مشارکت جاافتاده در حالی که مشارکت واقعی حضور در تصمیمگیری و تصمیمسازی و حوزه عمل و اجراست. بپذیریم که ما از ظرفیت افراد استفاده نکردهایم و آنها را نسبت به مسائل اجتماعی و نیازهای همنوعان حساس نکردهایم، درست برخلاف کشورهای موفق جهان در این حوزه. موسوی میگوید وقتی در آن کشورها کسی کار داوطلبانه انجام میدهد یک امتیاز به نامش نوشته میشود، در حالی که داوطلب شدن در کشور ما نه حسن است، نه امتیاز.
همه این عوامل را که کنار هم بچینیم، میشود اشارههای دکتر فاطمه قاسمزاده، رئیس هیات مدیره شبکه یاری کودکان کار که به ما میگوید، فقط گروه محدودی از طبقه متوسط اجتماع وارد کارهای داوطلبانه میشوند در حالی که همین عده نیز به دلیل کم بودن سازمانهای غیردولتی، ناشناخته بودن و ضعف در جلب اعتماد عمومی و جذب مردم در کارهای داوطلبانه بیشتر انفرادی و مقطعی کارمی کنند، نه مستمر و سازمان یافته.
نوک پیکان انتقاد او کمی به سمت سازمانهای مردم نهاد است که گاه آنچنان مشکل مدیریتی دارند که حتی برای تامین مخارج خود میمانند، چه رسد به جمع کردن کمک، بسیج کردن مردم و رساندن کمک و خدمات به نیازمندان. این فعال باسابقه در فعالیتهای داوطلبانه تاکید میکند، اگر مردم دقایق ناچیزی از عمر خود را صرف کار داوطلبانه و خیریه میکنند، به بیاعتمادی آنها به سازمانهای مردم نهاد و دستگاههای دولتی نیز ربط دارد؛ همان مشکلی که موسوی چلک نیز باور دارد با شفاف شدن عملکردها برطرف میشود.
فاصله ما با مطلوبها
این که چرا اهل مشارکت اجتماعی نیستیم و چرا داوطلب شدن و خیر رساندن به یکدیگر را فراموش کردهایم، ماجرایش مثنوی صد من کاغذ است. اگر کمی به عقب برگردیم خودمان را خواهیم دید که نسبت به جامعه و همنوعان احساس مسئولیت میکردیم و واژههایی مثل خانواده، فامیل، همسایه و هممحلی برایمان مفهومی خاص داشت که مسئولیتی نانوشته روی دوشمان میگذاشت. حالا رشتههای گذشته به دلایل متعدد پنبه شده و سبک زندگی ایرانیمان، دستخوش تغییر.
ما از خودمان فاصله گرفتهایم. به تعبیر دکتر قاسمزاده به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی فراوان و به تعبیر دکتر موسوی چلک به دلیل رواج تفکری که میگوید هر کس کلاه خودش را بگیرد تا باد نبرد، درحالی که هر دو میگویند این وضع، انحرافی است در سبک زندگی اصیل ایرانی که در آن، مردم از مال و وقت یکدیگر نفع میبرند.
آنچه ما امروز انجام میدهیم، با سبک زندگی اسلامی نیز فاصله دارد؛ مکتبی که بزرگانش معتقد به تقسیم ساعات شبانهروز میان کارهای مختلف هستند. در این مکتب از امام حسین(ع) میخوانیم: از پدرم علیهالسلام درمورد امور داخلی زندگانی پیامبر(ص) پرسیدم که فرمود: چون وارد منزل میشد اوقات خود را به سه بخش تقسیم میکرد، بخشی را به عبادت خدا اختصاص میداد، بخشی را به خانوادهاش و بخشی را به خودش، وقت مخصوص به خودش را نیز میان خود و مردم تقسیم میکرد.
حالا خیلی از ما خلاف این جریان حرکت میکنیم و زندگی منهای کار عامالمنفعه را انتخاب کردهایم. یک بار دیگر در این آمار دقیق شوید: فقط دو دقیقه از شبانهروز ما صرف کار خیریه و داوطلبانه میشود و بیشترین زمان ما به مراقبت از خود، استفاده از رسانههای جمعی و خانهداری تعلق میگیرد.
فعالیت داوطلبانه، حضور بیچشمداشت
فعالیت داوطلبانه به کارهایی گفته میشود که جدا از سرگرمی و تفریح است و در ازای انجام آن دستمزدی دریافت نمیشود. گفته میشود در کشورهای اروپایی سه گروه از مردم در کارهای داوطلبانه شرکت میکنند، اول جوانان که برای کسب تجربه و یادگیری با سازمانهای مردم نهاد همکاری میکنند، دوم افراد متخصص که دانش خود را به رایگان در اختیار دیگران قرار میدهند و سوم سالمندان و بازنشستگان که برای انجام کار داوطلبانه فرصت کافی دارند.
به گزارش جام جم، مرکز آمار ایران که نتایج تازهترین آمارگیریاش را روی خروجی درگاه اینترنتیاش قرار داده، ثابت کرده است، بخش چشمگیری از مردم در این دقایق و ثانیهها به خود میرسند نه به دیگران، نه به رتق و فتق مشکلات جامعه و نه به درمان دردهای مشترک.
در طرح آمارگیری گذران وقت افراد بالای 15 سال در طول یک شبانهروز ـ که تابستان سال 94 انجام شد ـ نتایجی به دست آمده که تاملبرانگیز است؛ آیینهای تمامنما از آنچه مردم ساکن شهرها از بامداد امروز تا بامداد روز بعد انجام میدهند و 24 ساعت شبانهروزشان را با آن پر میکنند.
خودم اول، دیگران آخر
آمارگیری که قرار بود کلید بخورد، 15 فعالیت تعریف شد تا کسانی که به سوالات آمارگیران پاسخ میدهند، مشخص کنند در طول 24 ساعت شبانهروز چند دقیقه و ساعت را صرف هر کدام از این فعالیتها میکنند؛ از کار و فعالیت شغلی گرفته تا خانهداری، فعالیت تفریحی و فرهنگی، ورزشی و حتی فعالیت داوطلبانه و خیریه و مشارکت اجتماعی.
نتیجه کمی شوکآور بود یا دور از انتظار. برای ایرانیها که همیشه به نیکوکار بودن شهره بودهاند یا دوست دارند این لقب را یدک بکشند. نتیجه این است: مردان ایرانی روزانه دو ساعت و 54 دقیقه و زنان، روزی 39 دقیقه از وقت خود را صرف فعالیت شغلی میکنند. مردان یک ساعت و 17 دقیقه را به امور خانه داری اختصاص میدهند و زنان پنج ساعت و 25 دقیقه را. مردان روزی 12 دقیقه میآموزند و زنان روزانه 15 دقیقه. مردان در یک شبانهروز 29 دقیقه تفریح میکنند و زنان 14 دقیقه. مردها هر روز 20 دقیقه ورزش میکنند و زنان 12 دقیقه و دست آخر این که مردان در طول یک روز دو ساعت و 20 دقیقه پای رسانههای جمعی مینشینند و زنان با ده دقیقه کمتر، دوساعت و ده دقیقه. اما آنچه شوکآور است آمارهای ریز مربوط به فعالیت داوطلبانه و خیریه و نیز مشارکت اجتماعی در طول شبانهروز است که روی هم برای مردان دو دقیقه (یک دقیقه برای فعالیت داوطلبانه و یک دقیقه برای مشارکت اجتماعی) و برای زنان چهار دقیقه است، آماری که وقتی در کنار زمان زیادی که برای مراقبت شخصی (خوردن، خوابیدن و استراحت کردن) صرف میشود، قرار میگیرد بحثبرانگیز میشود؛ مردان روزانه 13 ساعت و 26 دقیقه به خود میرسند و زنان در یک شبانهروز 13 ساعت و 50 دقیقه.
چرا اهل مشارکت نیستیم
اول خودمان، دوم خودمان، آخر خودمان؛ آمارهایی که پیش روی ماست، میگوید این فرمولی است که بخش زیادی از مردم برای زندگی و گذران وقت خود در شبانهروز ازآن تبعیت میکنند، البته اگر گروه همیشه سخاوتمند و مهربان و مسئولیتپذیر را جدا کنیم.
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، اما از نتایج تازه آمارگیری مرکز آمار ایران تعجب نمیکند و میگوید: اگر بررسیها نتایجی بجز این را نشان میداد، جای تعجب داشت. او درباره در حاشیه بودن فعالیت داوطلبانه و خیریه و نیز مشارکت اجتماعی معتقد است، وقتی سطح اعتماد اجتماعی پایین بیاید، میزان مشارکت اجتماعی نیز افت میکند؛ همان معضلی که ما گرفتارش هستیم. او آمار چکهای برگشتی یا بیاعتمادی مردم به دستگاهها را مثال میزند تا نتیجه بگیرد اوضاع ما از نظر سرمایههای اجتماعی یعنی اعتماد، مشارکت و آگاهی به هیچ وجه خوب نیست. این را اضافه کنیم به افت روحیه مشارکت و حس مسئولیتپذیری در جامعه که به هزار و یک دلیل ایجاد شده و حاصلش بیتفاوتی و بیاعتنایی اجتماعی است که حالا محصولش از دل آمارها بیرون زده، از دل آمار میانگین دو دقیقه پرداختن به امور اجتماع در طول 24 ساعت شبانهروز.
موسوی چلک میگوید: مشارکت اجتماعی به پول دادن خلاصه نمیشود اما در جامعه ما این تعبیر از مشارکت جاافتاده در حالی که مشارکت واقعی حضور در تصمیمگیری و تصمیمسازی و حوزه عمل و اجراست. بپذیریم که ما از ظرفیت افراد استفاده نکردهایم و آنها را نسبت به مسائل اجتماعی و نیازهای همنوعان حساس نکردهایم، درست برخلاف کشورهای موفق جهان در این حوزه. موسوی میگوید وقتی در آن کشورها کسی کار داوطلبانه انجام میدهد یک امتیاز به نامش نوشته میشود، در حالی که داوطلب شدن در کشور ما نه حسن است، نه امتیاز.
همه این عوامل را که کنار هم بچینیم، میشود اشارههای دکتر فاطمه قاسمزاده، رئیس هیات مدیره شبکه یاری کودکان کار که به ما میگوید، فقط گروه محدودی از طبقه متوسط اجتماع وارد کارهای داوطلبانه میشوند در حالی که همین عده نیز به دلیل کم بودن سازمانهای غیردولتی، ناشناخته بودن و ضعف در جلب اعتماد عمومی و جذب مردم در کارهای داوطلبانه بیشتر انفرادی و مقطعی کارمی کنند، نه مستمر و سازمان یافته.
نوک پیکان انتقاد او کمی به سمت سازمانهای مردم نهاد است که گاه آنچنان مشکل مدیریتی دارند که حتی برای تامین مخارج خود میمانند، چه رسد به جمع کردن کمک، بسیج کردن مردم و رساندن کمک و خدمات به نیازمندان. این فعال باسابقه در فعالیتهای داوطلبانه تاکید میکند، اگر مردم دقایق ناچیزی از عمر خود را صرف کار داوطلبانه و خیریه میکنند، به بیاعتمادی آنها به سازمانهای مردم نهاد و دستگاههای دولتی نیز ربط دارد؛ همان مشکلی که موسوی چلک نیز باور دارد با شفاف شدن عملکردها برطرف میشود.
فاصله ما با مطلوبها
این که چرا اهل مشارکت اجتماعی نیستیم و چرا داوطلب شدن و خیر رساندن به یکدیگر را فراموش کردهایم، ماجرایش مثنوی صد من کاغذ است. اگر کمی به عقب برگردیم خودمان را خواهیم دید که نسبت به جامعه و همنوعان احساس مسئولیت میکردیم و واژههایی مثل خانواده، فامیل، همسایه و هممحلی برایمان مفهومی خاص داشت که مسئولیتی نانوشته روی دوشمان میگذاشت. حالا رشتههای گذشته به دلایل متعدد پنبه شده و سبک زندگی ایرانیمان، دستخوش تغییر.
ما از خودمان فاصله گرفتهایم. به تعبیر دکتر قاسمزاده به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی فراوان و به تعبیر دکتر موسوی چلک به دلیل رواج تفکری که میگوید هر کس کلاه خودش را بگیرد تا باد نبرد، درحالی که هر دو میگویند این وضع، انحرافی است در سبک زندگی اصیل ایرانی که در آن، مردم از مال و وقت یکدیگر نفع میبرند.
آنچه ما امروز انجام میدهیم، با سبک زندگی اسلامی نیز فاصله دارد؛ مکتبی که بزرگانش معتقد به تقسیم ساعات شبانهروز میان کارهای مختلف هستند. در این مکتب از امام حسین(ع) میخوانیم: از پدرم علیهالسلام درمورد امور داخلی زندگانی پیامبر(ص) پرسیدم که فرمود: چون وارد منزل میشد اوقات خود را به سه بخش تقسیم میکرد، بخشی را به عبادت خدا اختصاص میداد، بخشی را به خانوادهاش و بخشی را به خودش، وقت مخصوص به خودش را نیز میان خود و مردم تقسیم میکرد.
حالا خیلی از ما خلاف این جریان حرکت میکنیم و زندگی منهای کار عامالمنفعه را انتخاب کردهایم. یک بار دیگر در این آمار دقیق شوید: فقط دو دقیقه از شبانهروز ما صرف کار خیریه و داوطلبانه میشود و بیشترین زمان ما به مراقبت از خود، استفاده از رسانههای جمعی و خانهداری تعلق میگیرد.
فعالیت داوطلبانه، حضور بیچشمداشت
فعالیت داوطلبانه به کارهایی گفته میشود که جدا از سرگرمی و تفریح است و در ازای انجام آن دستمزدی دریافت نمیشود. گفته میشود در کشورهای اروپایی سه گروه از مردم در کارهای داوطلبانه شرکت میکنند، اول جوانان که برای کسب تجربه و یادگیری با سازمانهای مردم نهاد همکاری میکنند، دوم افراد متخصص که دانش خود را به رایگان در اختیار دیگران قرار میدهند و سوم سالمندان و بازنشستگان که برای انجام کار داوطلبانه فرصت کافی دارند.