وقتی ریشه های این ماجرا را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهم متوجه می شوم که در برخی از موارد سهل انگاری کرده ام و یا نسبت به وقوع چنین حوادثی بی توجه بوده ام. در واقع هیچ گاه تصور نمی کردم که حریم خانه ام در معرض دید چشمانی ناپاک قرار بگیرد و این گونه فردی مرا تهدید به انتشار فیلمی بکند که از حریم خصوصی زندگی ام تهیه کرده است و...
شهدای ایران:زن جوان که اضطراب و نگرانی در چهره اش موج می زد هراسان وارد کلانتری شد و در حالی که نوشته های روی کاغذی را به کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد نشان می داد، گفت: از لحظه ای که این نامه را داخل منزلم انداخته اند آرام و قرار ندارم و هر لحظه انتظار اتفاقی تلخ را می کشم. اگر آن فرد ناشناس به تهدیدش عمل کند زندگی من نابود خواهد شد و خانواده ام در معرض هتک حیثیت قرار می گیرد. آن فرد ناشناس در این تکه کاغذ نوشته است از طریق بالکن از درون خانه و زندگی من فیلم هایی تهیه کرده است و سپس ادعا کرده که این فیلم ها را در شبکه های اجتماعی منتشر می کند. زن جوان ادامه داد: البته چند روز قبل زمانی که با همسرم در منزل تنها بودیم ناگهان حصیرهای چوبی روی کولر که بر روی بالکن منزلمان قرار داشت به طور ناگهانی پایین افتاد و من با صدای افتادن حصیرها به بالکن خانه رفتم اما اعتنایی به این موضوع نکردم چرا که هیچ وقت به ذهنم نمی رسید کسی در بالکن منزلم حضور داشته باشد اما مشخصاتی که از وضعیت درون خانه ام در دست نوشته مذکور عنوان شده است نشان می دهد که فرد ناشناسی از پشت بام منزل دیگری که مشرف به بالکن منزل ما است به حریم خانه ام دست پیدا کرده و زندگی خصوصی ام را مورد تعرض قرار داده است اگر فقط یک درصد احتمال می دادم امکان دارد حریم زندگی ام در معرض چشمان ناپاک قرار گیرد به یقین توجه زیادی به این موضوع می کردم و همه روزنه های احتمالی را می بستم تا این گونه با تهدید یک انسان نادان مواجه نشوم و آبرو و حیثیتم در معرض خطر قرار نگیرد...با اطلاعاتی که زن جوان از موقعیت مکانی منزلش و ساکنان اطراف آن در اختیار پلیس قرار داد بلافاصله ماموران کلانتری الهیه وارد عمل شدند و با انجام یک سری تحقیقات غیرمحسوس به رصد منازل مشرف به منزل شاکی پرداختند تا این که پسر جوانی که در یکی از منازل اطراف زندگی می کرد مورد ظن ماموران انتظامی قرار گرفت. این جوان پس از آن که به کلانتری الهیه هدایت شد و مورد بازجویی های پلیس قرار گرفت، اعتراف کرد: وقتی دیدم درون منزل همسایه از پشت بام قابل مشاهده است در یک لحظه وسوسه شدم و با گوشی تلفن از خانه او فیلم گرفتم سپس برای ترساندن آن زن تصمیم گرفتم دست نوشته ای را داخل خانه اش بیندازم اما برای آن که تصور نکند آن نامه تنها یک شوخی احمقانه است مواردی را در آن دست نوشته ذکر کردم که به این موضوع یقین پیدا کند...درخور یادآوری است متهم مذکور به همراه پرونده متشکله به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد معرفی شد و مقام قضایی پس از رسیدگی به این پرونده، وی را با صدور قرار قانونی روانه زندان کرد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
*خراسان
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
*خراسان