حاجیه خانم عزتالسادات آیتالله زاده شیرازی همسر شهید آیتالله شاهآبادی بود که در روز مادر، به دیار باقی شتافت.
به گزارش شهدای ایران؛ حاجیه خانم عزتالسادات آیتالله زاده شیرازی، نواده میرزای شیرازی بزرگ (صاحب فتوای تحریم تنباکو) و فرزند مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالمطلب شیرازی در سال 1318 شمسی در نجف اشرف و در بیت سیادت و فضیلت به دنیا آمد.
وی نزد پدر و دو برادر خود به تحصیل علوم قرآنی پرداخت و در نوروز سال 1322 (در 14 سالگی) به همراه تمامی اعضای خانواده به ایران آمد و در تهران ساکن شد. چهار سال بعد، در سال 1336 با شهید آیت الله مهدی شاهآبادی ازدواج کرد و سپس همراه ایشان، راهی قم شد.
در دوران تحصیل، تدریس و مبارزات آن شهید والامقام، تنها کسی که میتوانست آرامش را در محیط زندگانی ایجاد نماید، این بانوی پرهیزکار بود که یار و غمخوار همسر مجاهد خویش بود. در قم، با داشتن فرزندان خردسال، از مادرِهمسر خود (همسر آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی) که بانویی فاضله و عالمه بود نگهداری کرد و علیرغم مشکلات فراوان سیاسی و معیشتی که برای روحانیت وجود داشت، از تمامی سختیها استقبال نمود.
تربیت 7 فرزند و همراهی با شهید در سفرهای سخت تبلیغی به روستاهای شمال و جنوب کشور، سرلوحه زندگی این بانوی نمونه بود و در دهه 1340 تا 1350 در تمامی ایام تبلیغ به همراه همسر و فرزندان خود به محرومترین نقاط کشور میرفت و نسبت به مشقتها و کبودهای محیطهایی که از اولیهترین امکانات زندگی محروم بودند، تن میداد و خود نیز در آن مناطق به تعلیم قرآن و معارف دینی برای دختران میپرداخت.
شهید آیت الله شاهآبادی در سال 1350 به انگیزه حضور جدیتر در صحنه مبارزات ملت با نظام ستمشاهی به تهران آمد و به این ترتیب، همسر ایشان به عنوان فردی امین در تمامی فعالیتهای مبارزاتی مخفیانه آن شهید، با ایشان همکاری میکرد. تمامی انقلابیونی که با شهید شاهآبادی در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب در ارتباط بودند، بیت آن شهید را که در خیابان پیروزی تهران قرار داشت، محل امنی برای فعالیتهای مبارزاتی خود میدانستند و اینها همه در گرو ایثارها و شجاعتهای این بانوی قهرمان بود؛ بانویی که که همپای همسر مجاهد خود، همچون یک شیرزن به مبارزه با طاغوت پرداخت.
از تیرماه 1352 با شروع زندانهای شهید شاهآبادی، رسالت همسر ایشان در شکل جدیدی متبلور شد. این بانوی مبارز نه تنها در ملاقاتهایی که با همسر خود داشت، از ایشان درخواست سازش و مسالمت با دژخیمان را نمیکرد، بلکه او را به مقاومت در زندان ترغیب نموده و اطمینان میداد که در غیاب او قادر به حل تمامی مشکلات جاری خانواده خواهد بود و به این ترتیب، هرگونه نگرانی را از همسر زندانی خویش دور میکرد و واقعا هم تمامی گرههایی که در زندگی به وجود میآمد، با روحیه بلند و استوار این همسر فداکار، به آسانی گشوده میشد.
اداره 7 فرزند خردسال و نوجوان که تألمات روحی و لطمات عاطفی حاصل از دوری پدر، نباید آنها را از ادامه تحصیل و زندگی عادی باز میداشت، از وظایف این همسر فداکار و بانوی ایثارگر بود که به خوبی از عهده این وظیفه برمیآمد.
در کنار این امر، نگهداری از مادر همسر – که در فراق فرزند زندانی خود آن قدر گریه کرده بود که نابینا و زمینگیر شده بود – کاری بس دشوار بود که همسر شهید شاهآبادی این کار را نیز با روحیهای شاد برای سالیان متمادی به سامان رساند.
اقدامات و تلاشهای وی در دوران زندان و تبعید همسر خود، صرفا محدود به اداره زندگی و حل مشکلات به وجود آمده نمیشد و همه این خدمات ارزشمند، روح بلند او را قانع نمیکرد، بلکه نقش وی در تقویت روحی خانوادههای دیگر زندانیان سیاسی کشور نیز بسیار مؤثر و انکارناپذیر بود. سازماندهی خانوادههای زندانیان سیاسی برای برگزاری تجمعات اعتراضآمیز از دیگر اقدامات وی بود.
او در استمرار رسالت زینبی خویش، خود را متعهد به رساندن پیام عاشورایی این مبارزان دربند میدید و از همه توان خود برای مقابله با دژخیمان و شکنجهگران ساواک استفاده میکرد. آزادیهای مکرر شهید شاهآبادی از زندان را – که البته دوام چندانی هم نداشت – میتوان به عنوان راهکار ساواک برای کاهش حجم اعتراضات و تحصنهای خانوادههای زندانیان سیاسی دانست که در اثر تهییج و تدبیر همسر این شهید بزرگوار سازماندهی میشد.
او مرتب با تمامی فرزندان خود از صبح زود تا پایان روز را در جلوی درِ زندانهای قصر، اوین و کمیته مشترک ضدخرابکاری میگذراند و در طول این ساعات، لحظهای از سخنرانی و اعتراض علیه ستمپیشگان دست برنمیداشت وهمه مأموران زندان را با این اقدامات خود به ستوه میآورد.
نامههای تند و پرخاشگرانه همسر شهید شاهآبادی به مأمورین و مسئولین زندان که اساسا از هرگونه لحن ملتمسانه به دور بود و هنوز در اسناد برجای مانده از ساواک موجود است، گویای روحیه شجاعانه و سازشناپذیر ایشان است.
همسر شهید شاهآبادی با پیروزی انقلاب اسلامی، رسالت خویش را در دفاع از دستاوردهای انقلاب میدانست و بر دامنه فعالیتها و خدمات دینی و اسلامی خود افزود و در سفرهای حج، به بیان احکام شرعی و توصیههای اخلاقی برای جمع خانمها پرداخت. وی همچنین تلاشهای مؤثری را در مقابل ممانعتهایی که با تأسیس مدارس غیرانتفاعی به عمل میآمد انجام داد.
اردیبهشت 1363 شهادت همسر والامقامش او را ثابتقدمتر ساخت و همچون کوهی بر این مصیبت بزرگ استقامت نمود و پناه فرزندان در این مصیبت بود. او که 2 سال قبل از آن، غم از دست دادن مجید – فرزند 15 ساله خویش – را تجربه کرده بود، کانون گرم خانواده را حفظ کرد و همچون نگینی درخشان، محور و ستون خیمه بیت شهید بود.
در هر لحظه به یاد خدا بود و رضای او را منتهای تلاش خود قرار داد. تشکیل جلسات قرآن برای بانوان، حضور در برنامههای زیارتی بانوان و سفرهفتگی به مسجد مقدس جمکران و دیگر فعالیتهای تبلیغی و خیریه را تا آن زمان که توان داشت ادامه داد و از هر فرصت کوچکی برای هدایت مردم بهره برد.
ماههای آخر عمر پربرکت او در مبارزه با بیماری گذشت و در سحرگاه 11 فروردین 1395 همزمان با میلاد بانوی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، دعوت حق را لبیک گفت و میهمان جدهی اطهرش حضرت زهرای مرضیه شد.
مراسم ترحیم آن مرحومه و والده مکرمه آقای دکتر حمید شاه آبادی روز شنبه چهاردهم فروردین از ساعت 17:30 تا 19:00 بعدازظهر در میدان فلسطین- مسجد امام جعفر صادق علیه السلام برگزار میشود.
وی نزد پدر و دو برادر خود به تحصیل علوم قرآنی پرداخت و در نوروز سال 1322 (در 14 سالگی) به همراه تمامی اعضای خانواده به ایران آمد و در تهران ساکن شد. چهار سال بعد، در سال 1336 با شهید آیت الله مهدی شاهآبادی ازدواج کرد و سپس همراه ایشان، راهی قم شد.
در دوران تحصیل، تدریس و مبارزات آن شهید والامقام، تنها کسی که میتوانست آرامش را در محیط زندگانی ایجاد نماید، این بانوی پرهیزکار بود که یار و غمخوار همسر مجاهد خویش بود. در قم، با داشتن فرزندان خردسال، از مادرِهمسر خود (همسر آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی) که بانویی فاضله و عالمه بود نگهداری کرد و علیرغم مشکلات فراوان سیاسی و معیشتی که برای روحانیت وجود داشت، از تمامی سختیها استقبال نمود.
تربیت 7 فرزند و همراهی با شهید در سفرهای سخت تبلیغی به روستاهای شمال و جنوب کشور، سرلوحه زندگی این بانوی نمونه بود و در دهه 1340 تا 1350 در تمامی ایام تبلیغ به همراه همسر و فرزندان خود به محرومترین نقاط کشور میرفت و نسبت به مشقتها و کبودهای محیطهایی که از اولیهترین امکانات زندگی محروم بودند، تن میداد و خود نیز در آن مناطق به تعلیم قرآن و معارف دینی برای دختران میپرداخت.
شهید آیت الله شاهآبادی در سال 1350 به انگیزه حضور جدیتر در صحنه مبارزات ملت با نظام ستمشاهی به تهران آمد و به این ترتیب، همسر ایشان به عنوان فردی امین در تمامی فعالیتهای مبارزاتی مخفیانه آن شهید، با ایشان همکاری میکرد. تمامی انقلابیونی که با شهید شاهآبادی در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب در ارتباط بودند، بیت آن شهید را که در خیابان پیروزی تهران قرار داشت، محل امنی برای فعالیتهای مبارزاتی خود میدانستند و اینها همه در گرو ایثارها و شجاعتهای این بانوی قهرمان بود؛ بانویی که که همپای همسر مجاهد خود، همچون یک شیرزن به مبارزه با طاغوت پرداخت.
از تیرماه 1352 با شروع زندانهای شهید شاهآبادی، رسالت همسر ایشان در شکل جدیدی متبلور شد. این بانوی مبارز نه تنها در ملاقاتهایی که با همسر خود داشت، از ایشان درخواست سازش و مسالمت با دژخیمان را نمیکرد، بلکه او را به مقاومت در زندان ترغیب نموده و اطمینان میداد که در غیاب او قادر به حل تمامی مشکلات جاری خانواده خواهد بود و به این ترتیب، هرگونه نگرانی را از همسر زندانی خویش دور میکرد و واقعا هم تمامی گرههایی که در زندگی به وجود میآمد، با روحیه بلند و استوار این همسر فداکار، به آسانی گشوده میشد.
اداره 7 فرزند خردسال و نوجوان که تألمات روحی و لطمات عاطفی حاصل از دوری پدر، نباید آنها را از ادامه تحصیل و زندگی عادی باز میداشت، از وظایف این همسر فداکار و بانوی ایثارگر بود که به خوبی از عهده این وظیفه برمیآمد.
در کنار این امر، نگهداری از مادر همسر – که در فراق فرزند زندانی خود آن قدر گریه کرده بود که نابینا و زمینگیر شده بود – کاری بس دشوار بود که همسر شهید شاهآبادی این کار را نیز با روحیهای شاد برای سالیان متمادی به سامان رساند.
اقدامات و تلاشهای وی در دوران زندان و تبعید همسر خود، صرفا محدود به اداره زندگی و حل مشکلات به وجود آمده نمیشد و همه این خدمات ارزشمند، روح بلند او را قانع نمیکرد، بلکه نقش وی در تقویت روحی خانوادههای دیگر زندانیان سیاسی کشور نیز بسیار مؤثر و انکارناپذیر بود. سازماندهی خانوادههای زندانیان سیاسی برای برگزاری تجمعات اعتراضآمیز از دیگر اقدامات وی بود.
او در استمرار رسالت زینبی خویش، خود را متعهد به رساندن پیام عاشورایی این مبارزان دربند میدید و از همه توان خود برای مقابله با دژخیمان و شکنجهگران ساواک استفاده میکرد. آزادیهای مکرر شهید شاهآبادی از زندان را – که البته دوام چندانی هم نداشت – میتوان به عنوان راهکار ساواک برای کاهش حجم اعتراضات و تحصنهای خانوادههای زندانیان سیاسی دانست که در اثر تهییج و تدبیر همسر این شهید بزرگوار سازماندهی میشد.
او مرتب با تمامی فرزندان خود از صبح زود تا پایان روز را در جلوی درِ زندانهای قصر، اوین و کمیته مشترک ضدخرابکاری میگذراند و در طول این ساعات، لحظهای از سخنرانی و اعتراض علیه ستمپیشگان دست برنمیداشت وهمه مأموران زندان را با این اقدامات خود به ستوه میآورد.
نامههای تند و پرخاشگرانه همسر شهید شاهآبادی به مأمورین و مسئولین زندان که اساسا از هرگونه لحن ملتمسانه به دور بود و هنوز در اسناد برجای مانده از ساواک موجود است، گویای روحیه شجاعانه و سازشناپذیر ایشان است.
همسر شهید شاهآبادی با پیروزی انقلاب اسلامی، رسالت خویش را در دفاع از دستاوردهای انقلاب میدانست و بر دامنه فعالیتها و خدمات دینی و اسلامی خود افزود و در سفرهای حج، به بیان احکام شرعی و توصیههای اخلاقی برای جمع خانمها پرداخت. وی همچنین تلاشهای مؤثری را در مقابل ممانعتهایی که با تأسیس مدارس غیرانتفاعی به عمل میآمد انجام داد.
اردیبهشت 1363 شهادت همسر والامقامش او را ثابتقدمتر ساخت و همچون کوهی بر این مصیبت بزرگ استقامت نمود و پناه فرزندان در این مصیبت بود. او که 2 سال قبل از آن، غم از دست دادن مجید – فرزند 15 ساله خویش – را تجربه کرده بود، کانون گرم خانواده را حفظ کرد و همچون نگینی درخشان، محور و ستون خیمه بیت شهید بود.
در هر لحظه به یاد خدا بود و رضای او را منتهای تلاش خود قرار داد. تشکیل جلسات قرآن برای بانوان، حضور در برنامههای زیارتی بانوان و سفرهفتگی به مسجد مقدس جمکران و دیگر فعالیتهای تبلیغی و خیریه را تا آن زمان که توان داشت ادامه داد و از هر فرصت کوچکی برای هدایت مردم بهره برد.
ماههای آخر عمر پربرکت او در مبارزه با بیماری گذشت و در سحرگاه 11 فروردین 1395 همزمان با میلاد بانوی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، دعوت حق را لبیک گفت و میهمان جدهی اطهرش حضرت زهرای مرضیه شد.
مراسم ترحیم آن مرحومه و والده مکرمه آقای دکتر حمید شاه آبادی روز شنبه چهاردهم فروردین از ساعت 17:30 تا 19:00 بعدازظهر در میدان فلسطین- مسجد امام جعفر صادق علیه السلام برگزار میشود.