گردشگر روس که برای سفری ۹ روزه به ایران آمده بود، از تجربیات عجیبش در این سفر سخن گفت.
روایت خواندنی گردشگر روس از سفر 9 روزه اش به ایران
به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر، یوری، مرد روسی الاصل و ساکن لندن، اواخر اسفندماه به همراه همسر خود برای سفری توریستی وارد ایران شدند. هر دو پزشک و عضو گروه ۹ نفره توریستی به حساب می آمدند که طبق برنامه تور از شیراز، تخت جمشید، پاسارگاد، یزد، میبد، اصفهان، ابیانه، کاشان و تهران بازدید کردند.
ایران کشور مردم مهماننواز است، نه پلیسهای بداخلاق
این توریست با اشاره به مطالعات فراوان قبل از ورود به ایران میگوید: من زیاد مطالعه داشتم، قبل از سفر به ایران میدانستم که مردم اینجا چقدر میهمان نواز و مهربان هستند، اما به هر حال با ذهنیتی که برایمان ساخته بودند آمدیم. ذهنت ما این گونه بود که اینجا قرار است هر قدم پلیسهای خشن و بداخلاق را ببینیم، سربازهای اسلحه به دست!
یوری میگوید: جالب اینجاست که در شیراز و یزد اصلا پلیسی ندیدیم. اتفاقا ورود ما به یزد هم زمان شده بود با ورود رئیس جمهور ایران به این شهر، با این حال توی این شهر هم فقط پلیسها و افراد غیر مسلحی دیدیم که این موج جمعیت را راهنمایی می کردند تا به دیدار مردمی رییس جمهور نظم بدهند.
فکر میکردم زنها حق صحبت کردن با مردها را ندارند
او ادامه میدهد: دومین مسألهای که همه ذهنیت قبلی ما را از بین برد در مورد زنان در ایران بود فکر می کردیم زنان حق ندارند در جامعه حتی سر خود را بالا بیاورند، سخت کار میکنند و حق ندارند با مردها حتی صحبت کنند مخصوصا خارجیها. اگردر اینترنت در مورد زنان ایرانی جستجو کنید، آن جا پر است از زنانی که در بدترین شرایط کار و زندگی میکنند، اما این تصویر هم دروغ بود.
یوری اضافه میکند: ما اینجا خانمهایی را میبینیم که خوش برخورد هستند، میگویند و میخندند، حاضرند عکس بگیرند. من و همسرم بارها در خیابان پیادهروی کردیم و خانمهایی را دیدیم که به تنهایی در حال خرید و پیاده روی بودند، ما خانمها شاد، فعال با لباسها و حجابهای رنگارنگ را مشاهده کردیم.
مردم توی مساجد هم تحویلمان میگرفتند
این توریست ایرانگرد با اشاره به تجربههای دیگرش میگوید: اما نکتهای که خیلی برای من جالب بود موضوع مساجد در ایران است، طبق درک قبلی ما بر اساس شنیدهها و برخی تبلیغات، مسجد مکانی است با یک سختگیری خاص و با امر و نهیهای فراوان.
یوری با لبخند ادامه میدهد: اما ما چیز دیگری را دیدیم؛ مسجد محیطی سراسر مهربانی بود، مردم از گذشتگان یادی میکردند، در صحن مسجد بچهها با شادی میدویدند و با اینکه ما خارجی بودیم به گرمی از ما استقبال می کردند. این واقعا برای ما عجیب بود، در اروپا ذهنیت راجع به مسجد این است که مکانی است که ورود به آن هم امکان پذیر نیست، مگر برای عبادت، افرادی هم با سختگیری فراوان بر حضور مردم نظارت دارند. اما اینجا به این شکل نبود.
یزد، زیباترین و جذابترین شهر ایران
یوری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه به نظر او کدام شهر ایران، زیباترین شهر بوده، میگوید: تهران به هرحال پایتخت است، زیبایی و البته ترافیک خود را دارد. من و همسرم سفر را بررسی کردیم. نظر شخصی خود را میگوییم، اینکه یزد برایمان از همه شهرها جذابتر بود، خیلی خوشمان آمد. شیراز دارای مساجد زیبا و پارکهای قشنگی است، مکانهای بسیاری برای بازدید دارد. اصفهان شهری پیشرفته، بزرگ و مرکز گردشگری ایران است اما شما در یزد هم گذشته را می بینید هم زندگی مدرن را. ما فرهنگهای مختلف را در کشورهای گوناگون میبینیم، اما به نظر من مردم یزد همه چیز را برای خودشان ساختهاند، آنها به هرچی میخواستند از گذشته تا به امروز رسیدهاند. ما در یزد آثار تاریخی فراوانی دیدیم اما برای من جالبترین چیز، برخورد مردم بود.
این ایرانگرد، درباره بیشترین سؤالی که مردم از او و همسرش میپرسیدند، توضیح میدهد: مردم نزد ما میآمدند و معمولا این سوالات میپرسیدند: از ایران خوشتان میآید؟ مردم را چگونه میبینید؟ و نظر ما را راجع به حجاب میپرسیدند. این سؤالاتی بود که دائما تکرار میشد. همه به ما لبخند میزدند و ما هم با لبخند پاسخ میدادیم.
موفقیت بینظیر عبور از عرض خیابانهای تهران
یوری ادامه میدهد: همه چیز در این سفر ۹ روزه، خوب و عالی بود، اما میهمان نوازی مردم ماندگارترین خاطره ماست، کلا مردم ایران فوق العاده هستند.
و انگار چیزی یادش آمده باشد، با خنده میگوید: عبور از عرض خیابان، مخصوصا در تهران، برای ما مثل ورزش کوهنوردی و فتح قله بود، سخت و نفس گیر؛ عبور از خیابان را موفقیتی بزرگ به حساب میآوردیم.
یوری در پایان میگوید: من همیشه تاریخ را به زبان روسی و انگلیسی خوانده بودم. دوست داشتم از ایرانیها هم بشنوم و حالا برداشت خودم را از مجموع این سه زبان دارم. باید بگویم حامد (راهنمای تور) با افتخار و غرور از تاریخ کشورش تعریف کرد و این خیلی جالب بود. من این عرق به کشور را در بین بچههای کم سن و سال، جوانان و کل مردم دیدیم. ما دیدیم آنها چگونه پرچم کشورشان افتخار میکنند و با علاقه از ایران حرف میزنند.
ایران کشور مردم مهماننواز است، نه پلیسهای بداخلاق
این توریست با اشاره به مطالعات فراوان قبل از ورود به ایران میگوید: من زیاد مطالعه داشتم، قبل از سفر به ایران میدانستم که مردم اینجا چقدر میهمان نواز و مهربان هستند، اما به هر حال با ذهنیتی که برایمان ساخته بودند آمدیم. ذهنت ما این گونه بود که اینجا قرار است هر قدم پلیسهای خشن و بداخلاق را ببینیم، سربازهای اسلحه به دست!
یوری میگوید: جالب اینجاست که در شیراز و یزد اصلا پلیسی ندیدیم. اتفاقا ورود ما به یزد هم زمان شده بود با ورود رئیس جمهور ایران به این شهر، با این حال توی این شهر هم فقط پلیسها و افراد غیر مسلحی دیدیم که این موج جمعیت را راهنمایی می کردند تا به دیدار مردمی رییس جمهور نظم بدهند.
فکر میکردم زنها حق صحبت کردن با مردها را ندارند
او ادامه میدهد: دومین مسألهای که همه ذهنیت قبلی ما را از بین برد در مورد زنان در ایران بود فکر می کردیم زنان حق ندارند در جامعه حتی سر خود را بالا بیاورند، سخت کار میکنند و حق ندارند با مردها حتی صحبت کنند مخصوصا خارجیها. اگردر اینترنت در مورد زنان ایرانی جستجو کنید، آن جا پر است از زنانی که در بدترین شرایط کار و زندگی میکنند، اما این تصویر هم دروغ بود.
یوری اضافه میکند: ما اینجا خانمهایی را میبینیم که خوش برخورد هستند، میگویند و میخندند، حاضرند عکس بگیرند. من و همسرم بارها در خیابان پیادهروی کردیم و خانمهایی را دیدیم که به تنهایی در حال خرید و پیاده روی بودند، ما خانمها شاد، فعال با لباسها و حجابهای رنگارنگ را مشاهده کردیم.
مردم توی مساجد هم تحویلمان میگرفتند
این توریست ایرانگرد با اشاره به تجربههای دیگرش میگوید: اما نکتهای که خیلی برای من جالب بود موضوع مساجد در ایران است، طبق درک قبلی ما بر اساس شنیدهها و برخی تبلیغات، مسجد مکانی است با یک سختگیری خاص و با امر و نهیهای فراوان.
یوری با لبخند ادامه میدهد: اما ما چیز دیگری را دیدیم؛ مسجد محیطی سراسر مهربانی بود، مردم از گذشتگان یادی میکردند، در صحن مسجد بچهها با شادی میدویدند و با اینکه ما خارجی بودیم به گرمی از ما استقبال می کردند. این واقعا برای ما عجیب بود، در اروپا ذهنیت راجع به مسجد این است که مکانی است که ورود به آن هم امکان پذیر نیست، مگر برای عبادت، افرادی هم با سختگیری فراوان بر حضور مردم نظارت دارند. اما اینجا به این شکل نبود.
یزد، زیباترین و جذابترین شهر ایران
یوری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه به نظر او کدام شهر ایران، زیباترین شهر بوده، میگوید: تهران به هرحال پایتخت است، زیبایی و البته ترافیک خود را دارد. من و همسرم سفر را بررسی کردیم. نظر شخصی خود را میگوییم، اینکه یزد برایمان از همه شهرها جذابتر بود، خیلی خوشمان آمد. شیراز دارای مساجد زیبا و پارکهای قشنگی است، مکانهای بسیاری برای بازدید دارد. اصفهان شهری پیشرفته، بزرگ و مرکز گردشگری ایران است اما شما در یزد هم گذشته را می بینید هم زندگی مدرن را. ما فرهنگهای مختلف را در کشورهای گوناگون میبینیم، اما به نظر من مردم یزد همه چیز را برای خودشان ساختهاند، آنها به هرچی میخواستند از گذشته تا به امروز رسیدهاند. ما در یزد آثار تاریخی فراوانی دیدیم اما برای من جالبترین چیز، برخورد مردم بود.
این ایرانگرد، درباره بیشترین سؤالی که مردم از او و همسرش میپرسیدند، توضیح میدهد: مردم نزد ما میآمدند و معمولا این سوالات میپرسیدند: از ایران خوشتان میآید؟ مردم را چگونه میبینید؟ و نظر ما را راجع به حجاب میپرسیدند. این سؤالاتی بود که دائما تکرار میشد. همه به ما لبخند میزدند و ما هم با لبخند پاسخ میدادیم.
موفقیت بینظیر عبور از عرض خیابانهای تهران
یوری ادامه میدهد: همه چیز در این سفر ۹ روزه، خوب و عالی بود، اما میهمان نوازی مردم ماندگارترین خاطره ماست، کلا مردم ایران فوق العاده هستند.
و انگار چیزی یادش آمده باشد، با خنده میگوید: عبور از عرض خیابان، مخصوصا در تهران، برای ما مثل ورزش کوهنوردی و فتح قله بود، سخت و نفس گیر؛ عبور از خیابان را موفقیتی بزرگ به حساب میآوردیم.
یوری در پایان میگوید: من همیشه تاریخ را به زبان روسی و انگلیسی خوانده بودم. دوست داشتم از ایرانیها هم بشنوم و حالا برداشت خودم را از مجموع این سه زبان دارم. باید بگویم حامد (راهنمای تور) با افتخار و غرور از تاریخ کشورش تعریف کرد و این خیلی جالب بود. من این عرق به کشور را در بین بچههای کم سن و سال، جوانان و کل مردم دیدیم. ما دیدیم آنها چگونه پرچم کشورشان افتخار میکنند و با علاقه از ایران حرف میزنند.