وقتی مردان اقتصادی دولت یک برنامه اقتصادی «جاری» برای خودشان تعریف کنند و در کنار آن حسب دستور- بخوانید «محض خالی نبودن عریضه»- به اقتصاد مقاومتی هم به عنوان یک طرح حاشیه ای خواسته باشند بپردازند ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
به گزارش شهدای ایران؛ بعضی ها اسمش را می گذارند «دست پیش گرفتن برای پس نیافتادن»؛ بعضی به آن می گویند «فرار به جلو»؛
بعضی دیگر مودبانه آن را «فرا فکنی می نامند» و برخی بی ادبان (زبانم لال) «زرنگی» می خوانندش!
حالا نمی دانم کدام عنوان بهتر مفهوم را می رساند، اما دولت یازدهم در آن به غایت استاد است!
نامه نگاری های مردان دولت تدبیر را می گویم ... به خصوص پس از ابزار نگرانی های رهبر معظم انقلاب.
نشد رهبری معظم موضوعی را با نگرانی و منتقدانه مطرح کنند و مخاطبین ایشان در دولت نامه ای ننگارند و برای ایشان ارسال ننمایند ... که در آن اولا تشکر نکرده باشند از حمایت ایشان از آن مخاطب دولتی و ثانیا تاکیدی نکرده باشد بر امتثال امر معظم له، آن هم پیش از صدور فرمان!
نمونه اش نامه وزیر مکرم ارشاد است، آنگاه که رهبر معظم انقلاب در دیدار خبرگان رهبری (اسفندماه 92) از وضعیت فرهنگی کشور ابراز نگرانی نمودند و به صراحت فرمودند:
«بنده هم در این نگرانی - اوضاع فرهنگی کشور- با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولین فرهنگی توجه داشته باشند که چه میکنند! با مسائل فرهنگی شوخی نمیشود کرد، بیملاحظگی نمیشود کرد ... »
که وزیر مکرم در آن نامه نگاشته باشند: «سخنان حکمت آمیز رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نمایندگان محترم مجلس خبرگان، همچون همیشه روشنگر مسیر حرکت کشور به ویژه در حوزه فرهنگ بوده و ... راهگشای مدیران فرهنگی کشور و همه اهل فرهنگ و هنر به افق های رشد و تعالی است و بر عزم و همت آنان در صیانت از هویت دینی، ملی و انقلابی کشور خواهد افزود».
نمونه دیگر، نامه وزیر بزرگوار اقتصاد به رهبر انقلاب اسلامی است، در پی فرمایشات معظم له در خصوص ضرورت اقتصاد مقاومتی در جمع مردم آذربایجان (در اولین سالگرد ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی- 29 بهمن ماه 1393). در آن دیدار نیز مقام معظم رهبری تلویحا از عملکرد مسئولین گله کردند:
«اینها را -دستورات مربوط به اقتصاد مقاومتی- چه کسی بکند؟ ما در این سالها خیلی هشدار دادیم؛ مسئولین هم خیلی تلاش کردند امّا نه آن هشدارهایی که بنده دادم کافی است، نه آن تلاشی که مسئولین کردند کافی است؛ اینها کافی نیست. باید کار جدّی انجام بگیرد».
لکن وزیر محترم نامه ای می نگارند که در پایان آن پس از توضیح آنکه وزارت خانه ایشان هرچه لازم بوده انجام داده می گویند: «وظیفه خود می دانم از این حمایت و پشتیبانی مهم و به هنگام تقدیر و تشکر نمایم.»
و نمونه های دیگرش نامه نگاشتن های رییس محترم دولت تدبیر، پیش و پس از هر توافق و برجامی و ابراز تشکر از موافقت معظم له با آن توافقی که گاها هنوز نگاشته هم نشده و البته پیشاپیش خطوط قرمز در آن منقضی شده.
و حالا هم نمونه ای دیگر: نامه وزیر مکرم اقتصاد به رهبری معظم تنها ساعاتی پس از اعلام نام سال 1395 با عنوان سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل » که در آن به رسم همه نامه های قبلی و علی القاعده بعدی، پس از تشکر از حمایت و قدردانی معظم له از پیگیری اقتصاد مقاومتی در دولت، اعلام داشته باشند که دولت هم اکنون اقتصاد مقاومتی را به غایت انجام نموده و فرجام آن را به سرانجام رسانیده است.
اصلا برای حقیر سوال شده که چگونه است که مردان دولت تدبیر انتقادات رهبری معظم را به نیکی تعبیر به تشکر و قدردانی می کنند. و تعجب که دستور جدید را سابقا اجرا نموده و در زمان صدور این دستور جدید گزارش می دهند که قبلا انجام شده است.
در مورد نامه وزیر مکرم اقتصاد نمی خواهم وارد محتوا و تحلیل فنی و علمی بشوم، چه اینکه اینگونه دعواهای به اصطلاح علمی و فنی بی سرانجام نه در طاقت مخاطب می گنجد و نه امثال بنده حقیر پس از حدود هزار روز کلنجار رفتن با اقتصادهای نوشته و نانوشته دولت بزرگوار حوصله و دماغ چنین کاری را داریم.
البته این به هیچ عنوان به معنای این نیست که نامه مذکور ارزش خواندن را نداشته باشد ... هرگز و معاذ الله ...
اتفاقا خوب است نگاهی بیاندازیم و گفتگویی اندک هم بنماییم: ایشان پس از تمجیدی مدبرانه از برجام به شرح ذیل:
«دستیابی به توافق هسته ای در قالب توافق «برجام» تازه ترین موفقیت ملی در این زمینه بود که پس از سالها پایداری در میان کارزاری سخت به دست فرزندان انقلابی تان محقق شد و در پی آن، تحریم های ظالمانه ای که زیر بناهای اقتصادی کشور را نشانه رفته بود، بی اثر ساخت. »
توضیحی جامع (هرچند کوتاه) ارائه نمودند در خصوص شدت اهتمام دولت برجام به اقتصاد مقاومتی و حصول کامل نتایج مورد انتظار از آن:
«خوشبختانه پایبندی دولت تدبیر و امید بویژه رئیس جمهور محترم به سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی – در شرایطی که اعمال تحریم های نامشروع در کنار عوامل دیگر موجب بروز عارضه خطرناک رکود تورمی در سالهای اخیر شده بود، توانست موجب کنترل و کاهش نرخ تورم و همچنین قرار گرفتن در مسیر رشد اقتصادی و خروج از رکود گردد».
موضوع سخن حقیر بحث از برجام (متن آن و فرجام آن و سرانجام اجرا یا نقض آن و ثمرات اقتصادی ملموس و ناملموس آن و غیر و ذلک برجام) نیست، چه اینکه نه من و نه شما حوصله این حرف ها را هم دیگر نداریم. اینکه ما به تعهداتمان مو به مو عمل کرده ایم و طرف مقابل حاضر به رفع تحریم ها نیست (و حتی خانم کلینتون نامزد جمهوری خواه ما را به خاطر آزمایش های موشکی ناقض برجام و مستوجب حتی تشدید تحریم ها می داند و آقای ترامپ نامزد دموکرات اصولا برجام را قبول ندارد) را همه می دانیم و بحث در موردش به جز فشار اعصاب شاید ثمره ای نداشته باشد. عرض حقیر متوجه جزء بعد نامه وزیر گرانمایه است، آنجا که ایشان پایبندی دولت و رییس دولت به اقتصاد مقاومتی را عامل کنترل تورم و رشد اقتصادیو خروج از رکود دانسته اند.
باز هم نقل تحلیل علمی نیست، فقط اینکه البته بی تحلیل همه می دانند که اولا تورم و نرخ آن با گرانی دو چیز متفاوت هستند (که اولی را مسئولین و دومی را توده مردم درک می کنند) و البته خوب بود مردان اقتصادی دولت تدبیر با توضیح کافی این تفاوت برای مردم، به احساس عمومی مردم در مورد گران تر شدن دائمی اجناس (به رغم کاهش نرخ تورم اعلامی) قدری احترام بیشتری می گذاردند تا مردم از سردرگمی قدری در می آمدند و البته درک می کردند که تمسخرهایی که به رییس دولت قبلی- برای جعل عناوین تورمی (نقطه به نقطه و خط به خط و با هدف رد گم کنی)- روا داشته می شد، به حق بوده است.
ثانیا عموم مردم باز هم بی تحلیل درک می کنند که وقتی قدرت خرید کاهش می یابد و خریدار تاب و توان قیمت های خیلی بالاتر را ندارد، قیمت ها با نرخ کندتری رشد می کنند و این یعنی کنترل نرخ تورم و با این تفسیر، این مردم هستند که اجبارا با قدرت خرید پایین خود تورم را کنترل کرده اند و نه سیاست های مقاومتی یا غیر مقاومتی دولت محترم.
در مورد رکود هم مساله تقریبا به همین شکل است. از پیش بینی صندوق بین المللی پول که نرخ رشد اقتصادی ایران را برای سال مالی 2015- 2016 (معادل 1394) بین منفی نیم درصد تا مثبت نیم درصد پیش بینی کرده، تا مرکز پژوهش های مجلس که این نرخ را برای سال 1395 حداکثر منفی 1.2 درصد اعلام کرده، تا مرکز آمار ایران که می گوید در شش ماهه نخست 94 نرخ رشد یک درصد بوده (و به همین منوال برای کل سال 94 می شود 2 درصد) نشان می دهد خروج کشور از رکود نه اینکه در ابهام باشد، بلکه در یک جمع بندی کلی محقق نشده است.
به همین سبب است که رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی خود و در تبیین ضرورت توجه به اقتصاد مقاومتی (و علت این نامگذاری)، رفع بیکاری، مقابله با گرانی و خروج از رکود را به عنوان مسائل اصلی اقتصاد کشور مطرح می کنند. ایشان می فرمایند:
«در مسئله ی اقتصاد، آن چیزی که مهم است و اصل است، مسئله ی تولید داخلی است؛ مسئله ی ایجاد اشتغال و رفع بیکاری است؛ مسئله ی تحرک و رونق اقتصادی و مقابله ی با رکود است؛ اینها مسائل مبتلابه مردم است؛ اینها چیزهائی است که مردم آنها را حس میکنند و مطالبه میکنند؛ و آمارها و اظهارات خود مسئولین هم نشان میدهد که این مطالبات مردم و این خواسته های مردم بجا و به مورد است. ... اگر ما بخواهیم مشکل رکود را حل کنیم، مشکل تولید داخلی را حل کنیم، بخواهیم مسئله ی بیکاری را حل کنیم، بخواهیم گرانی را مهار کنیم، علاج همه ی اینها در مجموعه ی مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی گنجانده شده است. اقتصاد مقاومتی شامل همه ی اینها است.»
حالا خوب است مسئولین بزرگوار دولت- و از جمله وزیر مکرم اقتصاد- به جای نامه نگاری و القاء اینکه اقتصاد مقاومتی پیش از نامگذاری سال 95 محقق شده بوده است بیایند و مردانه به اقتصاد مقاومتی در عمل بپردازند.
لااقل اقتصاد مقاومتی را درست فهم و درک کنند! همین شخص بزرگوار وزیر اقتصاد چند ماه قبل در یکی از نشست های ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی عرضه داشته بودند که اقتصاد مقاومتی «همه» اقتصاد نیست و یک برنامه ای است که ما در جنب «سایر» برنامه های اقتصادی مان پیگیری می کنیم فرمایشی که تعجب برخی دیگر از اعضا ستاد را به غایت برانگیخته بود.
حالا وقتی مردان اقتصادی دولت یک برنامه اقتصادی «جاری» برای خودشان تعریف کنند و در کنار آن حسب دستور- بخوانید «محض خالی نبودن عریضه»- به اقتصاد مقاومتی هم به عنوان یک طرح حاشیه ای خواسته باشند بپردازند ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
گویی که وزیر بزرگوار و محترم ما هنوز متن اصل 110 قانون اساسی را و اینکه رهبری با ابلاغ سیاست های کلی نظام جهت گیری ها را مشخص و تعیین می کنند را به درستی درک ننموده اند، چه اینکه اگر این موضوع درک شده بود، علی القاعده متوجه می بودند که حالا دیگر اقتصاد مقاومتی راهبرد و رهیافت اقتصادی نظام جمهوری اسلامی در همه برنامه ها و اقدامات اقتصادی است، نه در شعار و تعارف، که به حکم قانون.
بعضی دیگر مودبانه آن را «فرا فکنی می نامند» و برخی بی ادبان (زبانم لال) «زرنگی» می خوانندش!
حالا نمی دانم کدام عنوان بهتر مفهوم را می رساند، اما دولت یازدهم در آن به غایت استاد است!
نامه نگاری های مردان دولت تدبیر را می گویم ... به خصوص پس از ابزار نگرانی های رهبر معظم انقلاب.
نشد رهبری معظم موضوعی را با نگرانی و منتقدانه مطرح کنند و مخاطبین ایشان در دولت نامه ای ننگارند و برای ایشان ارسال ننمایند ... که در آن اولا تشکر نکرده باشند از حمایت ایشان از آن مخاطب دولتی و ثانیا تاکیدی نکرده باشد بر امتثال امر معظم له، آن هم پیش از صدور فرمان!
نمونه اش نامه وزیر مکرم ارشاد است، آنگاه که رهبر معظم انقلاب در دیدار خبرگان رهبری (اسفندماه 92) از وضعیت فرهنگی کشور ابراز نگرانی نمودند و به صراحت فرمودند:
«بنده هم در این نگرانی - اوضاع فرهنگی کشور- با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولین فرهنگی توجه داشته باشند که چه میکنند! با مسائل فرهنگی شوخی نمیشود کرد، بیملاحظگی نمیشود کرد ... »
که وزیر مکرم در آن نامه نگاشته باشند: «سخنان حکمت آمیز رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نمایندگان محترم مجلس خبرگان، همچون همیشه روشنگر مسیر حرکت کشور به ویژه در حوزه فرهنگ بوده و ... راهگشای مدیران فرهنگی کشور و همه اهل فرهنگ و هنر به افق های رشد و تعالی است و بر عزم و همت آنان در صیانت از هویت دینی، ملی و انقلابی کشور خواهد افزود».
نمونه دیگر، نامه وزیر بزرگوار اقتصاد به رهبر انقلاب اسلامی است، در پی فرمایشات معظم له در خصوص ضرورت اقتصاد مقاومتی در جمع مردم آذربایجان (در اولین سالگرد ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی- 29 بهمن ماه 1393). در آن دیدار نیز مقام معظم رهبری تلویحا از عملکرد مسئولین گله کردند:
«اینها را -دستورات مربوط به اقتصاد مقاومتی- چه کسی بکند؟ ما در این سالها خیلی هشدار دادیم؛ مسئولین هم خیلی تلاش کردند امّا نه آن هشدارهایی که بنده دادم کافی است، نه آن تلاشی که مسئولین کردند کافی است؛ اینها کافی نیست. باید کار جدّی انجام بگیرد».
لکن وزیر محترم نامه ای می نگارند که در پایان آن پس از توضیح آنکه وزارت خانه ایشان هرچه لازم بوده انجام داده می گویند: «وظیفه خود می دانم از این حمایت و پشتیبانی مهم و به هنگام تقدیر و تشکر نمایم.»
و نمونه های دیگرش نامه نگاشتن های رییس محترم دولت تدبیر، پیش و پس از هر توافق و برجامی و ابراز تشکر از موافقت معظم له با آن توافقی که گاها هنوز نگاشته هم نشده و البته پیشاپیش خطوط قرمز در آن منقضی شده.
و حالا هم نمونه ای دیگر: نامه وزیر مکرم اقتصاد به رهبری معظم تنها ساعاتی پس از اعلام نام سال 1395 با عنوان سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل » که در آن به رسم همه نامه های قبلی و علی القاعده بعدی، پس از تشکر از حمایت و قدردانی معظم له از پیگیری اقتصاد مقاومتی در دولت، اعلام داشته باشند که دولت هم اکنون اقتصاد مقاومتی را به غایت انجام نموده و فرجام آن را به سرانجام رسانیده است.
اصلا برای حقیر سوال شده که چگونه است که مردان دولت تدبیر انتقادات رهبری معظم را به نیکی تعبیر به تشکر و قدردانی می کنند. و تعجب که دستور جدید را سابقا اجرا نموده و در زمان صدور این دستور جدید گزارش می دهند که قبلا انجام شده است.
در مورد نامه وزیر مکرم اقتصاد نمی خواهم وارد محتوا و تحلیل فنی و علمی بشوم، چه اینکه اینگونه دعواهای به اصطلاح علمی و فنی بی سرانجام نه در طاقت مخاطب می گنجد و نه امثال بنده حقیر پس از حدود هزار روز کلنجار رفتن با اقتصادهای نوشته و نانوشته دولت بزرگوار حوصله و دماغ چنین کاری را داریم.
البته این به هیچ عنوان به معنای این نیست که نامه مذکور ارزش خواندن را نداشته باشد ... هرگز و معاذ الله ...
اتفاقا خوب است نگاهی بیاندازیم و گفتگویی اندک هم بنماییم: ایشان پس از تمجیدی مدبرانه از برجام به شرح ذیل:
«دستیابی به توافق هسته ای در قالب توافق «برجام» تازه ترین موفقیت ملی در این زمینه بود که پس از سالها پایداری در میان کارزاری سخت به دست فرزندان انقلابی تان محقق شد و در پی آن، تحریم های ظالمانه ای که زیر بناهای اقتصادی کشور را نشانه رفته بود، بی اثر ساخت. »
توضیحی جامع (هرچند کوتاه) ارائه نمودند در خصوص شدت اهتمام دولت برجام به اقتصاد مقاومتی و حصول کامل نتایج مورد انتظار از آن:
«خوشبختانه پایبندی دولت تدبیر و امید بویژه رئیس جمهور محترم به سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی – در شرایطی که اعمال تحریم های نامشروع در کنار عوامل دیگر موجب بروز عارضه خطرناک رکود تورمی در سالهای اخیر شده بود، توانست موجب کنترل و کاهش نرخ تورم و همچنین قرار گرفتن در مسیر رشد اقتصادی و خروج از رکود گردد».
موضوع سخن حقیر بحث از برجام (متن آن و فرجام آن و سرانجام اجرا یا نقض آن و ثمرات اقتصادی ملموس و ناملموس آن و غیر و ذلک برجام) نیست، چه اینکه نه من و نه شما حوصله این حرف ها را هم دیگر نداریم. اینکه ما به تعهداتمان مو به مو عمل کرده ایم و طرف مقابل حاضر به رفع تحریم ها نیست (و حتی خانم کلینتون نامزد جمهوری خواه ما را به خاطر آزمایش های موشکی ناقض برجام و مستوجب حتی تشدید تحریم ها می داند و آقای ترامپ نامزد دموکرات اصولا برجام را قبول ندارد) را همه می دانیم و بحث در موردش به جز فشار اعصاب شاید ثمره ای نداشته باشد. عرض حقیر متوجه جزء بعد نامه وزیر گرانمایه است، آنجا که ایشان پایبندی دولت و رییس دولت به اقتصاد مقاومتی را عامل کنترل تورم و رشد اقتصادیو خروج از رکود دانسته اند.
باز هم نقل تحلیل علمی نیست، فقط اینکه البته بی تحلیل همه می دانند که اولا تورم و نرخ آن با گرانی دو چیز متفاوت هستند (که اولی را مسئولین و دومی را توده مردم درک می کنند) و البته خوب بود مردان اقتصادی دولت تدبیر با توضیح کافی این تفاوت برای مردم، به احساس عمومی مردم در مورد گران تر شدن دائمی اجناس (به رغم کاهش نرخ تورم اعلامی) قدری احترام بیشتری می گذاردند تا مردم از سردرگمی قدری در می آمدند و البته درک می کردند که تمسخرهایی که به رییس دولت قبلی- برای جعل عناوین تورمی (نقطه به نقطه و خط به خط و با هدف رد گم کنی)- روا داشته می شد، به حق بوده است.
ثانیا عموم مردم باز هم بی تحلیل درک می کنند که وقتی قدرت خرید کاهش می یابد و خریدار تاب و توان قیمت های خیلی بالاتر را ندارد، قیمت ها با نرخ کندتری رشد می کنند و این یعنی کنترل نرخ تورم و با این تفسیر، این مردم هستند که اجبارا با قدرت خرید پایین خود تورم را کنترل کرده اند و نه سیاست های مقاومتی یا غیر مقاومتی دولت محترم.
در مورد رکود هم مساله تقریبا به همین شکل است. از پیش بینی صندوق بین المللی پول که نرخ رشد اقتصادی ایران را برای سال مالی 2015- 2016 (معادل 1394) بین منفی نیم درصد تا مثبت نیم درصد پیش بینی کرده، تا مرکز پژوهش های مجلس که این نرخ را برای سال 1395 حداکثر منفی 1.2 درصد اعلام کرده، تا مرکز آمار ایران که می گوید در شش ماهه نخست 94 نرخ رشد یک درصد بوده (و به همین منوال برای کل سال 94 می شود 2 درصد) نشان می دهد خروج کشور از رکود نه اینکه در ابهام باشد، بلکه در یک جمع بندی کلی محقق نشده است.
به همین سبب است که رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی خود و در تبیین ضرورت توجه به اقتصاد مقاومتی (و علت این نامگذاری)، رفع بیکاری، مقابله با گرانی و خروج از رکود را به عنوان مسائل اصلی اقتصاد کشور مطرح می کنند. ایشان می فرمایند:
«در مسئله ی اقتصاد، آن چیزی که مهم است و اصل است، مسئله ی تولید داخلی است؛ مسئله ی ایجاد اشتغال و رفع بیکاری است؛ مسئله ی تحرک و رونق اقتصادی و مقابله ی با رکود است؛ اینها مسائل مبتلابه مردم است؛ اینها چیزهائی است که مردم آنها را حس میکنند و مطالبه میکنند؛ و آمارها و اظهارات خود مسئولین هم نشان میدهد که این مطالبات مردم و این خواسته های مردم بجا و به مورد است. ... اگر ما بخواهیم مشکل رکود را حل کنیم، مشکل تولید داخلی را حل کنیم، بخواهیم مسئله ی بیکاری را حل کنیم، بخواهیم گرانی را مهار کنیم، علاج همه ی اینها در مجموعه ی مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی گنجانده شده است. اقتصاد مقاومتی شامل همه ی اینها است.»
حالا خوب است مسئولین بزرگوار دولت- و از جمله وزیر مکرم اقتصاد- به جای نامه نگاری و القاء اینکه اقتصاد مقاومتی پیش از نامگذاری سال 95 محقق شده بوده است بیایند و مردانه به اقتصاد مقاومتی در عمل بپردازند.
لااقل اقتصاد مقاومتی را درست فهم و درک کنند! همین شخص بزرگوار وزیر اقتصاد چند ماه قبل در یکی از نشست های ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی عرضه داشته بودند که اقتصاد مقاومتی «همه» اقتصاد نیست و یک برنامه ای است که ما در جنب «سایر» برنامه های اقتصادی مان پیگیری می کنیم فرمایشی که تعجب برخی دیگر از اعضا ستاد را به غایت برانگیخته بود.
حالا وقتی مردان اقتصادی دولت یک برنامه اقتصادی «جاری» برای خودشان تعریف کنند و در کنار آن حسب دستور- بخوانید «محض خالی نبودن عریضه»- به اقتصاد مقاومتی هم به عنوان یک طرح حاشیه ای خواسته باشند بپردازند ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
گویی که وزیر بزرگوار و محترم ما هنوز متن اصل 110 قانون اساسی را و اینکه رهبری با ابلاغ سیاست های کلی نظام جهت گیری ها را مشخص و تعیین می کنند را به درستی درک ننموده اند، چه اینکه اگر این موضوع درک شده بود، علی القاعده متوجه می بودند که حالا دیگر اقتصاد مقاومتی راهبرد و رهیافت اقتصادی نظام جمهوری اسلامی در همه برنامه ها و اقدامات اقتصادی است، نه در شعار و تعارف، که به حکم قانون.