آیت الله مهدوی کنی، از نظریه پردازی پیچیده و تا حدی گنگ و نامفهوم ابا داشت و به صراحت بیان می کرد از نظر وی پیچیدگی های بیش از حد ضرور در یک نظریه آن را از کارآمدی می اندازد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر، آیت الله مهدوی کنی بارها در این خصوص سخن گفته اند که در اوایل انقلاب، با برخی از علما مانند مرحوم شهید مطهری و دیگران صحبت می کردم که ما باید طلبه هایی تربیت کنیم که زبان علوم جدید و زبان دنیای جدید را بفهمند. مراد طلبه ای است که زبان دنیای جدید را دریابد. می فرمودند حتی در زندان هم این بحث مطرح بود و انگاره نخستین تاسیس دانشگاه امام صادق(ع) در زندان شکل گرفت.
مسلما آیت الله مهدوی کنی بحث تربیت طلبه را مطرح کردند، به این معنا که حرکت مثبت او امتداد طبیعی کاری است که در حوزه های علمیه صورت می گرفت. همان سنت تربیت طلبه را متناسب با اقتضائات دنیای جدید انجام بدهند. ایده اصلی آیت الله مهدوی کنی بازخوانی اندیشه دینی از طریق تربیت طلابی بود که افزون بر اینکه زبان دین را متناسب با نیازهای جامعه می فهمند. هم زمان و هم پای آن زبان علوم جدید را هم درک کنند.
اگر به سرفصل های دروس دانشگاه امام صادق(ع) دقت کنیم متوجه می شویم که در این قوانین آمده است، تربیت دانش آموختگانی که افزون بر برخورداری از باورهای دینی، توان فهم نظریات جدید را نیز داشته باشند البته می توانیم این سرفصل دروس در دانشگاه امام صادق (ع) را محوری ترین نکته در اندیشه آیت الله مهدوی کنی در زمینه تحول در علوم انسانی اسلامی در نظر بگیریم. این یعنی تحول با سمت و سوی اسلامی سازی از خاستگاه میراث کهن حوزه های علمیه.
انگاره ذهنی و نظریه آیت الله مهدوی کنی، در باب تحول در علوم انسانی اسلامی اندیشه بدیع، اصیل و به راستی منحصر به خودشان است. یعنی اندیشه او، اندیشه اقتباسی نیست.
مویدات بدیع بودن نظریات آیت الله مهدوی کنی را در قالب چند نکته می توان بیان کرد: نکته اول این است که، مبنایی که او برای این کار داشت کاملا معطوف به نیاز جامعه بود. در بین نظریات متعددی درباره حول در علوم انسانی و نیز اسلامی سازی علوم مطرح است، برخی از این نظریات آن چنان انتزاعی هستند که این سوال به ذهن انسان متبادر می شود که اگر نظریه ای با این مشخصات پذیرفته بشود در عمل چه کار باید کرد؟ یا در عمل به چه کار می آید؟ او در پایان درس اخلاق خود به ویژه در سال های نخستین تاسیس دانشگاه به پرسش های مکتوب دانشجویان پاسخ می دادند.
روزی آیت الله مهدوی کنی در پاسخ به یکی از دانشجویان که درباره اهداف دانشگاه بوده، گفته است: اگر کسی می خواهد مجتهد شود، به قم برود. ما در اینجا(دانشگاه امام صادق(ع) ) به دنبال پرورش مجتهد نیستیم، آنچه ما در اینجا تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد برای نظام است.
نکته دوم این است که آیت الله مهدوی کنی، از نظریه پردازی پیچیده و تا حدی گنگ و نامفهوم ابا داشت و به صراحت بیان می کرد از نظر وی پیچیدگی های بیش از حد ضرور در یک نظریه آن را از کارآمدی می اندازد لذا در کنار رویکرد اجرایی معطوف به نیاز جامعه، احتراز از پیچیدگی های بی فایده و یا کم فایده نظری وجه مشخصه تفکر او بود.
نکته سوم دیدگاه آیت الله مهدوی کنی در باب تحول در علوم انسانی اسلامی و اسلامی سازی علوم انسانی را باید درنگ در مراحل تشخیص درست مسئله دانست. تحول در علوم بسیار کند است. تحول یک باره صورت نمی گیرد. همه می دانند تا مجموعه مسائل یک علم به اصطلاح منقح و مبانی آن مدون نشود، علم جدیدی تولید نمی شود. در باب اسلامی سازی علوم انسانی هم در برابر کسانی که در مقدمات بعیده اسیره مانده اند، گاها کسانی هستند که در این مورد شتاب زده عمل کردند. باید فرصت خوبی بر روی تنقیح مسائل و تدوین مبانی گذاشت تا بستر لازم برای تولید یک علم ایجاد گردد و این مطلقا در کوتاه مدت محقق نمی شود. چرا که فرآیند طولانی است.
ویژگی چهارم اندیشه آیت الله مهدوی کنی، تاکید بر امر نهادسازی است. مراد از نهادسازی ایجاد فضا و ساختاری برای نقد و بررسی دیدگاه ها و رویکردهای معرفتی است. هر دیدگاه برای اینکه به خوبی فهم و تبیین شود باید به خوبی نقد و ارزیابی شود. طبیعی است که مناسب ترین سازمان و ساختار برای این موضوع فضای علمی و دانشگاهی است که در فرآیند فعالیت های آموزشی و پژوهشی اندیشه مذکور تبیین و نقد و بررسی می شود.
ویژگی پنجم و آخرین نکته در خصوص دیدگاه های آیت الله مهدوی کنی این است که ایشان در حوزه علوم و معارف دینی اهتمام خاصی نسبت به فقه داشتند. در واقع وقتی می فرمودند طلبه باید هم زبان دین را بفهمد و هم زبان علوم جدید را در بخض مربوط به دین بیشتر ریی فقه تکیه می کردند. این بحث مطرح بوده و هست که آیا علوم دینی منحصر به فقه است؟
این پنج ویژگی که در اینجا ذکر شد، نشان می دهد که رویکرد و طرز فکر آیت الله مهدوی کنی درباره تحول در علوم انسانی و اسلامی سازی علوم انسانی رویکردی بدیع و ویژه او و غیر اقتباسی است.
منبع یادداشت؛ پایگاه خبری طلیعه
مسلما آیت الله مهدوی کنی بحث تربیت طلبه را مطرح کردند، به این معنا که حرکت مثبت او امتداد طبیعی کاری است که در حوزه های علمیه صورت می گرفت. همان سنت تربیت طلبه را متناسب با اقتضائات دنیای جدید انجام بدهند. ایده اصلی آیت الله مهدوی کنی بازخوانی اندیشه دینی از طریق تربیت طلابی بود که افزون بر اینکه زبان دین را متناسب با نیازهای جامعه می فهمند. هم زمان و هم پای آن زبان علوم جدید را هم درک کنند.
اگر به سرفصل های دروس دانشگاه امام صادق(ع) دقت کنیم متوجه می شویم که در این قوانین آمده است، تربیت دانش آموختگانی که افزون بر برخورداری از باورهای دینی، توان فهم نظریات جدید را نیز داشته باشند البته می توانیم این سرفصل دروس در دانشگاه امام صادق (ع) را محوری ترین نکته در اندیشه آیت الله مهدوی کنی در زمینه تحول در علوم انسانی اسلامی در نظر بگیریم. این یعنی تحول با سمت و سوی اسلامی سازی از خاستگاه میراث کهن حوزه های علمیه.
انگاره ذهنی و نظریه آیت الله مهدوی کنی، در باب تحول در علوم انسانی اسلامی اندیشه بدیع، اصیل و به راستی منحصر به خودشان است. یعنی اندیشه او، اندیشه اقتباسی نیست.
مویدات بدیع بودن نظریات آیت الله مهدوی کنی را در قالب چند نکته می توان بیان کرد: نکته اول این است که، مبنایی که او برای این کار داشت کاملا معطوف به نیاز جامعه بود. در بین نظریات متعددی درباره حول در علوم انسانی و نیز اسلامی سازی علوم مطرح است، برخی از این نظریات آن چنان انتزاعی هستند که این سوال به ذهن انسان متبادر می شود که اگر نظریه ای با این مشخصات پذیرفته بشود در عمل چه کار باید کرد؟ یا در عمل به چه کار می آید؟ او در پایان درس اخلاق خود به ویژه در سال های نخستین تاسیس دانشگاه به پرسش های مکتوب دانشجویان پاسخ می دادند.
روزی آیت الله مهدوی کنی در پاسخ به یکی از دانشجویان که درباره اهداف دانشگاه بوده، گفته است: اگر کسی می خواهد مجتهد شود، به قم برود. ما در اینجا(دانشگاه امام صادق(ع) ) به دنبال پرورش مجتهد نیستیم، آنچه ما در اینجا تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد برای نظام است.
نکته دوم این است که آیت الله مهدوی کنی، از نظریه پردازی پیچیده و تا حدی گنگ و نامفهوم ابا داشت و به صراحت بیان می کرد از نظر وی پیچیدگی های بیش از حد ضرور در یک نظریه آن را از کارآمدی می اندازد لذا در کنار رویکرد اجرایی معطوف به نیاز جامعه، احتراز از پیچیدگی های بی فایده و یا کم فایده نظری وجه مشخصه تفکر او بود.
نکته سوم دیدگاه آیت الله مهدوی کنی در باب تحول در علوم انسانی اسلامی و اسلامی سازی علوم انسانی را باید درنگ در مراحل تشخیص درست مسئله دانست. تحول در علوم بسیار کند است. تحول یک باره صورت نمی گیرد. همه می دانند تا مجموعه مسائل یک علم به اصطلاح منقح و مبانی آن مدون نشود، علم جدیدی تولید نمی شود. در باب اسلامی سازی علوم انسانی هم در برابر کسانی که در مقدمات بعیده اسیره مانده اند، گاها کسانی هستند که در این مورد شتاب زده عمل کردند. باید فرصت خوبی بر روی تنقیح مسائل و تدوین مبانی گذاشت تا بستر لازم برای تولید یک علم ایجاد گردد و این مطلقا در کوتاه مدت محقق نمی شود. چرا که فرآیند طولانی است.
ویژگی چهارم اندیشه آیت الله مهدوی کنی، تاکید بر امر نهادسازی است. مراد از نهادسازی ایجاد فضا و ساختاری برای نقد و بررسی دیدگاه ها و رویکردهای معرفتی است. هر دیدگاه برای اینکه به خوبی فهم و تبیین شود باید به خوبی نقد و ارزیابی شود. طبیعی است که مناسب ترین سازمان و ساختار برای این موضوع فضای علمی و دانشگاهی است که در فرآیند فعالیت های آموزشی و پژوهشی اندیشه مذکور تبیین و نقد و بررسی می شود.
ویژگی پنجم و آخرین نکته در خصوص دیدگاه های آیت الله مهدوی کنی این است که ایشان در حوزه علوم و معارف دینی اهتمام خاصی نسبت به فقه داشتند. در واقع وقتی می فرمودند طلبه باید هم زبان دین را بفهمد و هم زبان علوم جدید را در بخض مربوط به دین بیشتر ریی فقه تکیه می کردند. این بحث مطرح بوده و هست که آیا علوم دینی منحصر به فقه است؟
این پنج ویژگی که در اینجا ذکر شد، نشان می دهد که رویکرد و طرز فکر آیت الله مهدوی کنی درباره تحول در علوم انسانی و اسلامی سازی علوم انسانی رویکردی بدیع و ویژه او و غیر اقتباسی است.
منبع یادداشت؛ پایگاه خبری طلیعه