در نوشتار پیشرو سوزنچی به بیان فلسفه حجاب در نگاه شهید مطهری می پردازد. از نظر وی حجاب ۴ فلسفه دارد؛ ۱-آرامش روانی۲-حفظ ارزش و بالا بردن احترام زن ۳-استحکام پیوند خانوادگی ۴-استواری اجتماع.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر، در نوشتار پیشرو حجت الاسلام دکتر سوزنچی به بیان «فلسفه حجاب» در نگاه شهید مطهری می پردازد؛
شهید مطهری معتقد است بحث اصلی درباره حجاب این نیست که زنان باید برای حضور در اجتماع، آزاد باشند یا محدود؛ بلکه بحث اصلی آن است که آیا بهرهگیری جنسی و شهوانی از زنان باید برای هر مردی مطلقاً امکانپذیر باشد یا خیر؟ آیا هر مردی باید اجازه تمتع بصری و لمسی از یک زن را در عرصه اجتماع داشته باشد؟ در واقع شهید مطهری در اینجا هم همانند مباحث حقوق زن، نشان میدهند که این نحوه طرح مساله که در جامعه ما شایع شده بازی کردن در میدان بازی غربیهاست و ابتدا سعی میکنند میدان بازی را اصلاح کنند و سپس بازی را شروع کنند. دقت در همین نحوه طرح مسئله میتواند پاسخ مناسبی به بسیاری از شبهات بحث حجاب باشد.
بعد از بیان این مقدمه، شهید مطهری به ۴ فلسفه برای حجاب اشاره میکنند: ۱- آرامش روانی ۲- حفظ ارزش و بالا بردن احترام زن. ۳- استحکام پیوند خانوادگی ۴- استواری اجتماع
امروزه مسئله حجاب را بیشتر از زاویه حفظ عفت و حیا مورد توجه قرار میدهند درحالیکه توجه کردن به مقوله حجاب، صرفاً از این زاویه، تصویر جامعی از این حکم الهی در اختیار ما قرار نمیدهد. ضرورت حجاب صرفاً حفظ عفت نیست بلکه کارکردهای اجتماعی و خانوادگی این دستور نیز در جای خود از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
در مباحث گذشته اشاره شد که انسان دارای سه حیطه فردی، خانوادگی و اجتماعی است. مواردی که شهید مطهری به عنوان فلسفه حجاب ذکر میکند همه این حوزهها را در بر میگیرد. دو مورد اول به جنبه فردی مربوط است، مورد سوم به خانواده و مورد چهام به اجتماع مرتبط است:
از جنبه فردی، یک مسئله، مربوط به مردان است و یک مسئله مربوط به زنان، از زاویه تأثیر بر مردان باید گفت حفظ حجاب به لحاظ فردی موجب ایجاد آرامش روحی و کم شدن هیجانات و التهابات کاذب در مردان میشود؛ و ازمنظر زنان، حجاب موجب بالا رفتن ارزش ذاتی و مقام انسانی زنان میگردد.
از جنبه خانوادگی، حجاب موجب استحکام خانواده و پیوند زناشویی میشود چرا که مرد یا زنی که به لحاظ بصری و لمسی از فردی غیر از همسر خود بهره نگرفته است نسبت به همسر خود علاقه بیشتری احساس میکند و همین علاقه و لذت بیشتری که به تبعِ آن میّبرد، به پایبندی بیشتر او به خانواده منجر میشود و همین بر روحیه زن و دلگرمی او به تلاش در محیط خانواده نیز اثر مستقیم میگذارد. اما کسی که با زنان و مردان گوناگونی ارتباط دارد زمینه این را پیدا می کند که بعد از مدتی نسبت به همسر خود سرد و بیتفاوت شود؛ و در نتیجه همسرش نیز در اثر چنین برخوردی به سردی خواهد گرایید.
حجاب به لحاظ اجتماعی نیز بسیار حائز اهمیت است و موجب تمرکز بیشتر افراد در فعالیتهای کاری میشود. هر بخشی از فعالیتهای اجتماعی که دارای اهمیت و جدیت است باید از جلوهگریهای جنسی دور باشد؛ این مسئله حتی در جوامع غربی نیز به خوبی قابل مشاهده است یعنی پوشش زنان در کارخانهها با آنچه در سطح جامعه و مثلا فروشگاهها دیده میشود کاملاً متفاوت است. آنجا که بحث از تولید و سر و کار داشتن با ماشین آلات صنعتی و امثال آن است جلوه گریهای جنسی هیچ جایگاهی ندارد اما آنجا که بحث فروشندگی و تبلیغ کالاست این مسئله (خودنمایی جنسی) خودنمایی میکند لذا در بسیاری از کشورهای غربی، چهره جامعه به لحاظ پوشش، در ساعات کاری (صبح) با ساعات غیر کاری (بعد از ظهر و شب) کاملاً متفاوت است چرا که پوششهای نامتعارف و نیمه برهنه تناسبی با فعالیت جدی و کاری افراد ندارد لذا در ساعاتی کاری، این امور نمود بسیار کمتری در جامعه دارد. فعالیت کابارهها، شب نشینی ها و مواردی از این دست نیز عمدتاً در ساعات تعطیلی مراکز کاری آغاز میشود.
علاوه بر این مواردی که شهید مطهری مطرح کرده، امروزه متوجه یک عامل دیگر در زمینه حجاب میشویم و آن حفظ و تاکید بر هویت مسلمانی افراد است. امروزه مخالفت بسیاری از کشورهای غربی با حجاب اسلامی و از سوی دیگر، زحماتی که مسلمانان در رعایت حجاب در این جوامع متحمل میشوند، پیش و بیش از هر چیز به خاطر این است که حجاب یک کارکرد فرهنگی و هویتساز پیدا کرده که ارزش آن به هیچ وجه از چهار فلسفه فوق کمتر نیست.
یکی از شبهاتی که امروزه در جامعه ما مطرح میشود این است که هدف اصلی حکم حجاب حفظ عفت و حیا است، اما برای حفظ عفت و حیا لزوماً نیازی به پوشاندن موها و گردن نیست؛ پوشش یک زن میتواند خالی از هر گونه جلوهگری جنسی و تبرّج باشد اما درعینحال منطبق با پوشش شرعی نباشد. جدای از مناقشاتی که در زمینه مقدمه این ادعا شده که بعدا به این مناقشات اشاره خواهد شد، پاسخ این اشکال، از مباحث گذشته نیز روشن میشود؛ یعنی حتی اگر ادعای مطرح شده در این شبهه مبنی بر امکان حفظ عفاف بدون پوشش شرعی را بپذیریم، حجاب صرفاً برای حفظ ملکه حیا و عفت در زن نیست بلکه عوامل متعدد دیگری مانند حفظ آرامش روانی، بالا بردن ارزش زن در مقابل مردان، جلوگیری از آشفتگی زنان و مردان جامعه، حفظ و تاکید بر هویت اسلامی و ... را نیز در بر میگیرد. هر یک از این امور، اگرچه نسبتی با «حفظ عفت» دارند، اما دارای کارکردها و آثار متفاوتی نیز هستند و لذا حجاب علاوه بر مساله عفت و حیا میتواند ثمرات فراوان دیگری نیز داشته باشد.
شهید مطهری معتقد است بحث اصلی درباره حجاب این نیست که زنان باید برای حضور در اجتماع، آزاد باشند یا محدود؛ بلکه بحث اصلی آن است که آیا بهرهگیری جنسی و شهوانی از زنان باید برای هر مردی مطلقاً امکانپذیر باشد یا خیر؟ آیا هر مردی باید اجازه تمتع بصری و لمسی از یک زن را در عرصه اجتماع داشته باشد؟ در واقع شهید مطهری در اینجا هم همانند مباحث حقوق زن، نشان میدهند که این نحوه طرح مساله که در جامعه ما شایع شده بازی کردن در میدان بازی غربیهاست و ابتدا سعی میکنند میدان بازی را اصلاح کنند و سپس بازی را شروع کنند. دقت در همین نحوه طرح مسئله میتواند پاسخ مناسبی به بسیاری از شبهات بحث حجاب باشد.
بعد از بیان این مقدمه، شهید مطهری به ۴ فلسفه برای حجاب اشاره میکنند: ۱- آرامش روانی ۲- حفظ ارزش و بالا بردن احترام زن. ۳- استحکام پیوند خانوادگی ۴- استواری اجتماع
امروزه مسئله حجاب را بیشتر از زاویه حفظ عفت و حیا مورد توجه قرار میدهند درحالیکه توجه کردن به مقوله حجاب، صرفاً از این زاویه، تصویر جامعی از این حکم الهی در اختیار ما قرار نمیدهد. ضرورت حجاب صرفاً حفظ عفت نیست بلکه کارکردهای اجتماعی و خانوادگی این دستور نیز در جای خود از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
در مباحث گذشته اشاره شد که انسان دارای سه حیطه فردی، خانوادگی و اجتماعی است. مواردی که شهید مطهری به عنوان فلسفه حجاب ذکر میکند همه این حوزهها را در بر میگیرد. دو مورد اول به جنبه فردی مربوط است، مورد سوم به خانواده و مورد چهام به اجتماع مرتبط است:
از جنبه فردی، یک مسئله، مربوط به مردان است و یک مسئله مربوط به زنان، از زاویه تأثیر بر مردان باید گفت حفظ حجاب به لحاظ فردی موجب ایجاد آرامش روحی و کم شدن هیجانات و التهابات کاذب در مردان میشود؛ و ازمنظر زنان، حجاب موجب بالا رفتن ارزش ذاتی و مقام انسانی زنان میگردد.
از جنبه خانوادگی، حجاب موجب استحکام خانواده و پیوند زناشویی میشود چرا که مرد یا زنی که به لحاظ بصری و لمسی از فردی غیر از همسر خود بهره نگرفته است نسبت به همسر خود علاقه بیشتری احساس میکند و همین علاقه و لذت بیشتری که به تبعِ آن میّبرد، به پایبندی بیشتر او به خانواده منجر میشود و همین بر روحیه زن و دلگرمی او به تلاش در محیط خانواده نیز اثر مستقیم میگذارد. اما کسی که با زنان و مردان گوناگونی ارتباط دارد زمینه این را پیدا می کند که بعد از مدتی نسبت به همسر خود سرد و بیتفاوت شود؛ و در نتیجه همسرش نیز در اثر چنین برخوردی به سردی خواهد گرایید.
حجاب به لحاظ اجتماعی نیز بسیار حائز اهمیت است و موجب تمرکز بیشتر افراد در فعالیتهای کاری میشود. هر بخشی از فعالیتهای اجتماعی که دارای اهمیت و جدیت است باید از جلوهگریهای جنسی دور باشد؛ این مسئله حتی در جوامع غربی نیز به خوبی قابل مشاهده است یعنی پوشش زنان در کارخانهها با آنچه در سطح جامعه و مثلا فروشگاهها دیده میشود کاملاً متفاوت است. آنجا که بحث از تولید و سر و کار داشتن با ماشین آلات صنعتی و امثال آن است جلوه گریهای جنسی هیچ جایگاهی ندارد اما آنجا که بحث فروشندگی و تبلیغ کالاست این مسئله (خودنمایی جنسی) خودنمایی میکند لذا در بسیاری از کشورهای غربی، چهره جامعه به لحاظ پوشش، در ساعات کاری (صبح) با ساعات غیر کاری (بعد از ظهر و شب) کاملاً متفاوت است چرا که پوششهای نامتعارف و نیمه برهنه تناسبی با فعالیت جدی و کاری افراد ندارد لذا در ساعاتی کاری، این امور نمود بسیار کمتری در جامعه دارد. فعالیت کابارهها، شب نشینی ها و مواردی از این دست نیز عمدتاً در ساعات تعطیلی مراکز کاری آغاز میشود.
علاوه بر این مواردی که شهید مطهری مطرح کرده، امروزه متوجه یک عامل دیگر در زمینه حجاب میشویم و آن حفظ و تاکید بر هویت مسلمانی افراد است. امروزه مخالفت بسیاری از کشورهای غربی با حجاب اسلامی و از سوی دیگر، زحماتی که مسلمانان در رعایت حجاب در این جوامع متحمل میشوند، پیش و بیش از هر چیز به خاطر این است که حجاب یک کارکرد فرهنگی و هویتساز پیدا کرده که ارزش آن به هیچ وجه از چهار فلسفه فوق کمتر نیست.
یکی از شبهاتی که امروزه در جامعه ما مطرح میشود این است که هدف اصلی حکم حجاب حفظ عفت و حیا است، اما برای حفظ عفت و حیا لزوماً نیازی به پوشاندن موها و گردن نیست؛ پوشش یک زن میتواند خالی از هر گونه جلوهگری جنسی و تبرّج باشد اما درعینحال منطبق با پوشش شرعی نباشد. جدای از مناقشاتی که در زمینه مقدمه این ادعا شده که بعدا به این مناقشات اشاره خواهد شد، پاسخ این اشکال، از مباحث گذشته نیز روشن میشود؛ یعنی حتی اگر ادعای مطرح شده در این شبهه مبنی بر امکان حفظ عفاف بدون پوشش شرعی را بپذیریم، حجاب صرفاً برای حفظ ملکه حیا و عفت در زن نیست بلکه عوامل متعدد دیگری مانند حفظ آرامش روانی، بالا بردن ارزش زن در مقابل مردان، جلوگیری از آشفتگی زنان و مردان جامعه، حفظ و تاکید بر هویت اسلامی و ... را نیز در بر میگیرد. هر یک از این امور، اگرچه نسبتی با «حفظ عفت» دارند، اما دارای کارکردها و آثار متفاوتی نیز هستند و لذا حجاب علاوه بر مساله عفت و حیا میتواند ثمرات فراوان دیگری نیز داشته باشد.