به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، سایت تئاترمقاومت به بهانه نمایش «من هنوز اینجام کلاغهای لعنتی» به کارگردانی مهتاب عشگری به سراغ این کارگردان رفته تا در این رابطه توضیحاتی بدهد که در ادامه میخوانید:
* خودتان را معرفی کنید.
مهتاب عسکری هستم. نزدیک به ده سال است تئاتر کار میکنم. در گروههای مختلف کار کردم. از گروه-های دانشآموزی و دانشجویی تا گروههای حرفهای. از آب و جارو کردن صحنه تا بازی و کارگردانی. هم اکنون هم دانشجوی حرفهای سینما در گرایش کارگردانی مشغول تحصیل هستم.
* با تئاتر دفاع مقدس چقدر آشنایی دارید؟
خیلی خوب. از سالها پیش در گروههای مختلف نمایشی کار دفاع مقدسی را تجربه کردهام. یک بار هم در سیزدهمین جشنواره دفاع مقدس با گروه آقای حنیفی در جشنواره حضور داشتم. این ژانر را دوست دارم. میخواهم در دفاع مقدس خودم را پیدا کنم.
* چرا در دفاع مقدس؟
دفاع مقدس هم یک گسترۀ وسیع دارد و هم از عمق و جذابیتهای خاصی برخوردار است. میتوان به یک نوع تئاتر مردمی در این ژانر دست پیدا کرد. علاوه بر این من بچۀ قروهام و بخش زیادی از دفاع مقدس در زندگی مردم ما جریان داشته و هنوز هم دارد. به همین خاطر میخواهم دین خودم را به مردم جامعهام ادا کنم. خوشبختانه انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس با حمایت خود باعث شد بنده این اثر را آماده اجرا کنم و در تماشاخانه سرو این انجمن روی صحنه ببرم.
* در این نمایش به سراغ زنان رفتید. چرا؟
زنان جامعۀ ما، مخصوصاً دختران دهۀ 60 در همۀ زمینهها فوقالعاده بودند. همه اهل مطالعه، اهل کتاب و شعر و رمان، شجاع و با غیرت و اساساً انقلابی بودند. من شدیداً تحت تأثیر دختران آن دورهام. مخصوصاً وقتی که جنگ شد، بخش مهمی از کارهای جنگ روی دوش دختران و مادران و زنان بود. چه مستقیم در جنگ و چه پشت جبهه. اگر زنان در پشت جبهه محکم و استوار نبودند مردان ما در خط مقدم متزلزل میشدند. در این نمایش حرف من دربارۀ زنانی است که با همۀ توان در خدمت دفاع از میهن بودند. متأسفانه جامعه نسبت به زنان دفاع مقدس تا امروز کملطفی کرده. من تحقیقات زیادی کردم و متوجه شدم زنانی که با هدف مقدس در کنار مردان مبارزه کردهاند مورد بیمهری قرار گرفتهاند. حتی در سینما و تئاتر. ما به این زنان مدیونیم. تاریخ ما به این زنان مدیون است. مخصوصاً زنانی که در جنگ حضور مستقیم داشتند و اتفاقاً اسیر شدند. اینها لایق و شایسته تقدیر و تشکرند نه انزوا و بیمهری.
* در نمایش «من هنوز اینجام کلاغهای لعنتی»، شما به دنبال چه چیزی هستید؟
من به دنبال ارج نهادن به شخصیت یک دختر انقلابی از جنس دختران وطنم در دهۀ شصت هستم. دختری که یک قهرمان است، دختری که علیرغم رنج سالها دوری از خانواده و وطن، اما همچنان یک جوشش ذاتی ایرانی دارد. همۀ اندیشه و ایمانش برای رهایی از بند است. در برابر همۀ سختیها مقاومت میکند و بر حضور در صحنۀ مبارزه تأکید دارد.
* به نظر شما چقدر منطقی است که یک دختر توسط یک ژنرال بعثی اسیر شود و با او ازدواج کند و سالها در خانه-اش بماند و …
در جنگ هر اتفاقی ممکن است. انسان آنقدر پیچیده و غیر قابل پیشبینی است که میتواند دست به هر عملی بزند. قصه نگار خیلی دور از واقعیت نیست کما اینکه نمونههایی از این قبیل اتفاقات دیده شده است. اگرچه من در این اثر قصه میگویم. اما قصد من صرفاً داستانگویی نیست من به دنبال تجلیل از شخصیت نگار هستم. نگار نمایندۀ همۀ زنان و دخترانی است که تصمیم گرفتند مبارزه کنند و بهای آن را هم بپردازند. نمونه آن زمانی است که از اسارت برگشتهاند. چه کسی به آنها توجه کرده. تاریخ ما، مخصوصاً ادبیات و نمایش وظیفه خود را در برابر این شخصیتها باید انجام دهند. تئاتر هنوز به این زنها نپرداخته است.
* چرا مونولوگ و تک بازیگر؟
در متن آقای صدوقی دو شخصیت دیگر، سایه و تیمسار هم وجود عینی دارند. اما من متن را خیلی تغییر دادم. در متن اصلی شخصیت نگار روانپریش و عصبی پرداخت شده اما به نظر من نگار یک رنجدیدۀ انقلابی است. اگر به سمت روانپریشی نگار پیش میرفتم، خیلی چیزها از دست میرفت.
* مثلاً چی؟
خوب، شخصیت محکم و جذاب نگار تضعیف میشد. نگار من خیلی قویتر از یک زن روانی است. او توانست تصمیم بگیرد. خودش را رها کند و به نمایندگی از ملت خودش انتقام بگیرد. آن هم در خاک دشمن و در اسارت.
* با این کار میخواستید به سمت حماسه بروید؟
حماسه نه. تصویری واقعی از یک زن شجاع و فداکار.
* به نظر شما چرا مردم با موضوعات دفاع مقدس ارتباط برقرار نمیکنند؟
دفاع مقدس خیلی گسترده و تمام نشدنی است. موضوعات جنگ برای هر مخاطبی جالب و جذاب است اما تئاتر به سمت سوژههای ناب نمیرود. سوژه خیلی مهم است.
* مانند همین کاری که شما کردید؟
به هر حال من سعی کردم به سمت قصهای بروم که کمتر کسی رفته. دربارۀ زن، آن هم اسیر، آن هم در بند یک ژنرال بعثی. این کمی شجاعت میخواست.
* و شما این کار را کردید؟
من فکر میکنم دربارۀ زن در دفاع مقدس همه باید کار کنند. همۀ گروههای حرفهای که به دفاع مقدس تعلق دارند باید حداقل یک نمایش در سابقه کاریشان راجع به زن انقلابی داشته باشند.
* چگونه شد که در سالن سرو اجرا رفتید؟
لطفی بود که انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس نسبت به این نمایش داشتند. از موضوع و قصه متن راضی بودند. برای من باعث افتخار است که توانستم در این سالن اجرا داشته باشم.
* باز هم تصمیم دارید راجع به زن کار کنید؟
حتماً. اگر نمایشنامه خوبی به دستم برسد حتماً کار خواهم کرد. مخصوصاً دربارۀ اسارت.
* ستاد آزادگان از کار شما حمایت کرد؟
متأسفانه نه. چند بار هم مراجعه کردم اما حمایتی نکردند.
* سخن آخر.
زن والاترین نمونه خلقت و آفرینش است. اوج هنر خداوند در خلقت زن نمایان میشود. اما همین زن که بعضیها او را ضعیف میخوانند در صحنه مبارزه همیشه الگو و تعیین کننده بوده است. امیدوارم تئاتر کشورم آنقدر به بالندگی برسد که بتواند نمونههای جاودانهای از شخصیت زن ایرانی را در صحنههای تئاتر بسازد و به دنیا ارائه دهد.
* خودتان را معرفی کنید.
مهتاب عسکری هستم. نزدیک به ده سال است تئاتر کار میکنم. در گروههای مختلف کار کردم. از گروه-های دانشآموزی و دانشجویی تا گروههای حرفهای. از آب و جارو کردن صحنه تا بازی و کارگردانی. هم اکنون هم دانشجوی حرفهای سینما در گرایش کارگردانی مشغول تحصیل هستم.
* با تئاتر دفاع مقدس چقدر آشنایی دارید؟
خیلی خوب. از سالها پیش در گروههای مختلف نمایشی کار دفاع مقدسی را تجربه کردهام. یک بار هم در سیزدهمین جشنواره دفاع مقدس با گروه آقای حنیفی در جشنواره حضور داشتم. این ژانر را دوست دارم. میخواهم در دفاع مقدس خودم را پیدا کنم.
* چرا در دفاع مقدس؟
دفاع مقدس هم یک گسترۀ وسیع دارد و هم از عمق و جذابیتهای خاصی برخوردار است. میتوان به یک نوع تئاتر مردمی در این ژانر دست پیدا کرد. علاوه بر این من بچۀ قروهام و بخش زیادی از دفاع مقدس در زندگی مردم ما جریان داشته و هنوز هم دارد. به همین خاطر میخواهم دین خودم را به مردم جامعهام ادا کنم. خوشبختانه انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس با حمایت خود باعث شد بنده این اثر را آماده اجرا کنم و در تماشاخانه سرو این انجمن روی صحنه ببرم.
* در این نمایش به سراغ زنان رفتید. چرا؟
زنان جامعۀ ما، مخصوصاً دختران دهۀ 60 در همۀ زمینهها فوقالعاده بودند. همه اهل مطالعه، اهل کتاب و شعر و رمان، شجاع و با غیرت و اساساً انقلابی بودند. من شدیداً تحت تأثیر دختران آن دورهام. مخصوصاً وقتی که جنگ شد، بخش مهمی از کارهای جنگ روی دوش دختران و مادران و زنان بود. چه مستقیم در جنگ و چه پشت جبهه. اگر زنان در پشت جبهه محکم و استوار نبودند مردان ما در خط مقدم متزلزل میشدند. در این نمایش حرف من دربارۀ زنانی است که با همۀ توان در خدمت دفاع از میهن بودند. متأسفانه جامعه نسبت به زنان دفاع مقدس تا امروز کملطفی کرده. من تحقیقات زیادی کردم و متوجه شدم زنانی که با هدف مقدس در کنار مردان مبارزه کردهاند مورد بیمهری قرار گرفتهاند. حتی در سینما و تئاتر. ما به این زنان مدیونیم. تاریخ ما به این زنان مدیون است. مخصوصاً زنانی که در جنگ حضور مستقیم داشتند و اتفاقاً اسیر شدند. اینها لایق و شایسته تقدیر و تشکرند نه انزوا و بیمهری.
* در نمایش «من هنوز اینجام کلاغهای لعنتی»، شما به دنبال چه چیزی هستید؟
من به دنبال ارج نهادن به شخصیت یک دختر انقلابی از جنس دختران وطنم در دهۀ شصت هستم. دختری که یک قهرمان است، دختری که علیرغم رنج سالها دوری از خانواده و وطن، اما همچنان یک جوشش ذاتی ایرانی دارد. همۀ اندیشه و ایمانش برای رهایی از بند است. در برابر همۀ سختیها مقاومت میکند و بر حضور در صحنۀ مبارزه تأکید دارد.
* به نظر شما چقدر منطقی است که یک دختر توسط یک ژنرال بعثی اسیر شود و با او ازدواج کند و سالها در خانه-اش بماند و …
در جنگ هر اتفاقی ممکن است. انسان آنقدر پیچیده و غیر قابل پیشبینی است که میتواند دست به هر عملی بزند. قصه نگار خیلی دور از واقعیت نیست کما اینکه نمونههایی از این قبیل اتفاقات دیده شده است. اگرچه من در این اثر قصه میگویم. اما قصد من صرفاً داستانگویی نیست من به دنبال تجلیل از شخصیت نگار هستم. نگار نمایندۀ همۀ زنان و دخترانی است که تصمیم گرفتند مبارزه کنند و بهای آن را هم بپردازند. نمونه آن زمانی است که از اسارت برگشتهاند. چه کسی به آنها توجه کرده. تاریخ ما، مخصوصاً ادبیات و نمایش وظیفه خود را در برابر این شخصیتها باید انجام دهند. تئاتر هنوز به این زنها نپرداخته است.
* چرا مونولوگ و تک بازیگر؟
در متن آقای صدوقی دو شخصیت دیگر، سایه و تیمسار هم وجود عینی دارند. اما من متن را خیلی تغییر دادم. در متن اصلی شخصیت نگار روانپریش و عصبی پرداخت شده اما به نظر من نگار یک رنجدیدۀ انقلابی است. اگر به سمت روانپریشی نگار پیش میرفتم، خیلی چیزها از دست میرفت.
* مثلاً چی؟
خوب، شخصیت محکم و جذاب نگار تضعیف میشد. نگار من خیلی قویتر از یک زن روانی است. او توانست تصمیم بگیرد. خودش را رها کند و به نمایندگی از ملت خودش انتقام بگیرد. آن هم در خاک دشمن و در اسارت.
* با این کار میخواستید به سمت حماسه بروید؟
حماسه نه. تصویری واقعی از یک زن شجاع و فداکار.
* به نظر شما چرا مردم با موضوعات دفاع مقدس ارتباط برقرار نمیکنند؟
دفاع مقدس خیلی گسترده و تمام نشدنی است. موضوعات جنگ برای هر مخاطبی جالب و جذاب است اما تئاتر به سمت سوژههای ناب نمیرود. سوژه خیلی مهم است.
* مانند همین کاری که شما کردید؟
به هر حال من سعی کردم به سمت قصهای بروم که کمتر کسی رفته. دربارۀ زن، آن هم اسیر، آن هم در بند یک ژنرال بعثی. این کمی شجاعت میخواست.
* و شما این کار را کردید؟
من فکر میکنم دربارۀ زن در دفاع مقدس همه باید کار کنند. همۀ گروههای حرفهای که به دفاع مقدس تعلق دارند باید حداقل یک نمایش در سابقه کاریشان راجع به زن انقلابی داشته باشند.
* چگونه شد که در سالن سرو اجرا رفتید؟
لطفی بود که انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس نسبت به این نمایش داشتند. از موضوع و قصه متن راضی بودند. برای من باعث افتخار است که توانستم در این سالن اجرا داشته باشم.
* باز هم تصمیم دارید راجع به زن کار کنید؟
حتماً. اگر نمایشنامه خوبی به دستم برسد حتماً کار خواهم کرد. مخصوصاً دربارۀ اسارت.
* ستاد آزادگان از کار شما حمایت کرد؟
متأسفانه نه. چند بار هم مراجعه کردم اما حمایتی نکردند.
* سخن آخر.
زن والاترین نمونه خلقت و آفرینش است. اوج هنر خداوند در خلقت زن نمایان میشود. اما همین زن که بعضیها او را ضعیف میخوانند در صحنه مبارزه همیشه الگو و تعیین کننده بوده است. امیدوارم تئاتر کشورم آنقدر به بالندگی برسد که بتواند نمونههای جاودانهای از شخصیت زن ایرانی را در صحنههای تئاتر بسازد و به دنیا ارائه دهد.
جناب آقای فتح الله حسینی نماینده ایثارگر مردم قصر شیرین و گیلان غرب
در مجلس شورای اسلامی .
و :
جناب آقای مجتبی رحماندوست نماینده محتردم تهران .
از راستگویان هستند .
خدا حفظشان کند .
آمین .
http://khakpour95m.blogfa.com/
...