یک تحلیلگر ارشد بازار نفت، وضعیت فعلی بازار و تحولات اخیر قیمت نفت را با توجه به نشستهای اخیر بین تولیدکنندگان عضو و غیر عضو اوپک و بر اساس نظریه پروفسور شیلر، برنده نوبل اقتصاد تحلیل کرده است.
به گزارش شهدای ایران؛ تولیدکنندگان نفت عضو اوپک و بعضی تولیدکنندگان غیر عضو مانند روسیه در 20 مارس برای نهایی کردن توافق تثبیت عرضه نفت گرد هم میآیند. این گردهمآیی امیدهای زیادی را در بازار نفت زنده کرده است. محمدصادق معماریان، تحلیلگر بینالمللی بازار نفت که تحلیلهای وی پیش از این تنها در نشریات بینالمللی معتبر نفتی جهان منتشر شده است، یک مقاله تحلیلی درباره وضعیت فعلی بازار نفت جهان و نوع ایفای نقش بعضی بازیگران در این بازار را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است:
در پی تشدید افت قیمت نفت خامهای شاخص برنت دریای شمال ، WTI آمریکا به محدوده 26 دلار در بشکه و سبد اوپک به محدوده 25 دلار در بشکه، و ظاهر شدن فشارهای قیمتی به مجموعه اقتصاد کشورهای تولید کننده و افت قیمت نفت خامهای برخی از آنان تا محدوده 20 دلار در بشکه، تحرکات دیپلماتیک در این خصوص آغاز گردید. فعالترین کشور این حرکت ونزوئلا با اقتصادی در حال ورشکستگی بود که تمامی فعالیتهای دیپلماتیک آن در سطح رئیس جمهوری و وزیر نفت به دلیل فقدان چارچوبی علمی (نقشه راه) راه به جایی نبرد.
عربستان و روسیه هر دو با تولیدی بالای 10 میلیون بشکه در روز ضمن انداختن مسئولیت به گردن دیگری، عملا حاضر به هیچگونه همکاری مشخصی برای تقویت بازار نفت نبودند. حتی برخی مقامات شرکت نفت روسیه اعلام نمودند که آنها با تولید نفت در سطح 15 دلار در بشکه نیز مشکلی ندارند.
اگر به فضای بازار نفت با شرایط فوق، تحولات سیاسی خاورمیانه را نیز بیفزائیم، تقریبا هیچ شانسی برای همکاری احتمالی و تقویت پایههای اولیه بازار نفت وجود نداشت. تمامی این پیچیدگیها و به ثمر نرسیدن تحرکات در بستر دیپلماتیک حتی از سوی ایران به دلیل فقدان نقشه راه و تبین تئوریک ضرورت همکاری و مشخص نبودن خطرات پیش روی بود که «استراتژی گرفتن سهم بازار نفت به هر قیمت» را همچنان فعال نگه داشته بود.
اما مدلسازی و نظریهپردازی درباره وضعیت و عوامل موثر بر بازار نفت و ارسال سیگنالهای موثر بر بازار از سوی بعضی طرفها در ایران، در کنار تلاش ونزوئلا برای هماهنگی و برقرار کردن ارتباطات و حضور قدرتمند روسیه برای اولین بار به عنوان یک تولیدکننده بزرگ در نقش بازیگر موثر، ورق را برگرداند.
در اولین سیگنالهای ارسالی از ایران تاکید شد که تداوم این سیر، سقوط همیشگی ساختار قیمت های نفت و خارج شدن کنترل بازار نفت از دست تولیدگنندگان و سپردن مدیریت آن به گروه 20 را به همراه خواهد داشت؛همچنین با تبیین نقش محدود نفت شیل آمریکا مشخص گردید که با یک انسجام منطقی بین کشور های عضو اوپک و غیر اوپک ( خصوصا روسیه ) میتوان به راحتی از دامی که غربیها برای تولید کنندگان نفت گستردهاند، گریخت.
سیگنال های ارسالی به طور گسترده ای توسط کشور های هدف دریافت شد. به طوریکه آقای النعیمی وزیر نفت عربستان از امکان عملیاتی شدن همکاری بین اعضای اوپک به منظور تقویت قیمت های نفت و تثبیت بازار نفت صحبت کرد. روسیه نیز آمادگی خود را جهت حرکت در این راستا حتی به قیمت محدود کردن تولیدش اعلام کرد. برجسته ترین اعلام خطر اخیرا توسط دبیرکل سازمان اوپک با توجه به مواضع قبلی ایشان صورت گرفت مبنی بر اینکه «تداوم این مسیر، بازار نفت را با عرضه مازادی مواجه خواهد کرد که در عمل دیگر توان کنترل آن ممکن نخواهد بود.»
*تصمیم به فریز کردن تولید در دوحه
علیرغم اینکه مقامات نفتی ایران مدام بر باز تولید یک میلیون بشکه در روز نفت تحریمی این کشور اصرار می ورزیدند، اینبار با تبیین علمی شرایط حاد بازار نفت، تحرکات دیپلماتیک ونزوئلا مثمر ثمر واقع شد و استارت اجلاس چهار جانبه روسیه، عربستان، قطر و ونزوئلا زده شد. طوریکه توجه تمامی دست اندرکاران صنعت نفت در سطح جهانی به یک باره به سوی این نشست متمرکز شد. نتیجه این نشست موافقت با فریز کردن تولید چهار کشور شرکت کننده در اجلاس بر پایه تولید در ماه ژانویه بود.
متعاقب آن ونزوئلا و قطر به عنوان هماهنگ کننده، اجلاس مشابهی را با ایران و عراق در تهران برگزار کردند. کشور عراق که قبلا اعلام آمادگی خود را برای کاهش تولید در صورت همراهی دیگر تولید کنندگان اعلام کرده بود از سیاست فریز تولید بر پایه ماه ژانویه حمایت کرد. پیشبینیها حاکی از آن است که با پیوستن دیگر تولید کنندگان به این سیاست عملا در حدود 0.9 تا 1.3 میلیون بشکه در روز از عرضه نفت خام در سال 2016 کاسته خواهد شد، که با احتساب کاهش احتمالی نفت شیل آمریکا، پیشبینی میشود که تا پایان سال 2016 بازار نفت به ثبات لازم برسد.
*واکنش ها: از داووس نفتی تا محافل آکادمیک
درپی تحرکات فوق قیمتهای نفت خام شاخص برنت از 26 دلار، تا 36 دلار در بشکه صعود کرد و در حال حاضر در همان محدوده در نوسان است. اگر به این جهش، کاهش احتمالی قیمتها در صورت تداوم مسیر قبلی را بیفزاییم، میتوان به ضرس قاطع اعلام کرد که حداقل 10 دلار در بشکه بدون هیچ کاهشی در تولید، به قیمت ها افزوده شده است. این پدیده دو سری واکنش های بین الملی را در پی داشت:
اول، نشست متفاوت موسسه تحقیقاتیCERA -IHS به مدیریت دانیل یرکین در هوستن آمریکاست،که از آن با عنوان داووس نفتی نیز یاد میشود. موضوع نشست ایجاد نوعی هماهنگی برای تعیین تکلیف بازار نفت و چگونگی برون رفت از وضیعت آشفته فعلی آن، با تمرکز بر اینکه قیمتهای زیر 25 دلار برای کار کرد صنعت جهانی نفت خطرناک و قیمتهای بالای 100 دلار در بشکه نیز غیر سازنده است، بود. این نشست در حقیقت یک نوع فراخوان برای آشتی آمریکا با کشورهای تولید کننده نفت خام متعارف، پس از استارت همکاری تولیدکنندگان در نشستهای موفقیت آمیز دبی و تهران، تلقی میشود.
دوم، واکنش محافل علمی به پدیده بهبود اخیر سطح قیمتهای جهانی نفت است که علیرغم هیچگونه تغییری در ترکیب عوامل بنیادین بازار نفت(فاندامنتالها) نظیر عرضه مازاد، انبارهای مملو از نفت، رشد نزولی تقاضای جهانی نفت و ایرانی که به باز تولید نفت مورد تحریمش اصرار دارد، به وقوع پیوسته است. از این جمله تحلیلی است در سیکینگ آلفا که با استناد به نظریه پروفسور R .Shiller برنده جایزه نوبل، به برسی تفصیلی این پدیده پرداخته است.
ما حصل این تحلیل تفاوت قائل شدن بین بازار کارا که در آن عوامل بنیادین در تعیین قیمتها بطور وضوح و قطعی نقش ایفا میکنند و بازار نا کارا که مبتنی بر گرایشات احساسی و تلقی بازیگران از روند وقایع در تعیین قیمتها است که نقش برتر را به عهده میگیرد. طبق نظریه R. Shiller ، اصولا رفتار بازیگران/ سرمایه گذاران در بازارهای نفت و مالی با سایر بازارها متفاوت است. رفتار مالی ( Behavioral Finance ) و قیمتها در این بازارها بر اساس گرایشات احساسی و باوری که آنها از روند بازار دارند، شکل میگیرد تا تاثیر مستقیم عوامل عرضه و تقاضا. بالعکس در سایر بازارها قیمتها بر پایه عوامل بنیادین و بر اساس کارائی بازارها ( Efficient Markets Theory ) تعیین میگردد.
بدین ترتیب در تحلیل فوق سعی شده است که جهش اخیر قیمتها بر خلاف عوامل بنیادین در بازار نفت را منبعث از گرایشات احساسی و دور از واقع بازیگران مبنی بر اینکه در بازار نفت قیمتها بایستی افزایش یابند و یا اینکه فریز پیش مرحله کاهش آتی تولید است، را القا کند. در نتیجه اوپک با این ترفند و بدون آنکه در عمل چیزی از تولیدش را کم کند، می تواند هر ماهه 5 تا 10 میلیارد دلار استفاده ببرد.
*تحولات اوپک و تئوری Shiller
همانگونه که اشاره شد مباحث مربوط به تحولات قیمتهای نفت دیگر از قالب تئوریهای کلاسیک عرضه و تقاضا خارج شده است و در سطوح عالی علمی و در سطح جهانی نیز برای تبیین نحوه عملکرد آن که کرارا با زیر ساختهای متعارف بازار نفت (فاندامنتالها) همخوانی ندارد، چارچوبهای تئوریک جدیدی بر اساس ساختارهای رفتاری طراحی شده است.
البته تئوری تاثیرات انسجام اوپک خصوصا با همراهی اعضای پرقدرت غیراوپک همانند روسیه در ثبات بازار نفت و به تبع آن ارتقای قیمتهای جهانی نفت، هنوز ماورای تئوری رفتاری Shiller است. گر چه در تحلیل سیکینگ آلفا سعی شده است که تاثیرات این انسجام بر تقویت قیمتهای نفت را دراین قالب تبیین و نقد نماید.
*اتحاد جدید تولید کنندگان
حرکت روسیه در تحولات اخیر بسیار شایان توجه است. روسیه که همواره به عنوان یک تولید کننده ناظر که تا کنون در قالب Free Rider (سواری بگیر مجانی) در بازار نفت ایفای نقش میکرد، این بار در قامت یک بازیگر تعیین کننده (Game Changer) در عرصه بازار نفت ظاهر شده است. به طوریکه وزیر انرژی آن در تحرکات بسیار پر شتاب دیپلماتیک، راهی کشورهای حوزه خلیج فارس شده و در زمان نگارش این مقاله راهی تهران است.
این تحرکات سیاسی حاکی از نقش جدیدیست که روسیه میخواهد در بازار نفت (و به تبع آن در بازار گاز) ایفا کند. آینده قضاوت خواهد کردکه ارزش این حرکت روسیه به لحاظ ژئو پلیتک نفت و گاز از چه اهمیت تاریخی و سرنوشت سازی برخوردار است. بهر حال این تحرکات باعث شدد که بحران جاری بازار نفت از وضعیت قرمز خارج شده و از بحران پایه 2 به پایه 1 تنزل یابد، که در حالت فعلی بسیارقابل کنترل تر از گذشته خواهد بود.
*تداوم چپخوانیهای وزارت نفت ایران
متاسفانه مقامات نفتی ایران هنوز هم تحولات بازار نفت را بر اساس فاندامنتالها آنهم به صورت غیر کاربردی تحلیل میکنند. این غفلت ناشی از عدم آشنایی با تئوریهای جدید بوده و یا به لحاظ علمی قادر به درک مختصات علوم جدید نیستند. بنابراین در اساس به تاثیر انسجام اوپک و یا در بعد وسیع تر به انسجام تولیدکنندگان بزرگ نفتی در تثبیت بازار نفت و تقویت قیمتهای جهانی آن اعتقادی ندارند. بدلیل اینکه تمامی تحولات بازار نفت را در فضای محدود عرضه و تقاضا تحلیل میکنند.
این قصور علمی موجب گردید تا چند ماه بعد از آذر 1393 ( یعنی هنگامیکه خطر ریزش قیمت ها تا سطح 40 دلار در بشکه در صورت خدشهدار شدن انسجام اوپک در سطح جهانی اعلام شد) و هنگامی که قیمتها در سراشیبی سقوط وارد کانال 50 دلار شده بود، آنها بر طبل قیمتهای نفت بالای 70 دلار در بشکه برای بودجه بکوبند. جالبتر اینکه هم اکنون نیز در توجیه آن، اعلام میکنند که ارزیابیهای آنها براساس انتظار واکنش اوپک و افزایش قیمتها بوده است! علاوه بر این در آن برهه حساس با دیپلماسی تهاجمی در خصوص بازگشت تولید ایران، به تخریب قیمتها دامن زدند.
در حال حاضر نیز که انسجام جدیدی بین تولیدکنندگان موثر نفتی اوپک و غیر اوپک در حال شکلگیری است و قیمتهای نفت افزایش یافته است و سیگنالهای کافی از طرف شرکتکنندگان در دوحه و تهران برای بازگشت ایران به بازارنفت ارسال میشود مقامات نفتی ایران به آن توجه نمیکنند. همچنین با مسخره خواندن توافقی که بدون کاستن حتی یک بشکه از تولید نفت و علیرغم روانه شدن اولین بخش تولید برنامه یزی شده ایران به بازار، لااقل به میزان 10 دلار در بشکه به سطح قیمتها افزده است، مجددا مقامات نفتی ایران در این برهه حساس تاریخی دچار چپخوانی شده اند.