خاطره ناطق نوری از جلسه ای که او و هاشمی از روحانی خواستند کاندیدای ریاست جمهوری شود
سیاست > احزاب و شخصیتها - روزنامه اعتماد با حجت الاسلام والمسلمین اکبرناطق نوری مصاحبه ای انجام داده است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از خبرآنلاین، ناطق نوري در بخشی از این مصاحبه که قرار است در ویژه نامه نوروزی منتشر شود گفته است:« من و آقاي روحاني از دوران مدرسه حجتيه در سال ٤٢ با هم آشنا هستيم. در انقلاب، حزب جمهوري اسلامي و در جامعه روحانيت همواره با هم رفيق بوديم. همكاري در مجلس هم با آقاي روحاني هشت سال نيست، تمام آن پنج دوره مجلس با هم بوديم اما هشت سال به عنوان «رييس» و «نايبرييس» با هم بوديم.»
«آقاي روحاني هميشه فرد معتدلي بود. هيچگاه در طول تاريخ مجلس آقاي روحاني را به عنوان يك نيروي منتسب به يك جناح خاص نميبينيد. من اينطور نبودم و بالاخره در رأس جريان راست بودم و رهبري ميكردم. فراكسيون را در داخل مجلس اداره ميكردم و در بيرون هم جبهه پيروان خط امام و رهبري و شوراي هماهنگي را مديريت ميكردم.»
« آقاي روحاني اصلا اينطور نبود و به همين دليل شما ميبينيد كه در مجلس سوم كه جناح مقابل ما اكثريت را آورد. ليست جامعه روحانيت در تهران راي نياورد، تنها من و آقاي باهنر راي آورديم آن هم در رده ٢٨ و ٢٩. اما آقاي روحاني راي آورد، به اين دليل كه هم در ليست ما اسمش بود و هم در ليست مجمع روحانيون. چند نفر بودند كه در هر دو ليست بودند. يكي مرحوم «عميد زنجاني» بود، يكي آقاي «دعايي» و ديگر آقاي «روحاني»؛ اينها نيروهاي معتدل مجلس بودند. خب ايشان عضو جامعه روحانيت مبارز بود اما نه به معني اين دستهبنديها. حالا هم همان روش را دنبال ميكند.»
« ما در مجلس هيچوقت به عنوان «رييس» و «نايبرييس» با هم مشكل نداشتيم. مدير خوبي بود و به آيين نامه و قوانين خوب مسلط بود و در مواقعي كه من سفر ميرفتم يا اگر در زمان بودجه سه شيفت بود ايشان در اداره جلسه به من كمك ميكرد و خيلي هم خوب اداره ميكرد. گاهي هم شوخي ميكرد و ميگفت: «مگر اينكه سه شيفت شود كه ما هم اداره كنيم وگرنه اين رييس هيچ موقع مريض نميشود كه نوبت ما شود. » (خنده) واقعا آقاي روحاني روش معتدلي داشت كه الان هم همان روش اعتدال را دنبال ميكند و واقعا هم محسوس است.»
« آقاي روحاني هميشه در مجلس كه بود در كميسيون دفاع بود. در مجالس اول و دوم. در مجلس اول، رييس كميسيون دفاع، مقام معظم رهبري بود. من هم عضو همان كميسيون بودم. آقاي روحاني نايبرييس كميسيون و جانشين مقام معظم رهبري بود. عضو فعال و مطرح مجلس هم بود. همواره به عنوان يك فرد با سابقه مبارزه، فرهيخته و تحصيل كرده خوش فهم و با استعداد مورد احترام همه بود.»
رييس مجلس پنجم اما پاسخ جالبي به پيشبينياش از احتمال رييس جمهور شدن روحاني در آينده داد و گفت: « اينكه آيا تصور ميكردم كه چنين و چنان بشود، بايد بگويم در مورد خودم هم چيزي را كه اصلا تصور نميكردم اين بود كه بروم بالا بنشينم و رييس مجلس بشوم. حالا تقدير اين بود و انتخاب شدم. همه همينطور هستند.»
« در همين مساله رياستجمهوري سال92 آقاي روحاني خيلي به من اصرار ميكرد. آقاي هاشمي هم به من اصرار ميكردند كه شما بيا. شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد در مجمع تشخيص مصلحت نظام كه هستيم بعد از جلسه رسمي، ناهار را نزد آقاي هاشمي ميمانيم. چند نفر هستيم كه ناهار را بعد از جلسه مجمع با هم ميخوريم كه عدهاي هم شوخي ميكنند و ما را «انجمن اسلامي مجمع» خطاب ميكنند. در اين گروه قبل از انتخابات ٩٢ بحث بر سر اين بود كه رييسجمهور چه كسي باشد؟ همه اين افراد به من اصرار ميكردند كه كانديدا شوم. يادم هست كه يك روزي آقاي روحاني همين بحث را مطرح كرد كه آقاي هاشمي گفت: «خب شما هر دو بياييد.» آقاي روحاني گفت: اينطوري كه نميشود و من هميشه نفر دوم فلاني بودهام و ايشان اگر بيايد من حتما نميآيم.» من گفتم: «بنده چون قطعا تصميم دارم نيايم بنابر اين شما بيا و اگر آمدي من حمايت ميكنم» و تا اندازهاي هم كه از دستم بر ميآمد، وظيفهام را انجام دادم؛ راضي هم هستم و براي موفقيت ايشان هم همواره دعا ميكنم. »
«آقاي روحاني هميشه فرد معتدلي بود. هيچگاه در طول تاريخ مجلس آقاي روحاني را به عنوان يك نيروي منتسب به يك جناح خاص نميبينيد. من اينطور نبودم و بالاخره در رأس جريان راست بودم و رهبري ميكردم. فراكسيون را در داخل مجلس اداره ميكردم و در بيرون هم جبهه پيروان خط امام و رهبري و شوراي هماهنگي را مديريت ميكردم.»
« آقاي روحاني اصلا اينطور نبود و به همين دليل شما ميبينيد كه در مجلس سوم كه جناح مقابل ما اكثريت را آورد. ليست جامعه روحانيت در تهران راي نياورد، تنها من و آقاي باهنر راي آورديم آن هم در رده ٢٨ و ٢٩. اما آقاي روحاني راي آورد، به اين دليل كه هم در ليست ما اسمش بود و هم در ليست مجمع روحانيون. چند نفر بودند كه در هر دو ليست بودند. يكي مرحوم «عميد زنجاني» بود، يكي آقاي «دعايي» و ديگر آقاي «روحاني»؛ اينها نيروهاي معتدل مجلس بودند. خب ايشان عضو جامعه روحانيت مبارز بود اما نه به معني اين دستهبنديها. حالا هم همان روش را دنبال ميكند.»
« ما در مجلس هيچوقت به عنوان «رييس» و «نايبرييس» با هم مشكل نداشتيم. مدير خوبي بود و به آيين نامه و قوانين خوب مسلط بود و در مواقعي كه من سفر ميرفتم يا اگر در زمان بودجه سه شيفت بود ايشان در اداره جلسه به من كمك ميكرد و خيلي هم خوب اداره ميكرد. گاهي هم شوخي ميكرد و ميگفت: «مگر اينكه سه شيفت شود كه ما هم اداره كنيم وگرنه اين رييس هيچ موقع مريض نميشود كه نوبت ما شود. » (خنده) واقعا آقاي روحاني روش معتدلي داشت كه الان هم همان روش اعتدال را دنبال ميكند و واقعا هم محسوس است.»
« آقاي روحاني هميشه در مجلس كه بود در كميسيون دفاع بود. در مجالس اول و دوم. در مجلس اول، رييس كميسيون دفاع، مقام معظم رهبري بود. من هم عضو همان كميسيون بودم. آقاي روحاني نايبرييس كميسيون و جانشين مقام معظم رهبري بود. عضو فعال و مطرح مجلس هم بود. همواره به عنوان يك فرد با سابقه مبارزه، فرهيخته و تحصيل كرده خوش فهم و با استعداد مورد احترام همه بود.»
رييس مجلس پنجم اما پاسخ جالبي به پيشبينياش از احتمال رييس جمهور شدن روحاني در آينده داد و گفت: « اينكه آيا تصور ميكردم كه چنين و چنان بشود، بايد بگويم در مورد خودم هم چيزي را كه اصلا تصور نميكردم اين بود كه بروم بالا بنشينم و رييس مجلس بشوم. حالا تقدير اين بود و انتخاب شدم. همه همينطور هستند.»
« در همين مساله رياستجمهوري سال92 آقاي روحاني خيلي به من اصرار ميكرد. آقاي هاشمي هم به من اصرار ميكردند كه شما بيا. شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد در مجمع تشخيص مصلحت نظام كه هستيم بعد از جلسه رسمي، ناهار را نزد آقاي هاشمي ميمانيم. چند نفر هستيم كه ناهار را بعد از جلسه مجمع با هم ميخوريم كه عدهاي هم شوخي ميكنند و ما را «انجمن اسلامي مجمع» خطاب ميكنند. در اين گروه قبل از انتخابات ٩٢ بحث بر سر اين بود كه رييسجمهور چه كسي باشد؟ همه اين افراد به من اصرار ميكردند كه كانديدا شوم. يادم هست كه يك روزي آقاي روحاني همين بحث را مطرح كرد كه آقاي هاشمي گفت: «خب شما هر دو بياييد.» آقاي روحاني گفت: اينطوري كه نميشود و من هميشه نفر دوم فلاني بودهام و ايشان اگر بيايد من حتما نميآيم.» من گفتم: «بنده چون قطعا تصميم دارم نيايم بنابر اين شما بيا و اگر آمدي من حمايت ميكنم» و تا اندازهاي هم كه از دستم بر ميآمد، وظيفهام را انجام دادم؛ راضي هم هستم و براي موفقيت ايشان هم همواره دعا ميكنم. »
یا انقلاب الک دواری است که در دوره هایی ناخالاص ها را بالا آوره و رسوا می سازد