شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۱۰۰۵۴
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۸
به فرمانده‌ی گردان ما خبر دادند که امشب با توجه به حضور آقای خامنه‌ای، بچه‌های رده‌های بالای فرماندهی برای جلسه به حسینیه‌ی فرماندهی بیایند. من هم با دوربینم رفتم. وارد حسینیه که شدم، دیدم آقا نشسته‌اند و در کنار ایشان هم سرلشکر سلیمی حضور دارد. دو روز به تاسوعای حسینی مانده بود. شام را خوردیم و بعد از آن مراسم عزاداری شروع شد. بچه‌ها کنار آقا حلقه‌ی عزاداری تشکیل دادند و شروع به سینه‌زنی کردند. آقا هم سینه‌زنی می‌کردند که من از این لحظات چند عکس گرفتم.
شهدای ایران:سال ۱۳۶۷ و پس از عملیات مرصاد، زمزمه‌هایی در لشکر ۳۱ عاشورا به‌وجود آمد که احتمال دارد آقای خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت به پادگان لشکر بیایند. پادگان لشکر ۳۱ عاشورا در ۱۵ کیلومتری دزفول قرار داشت؛ پادگانی که مهندسی ساخت آن را شهید مهدی باکری انجام داده بود. من داشتم به پادگان فرماندهی می‌رفتم که متوجه شدم مجموعه ماشین‌هایی وارد لشکر شدند. سرعت را کم کردم تا غبار جاده بخوابد و ماشین‌ها بتوانند از ما سبقت بگیرند. از آینه نگاه می‌کردم که متوجه شدم در ماشین اولی آقای خامنه‌ای نشسته‌اند. من راهنما زدم که بفرمایید جلو؛ آقا قبول نکردند و اشاره کردند که به مسیر خود ادامه بدهیم. بعد که به محل پادگان فرماندهی رسیدیم، خدمت آقا رفتیم و سلام و احوال‌پرسی کردیم.

رهبر انقلاب در جمع بچه‌های لشکر عاشورا+عکس

به فرمانده‌ی گردان ما خبر دادند که امشب با توجه به حضور آقای خامنه‌ای، بچه‌های رده‌های بالای فرماندهی برای جلسه به حسینیه‌ی فرماندهی بیایند. من هم با دوربینم رفتم. وارد حسینیه که شدم، دیدم آقا نشسته‌اند و در کنار ایشان هم سرلشکر سلیمی حضور دارد. دو روز به تاسوعای حسینی مانده بود. شام را خوردیم و بعد از آن مراسم عزاداری شروع شد. بچه‌ها کنار آقا حلقه‌ی عزاداری تشکیل دادند و شروع به سینه‌زنی کردند. آقا هم سینه‌زنی می‌کردند که من از این لحظات چند عکس گرفتم.


پس از اتمام عزاداری آقا یک مقداری درباره‌ی سیره و تاریخ اهل بیت علیهم‌السلام صحبت کردند و گفتند که من از این عزاداری سیر نشدم. فرمودند: من می‌روم منطقه و اگر فرصت شد، روز تاسوعا برمی‌گردم. روز تاسوعا ایشان مجدداً به پادگان شهید باکری برگشتند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار