«دکتر محمد سرافراز، رئیس رسانه ملی استعفا داد.» عجیب ترین شایعه ی این روزهای شبکه های اجتماعی، همین خبر یک خطی است. خبری که دست به دست چرخید تا به گوش اکثر کسانی که در شبکه های اجتماعی سرگرم هستند، برسد.
به گزارش شهدای ایران، هنوز هیچکس دقیقا نمی داند اولین شایعه را چه کسی و درباره چه موضوعی ساخت اما با ظهور رسانه های جمعی و قدرت گرفتن این رسانه ها، ایجاد شایعه آسان تر شد. در جنگ جهانی دوم کار به آنجا رسید که وزیر تبلیغات نازی ها، ادعا کرد که «اصلا حقیقت محلی از اِعراب ندارد» و هرچه رسانه ها پروپاگاند کنند (تبلیغات وسیع سیاسی بر پایه احساسات) همان را می توان به مردم باوراند. البته بعدها این نگاه تا حدود زیادی رد شد ولی بر کسی پوشیده نیست که شایعه، گاهی از بمب های اتمی هم قدرتمندتر است. برخی شایعه ها از اساس، دروغ و زاییده توهمات ذهنی یک فرد یا گروهی خاص است. این دست موضوعات اگرچه هیچ استدلال منطقی پشتشان نیست اما به راحتی منتشر می شوند. خصوصا وقتی در چند کانال تلگرامی پخش شود.
بمب خبری بعد از انتخابات
«دکتر محمد سرافراز، رئیس رسانه ملی استعفا داد.» عجیب ترین شایعه ی این روزهای شبکه های اجتماعی، همین خبر یک خطی است. خبری که دست به دست چرخید تا به گوش اکثر کسانی که در شبکه های اجتماعی سرگرم هستند، برسد. انگار کسانی اصرار داشتند تا همه را از این خبر عجیب مطلع کنند. آن هم دقیقا شبی که نتایج انتخابات تهران تقریبا مشخص شده بود. بمبی خبری که به فاصله ی چندساعت، سایت بالاترین به آن پرداخت و جزو خبرهای داغ و تیترهای کلیکخور شد.
این شایعه یک دهن کجی بود به مدیران و کارکنان سازمان صداوسیما که در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان به صورت شبانه روزی فعالیت داشتند و به خلق حماسه ی مردمی کمک کردند. رسانه ی ملی را اگر مهم ترین عامل حماسه سازی هفتم اسفند به حساب نیاوریم قطعا یکی از ارکان اساسی آن به شمار می رود. گزارش های جذاب، انیمیشن های کوتاه و ساعت ها برنامه زنده و مناظره و گفتگو باعث بالا رفتن مشارکت در این دو انتخابات شود. اگرچه هنوز اتاق فکر این شایعه پراکنی ها مشخص نشده است اما انگار با این خبرسازی می خواستند آب یخ روی سر رسانه ملی بریزند.
از یک سو مردم از عملکرد صداوسیما طبق نظرسنجی های صورت گرفته، رضایت نسبی دارند. مدیریت سرافراز ضمن ارتقای کمی و کیفی برنامه ها باعث رونق تضارب آرا در مباحث سیاسی و فرهنگی شده است که پیش از این، کمتر دیده می شد. از سوی دیگر، برخی گروه های خاص و نزدیک به مراکز دولتی هر از گاهی با ایجاد شایعاتی که از اساس کذب هستند، سعی در القای مطالبی نادرست دارند. این شایعه سازان می خواهند اینطور به مخاطبان رسانه ملی بقبولانند که پشت دیوارهای جام جم اتفاقات مخوفی درگذر است!
دروغ های بزرگ گوبلزی!
جنگ جهانی دوم حدود 70 سال پیش به پایان رسید اما تفکر گوبلزی (وزیر تبلیغات نازی) در ذهن بعضی ها جاخوش کرده است. آن ها به سبک گوبلز دروغ را آنقدر بزرگ می گویند تا باورپذیری اش آسان شود. هم دروغ را بزرگ می گویند و هم دروغگوی های بزرگی هستند. شایعه جدیدشان حتی جانشین سرافراز را هم مشخص کرده و زمان ابقایش را از طرف رهبرمعظم انقلاب نیز تعیین نموده است! این یعنی هیچکس شک نکند که چنین اتفاقی افتاده! «قرار است خردادماه جناب آقای غلامعلی حدادعادل طی حکمی از طرف مقام معظم رهبری به ریاست صداوسیما منصوب شود»! بعد از انتشار این شایعه، دفتر حدادعادل به صورت رسمی این جا به جایی را تکذیب کرد؛ اما دست اندرکاران این جنگ روانی برای آنکه به داغ شدن شایعه کمک کنند، در یک خبرگزاری وابسته به حزبِ دولتی به انتشار این شایعه پرداختند.
انتظار چنین کار غیرحرفه ای از یک خبرگزاری مدعی حرفه ای بودن، بعید به نظر می رسید. پازل جنگ روانی علیه صداوسیما در حال تکمیل شدن بود و تنها یک پله دیگر تا رسیدن به یک موج شایعه سازی قوی فاصله داشت و آن هم تایید یا رد خبر از طرف روابط عمومی صداوسیما بود. سناریویی باخت-باخت که اگر مسئولان روابط عمومی به هر صورتی در پی پاسخ برمی امدند، علیه آنها استفاده می شد. اگر علیه این خبر یک موضع گیری خشن صورت می گرفت، حتما اینطور القا می کردند که یقینا خبری بوده و حالا از درز پیدا کردن آن ناراحت شدند! اگر موضع غیرشفافی می گرفتند، ادعایشان را با «غیرشفافیت در رسانه ملی» گره می زدند و سوار بر موج خبری پیشین به مسیرشان ادامه می دادند. اگر قضیه رد می شد که می گفتند «پس از انکه خبر به گوش همه رسید، در فکر راه حل برآمده اند.» اگر یک مقام رسمی موضع می گرفت، ادعای خراب بودن اوضاع را می کردند و وضع را آنچنان فاجعه تلقی می کردند که یک مقام رسمی در پی پاسخگویی برآمده است تا فضا را آرام کند. اگر مقامی غیررسمی (مثلا یکی از مشاوران سازمان صداوسیما) پاسخ می داد مدعی می شدند که «آنقدر آش شور شده که حتی مقام های رسمی هم جرات پاسخگویی به این شایعه را ندارند و همه شانه خالی کرده اند!»
سناریویی که مسئولان صداوسیما آن را تشخیص دادند و با زیرکی در تور پهن شده گیر نیفتادند و با نگرفتن هیچ موضعی، این خبر را آنقدر غیرواقعی نشان دادند که حتی در پی پاسخگویی برنیامدند. شاید در ماجرای این شایعه سازی، بهترین تصمیم را مسئولان رسانه ملی گرفتند. با قضیه آنچنان برخورد کردند که شایعه سازان باور نمی کردند به این بن بست برسند. بن بستی که حتی در شبکه های اجتماعی هم کسی حاضر نمی شود در آن قدم بگذارد.
شایعه ای که عیار رسانه ها را سنجید
این شایعه با وجود این که یکی از نهادهای بزرگ ملی را نشانه رفته بود اما یک حُسن هم داشت. این که عیار رسانه ها سنجیده شد. رسانه هایی که با انتشار اخباری بدون سند و بر مبنای چند گروه و کانال تلگرامی در جهت جذب مخاطب بیشتر هستند، در این بازی رسانه ای اعتبار خود را تا حدود زیادی از دست دادند. برای مخاطبان خیلی سخت است که به اینطور رسانه ای باز هم اعتماد کنند و آن را به عنوان یک رسانه ی معتمد دنبال نمایند.
باید امیدوار به پایان یافتن این موج تخریبی علیه ریاست صداوسیما بود. ریاستی که کمتر مقابل دوربین ها ظاهر می شود و سعی می کند مشکلات کوچک و بزرگ رسانه ای را حل کند که چندده شبکه کوچک و بزرگ داخلی و خارجی دارد. سرافراز این روزها علاوه بر بالا بردن کیفیت برنامه های رسانه ملی، باید به فکر بودجه ی تقلیل یافته اش هم باشد. بودجه ای که از طرف دولتی ها هر روز کمتر می شود. عده ای هم با ایجاد شایعات ریز و درشت و به ادعای خودشان، «می دانند جنگ روانی یعنی چه» دنبال منافع شخصی و حزبی هستند تا بتوانند از صداوسیما برنامه ای به نفع گروهشان روی آنتن ببرند. خیلی ها به دنبال پاسخ این سوال هستند که با وجود این همه فشار، آیا سرافراز، سرافراز می شود؟
بمب خبری بعد از انتخابات
«دکتر محمد سرافراز، رئیس رسانه ملی استعفا داد.» عجیب ترین شایعه ی این روزهای شبکه های اجتماعی، همین خبر یک خطی است. خبری که دست به دست چرخید تا به گوش اکثر کسانی که در شبکه های اجتماعی سرگرم هستند، برسد. انگار کسانی اصرار داشتند تا همه را از این خبر عجیب مطلع کنند. آن هم دقیقا شبی که نتایج انتخابات تهران تقریبا مشخص شده بود. بمبی خبری که به فاصله ی چندساعت، سایت بالاترین به آن پرداخت و جزو خبرهای داغ و تیترهای کلیکخور شد.
این شایعه یک دهن کجی بود به مدیران و کارکنان سازمان صداوسیما که در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان به صورت شبانه روزی فعالیت داشتند و به خلق حماسه ی مردمی کمک کردند. رسانه ی ملی را اگر مهم ترین عامل حماسه سازی هفتم اسفند به حساب نیاوریم قطعا یکی از ارکان اساسی آن به شمار می رود. گزارش های جذاب، انیمیشن های کوتاه و ساعت ها برنامه زنده و مناظره و گفتگو باعث بالا رفتن مشارکت در این دو انتخابات شود. اگرچه هنوز اتاق فکر این شایعه پراکنی ها مشخص نشده است اما انگار با این خبرسازی می خواستند آب یخ روی سر رسانه ملی بریزند.
از یک سو مردم از عملکرد صداوسیما طبق نظرسنجی های صورت گرفته، رضایت نسبی دارند. مدیریت سرافراز ضمن ارتقای کمی و کیفی برنامه ها باعث رونق تضارب آرا در مباحث سیاسی و فرهنگی شده است که پیش از این، کمتر دیده می شد. از سوی دیگر، برخی گروه های خاص و نزدیک به مراکز دولتی هر از گاهی با ایجاد شایعاتی که از اساس کذب هستند، سعی در القای مطالبی نادرست دارند. این شایعه سازان می خواهند اینطور به مخاطبان رسانه ملی بقبولانند که پشت دیوارهای جام جم اتفاقات مخوفی درگذر است!
دروغ های بزرگ گوبلزی!
جنگ جهانی دوم حدود 70 سال پیش به پایان رسید اما تفکر گوبلزی (وزیر تبلیغات نازی) در ذهن بعضی ها جاخوش کرده است. آن ها به سبک گوبلز دروغ را آنقدر بزرگ می گویند تا باورپذیری اش آسان شود. هم دروغ را بزرگ می گویند و هم دروغگوی های بزرگی هستند. شایعه جدیدشان حتی جانشین سرافراز را هم مشخص کرده و زمان ابقایش را از طرف رهبرمعظم انقلاب نیز تعیین نموده است! این یعنی هیچکس شک نکند که چنین اتفاقی افتاده! «قرار است خردادماه جناب آقای غلامعلی حدادعادل طی حکمی از طرف مقام معظم رهبری به ریاست صداوسیما منصوب شود»! بعد از انتشار این شایعه، دفتر حدادعادل به صورت رسمی این جا به جایی را تکذیب کرد؛ اما دست اندرکاران این جنگ روانی برای آنکه به داغ شدن شایعه کمک کنند، در یک خبرگزاری وابسته به حزبِ دولتی به انتشار این شایعه پرداختند.
انتظار چنین کار غیرحرفه ای از یک خبرگزاری مدعی حرفه ای بودن، بعید به نظر می رسید. پازل جنگ روانی علیه صداوسیما در حال تکمیل شدن بود و تنها یک پله دیگر تا رسیدن به یک موج شایعه سازی قوی فاصله داشت و آن هم تایید یا رد خبر از طرف روابط عمومی صداوسیما بود. سناریویی باخت-باخت که اگر مسئولان روابط عمومی به هر صورتی در پی پاسخ برمی امدند، علیه آنها استفاده می شد. اگر علیه این خبر یک موضع گیری خشن صورت می گرفت، حتما اینطور القا می کردند که یقینا خبری بوده و حالا از درز پیدا کردن آن ناراحت شدند! اگر موضع غیرشفافی می گرفتند، ادعایشان را با «غیرشفافیت در رسانه ملی» گره می زدند و سوار بر موج خبری پیشین به مسیرشان ادامه می دادند. اگر قضیه رد می شد که می گفتند «پس از انکه خبر به گوش همه رسید، در فکر راه حل برآمده اند.» اگر یک مقام رسمی موضع می گرفت، ادعای خراب بودن اوضاع را می کردند و وضع را آنچنان فاجعه تلقی می کردند که یک مقام رسمی در پی پاسخگویی برآمده است تا فضا را آرام کند. اگر مقامی غیررسمی (مثلا یکی از مشاوران سازمان صداوسیما) پاسخ می داد مدعی می شدند که «آنقدر آش شور شده که حتی مقام های رسمی هم جرات پاسخگویی به این شایعه را ندارند و همه شانه خالی کرده اند!»
سناریویی که مسئولان صداوسیما آن را تشخیص دادند و با زیرکی در تور پهن شده گیر نیفتادند و با نگرفتن هیچ موضعی، این خبر را آنقدر غیرواقعی نشان دادند که حتی در پی پاسخگویی برنیامدند. شاید در ماجرای این شایعه سازی، بهترین تصمیم را مسئولان رسانه ملی گرفتند. با قضیه آنچنان برخورد کردند که شایعه سازان باور نمی کردند به این بن بست برسند. بن بستی که حتی در شبکه های اجتماعی هم کسی حاضر نمی شود در آن قدم بگذارد.
شایعه ای که عیار رسانه ها را سنجید
این شایعه با وجود این که یکی از نهادهای بزرگ ملی را نشانه رفته بود اما یک حُسن هم داشت. این که عیار رسانه ها سنجیده شد. رسانه هایی که با انتشار اخباری بدون سند و بر مبنای چند گروه و کانال تلگرامی در جهت جذب مخاطب بیشتر هستند، در این بازی رسانه ای اعتبار خود را تا حدود زیادی از دست دادند. برای مخاطبان خیلی سخت است که به اینطور رسانه ای باز هم اعتماد کنند و آن را به عنوان یک رسانه ی معتمد دنبال نمایند.
باید امیدوار به پایان یافتن این موج تخریبی علیه ریاست صداوسیما بود. ریاستی که کمتر مقابل دوربین ها ظاهر می شود و سعی می کند مشکلات کوچک و بزرگ رسانه ای را حل کند که چندده شبکه کوچک و بزرگ داخلی و خارجی دارد. سرافراز این روزها علاوه بر بالا بردن کیفیت برنامه های رسانه ملی، باید به فکر بودجه ی تقلیل یافته اش هم باشد. بودجه ای که از طرف دولتی ها هر روز کمتر می شود. عده ای هم با ایجاد شایعات ریز و درشت و به ادعای خودشان، «می دانند جنگ روانی یعنی چه» دنبال منافع شخصی و حزبی هستند تا بتوانند از صداوسیما برنامه ای به نفع گروهشان روی آنتن ببرند. خیلی ها به دنبال پاسخ این سوال هستند که با وجود این همه فشار، آیا سرافراز، سرافراز می شود؟