قهرمان و فخر شیعه و عرب و لبنان گفته بود قوی ترین کار فرهنگی که جمهوری اسلامی تا کنون انجام داده است، مجموعه یوسف پیامبر است.
به گزارش شهدای ایران؛ پرویز امینی کارشناس و پژوهشگر اجتماعی یادداشتی درباره ویژگیهای شخصیتی و فعالیتهای هنری فرجالله سلحشور نوشته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
بخشی از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی ام از سینما متعلق به نقش آفرینی فرج الله سلحشور خصوصا توبه نصوح مخملباف و پرواز در شب ملاقلی پور است. «توبه نصوح» هنوز یادم هست و تاثیری که از یادمرگ در انسان ایجاد میکرد و پرواز در شب که جزء اولین کار سینمایی درباره دفاع مقدس بود که به واقعیت جنگ و بچه های جنگ و روایت عاشورایی آن نزدیک بود . درباره فرج الله سلحشور و آثارش حرف های گفتنی کم نیست، اگرچه کم گفته شده است و بیشتر وقت ها وارونه و بد گفته شده است. حرف هایی که اگر درباره هر یک از ما صدق میکرد، نسبت ما را با دیگران و مسایل احتمالا تغییر میداد.
چند سال پیش سید حسن نصرالله قهرمان و فخر شیعه و عرب و لبنان گفته بود قوی ترین کار فرهنگی که جمهوری اسلامی تا کنون انجام داده است، مجموعه یوسف پیامیر است و من لوح های فشرده یوسف را به نوه هایم کادوی تولد داده ام و آنها از شب تا صبح پی در پی مشغول تماشای آن بودند. یا سید حسن نصرالله خود شخصا به مرحوم سلحشور گفته بود که 11 قسمت اول سریال را در یک روز به همراه خانواده دیده است و تا سریال تمام نشد، حتی غذا هم نخوردیم. یا در برخی از صحنههای فیلم مثل شفا یافتن زلیخا آنچنان خودم، همسر و فرزندانم تحت تاثیر قرار گرفتیم که میترسیدم همسرم از گریه بمیرد. یا سید گفته بود که یکی از مهمترین کارهای این سریال این بود که خباثت اجداد بنیاسرائیل را خوب نشان داد. شاید جاهای دیگر دنیا این خباثت را خوب نفهمند اما ما لبنانیها و فلسطینیها این خباثت را خوب میفهمیم. نکته دیگری که سیدحسن نصرالله در همین ملاقات به مرحوم سلحشور گفته بود این بود که سخنرانیها و منبرهایم به اندازه برد شبکه المنار مخاطب دارد. با این همه وقت سخنرانی خودم را به پخش سریال حضرت یوسف(ع) دادم و گفتم سخنرانی مرا بعد از سریال پخش کنید.
یوسف بین المللی ترین کار نمایشی ایرانی از نظر حجم مخاطب است و بارها و بارها خصوصا در کشورهای عربی و اسلامی پخش و بازپخش شده است. من خودم نظرات برخی از بینندگان غیر ایرانی را درباره این سریال دیده ام و شنیده ام . یکی از آنها گفته بود دیدن سریال یوسف مثل نعمت چشم باز کردن من به جهان بود.
سبک کار سلحشور یک نوعی هنجارشکنی در سنت متعارف کارهای نمایشی بود مثلا با میدان دادن به برخی جذابیت های مادی ولو مشروع برای دراماتیزه کردن کار نمایشی سر سازگاری نداشت. بنابراین زلیخا که استعداد ایجاد یک نقطه عطف نمایشی را دارد در حاشیه یوسف در مجموعه یوسف پیامبر طرح میشود در حالیکه در مجموعه امام علی برای تولید فضای نمایشی، قطام در مرکز درام است تا حدی که کاراکتر نقش اول مثبت سریال یعنی مالک اشتر که قرار است بازتاب امیرالمومنین حضرت علی(ع) باشد نیز در حاشیه اوست. اهمیت کار سلحشور نیز از همین بابت است. اویوسف پیامیر را در خصلت ها و جذابیت های غیر مادی مثل پاکدامنی، عداالت خواهی، مردمی بودن، مبارزه با طاغوت و ظلم، مدیریت عقلانی و......به تصویر کشید.
بنابر همین فضا و سبک کار است که یک بازیگر مثل خانم کتایون ریاحی گفته تاثیر فضای معنوی سریال یوسف با بازیگری خداحافظی کرده است.
سلحشور همانطور که در سبک کار متفاوت بود، به لحاظ فردی نیز متفاوت و فقط شبیه خودش بود. در واقع همانی بود که می نمود و ملاحظه فضای غالب و متعارف سینما را نمی کرد و مواضع خود را و آنچه بیان میکرد و طرح میکرد را تحت تاثیر آن فضا سانسور و حتی تعدیل نمی کرد.بنابراین «خود خودش» بود و چون این خود با فضای متعارف فاصله داشت، ادبیاتش و مواضعش ساختارشکنانه جلوه میکرد. این اتفاقی است که برای هر کسی که بخواهد تنها خودش باشد، خواهد افتاد. اما عموم ماها برای این که ساختارشکنانه جلوه نکنیم، از خودیت خود دست بر می داریم و عجبا که این انصراف از خود ، «امتیاز است! . با نثار صلوات و فاتحه دعا می کنیم که رحمت و رضوان بی پایان خداوند نصیبش گردد.انشاالله
متن این یادداشت به شرح زیر است:
بخشی از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی ام از سینما متعلق به نقش آفرینی فرج الله سلحشور خصوصا توبه نصوح مخملباف و پرواز در شب ملاقلی پور است. «توبه نصوح» هنوز یادم هست و تاثیری که از یادمرگ در انسان ایجاد میکرد و پرواز در شب که جزء اولین کار سینمایی درباره دفاع مقدس بود که به واقعیت جنگ و بچه های جنگ و روایت عاشورایی آن نزدیک بود . درباره فرج الله سلحشور و آثارش حرف های گفتنی کم نیست، اگرچه کم گفته شده است و بیشتر وقت ها وارونه و بد گفته شده است. حرف هایی که اگر درباره هر یک از ما صدق میکرد، نسبت ما را با دیگران و مسایل احتمالا تغییر میداد.
چند سال پیش سید حسن نصرالله قهرمان و فخر شیعه و عرب و لبنان گفته بود قوی ترین کار فرهنگی که جمهوری اسلامی تا کنون انجام داده است، مجموعه یوسف پیامیر است و من لوح های فشرده یوسف را به نوه هایم کادوی تولد داده ام و آنها از شب تا صبح پی در پی مشغول تماشای آن بودند. یا سید حسن نصرالله خود شخصا به مرحوم سلحشور گفته بود که 11 قسمت اول سریال را در یک روز به همراه خانواده دیده است و تا سریال تمام نشد، حتی غذا هم نخوردیم. یا در برخی از صحنههای فیلم مثل شفا یافتن زلیخا آنچنان خودم، همسر و فرزندانم تحت تاثیر قرار گرفتیم که میترسیدم همسرم از گریه بمیرد. یا سید گفته بود که یکی از مهمترین کارهای این سریال این بود که خباثت اجداد بنیاسرائیل را خوب نشان داد. شاید جاهای دیگر دنیا این خباثت را خوب نفهمند اما ما لبنانیها و فلسطینیها این خباثت را خوب میفهمیم. نکته دیگری که سیدحسن نصرالله در همین ملاقات به مرحوم سلحشور گفته بود این بود که سخنرانیها و منبرهایم به اندازه برد شبکه المنار مخاطب دارد. با این همه وقت سخنرانی خودم را به پخش سریال حضرت یوسف(ع) دادم و گفتم سخنرانی مرا بعد از سریال پخش کنید.
یوسف بین المللی ترین کار نمایشی ایرانی از نظر حجم مخاطب است و بارها و بارها خصوصا در کشورهای عربی و اسلامی پخش و بازپخش شده است. من خودم نظرات برخی از بینندگان غیر ایرانی را درباره این سریال دیده ام و شنیده ام . یکی از آنها گفته بود دیدن سریال یوسف مثل نعمت چشم باز کردن من به جهان بود.
سبک کار سلحشور یک نوعی هنجارشکنی در سنت متعارف کارهای نمایشی بود مثلا با میدان دادن به برخی جذابیت های مادی ولو مشروع برای دراماتیزه کردن کار نمایشی سر سازگاری نداشت. بنابراین زلیخا که استعداد ایجاد یک نقطه عطف نمایشی را دارد در حاشیه یوسف در مجموعه یوسف پیامبر طرح میشود در حالیکه در مجموعه امام علی برای تولید فضای نمایشی، قطام در مرکز درام است تا حدی که کاراکتر نقش اول مثبت سریال یعنی مالک اشتر که قرار است بازتاب امیرالمومنین حضرت علی(ع) باشد نیز در حاشیه اوست. اهمیت کار سلحشور نیز از همین بابت است. اویوسف پیامیر را در خصلت ها و جذابیت های غیر مادی مثل پاکدامنی، عداالت خواهی، مردمی بودن، مبارزه با طاغوت و ظلم، مدیریت عقلانی و......به تصویر کشید.
بنابر همین فضا و سبک کار است که یک بازیگر مثل خانم کتایون ریاحی گفته تاثیر فضای معنوی سریال یوسف با بازیگری خداحافظی کرده است.
سلحشور همانطور که در سبک کار متفاوت بود، به لحاظ فردی نیز متفاوت و فقط شبیه خودش بود. در واقع همانی بود که می نمود و ملاحظه فضای غالب و متعارف سینما را نمی کرد و مواضع خود را و آنچه بیان میکرد و طرح میکرد را تحت تاثیر آن فضا سانسور و حتی تعدیل نمی کرد.بنابراین «خود خودش» بود و چون این خود با فضای متعارف فاصله داشت، ادبیاتش و مواضعش ساختارشکنانه جلوه میکرد. این اتفاقی است که برای هر کسی که بخواهد تنها خودش باشد، خواهد افتاد. اما عموم ماها برای این که ساختارشکنانه جلوه نکنیم، از خودیت خود دست بر می داریم و عجبا که این انصراف از خود ، «امتیاز است! . با نثار صلوات و فاتحه دعا می کنیم که رحمت و رضوان بی پایان خداوند نصیبش گردد.انشاالله