از وظایف اصلی مسلمین، دعوت کردن مردم به اطاعت از خداوند یکتاست؛ بعضی افراد با ایثارگری در این راه قدم برداشتند و از مقام و ثروت در این دنیا گذشتند تا بتوانند عده ای رابه این مسیر الهی هدایت کنند.
شهدای ایران:از وظایف اصلی مسلمین، دعوت کردن مردم به اطاعت از خداوند یکتاست؛ بعضی افراد با ایثارگری در این راه قدم برداشتند و از مقام و ثروت در این دنیا گذشتند تا بتوانند عده ای رابه این مسیر الهی هدایت کنند.
آیه:
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ آل عمران/104
باید از میان شما ،جمعی (مردم را) دعوت به خیر کند!
آینه:
حکایت؛ مرحوم میرزای شیرازی بزرگ در مجلسی حضور داشت که یک فرد روحانی وارد شد، مرحوم میرزا به او احترام فوق العاده ای کرد، به طوری که حاضرین تعجب کردند و سبب آنرا پرسیدند ایشان فرمود: این روحانی روحیه عجیبی دارد.
سپس فرمود :من و این شخص هم درس و هم بحث بودیم، پس از آنکه ایشان به درجه رفیعی از اجتهاد رسیدند قصد مهاجرت به شهر خودش را نمود تا در آنجا مرجع و مقتدای مردم در امور دینی باشد و به آنان کمک کند ولی در بین راه به دهکدهای برخورد کرد که اهالی آن علی اللهی بودند، این عالم بزرگوار بر خود واجب شرعی دانست در آنجا بماند تا آن مردم را از آن گمراهی به راه راست هدایت کند لذا ریاست و مرجعیت در شهر خودش را ترک کرد و در آن دهکده ماند و در مسجد آنجا اعلام نموده که مردم، من استاد و معلم بچه های شما هستم و اجرت و مزدهم به اندازه امرار معاش میگیرم و به این نحو توانست بسیاری از بچه ها را جمع کند و سپس ایشان مشغول تعلیم بچه ها در خواندن و نوشتن درس عقائد خداشناسی و سایر برنامه های اسلامی شد.
به اندازه ای این طرح نتیجه بخش بود که عده زیادی مومن شدند و اهالی این آبادی که همه علی اللهی بودند اکنون موحد، مومن و خداشناس شدند.
۱.با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
آیه:
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ آل عمران/104
باید از میان شما ،جمعی (مردم را) دعوت به خیر کند!
آینه:
حکایت؛ مرحوم میرزای شیرازی بزرگ در مجلسی حضور داشت که یک فرد روحانی وارد شد، مرحوم میرزا به او احترام فوق العاده ای کرد، به طوری که حاضرین تعجب کردند و سبب آنرا پرسیدند ایشان فرمود: این روحانی روحیه عجیبی دارد.
سپس فرمود :من و این شخص هم درس و هم بحث بودیم، پس از آنکه ایشان به درجه رفیعی از اجتهاد رسیدند قصد مهاجرت به شهر خودش را نمود تا در آنجا مرجع و مقتدای مردم در امور دینی باشد و به آنان کمک کند ولی در بین راه به دهکدهای برخورد کرد که اهالی آن علی اللهی بودند، این عالم بزرگوار بر خود واجب شرعی دانست در آنجا بماند تا آن مردم را از آن گمراهی به راه راست هدایت کند لذا ریاست و مرجعیت در شهر خودش را ترک کرد و در آن دهکده ماند و در مسجد آنجا اعلام نموده که مردم، من استاد و معلم بچه های شما هستم و اجرت و مزدهم به اندازه امرار معاش میگیرم و به این نحو توانست بسیاری از بچه ها را جمع کند و سپس ایشان مشغول تعلیم بچه ها در خواندن و نوشتن درس عقائد خداشناسی و سایر برنامه های اسلامی شد.
به اندازه ای این طرح نتیجه بخش بود که عده زیادی مومن شدند و اهالی این آبادی که همه علی اللهی بودند اکنون موحد، مومن و خداشناس شدند.
۱.با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل