اندیشکده واشنگتن نوشت: میانهروهای واقعی ایران کسانی هستند که به دنبال اصلاحات اساسی سیاسی و به قدرت رسیدن تکنوکراتها هستند؛ حضور این افراد در فرایند سیاسی ایران به منزله کاهش قدرت سپاه پاسداران و کنترل اقدامات سپاه قدس در یمن، عراق، سوریه و لبنان است.
شهدای ایران: اندیشکده واشنگتن در تحلیلی از سیاست های غرب در قبال ایران و حضور جمهوری اسلامی در عرصه بین الملل نوشت:
دولت کاخ سفید بهصورت پیدرپی سعی داشت از طریق جنگ، تحریمها و به انزوا کشاندنهای سیاسی ایران را تضعیف کند. همه سیاست ها تاکنون کاملا شکست خورده است؛ تعداد درخور توجهی از مقامات آمریکایی از رئیسجمهور اوباما توقع داشتند که وی با استراتژی جدید خود که "استراتژی در لفافه" نام داشت، برای ایجاد یک روابط دیپلماتیکی و سیاسی بهتر با ایران از طرق توافق هستهای تلاش کند.
رسانه های خارجی با استناد به لهجه روان انگلیسی و درکی خوب ظریف از فرهنگ آمریکایی مدعی هستند وی دشمنی شخصی و یا سیاسیای با ایالاتمتحده ندارد اما در واقع این واقعیت را نادیده میگیرند که فراگیری زبان و فرهنگ یک کشور متخاصم، یک تاکتیک کلاسیک برای مدیریت زیرکانه و حل چالشهاست.
میانهروهای واقعی ایرانی، شهروندانی هستند که به دنبال اصلاحات اساسی سیاسی از طریق جایگزینی تکنوکراتها با روحانیون هستند. این شهروندان امیدوارند که در صورت از سرگیری تجارتها با دیگر کشورها، کار صاحبان مشاغل کوچک و یا متوسط و متخصصان به رونق بیفتد. توافق اخیر هستهای درواقع میتواند این مسیر را هموار کند تا ایران تجارت را با بسیاری از صنایع از سر بگیرد و تولیدات نفتیاش را تا 75 درصد توسعه دهد. اما بعید است که ایران قدرت خود را برای کسب ایران کامیابتر، رها کند.
در طول دو هفته از ماه ژانویه، رئیسجمهور ایران، حسن روحانی به کشورهای مختلف غربی بهمنظور امضای قراردادهای تجاری جدید، سفر کرد. مأموریت بعدی روحانی اظهار علاقه به شرکتهای اروپایی برای سرمایهگذاری در ایران بود. رئیسجمهور، ایران را بهعنوان "امنترین" و "باثباتترین" کشور خاورمیانه معرفی کرد، بیانیهای که تا حدودی درست است. اما تاجران غربی تنها زمانی عملیات و معاملات در ایران را آغاز خواهند کرد که دولت نشان دهد اصلاحات لازم برای عملیات تجاری امن و نامحدود را اعمال خواهد کرد.
اگر میانه روها وارد فرایند سیاسی شوند و محدودیتهای اجتماعی را کاهش دهد، این اصلاحات نتایج عظیمی در بر خواهد داشت. میانه روها مقدار قابلتوجهی از قدرت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را کاهش می دهند و اقدامات سپاه قدس در یمن، عراق، سوریه و لبنان را تضعیف کنند. در این صورت ایران شاید بتواند نقش بینالمللی بهتری ایفا کرده و به دنبال روابط بهتری با کشورهای سنی نشین باشد و روابط هژمونی خود با عراق، لبنان، سوریه و یمن را از نو تعریف کند.
اما اگر این کشور نتواند که شرایط فعلی را تغییر دهد، ایجاد روابط حسنهاش با غرب بهاحتمالزیاد به شکست تحقیرآمیزی خواهد انجامید و شواهد اخیر نیز نشان از رویکرد دوم دارد.
ایران غنی از پتانسیل است: این کشور هم منابع و هم استعدادهای انسانی برای تبدیلشدن به دروازه اقتصادی به سمت جنوب آسیا را دارد. اما این پتانسیلها بکر باقی خواهد ماند اگر نخبگان حاکم قدرتهای کوتاهمدت را به دستاوردهای بلندمدت ترجیح دهند. در حال حاضر به نظر میرسد که ایران تا زمانی که در موضع قدرت باقی بماند، به تحریک غرب برای ادامه دشمنیها ادامه خواهد داد.
پای بندی به اجرای توافق هستهای شاید آخرین شانس حاکمیت ایران برای اثبات تمایل آنان برای ملحق شدن به جامعه بینالمللی باشد، اما اغواگری در عرصه هستهای ممکن است وسوسهانگیزتر از آنی باشد که بتوان آن را نادیده گرفت.
*نسیم
دولت کاخ سفید بهصورت پیدرپی سعی داشت از طریق جنگ، تحریمها و به انزوا کشاندنهای سیاسی ایران را تضعیف کند. همه سیاست ها تاکنون کاملا شکست خورده است؛ تعداد درخور توجهی از مقامات آمریکایی از رئیسجمهور اوباما توقع داشتند که وی با استراتژی جدید خود که "استراتژی در لفافه" نام داشت، برای ایجاد یک روابط دیپلماتیکی و سیاسی بهتر با ایران از طرق توافق هستهای تلاش کند.
رسانه های خارجی با استناد به لهجه روان انگلیسی و درکی خوب ظریف از فرهنگ آمریکایی مدعی هستند وی دشمنی شخصی و یا سیاسیای با ایالاتمتحده ندارد اما در واقع این واقعیت را نادیده میگیرند که فراگیری زبان و فرهنگ یک کشور متخاصم، یک تاکتیک کلاسیک برای مدیریت زیرکانه و حل چالشهاست.
میانهروهای واقعی ایرانی، شهروندانی هستند که به دنبال اصلاحات اساسی سیاسی از طریق جایگزینی تکنوکراتها با روحانیون هستند. این شهروندان امیدوارند که در صورت از سرگیری تجارتها با دیگر کشورها، کار صاحبان مشاغل کوچک و یا متوسط و متخصصان به رونق بیفتد. توافق اخیر هستهای درواقع میتواند این مسیر را هموار کند تا ایران تجارت را با بسیاری از صنایع از سر بگیرد و تولیدات نفتیاش را تا 75 درصد توسعه دهد. اما بعید است که ایران قدرت خود را برای کسب ایران کامیابتر، رها کند.
در طول دو هفته از ماه ژانویه، رئیسجمهور ایران، حسن روحانی به کشورهای مختلف غربی بهمنظور امضای قراردادهای تجاری جدید، سفر کرد. مأموریت بعدی روحانی اظهار علاقه به شرکتهای اروپایی برای سرمایهگذاری در ایران بود. رئیسجمهور، ایران را بهعنوان "امنترین" و "باثباتترین" کشور خاورمیانه معرفی کرد، بیانیهای که تا حدودی درست است. اما تاجران غربی تنها زمانی عملیات و معاملات در ایران را آغاز خواهند کرد که دولت نشان دهد اصلاحات لازم برای عملیات تجاری امن و نامحدود را اعمال خواهد کرد.
اگر میانه روها وارد فرایند سیاسی شوند و محدودیتهای اجتماعی را کاهش دهد، این اصلاحات نتایج عظیمی در بر خواهد داشت. میانه روها مقدار قابلتوجهی از قدرت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را کاهش می دهند و اقدامات سپاه قدس در یمن، عراق، سوریه و لبنان را تضعیف کنند. در این صورت ایران شاید بتواند نقش بینالمللی بهتری ایفا کرده و به دنبال روابط بهتری با کشورهای سنی نشین باشد و روابط هژمونی خود با عراق، لبنان، سوریه و یمن را از نو تعریف کند.
اما اگر این کشور نتواند که شرایط فعلی را تغییر دهد، ایجاد روابط حسنهاش با غرب بهاحتمالزیاد به شکست تحقیرآمیزی خواهد انجامید و شواهد اخیر نیز نشان از رویکرد دوم دارد.
ایران غنی از پتانسیل است: این کشور هم منابع و هم استعدادهای انسانی برای تبدیلشدن به دروازه اقتصادی به سمت جنوب آسیا را دارد. اما این پتانسیلها بکر باقی خواهد ماند اگر نخبگان حاکم قدرتهای کوتاهمدت را به دستاوردهای بلندمدت ترجیح دهند. در حال حاضر به نظر میرسد که ایران تا زمانی که در موضع قدرت باقی بماند، به تحریک غرب برای ادامه دشمنیها ادامه خواهد داد.
پای بندی به اجرای توافق هستهای شاید آخرین شانس حاکمیت ایران برای اثبات تمایل آنان برای ملحق شدن به جامعه بینالمللی باشد، اما اغواگری در عرصه هستهای ممکن است وسوسهانگیزتر از آنی باشد که بتوان آن را نادیده گرفت.
*نسیم