احمد شاکری نویسنده و منتقد شناخته شده کشور در نامهای خطاب به علیمحمد مودب، رئیس موسسه شهرستان ادب نسبت نفوذ جریان روشنفکر در موسسات انقلابی چون شهرستان ادب هشدار داد.
به گزارش شهدای ایران،احمد شاکری نویسنده و منتقد شناخته شده کشور در نامهای خطاب به علیمحمد مودب، رئیس موسسه شهرستان ادب نسبت نفوذ جریان روشنفکر در موسسات انقلابی چون شهرستان ادب هشدار داد.
شاکری در بخشی از این نامه نوشت: نمیتوان با مدرسانی که با فتنه 88 همدلی کرده، حامی ادبیات هنجارشکن و ادبیات سکولار هستند به داستان دینی رسید. نمیتوان به مدرسانی که نویسنده آثار سیاه دفاع مقدس هستند به تربیت نیروهای انقلابی فکر کرد.
این نویسنده خطاب به مودب تصریح کرد: آنچه امروزه در شهرداری میبینیم، در جشنوارهای چون «داستان تهران» شاهد آن بودهایم، آنچه در انتخابهای جهتدار بنیاد ادبیات داستانی در جشنواره جلال و دیگر برنامهها شاهد آن هستیم، آنچه در حوزه هنری شاهد آن بوده و هستیم نتیجه این اعتماد است.... زمانی که به یکی از مسئولان حوزه هنری درباره حضور چهره شاخص اندیشه سکولار در این حوزه هشدار داده میشود پاسخ میدهد ایشان را میشناسیم اهل نماز و متدین است! زمانی که به مدیر دیگری درباره استفاده از فردی با رسوبات شبهروشنفکری هشدار داده میشود گفته میشود این فردی مناسب است زیرا برای اهل بیت داستان نوشته است! زمانی که به مدیر سومی گفته میشود چرا از این فرد با آثار داستانی زاویهدار با ارزشهای انقلاب استفاده شده است میگوید او را دوستان مطلع توصیه کردهاند! آیا واقعا اینها میتواند حجتی برای اعتماد به افراد باشد. شاید فرد سوم رسواتر از دو دیگری باشد چرا که او با اعتماد بیپایهاش به دیگری به مسئول زیردستش اعتماد کرده است.
وی افزود: یکی از مجاری نفوذ همیشگی جریان شبهروشنفکر به جریان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی توهم به خدمت گرفتن نیروهای شبهروشنفکر در سطوح متفاوت داستاننویس، منتقد، مدرس داستان، مدیر حوزه ادبیات داستانی و پژوهشگر داستانی است. چنین فکری بخصوص در دهه شصت و زمانی که نویسندگان انقلاب اسلامی گمان میکردند از تجربه و علم و مهارت لازم برای ایجاد یا حفظ جریان داستاننویسی دینی بهره کافی ندارند نضج گرفت و شدت یافت... این طرح در همان زمان نشانههای شکست خود را آشکار کرد. در حوزه آموزش داستاننویسی شاهد حضور مدرسان ناسیونالیست و بعضا لیبرال در جمعهای حوزوی قم بودیم. اکنون آثار آن پس از نزدیک 20 سال قابل مشاهده است. که سنگ بنای غلط که توسط مدرسان زاویهدار بنا نهاده شد ادبیات داستانی را در برخی محافل قم که مذهبیترین و عالمترین چهرهها و فضلای حوزه در آن زندگی میکنند به کجا کشاند. در حوزه هنری حضور همین چهرههای بعضا سکولار و شاگردهای دستچندم چهرههای شناخته شده غربی مبانی غلط را در اندیشه و مغز هنرجویان وارد کرد تا جایی که پس از دو دهه اکنون متولیان امر نمیدانند خود با دستپروردههای خود چه کنند و میبینند چه مارهایی در آستین پروردهاند.
شاکری در بخشی از این نامه نوشت: نمیتوان با مدرسانی که با فتنه 88 همدلی کرده، حامی ادبیات هنجارشکن و ادبیات سکولار هستند به داستان دینی رسید. نمیتوان به مدرسانی که نویسنده آثار سیاه دفاع مقدس هستند به تربیت نیروهای انقلابی فکر کرد.
این نویسنده خطاب به مودب تصریح کرد: آنچه امروزه در شهرداری میبینیم، در جشنوارهای چون «داستان تهران» شاهد آن بودهایم، آنچه در انتخابهای جهتدار بنیاد ادبیات داستانی در جشنواره جلال و دیگر برنامهها شاهد آن هستیم، آنچه در حوزه هنری شاهد آن بوده و هستیم نتیجه این اعتماد است.... زمانی که به یکی از مسئولان حوزه هنری درباره حضور چهره شاخص اندیشه سکولار در این حوزه هشدار داده میشود پاسخ میدهد ایشان را میشناسیم اهل نماز و متدین است! زمانی که به مدیر دیگری درباره استفاده از فردی با رسوبات شبهروشنفکری هشدار داده میشود گفته میشود این فردی مناسب است زیرا برای اهل بیت داستان نوشته است! زمانی که به مدیر سومی گفته میشود چرا از این فرد با آثار داستانی زاویهدار با ارزشهای انقلاب استفاده شده است میگوید او را دوستان مطلع توصیه کردهاند! آیا واقعا اینها میتواند حجتی برای اعتماد به افراد باشد. شاید فرد سوم رسواتر از دو دیگری باشد چرا که او با اعتماد بیپایهاش به دیگری به مسئول زیردستش اعتماد کرده است.
وی افزود: یکی از مجاری نفوذ همیشگی جریان شبهروشنفکر به جریان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی توهم به خدمت گرفتن نیروهای شبهروشنفکر در سطوح متفاوت داستاننویس، منتقد، مدرس داستان، مدیر حوزه ادبیات داستانی و پژوهشگر داستانی است. چنین فکری بخصوص در دهه شصت و زمانی که نویسندگان انقلاب اسلامی گمان میکردند از تجربه و علم و مهارت لازم برای ایجاد یا حفظ جریان داستاننویسی دینی بهره کافی ندارند نضج گرفت و شدت یافت... این طرح در همان زمان نشانههای شکست خود را آشکار کرد. در حوزه آموزش داستاننویسی شاهد حضور مدرسان ناسیونالیست و بعضا لیبرال در جمعهای حوزوی قم بودیم. اکنون آثار آن پس از نزدیک 20 سال قابل مشاهده است. که سنگ بنای غلط که توسط مدرسان زاویهدار بنا نهاده شد ادبیات داستانی را در برخی محافل قم که مذهبیترین و عالمترین چهرهها و فضلای حوزه در آن زندگی میکنند به کجا کشاند. در حوزه هنری حضور همین چهرههای بعضا سکولار و شاگردهای دستچندم چهرههای شناخته شده غربی مبانی غلط را در اندیشه و مغز هنرجویان وارد کرد تا جایی که پس از دو دهه اکنون متولیان امر نمیدانند خود با دستپروردههای خود چه کنند و میبینند چه مارهایی در آستین پروردهاند.