چهاردهمین نشست باشگاه کتاب فرهنگسرای انقلاب اسلامی به بازخوانی و نقد رمان «زنی با کفش های مردانه» نوشته محمد علی گودینی اختصاص یافت.
به گزارش شهدای ایران، عصر نوزدهم بهمن و در زیر بارش برف زمستانی دوست داران عرصه ادبیات خودشان را به سالن سپیده فرهنگسرای انقلاب اسلامی رساندند و در سرمای پایان یک روز زمستانی را با گرمای نقد رمانی در حوزه ادبیات کارگری به پایان رساندند.
صدایی گرم
در ابتدای مراسم و بعد از قرائت آیاتی از کتاب خدا، اصغر همت بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون به خوانش بخش های گزیده ای از رمان « زنی با کفش های مردانه» با هم نوازی آکاردئون پرداخت. صدای گرم اصغر همت که در میان شیشه های کوکتل مولوتفی میخک های رنگارنگ پر شده بودند مخاطبان را با خود به روزهای سرد سال 1357 می برد.
همت بعد از پایان خوانش کتاب عنوان کرد: من پیش از این آقای گودینی را می شناختم و با قلم وی آشنا بودم و از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم.
محمد علی گودینی در ابتدای مراسم نقد کتابش ضمن ابراز خرسندی از حضور در جمع منتقدان گفت: نویسندگی علاقه من است و من از تجربه های خودم می نویسم و همیشه آنچه را که در پیرامونم اتفاق افتاده روی کاغذ آورده ام. وی در ادامه افزود: من از 15 سالگی به شعر و شاعری علاقه مند بودم و در همان زمان ها هم با اسامی مستعار برای مجلات شعر می نوشتم و گاهی آثار خودم را در پاورقی ها می دیدم. بعد ها گزارش روایی می نوشتم و توصیفاتم مورد توجه همه بود و بعد از آن وارد فضای ادبیات داستانی شدم و اولین داستان کوتاه من سال 64 چاپ شد.
گودینی با اشاره به سابقه ادبی و حضور در هسته مرکزی تشکیل حوزه هنری افزود: طرح اولیه کتاب« زنی با کفش های مردانه» را در سال 79 نوشتم و سال 82 این کتاب را برای چاپ برای چند ناشرارسال کردم ولی در آن دوران به علت بحران کاغذ و مشکلات صنعت چاپ، این اثر منتشر نشد. با این حال در همان دوران بریدهایی از آن را در چراید چاپ کردم. سال 88 یکبار دیگر کتاب را بازخوانی کردم و در برخی از اسامی تغییراتی ایجاد کردم و سال 94 برای چاپ به انتشارات ارسال و چاپ شد.
گودینی در پاسخ به سوال یکی از منتقدان در خصوص اسامی شخصیت های داستان گفت: آن شخصیت هایی که در داستان اسم و فامیل دارند شخصیت های واقعی هستند ولی در بعضی موارد اسم و فامیل ها را جا به جا کردم زیرا گمان می کردم حضور شخصیت های متفاوت از خوبی های داستان خواهد بود. تنها نام یکی از شخصیت های رمان، واقعی است.
وی در خصوص انتخاب نام رمان و نظرهای احتمالی و تحمیلی از جانب ناشر و طرح جلد کتاب، عنوان کرد: از ابتدا این اسم را برای کتاب خود انتخاب کردم و کسی در انتخاب آن من را مجبور نکرده بود ولی طرح روی جلد کتاب مورد پسند من نبوده و قرار است در چاپ مجدد تغییر کند.
نویسنده«زنی با کفش های مردانه» در خاتمه از مخاطبان خواست هنگان خواندن کتاب، فضای کارگری آن را با فضای امروز کارگران مقایسه نکنند.
گودینی ایرانی چیزی از ماکسیم گورکی غربی کم ندارد
علی اکبر والایی منتقد و نویسنده در این نشست ضمن تشکر از دست اندرکاران این نشست و تقدیر از اصغر همت گفت: حضور هنرمندان در جلسات نقد کتاب یک آشتی میان هنر و قلم است و استمرار این اتفاقات شیرینی عام کتابخوانی رابیشتر خواهد کرد، اگر امروز وضعیت کتابخوانی در جامعه ما بحرانی است می توان به علت فاصله زیاد در بین کتاب خوانان و هنرمندان باشد که امیدواریم این فاصله هر روز کم و کم تر شود.
وی ضمن تشکر از نویسنده کتاب « زنی با کفش های مردانه» گفت: در مراسم بزرگداشت گودینی یکی از بزرگان اهل قلم در رابطه با شخصیت و قلم روان ایشان گفته اند؛ آقای گودینی چه چیزی از ماکسیم گورکی کم دارد؟
وی در ادامه در خصوص این اثر عنوان کرد: نویسنده این کتاب شناخت خوبی از فضاهای کارگری داشته گویا در آن زندگی کرده است و آدم های داستان محسوس و باور پذیر هستند و به خوبی می توانیم با شخصیت های داستان ارتباط حسی برقرار کنیم. در این داستان به قدری مشکلات کارگری و فرهنگ کارگری و توصیف فضای حاکم برآنها به جاست که به خوبی می توان بخش های مختلف داستان را حس کرد.
والایی در خصوص اسم کتاب گفت: در ابتدا شنیدن اسم کتاب من را بسیار خوشحال کرد زیرا تصور می کردم شخصیت داستان یک زن است ولی هر چه جلوتر رفتم این شخصیت کمرنگ تر شد هر چند توصیف های داستان این ضعف را در بعضی فضاها می پوشاند.
این منتقد و فعال عرصه ادبیات با تکیه بر گفت و گوهای کتاب و تقدیر دوباره از نویسنده ابراز داشت: نویسنده توانا از دیالوگ استفاده می کند و شبه نویسنده ها از توصیف صحنه و این نقطه عطف کتاب گودینی است.
والایی در ادامه گفت: در بعضی قسمت های داستان نویسنده می توانست داستان را کوتاه تر کند تا حجم رمان کم تر و جذابیت آن برای خواننده بیشتر شود زیرا این امر می توانست فرم داستان را آراسته تر کند و کار قوی تر دیده شود.
وی در خصوص شخصیت های داستا ن گفت: شخصیت اصلی در داستان خیلی مهم است و مخاطب اصولا برای پی بردن به سرنوشت شخصیت اصلی داستان را دنبال می کند ولی در این کتاب تعدد شخصیت ها در داستان زیاد بود و این امر گاهی به داستان ضربه می زد ولی اگر روی شخصیت زن داستان تمرکز بیشتری می شد داستان قوی تر می شد و مشکل عنوان کتاب هم حل می شد.
والایی ضمن تقدیر از داستان پرکشش این رمان و زبان و لحن تاثیر گذار آن خاطر نشان کرد: در این اثر، داستان در خدمت وقایع قرار گرفته و نویسنده به داستان و توصیف وقایع انقلاب و محیط های کارگری بیش از هر چیز دیگری وفادار بوده است.
ادبیات نمایشی تاریخ نویس جامعه است
یوسف قوجق نویسنده و منتقد در ابتدا با اشاره به وضعیت نابسامان کتاب و کتابخوانی کشور گفت: این کتاب، داستان کاملی از زندگی واقعی جامعه کارگری است و کسی که این کتاب را بخواند می تواند به خوبی جامعه کارگری ایران زمان انقلاب را بشناسد. آثار ادبی و نمایشی می تواند در خدمت جامعه باشد و دورن جامعه را به خوبی به ما نشان بدهد و در بسیاری موارد ادبیات داستانی می توان وظایف مورخان را به انجام برساند. به همین دلیل باید این قبیل کتاب ها توسط جوانان خوانده شود زیرا این قبیل کتاب ها گوشه ای از تاریخ جامعه ایران هستند.
وی در ادامه گفت: هدف ادبیات به تصویر کشیدن واقعیت در پرده خیال است و قالب های زمختی که در تاریخ هست در ادبیات نمایشی شیواتر و با ژرف نگری بیشتری قابل ارائه است.
این نویسنده در خصوص توانایی گودینی در زمینه تبدیل تیپ های مختلف به شخصیت در داستان خود گفت: گودینی به قدری متبحرانه این کار را انجام داده که شخصیت های داستان در بسیاری از موارد قابل استناد هستند و می توان با آنها به راحتی ارتباط برقرار کرد. در این داستان ما حادثه نمی بینیم بلکه حادثه ها در درون دیالوگ ها پنهان هستند و بار اصلی داستان بر روی دیالوگ نویسی است.
وی تقابل اندیشه ها در ادبیات این کتاب را دیدنی دانست و عنوان کرد: یکی از مهم ترین نقاط قوت این کتاب همین تقابل اندیشه ها بوده و این اندیشه ها در قالب شخصیت های محوری گنجانده شده است و هر کدام از شخصیت های داستان نماینده ی یک اندیشه ناب هستند. هر چند در برخی از موارد این تقابل ها مغفول مانده و به آنها پرداخته نشده است.
نویسنده رمان «لحظه ها جا می مانند» زیبایی رمان را در نقل غیر مستقیم وقایع دانست و گفت: استفاده بهینه از شخصیت ها، دست نویسنده را باز گذاشته تا از مستندگویی اجتناب کند و با پرداختن به دو شخصیت از عناصر داستان حوادث قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی را بیان کند. قوجق زاویه دید داستان را دانای کل دانست و ابراز داشت: دراین داستان اطناب نمی بینیم و نوسان بین فصل های مختلف داستان برای مخاطب با جذابیت های ادبی همراه بود.
کتاب خوب، مخاطب خوب دارد
حمید باباوند مجری-کارشناس این نشست در پایان این جلسه ضمن تشکر از حضور نویسنده کتاب و منتقدان گفت: با توجه به آمار های بالای جامعه مبنی بر پایی بودن سرانه مطالعه کتاب باید بگویم من با این موضوع موافق نیستم به نظر بنده کتابخوانی در بین جوانان امروز افزایش یافته و اگر نویسندگان کتاب های خوب بنویسند و ناشران در انتخاب کتاب دقت کنند و تمام ظرفیت های خود را برای تبلیغ کتاب خوب بالا ببرند میزان مطالعه بالا خواهد رفت.
در پایان این مراسم محمدرضا حبیب الهی، معاون آفرینش و اجرای فرهنگسرای انقلاب اسلامی از محمدعلی گودینی، نویسنده کتاب، یوسف قوجق و علی اکبر والائی تقدیر کرد.
مهمانان این نشست، تابلوی یادبود این مراسم را امضا کردند و با مخاطبان برنامه عکس یادگاری گرفتند.
منبع: فارس
صدایی گرم
در ابتدای مراسم و بعد از قرائت آیاتی از کتاب خدا، اصغر همت بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون به خوانش بخش های گزیده ای از رمان « زنی با کفش های مردانه» با هم نوازی آکاردئون پرداخت. صدای گرم اصغر همت که در میان شیشه های کوکتل مولوتفی میخک های رنگارنگ پر شده بودند مخاطبان را با خود به روزهای سرد سال 1357 می برد.
همت بعد از پایان خوانش کتاب عنوان کرد: من پیش از این آقای گودینی را می شناختم و با قلم وی آشنا بودم و از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم.
محمد علی گودینی در ابتدای مراسم نقد کتابش ضمن ابراز خرسندی از حضور در جمع منتقدان گفت: نویسندگی علاقه من است و من از تجربه های خودم می نویسم و همیشه آنچه را که در پیرامونم اتفاق افتاده روی کاغذ آورده ام. وی در ادامه افزود: من از 15 سالگی به شعر و شاعری علاقه مند بودم و در همان زمان ها هم با اسامی مستعار برای مجلات شعر می نوشتم و گاهی آثار خودم را در پاورقی ها می دیدم. بعد ها گزارش روایی می نوشتم و توصیفاتم مورد توجه همه بود و بعد از آن وارد فضای ادبیات داستانی شدم و اولین داستان کوتاه من سال 64 چاپ شد.
گودینی با اشاره به سابقه ادبی و حضور در هسته مرکزی تشکیل حوزه هنری افزود: طرح اولیه کتاب« زنی با کفش های مردانه» را در سال 79 نوشتم و سال 82 این کتاب را برای چاپ برای چند ناشرارسال کردم ولی در آن دوران به علت بحران کاغذ و مشکلات صنعت چاپ، این اثر منتشر نشد. با این حال در همان دوران بریدهایی از آن را در چراید چاپ کردم. سال 88 یکبار دیگر کتاب را بازخوانی کردم و در برخی از اسامی تغییراتی ایجاد کردم و سال 94 برای چاپ به انتشارات ارسال و چاپ شد.
گودینی در پاسخ به سوال یکی از منتقدان در خصوص اسامی شخصیت های داستان گفت: آن شخصیت هایی که در داستان اسم و فامیل دارند شخصیت های واقعی هستند ولی در بعضی موارد اسم و فامیل ها را جا به جا کردم زیرا گمان می کردم حضور شخصیت های متفاوت از خوبی های داستان خواهد بود. تنها نام یکی از شخصیت های رمان، واقعی است.
وی در خصوص انتخاب نام رمان و نظرهای احتمالی و تحمیلی از جانب ناشر و طرح جلد کتاب، عنوان کرد: از ابتدا این اسم را برای کتاب خود انتخاب کردم و کسی در انتخاب آن من را مجبور نکرده بود ولی طرح روی جلد کتاب مورد پسند من نبوده و قرار است در چاپ مجدد تغییر کند.
نویسنده«زنی با کفش های مردانه» در خاتمه از مخاطبان خواست هنگان خواندن کتاب، فضای کارگری آن را با فضای امروز کارگران مقایسه نکنند.
گودینی ایرانی چیزی از ماکسیم گورکی غربی کم ندارد
علی اکبر والایی منتقد و نویسنده در این نشست ضمن تشکر از دست اندرکاران این نشست و تقدیر از اصغر همت گفت: حضور هنرمندان در جلسات نقد کتاب یک آشتی میان هنر و قلم است و استمرار این اتفاقات شیرینی عام کتابخوانی رابیشتر خواهد کرد، اگر امروز وضعیت کتابخوانی در جامعه ما بحرانی است می توان به علت فاصله زیاد در بین کتاب خوانان و هنرمندان باشد که امیدواریم این فاصله هر روز کم و کم تر شود.
وی ضمن تشکر از نویسنده کتاب « زنی با کفش های مردانه» گفت: در مراسم بزرگداشت گودینی یکی از بزرگان اهل قلم در رابطه با شخصیت و قلم روان ایشان گفته اند؛ آقای گودینی چه چیزی از ماکسیم گورکی کم دارد؟
وی در ادامه در خصوص این اثر عنوان کرد: نویسنده این کتاب شناخت خوبی از فضاهای کارگری داشته گویا در آن زندگی کرده است و آدم های داستان محسوس و باور پذیر هستند و به خوبی می توانیم با شخصیت های داستان ارتباط حسی برقرار کنیم. در این داستان به قدری مشکلات کارگری و فرهنگ کارگری و توصیف فضای حاکم برآنها به جاست که به خوبی می توان بخش های مختلف داستان را حس کرد.
والایی در خصوص اسم کتاب گفت: در ابتدا شنیدن اسم کتاب من را بسیار خوشحال کرد زیرا تصور می کردم شخصیت داستان یک زن است ولی هر چه جلوتر رفتم این شخصیت کمرنگ تر شد هر چند توصیف های داستان این ضعف را در بعضی فضاها می پوشاند.
این منتقد و فعال عرصه ادبیات با تکیه بر گفت و گوهای کتاب و تقدیر دوباره از نویسنده ابراز داشت: نویسنده توانا از دیالوگ استفاده می کند و شبه نویسنده ها از توصیف صحنه و این نقطه عطف کتاب گودینی است.
والایی در ادامه گفت: در بعضی قسمت های داستان نویسنده می توانست داستان را کوتاه تر کند تا حجم رمان کم تر و جذابیت آن برای خواننده بیشتر شود زیرا این امر می توانست فرم داستان را آراسته تر کند و کار قوی تر دیده شود.
وی در خصوص شخصیت های داستا ن گفت: شخصیت اصلی در داستان خیلی مهم است و مخاطب اصولا برای پی بردن به سرنوشت شخصیت اصلی داستان را دنبال می کند ولی در این کتاب تعدد شخصیت ها در داستان زیاد بود و این امر گاهی به داستان ضربه می زد ولی اگر روی شخصیت زن داستان تمرکز بیشتری می شد داستان قوی تر می شد و مشکل عنوان کتاب هم حل می شد.
والایی ضمن تقدیر از داستان پرکشش این رمان و زبان و لحن تاثیر گذار آن خاطر نشان کرد: در این اثر، داستان در خدمت وقایع قرار گرفته و نویسنده به داستان و توصیف وقایع انقلاب و محیط های کارگری بیش از هر چیز دیگری وفادار بوده است.
ادبیات نمایشی تاریخ نویس جامعه است
یوسف قوجق نویسنده و منتقد در ابتدا با اشاره به وضعیت نابسامان کتاب و کتابخوانی کشور گفت: این کتاب، داستان کاملی از زندگی واقعی جامعه کارگری است و کسی که این کتاب را بخواند می تواند به خوبی جامعه کارگری ایران زمان انقلاب را بشناسد. آثار ادبی و نمایشی می تواند در خدمت جامعه باشد و دورن جامعه را به خوبی به ما نشان بدهد و در بسیاری موارد ادبیات داستانی می توان وظایف مورخان را به انجام برساند. به همین دلیل باید این قبیل کتاب ها توسط جوانان خوانده شود زیرا این قبیل کتاب ها گوشه ای از تاریخ جامعه ایران هستند.
وی در ادامه گفت: هدف ادبیات به تصویر کشیدن واقعیت در پرده خیال است و قالب های زمختی که در تاریخ هست در ادبیات نمایشی شیواتر و با ژرف نگری بیشتری قابل ارائه است.
این نویسنده در خصوص توانایی گودینی در زمینه تبدیل تیپ های مختلف به شخصیت در داستان خود گفت: گودینی به قدری متبحرانه این کار را انجام داده که شخصیت های داستان در بسیاری از موارد قابل استناد هستند و می توان با آنها به راحتی ارتباط برقرار کرد. در این داستان ما حادثه نمی بینیم بلکه حادثه ها در درون دیالوگ ها پنهان هستند و بار اصلی داستان بر روی دیالوگ نویسی است.
وی تقابل اندیشه ها در ادبیات این کتاب را دیدنی دانست و عنوان کرد: یکی از مهم ترین نقاط قوت این کتاب همین تقابل اندیشه ها بوده و این اندیشه ها در قالب شخصیت های محوری گنجانده شده است و هر کدام از شخصیت های داستان نماینده ی یک اندیشه ناب هستند. هر چند در برخی از موارد این تقابل ها مغفول مانده و به آنها پرداخته نشده است.
نویسنده رمان «لحظه ها جا می مانند» زیبایی رمان را در نقل غیر مستقیم وقایع دانست و گفت: استفاده بهینه از شخصیت ها، دست نویسنده را باز گذاشته تا از مستندگویی اجتناب کند و با پرداختن به دو شخصیت از عناصر داستان حوادث قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی را بیان کند. قوجق زاویه دید داستان را دانای کل دانست و ابراز داشت: دراین داستان اطناب نمی بینیم و نوسان بین فصل های مختلف داستان برای مخاطب با جذابیت های ادبی همراه بود.
کتاب خوب، مخاطب خوب دارد
حمید باباوند مجری-کارشناس این نشست در پایان این جلسه ضمن تشکر از حضور نویسنده کتاب و منتقدان گفت: با توجه به آمار های بالای جامعه مبنی بر پایی بودن سرانه مطالعه کتاب باید بگویم من با این موضوع موافق نیستم به نظر بنده کتابخوانی در بین جوانان امروز افزایش یافته و اگر نویسندگان کتاب های خوب بنویسند و ناشران در انتخاب کتاب دقت کنند و تمام ظرفیت های خود را برای تبلیغ کتاب خوب بالا ببرند میزان مطالعه بالا خواهد رفت.
در پایان این مراسم محمدرضا حبیب الهی، معاون آفرینش و اجرای فرهنگسرای انقلاب اسلامی از محمدعلی گودینی، نویسنده کتاب، یوسف قوجق و علی اکبر والائی تقدیر کرد.
مهمانان این نشست، تابلوی یادبود این مراسم را امضا کردند و با مخاطبان برنامه عکس یادگاری گرفتند.
منبع: فارس