همزمان با انتشار فیلم ایستاده در غبار
اگر در نشریه ای دیگر، همین الفاظ، برای شخصِ رییس جمهور یا وزیر ارشاد، یا حتی معاونت مطبوعاتی ایشان مورد استفاده قرار می گرفت، باز هم مقامات مسئول در وزارت ارشاد، با تساهل و تسامح بزرگوارانه از کنار آن می گذشتند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛
به دنبال اکران فیلم «ایستاده در غبار» با موضوع زندگی و مبارزات «حاج
احمد متوسلیان» بنیان گذار و فرمانده ی لشکر 27 محمد رسول الله(صلوات الله
علیه)، یکی از نشریات سینمایی، طی یادداشتی، آن سردار جاوید نشان را مورد
جسارت قرار داد.
روزنامه سینما، مورخ پنجشنبه 15 بهمن 94، در مطلبی به عنوان «چه سرسبز بود دره من»، به قلم [...] به اصطلاح نقدی در خصوص فیلم «ایستاده در غبار» منتشر کرده است. در مطلب مذکور، «حاج احمد متوسلیان» با واژگان توهین آمیز «سبعیت، تندمزاجی و دارای روحیه وحشی و خشن» توصیف شده است.
به عبارت دقیق تر، صفات مذکور، توسط نویسنده، به شخص «حاج احمد متوسلیان» نسبت داده شده است. مطالعه این متن بی ادبانه و جسارت آمیز، سوالی را به ذهن متبادر می سازد که آیا نگارنده اساسا معنای صحیح عبارتی چون «سبعیت» را می داند اما نکته ای مهم تر قابل ذکر است که بیشتر دارای ابعاد حقوقی است. صرف نظر از جایگاه والای شخصی به نام «حاج احمد متوسلیان» به عنوان یک افسر ارشد نظام جمهوری اسلامی که عملکرد درخشانی در حوزه خود داشته و از فاتحان اصلی «خرمشهر» به شمار می رود، حفظ احترام ایشان به عنوان یک شهید یا حداقل، یک «قهرمان ملی» امری ضروری و بدیهی است.
ممکن است مسئولین این نشریه، برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت چنین خطای شرم آوری، عجله و شتابزدگی برای انتشار مطالب و یا ناآشنا بودن نویسنده به موضوع و یا حتی سهوالقلم را بهانه ای برای اطلاق این الفاظ ناشایست نسبت به سرداری چون «حاج احمد متوسلیان» را بهانه قرار دهند اما سوال این است که اگر در نشریه ای دیگر، همین الفاظ، برای شخصِ رییس جمهور محترم یا وزیر ارشاد، یا حتی معاونت مطبوعاتی ایشان مورد استفاده قرار می گرفت، باز هم مقامات مسئول در وزارت ارشاد، با تساهل و تسامح بزرگوارانه از کنار آن می گذشتند؟ اگر سایر نشریات، در وصف هر کدام از اعضای دولت، آنان را دارای «روحیه ای وحشی» و «سبعیت» معرفی کند، آیا عذری از آنان مورد قبول واقع می شود یا با توقیف و برخورد آهنین مواجه خواهند شد؟؟
مراجعه به سوابق دولت طی دو سال گذشته نشان می دهد که سطحی خفیف تر از خبط روزنامه سینما، نسبت به اعضای دولت، مورد اغماض و بخشش قرار نگرفته است اما در موردی که سردار حسین همدانی، در روزنامه ای، مورد اهانتی شنیع و دشمن پسند قرار گرفت، برخوردی دیگر در پیش گرفتند. البته به نظر نگارنده، غیرت دولت نسبت به اعضای خود و رصد دقیق مطبوعات برای ممانعت از توهین و بی احترامی به دولتمندان، بدیهی و قابل احترام است اما انتظار می رود که درباره اهانت به ساحت شهیدان و قهرمانان ملی این مرز و بوم نیز همان میزان غیور و محتسب باشد.
آیا باید به هر نشریه ای مجال داد که با بهانه های سخیف، مقدسات و نوامیس ملی و مذهبی کشور را مورد بی حرمتی و اهانت قرار دهند؟؟ نگارنده چند روزی منتظر ماند تا مگر صدای اعتراضی حتی در سطح یک تذکر خشک و خالی از سوی وزارت ارشاد نسبت در برابر جسارت به «حاج احمد متوسلیان» شنیده شود اما دریغ. و به دنبال ناامیدی از واکنش قانونی، بنابر تکلیف انسانی و ملی خود، اقدام به اعتراض رسانه ای نموده و انتظار داریم که «هیئت نظارت بر مطبوعات» به وظیفه خود عمل کرده و عاملان جسارت به مقدسات را مورد اعمال قانون قرار دهد.
روزنامه سینما، مورخ پنجشنبه 15 بهمن 94، در مطلبی به عنوان «چه سرسبز بود دره من»، به قلم [...] به اصطلاح نقدی در خصوص فیلم «ایستاده در غبار» منتشر کرده است. در مطلب مذکور، «حاج احمد متوسلیان» با واژگان توهین آمیز «سبعیت، تندمزاجی و دارای روحیه وحشی و خشن» توصیف شده است.
به عبارت دقیق تر، صفات مذکور، توسط نویسنده، به شخص «حاج احمد متوسلیان» نسبت داده شده است. مطالعه این متن بی ادبانه و جسارت آمیز، سوالی را به ذهن متبادر می سازد که آیا نگارنده اساسا معنای صحیح عبارتی چون «سبعیت» را می داند اما نکته ای مهم تر قابل ذکر است که بیشتر دارای ابعاد حقوقی است. صرف نظر از جایگاه والای شخصی به نام «حاج احمد متوسلیان» به عنوان یک افسر ارشد نظام جمهوری اسلامی که عملکرد درخشانی در حوزه خود داشته و از فاتحان اصلی «خرمشهر» به شمار می رود، حفظ احترام ایشان به عنوان یک شهید یا حداقل، یک «قهرمان ملی» امری ضروری و بدیهی است.
ممکن است مسئولین این نشریه، برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت چنین خطای شرم آوری، عجله و شتابزدگی برای انتشار مطالب و یا ناآشنا بودن نویسنده به موضوع و یا حتی سهوالقلم را بهانه ای برای اطلاق این الفاظ ناشایست نسبت به سرداری چون «حاج احمد متوسلیان» را بهانه قرار دهند اما سوال این است که اگر در نشریه ای دیگر، همین الفاظ، برای شخصِ رییس جمهور محترم یا وزیر ارشاد، یا حتی معاونت مطبوعاتی ایشان مورد استفاده قرار می گرفت، باز هم مقامات مسئول در وزارت ارشاد، با تساهل و تسامح بزرگوارانه از کنار آن می گذشتند؟ اگر سایر نشریات، در وصف هر کدام از اعضای دولت، آنان را دارای «روحیه ای وحشی» و «سبعیت» معرفی کند، آیا عذری از آنان مورد قبول واقع می شود یا با توقیف و برخورد آهنین مواجه خواهند شد؟؟
مراجعه به سوابق دولت طی دو سال گذشته نشان می دهد که سطحی خفیف تر از خبط روزنامه سینما، نسبت به اعضای دولت، مورد اغماض و بخشش قرار نگرفته است اما در موردی که سردار حسین همدانی، در روزنامه ای، مورد اهانتی شنیع و دشمن پسند قرار گرفت، برخوردی دیگر در پیش گرفتند. البته به نظر نگارنده، غیرت دولت نسبت به اعضای خود و رصد دقیق مطبوعات برای ممانعت از توهین و بی احترامی به دولتمندان، بدیهی و قابل احترام است اما انتظار می رود که درباره اهانت به ساحت شهیدان و قهرمانان ملی این مرز و بوم نیز همان میزان غیور و محتسب باشد.
آیا باید به هر نشریه ای مجال داد که با بهانه های سخیف، مقدسات و نوامیس ملی و مذهبی کشور را مورد بی حرمتی و اهانت قرار دهند؟؟ نگارنده چند روزی منتظر ماند تا مگر صدای اعتراضی حتی در سطح یک تذکر خشک و خالی از سوی وزارت ارشاد نسبت در برابر جسارت به «حاج احمد متوسلیان» شنیده شود اما دریغ. و به دنبال ناامیدی از واکنش قانونی، بنابر تکلیف انسانی و ملی خود، اقدام به اعتراض رسانه ای نموده و انتظار داریم که «هیئت نظارت بر مطبوعات» به وظیفه خود عمل کرده و عاملان جسارت به مقدسات را مورد اعمال قانون قرار دهد.
آینه های ترک خورده .
نویسنده بهبود نصیری در دوشنبه ۱۹ بهمن۱۳۹۴ .
رزمندگان همه فداکاری ها را کردند، ولی بعد از گذشت 27 سال هنوز هم از لحاظ قانونی ایثارگر شناخته نمی شوند. به جای کمک به این عزیزان، کلمه معسر را گذاشتیم و هیچ کاری هم نکردیم.
آینه های ترک خورده
سیدصادق محمدزاده-
ایثارگری ها و فداکاری ها وازخودگذشتگی ها و رشادت ها و جانفشانی و دلاوری های رزمندگان دفاع مقدس بر همگان اثبات شده می باشد. و هیچکس نمی تواند آن را انکار کند.و اگر رزمندگان نبودند. خدامیداند. چه برسرمان می آمد. بعد از گذشت 27 سال هنوز هم از لحاظ قانونی ایثارگر شناخته نمی شوند.و هیچگونه مزایا و امتیازاتی به این عزیزان تعلق نگرفته است. چه ظلمی بالاتر ازاین؟ چه مظلومیتی؟ وچه غربتی؟ عدالت و رفع تبعیض و یکسان سازی قوانین و مقررات ایثارگران کجاست.
دیگر هیچ بهانه ای برای مسئولین نیست. این عزیزان دچار بیماری های زیادی شدند.
از این رو برای درک بهتر مطلب به چند مورد از آسیب های پنهان به شرح زیر اشاره می نماییم.
1-بیماری آرتروز: بر اثر ضربه وکار سنگین به مرور زمان ایجاد میشود و معمولاً می گویند از سن 45 سال به بالا خود را نشان می دهد. راهپیمایی های طولانی با تجهیزات کامل در جبهه ها، کندن کانال، ساختن سنگر، موج انفجار، نقل و انتقال رزمندگان در جبهه با وسایل نقلیه باری با سرعت زیاد در جاده های خاکی و زیر آتش دشمن و... خیلی از رزمندگان را به این بیماری مبتلا کرد که در توانایی کاری و انجام امورات زندگی و حتی راه رفتن آنان را با اخلال مواجه کرد و درد های مفصلی شدید به آنها تحمیل نمود.
2-بیماری های گوارشی: اثرات زیان بار تحمیل و تحمل تشنگی و گرسنگی و همچنین آب و غذای نامناسب و عوامل دیگر باعث بروز بیماری های گوارشی در بین رزمندگان بسیجی پس از جنگ گردید. تعدادی در سن جوانی بر اثر سرطان های گوناگون بی صدا خاموش شدند و به دوستان شهیدشان پیوستند بدون اینکه مرجعی بررسی کند ریشه این بیماری ها از کجاست و خیلی های دیگر سال هاست از این بیماری ها رنج می برند.
3-بیماری سینوزیت: نقل و انتقال بسیجیان در جبهه با وسایل نقلیه باری اعم از کمپرسی، کامیون و لندکروز و استفاده از موتور سیکلت برای انجام ماموریت ها الخصوص در سرمای زمستان یا هوای سرد زیر صفر درجه کردستان و یا به قول بچه ها سرمای استخوان سوز زمستان بیابان های خوزستان آن هم با امکانات محدود آسیب های جبران ناپذیری به بسیجیان وارد کرد مثل سردرد های مزمن ،بیماری سینوزیت، عفونت ادراری و...
به یاد دارم در ارتفاعات منطقه عمومی ماووت عراق بودیم. در آنجا5/1متر برف باریده بود. بیش از 45 دقیقه نگهبانی موجب منجمد شدن بدن می گردید. دست به اسلحه می چسبید و باز نمی شد،آب برف می خوردیم، راه های ارتباطی بسته بود، با کمبود شدید غذا مواجهه بودیم، برای استحمام هیچ گونه امکاناتی نداشتیم. شب های زیاد بر ما می گذشت که برف درب ورودی سنگرخواب را کاملا می پوشاند، با کمبود هوا چراغ ها خاموش می شد احساس خفگی ازخواب بیدارمان می کرد. در تاریکی و ظلمات کبریت می زدیم به علت کمبود هوا فورا خاموش می شد، از طریق بی سیم با بیرون تماس می گرفتیم. با تلاش خودمان و نیروهای کمکی درب مسدود شده را باز می کردیم.
4-بیماری ریوی: عبور از مناطق شیمیایی شده سهواً یا به حکم ضرورت در حالی که هنوز کاملا پاکسازی نشده بود. قرار گرفتن در زیر آتش تهیه سنگین دشمن، استشمام دود وغبار ناشی از انفجارات پی در پی دشمن، سینه پهلو های مکرر و... به ریه بچه ها رزمنده آسیب های جدی وارد می کرد.
5-بیماری های مجاری ادراری : تعداد زیادی از رزمندگان بسیجی به دلایل فوق دچار ناراحتی های کلیوی و مثانه شدندکه برخی یک کلیه و حتی شنیده ام بعضا هر دو کلیه خود را از دست داده اند و دیالیز شده اند. علت این آسیب نارسایی کلیه و سنگ کلیه بوده است. عوامل مهم این بیماری عفونت ادراری و قرار گرفتن در گرمای زیاد و فعالیت زیاد همراه با تحمل تشنگی و از دست دادن آب مورد نیاز بدن است که علاوه بر سنگ کلیه و مثانه آسیب های دیگری به کلیه ها وارد می کند.
البته کار کرد کلیه ها طوری ست که در خیلی از مواقع تا زمانی از کار بیفتد درد و علائمی دال بر نارحتی ایجاد نمی کند و در بعضی مواقع با کوچک ترین مشکلی درد وحشتناکی را بروز می دهد. منشاء سنگ کلیه را آب و هوا، غذا، رژیم دارویی، عفونت ادراری، وراثت و فعالیت زیاد و مصرف نکردن آب کافی می دانند.
الف) آب وهوا،غذا،عفونت ادراری و کمبود آب از عهده رزمنده خارج بوده است.
ب) فعالیت زیاد لازمه ی کار رزمنده است
ج) از نظر وراثتی باید یکی از اعضای خانواده سابقه چنین بیماری داشته باشند
د) رزمنده ای که رژیم دارویی آنچنانی باشد به درد خط مقدم نمی خورد
ه) خیلی از رزمندگان در زمان جنگ دچار چنین بیماری شدند ولی بعد از جنگ دیگر نه دچار عفونت ادراری شدند و نه سنگ کلیه در حالی که بعضی کلیه هایشان بلافاصله بعد از جنگ تخلیه گردید یا آسیب جدی دید.
ی) حتی اگر وراثتی هم باشد چون شرایط جنگ موجب تجدید بیماری می گردید، باز رزمنده به فداکاری مضاعفی دست زده و خود را در معرض خطر انداخته باید رسیدگی شود.
6- بیماری های اعصاب و روان: منشاء اصلی آن موج انفجار و دیگر حوادث وحشتناک و دلخراش بود که برای رزمنده اتفاق می افتاد و در پایان جنگ مشخص بود خیلی از بسیجیان دچار این بیماری شده اند. علی الخصوص آنهایی که بیش از 40 ماه در جبهه نیروی عملیاتی بودند متأسفانه به دلیل اینکه کلمه موجی در بین جامعه واژه ای بسیار بدی تعبیر می شد خیلی از بسیجیان این بیماری را در وجود خود کتمان می کردند و یا آگاهی از علت آن را نداشتند. خیلی موردی به دکترهای عمومی و متخصص مراجعه می کردند، خیلی داروی گیاهی مصرف می نمودند. خلاصه در یک کلام خود درمانی می کردند. در صورتی که اطلاعات لازم برای مقابله با این بیماری را نداشتند در نتیجه اکنون با مشکلات حادتری روبرو هستند.
آیا درمقابل تمام کارهای رزمندگان ایثارگر اگربه ازای هرماه حضور داوطلبانه این عزیزان در جبهه ها درصدی جانبازی محاسبه شود این حداقل کار ممکن است. مثل عزیزان آزاده. به جای کمک به این عزیزان کلمه معسر را گذاشتیم و هیچ کاری هم نکردیم.
تا کی این عزیزان مشکلات معیشتی و مالیاتی و ارتقاء شغلی داشته باشند و هیچکس هم به فکرنیست؟
از تمام مسئولین وانسان های مومن و متعهد و ولایت مدار، خواهان رسیدگی و پیگیری فوری هستیم. اجرکم عندالله. با ادب واحترام و تشکرفراوان.
کد خبرنگار : 20
...
و رزمنده مجروح جنگی با عوارض سالها حضور در جبهه را 5 % گفتند ؟!
و قانون وضع کردند که به جانبازان 5 % حقوق و معیشت ندهند ؟!
و فقیر باشند ؟!
و نای نفس کشیدن نداشته باشند ؟!
تا فرهنگ ایثار و شهادت را تعطیل کنند ؟!
و فرهنگ اختلاس و زورگیری و رعب و وحشت و مال اندوزی برقرار کنند ؟!
http://mkhakpour9.persianblog.ir/
...