شهدای ایران shohadayeiran.com

جلوی پایشان ترمز می زنم ،در حالی که می دانم به قیافه ام نمی خورد مواد مصرف کنم گلویم را کمی صاف می کنم و به آنها می گویم تریاک می خواهم برای .... خیره خیره نگاهم می کنند و آدرس محل فروش مواد مخدر کوچه پشتی را به من می دهند ! با اصرار من یکی از جمع سه نفره شان جدا و سوار خودروی من می شود تا ...
به گزارش شهدای ایران به نقل از خراسان، چهاردهم بهمن ماه ساعت 10:10 خیابان ...هنوز در خودروام را نبسته بود که کمی من و خودرو ام را برانداز می کند که نکند مامور باشم؛ اما نه، انگار او ماموران را می شناسد .در خودرو را محکم می بندد ، می گوید حرکت کن ،انتهای کوچه بپیچ به چپ .به سمت چپ می پیچم ،می گوید نمی دانم  که هستی و مواد را برای چه می خواهی. من هم میان حرفش می دوم و جواب سربالایی به او  می دهم  تا شکی به ذهنش راه ندهد .به او می گویم پنج هزار تومان مواد می خواهم .با تعجب به من نگاه می کند و می گوید زیر پانزده هزار تومان مواد وجود ندارد ! من می گویم کارم را راه بینداز نقدی همین مقدار را دارم  من که قیمت نداشتم . می گوید: پس هرموقع از عابر بانک پول  برداشتی بیا همین جا تا برایت بخرم !
همانجایی که سوارش کردم پیاده اش می کنم و به راه می افتم.کمی پرس و جو می کنم همسایه ها آمار خانه ای با در آبی را به من می دهند که نیمه باز است و هرکس مواد می خواهد وارد می شود و خریدش !را انجام می دهد و خارج می شود. خیلی آسان تر از آن چیزی است که تصورش را می کردم. کمی دور از محل یکی از همسایه ها می گوید اینجا پنجره هایی وجود دارد مانند گیشه بلیت اما فرقش این است که پول می دهی و به جای بلیت مواد تحویل می گیری .سر چهارراه ... که رسیدم دیدم یک موتور سوار پیله یک مرد مسن کرده بود که در پیاده رو راه می رفت . ظاهر پیرمرد نشان می داد که  مصرف کننده مواداست .بله  موتور سوار  پیک مواد و در حال جذب کردن مشتری بود . چند لحظه بعد موتور سوارموفق شد و فرد معتاد را که در طلب مواد مخدر به خیابان  ...آمده بود سوار کرد و با خود برد. تعقیبش می کنم ،جلوی یک خانه پیاده اش می کند و منتظر می ماند تا مواد را تحویل بگیرد  .حرکت می کنم چند متر جلوتر بازهم پیک موادی دیگر اما این بار مشتری خودش را سوار کرده و در حال هماهنگ کردن جنس است. دنبالشان می روم.از رفتار پیک مواد  و حرکت های سرو دستش معلوم است که سر مبلغ با خریدار کنار نمی آید اما جوان معتاد که ترک موتور نشسته تحمل جرو بحث کردن را ندارد و باید سریع به مواد برسد تا از خماری خارج شود.پول را از جیبش در می آورد و به او می دهد سرعتم را کم می کنم .موتور سوار کمی دور تر از من  آخر کوچه ... برای 10 ثانیه توقف می کند پول را می دهد به فروشنده که در انتظار آنها بود . جنس را می گیرد  و به سرعت حرکت می کند و از محل دور می شود . در حالی از چرخ زدن در خیابان های ... منصرف می شوم که خودرو ام تابلو شده و برخی از آقایان مواد فروش خیره خیره نگاهم می کنند  انگار غریبه ای وارد قلمرو آنها شده است !


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار